صلح پایدار
شنبه 31 / 2 / 1396برچسب:, :: 11:26 ::  نويسنده : ارادتمند

حضرت عسكرى عليه السّلام در تفسير آيه وَ لَقَدْ جاءَكُمْ مُوسى‏ بِالْبَيِّنات    92   فرمود خداوند بيهودى‏هاى سابق الذكر ميفرمايد موسى براى شما آيات و دلايلى بر شناسائى نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و فضيلت او بيان نمود و ولايت على عليه السّلام و اولادش را بر شما ثابت نموده و شناسانيد پس از آنكه هرون را بجاى خود گذاشت و بميقات رفت شما گوساله پرست شده و با اين عمل بنفس خود ستم كرديد و كافر شديد.

 

 

 قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (94)

حضرت عسكرى عليه السّلام در تفسير آيه قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ فرمود خداوند وقتى كه با زبان پيغمبرش يهوديان را توبيخ و سرزنش نمود و عذر آنها را برطرف نمود و براى آنها حجتها و دلايل واضح بيان كرد كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بزرگ پيغمبران و على سيد امامان و پاكان از اولاد او قوام دين و پيشواى مسلمين هستند و آنها نتوانستند هيچگونه ايراد و دليلى بر رد و تكذيب پيغمبر بياورند شروع به لجاج و مكابره و زورگوئى نموده گفتند اى محمد ما نميدانيم چه ميگوئيد بهشت بتنهائى و منحصرا از براى ماست نه ترا در آن نصيبى هست و نه اهلبيت و امتت از بهشت بهره و نصيب دارند دوست خالص و بندگان نيكوكار خدا مائيم كه دعاهاى ما مستجاب ميشود و هيچيك از درخواست‏هاى ما از پيشگاه خداوند رد نميگردد چون اين سخنان را گفتند خطاب رسيد اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باين يهوديها بگو اگر بهشت و نعيم اخروى منحصر بشماست و شما بمحمد و ذريه او مبتلا شده‏ايد و از طرفى مدعى هستيد كه بقول خودتان دعاى شما مستجاب شده و رد نمى شود پس آرزو بكنيد و از خداوند مرگ دروغگويان را مسئلت كنيد.

 

وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ (101)

حضرت عسكرى عليه السّلام‏

در تفسير آيه: وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ فرمود وقتى خداوند پيغمبر را با قرآنى كه تصديق كننده تورات بود براى هدايت و ارشاد يهود فرستاد، گروهى از يهوديان كتاب تورات را كه شرح فضائل آل محمد در آن بود پشت سر انداخته و گويا اصولا از تورات و مندرجاتش بى‏اطلاع بوده و هيچ نميدانند.

 

 

يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (105)

 ديلمى در كتاب ارشاد بسند خود از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده كه آنحضرت فرمود مختصين برحمت خداوند پيغمبر و على و عترت او ميباشند و خداوند يكصد رحمت خلق و ايجاد فرموده كه نود و نه رحمت آن بمحمد و آل او اختصاص داشته و در يك رحمت ديگر نيز با تمام مردم شريك و سهيم ميباشند.

 

 

 ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (106)

عياشى بسند خود از عمر بن يزيد روايت نموده كه گفت از حضرت صادق عليه السّلام معناى اين آيه را سؤال نمودم، فرمود مردم دروغ مى‏گويند و در اين آيه حرف الف و واو نيست و اينطور است:

ما ننسخ من آية او ننسها نأت بخير منها مثلها

يعنى نميرانيم امامى را كه ذكرش فراموش شود، مگر آنكه از صلب آن امام، شخص نيكوئى مانند آن امام سابق امامى بياوريم.

 

تفسير جامع، ج‏1، ص: 236

وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (110)

حضرت عسكرى عليه السّلام‏

در مورد آيه: وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ فرمود بپا داريد نماز را با مراعات مقدمات صحيح از وضو و تكبير و صحت قيام و ركوع و سجود و ساير حدود و زكوة را به مستحق بدهيد و دقت كنيد به منافق و كافر داده نشود چه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود هر كس بدشمنان ما صدقه بدهد مانند كسى است كه در خانه خدا دزدى كرده و هر ماليكه در راه اطاعت اوامر خداوند انفاق شود براى شما مفيد و قانع بوده و موجب بلند شدن حسنات و درجات شود و البته خداوند بآنچه ميكنيد آگاه است و پاداش و جزاى شما را ميدهد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كليد نماز طهارت و وضو است و تحريم آن تكبيرة الاحرام و تحليلش سلام است نماز شخص بى‏طهارت و صدقه مردم خيانت كار قبول نميشود و بزرگترين طهارت كه نماز و ساير طاعات بدون آن مقبول درگاه ربوبى نيست موالات محمد عليه السّلام و ولايت على و اولاد اوست و دشمنى كردن با دشمنان خاندان رسالت ميباشد.

 

تفسير جامع، ج‏1، ص: 242

 وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى‏ عَلى‏ شَيْ‏ء  113  حضرت عسكرى عليه السّلام در آيه: وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى‏ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ فرمود اين آيه وقتى نازل شده كه جمعى از يهود و نصارى حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شرفياب شده گفتند اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميان ما قضاوت و حكم فرمائيد، پيغمبر فرمود قصه متنازع فيه را بيان كنيد تا پس از استماع و وقوف بر چگونگى موضوع حكم كنم ميان شما، يهوديها گفتند ما بخداى يگانه ايمان داشته و دوستان خدا را دوست داريم و نصارى بر دين حق نيستند، نصارى نيز گفتند ما بخدا ايمان داريم و يهوديان دين ندارند، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود هر دوى شما فاسق و داراى عقيده باطل بوده و از دين خدا منحرف و خطاكار هستيد، يهوديان گفتند چگونه ما كافريم و حال آنكه كتاب توراة در                        

 دست ما است و بر طبق آن عمل مينمائيم؟ و نصارى هم گفتند چطور ما كافرين كه انجيل كتاب خدا در ميان ما بوده و آنرا قرائت ميكنيم؟ آنگاه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اى يهود و نصارى همه شما مخالفت با كتاب خدا نموده و بر خلاف آن عمل ميكنيد اگر بكتاب خدا عمل ميكرديد يكديگر را تكفير نمى‏نموديد، زيرا خداوند كتب آسمانى را براى هدايت مردم و علاج نابينائى آنها و بيان احكام نازل فرمود و هر ملتى كه به كتاب آسمانى پشت پا زده و بر خلاف احكام و موازين و حجت خدا رفتار نمايد معصيت كار و مستوجب سخط و غضب پروردگار خواهد بود.

سپس پيغمبر به يهوديان توجه و خطاب فرمود از مخالفت با اوامر خداوند به پرهيزيد و چون پيشينيان خود بر خلاف كتاب رفتار ننمائيد كه در حق آنها فرمود فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ و گرفتار عذابى شدند كه خداوند مى فرمايد: فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ يعنى بيمارى طاعون را بر آنها فرستاديم كه يكصد و بيست هزار نفر آنها هلاك شدند و يكبار ديگر عذابى بآنها نازل نموديم كه يكصد و بيست هزار نفر ديگر آنها بعلت مخالفت امر پروردگار نابود شدند و زمانى كه نزديك آن شهر كه قبلا بيان آن گذشت رسيدند و دروازه بسيار بلند آن را ديده گفتند ما ركوع و خضوع نميكنيم و تصور ميكردند كه بايد موقع ورود بشهر و گذشتن از دروازه بايد خم شوند ميگفتند ما محتاج بركوع نيستيم و چرا موسى  و وصى او يوشع بن نون ما را در كارهاى باطل تمسخر مينمايند و بجاى آنكه امر شده بود در موقع عبور از دروازه كلمه حطة را بگويند بآن اشاره نموده و ميگفتند هطا سمقانا يعنى گندم سرخ و تبديل نمودند كلامى را بكلمه ديگر و امير المؤمنين عليه السّلام فرمود براى بنى اسرائيل باب حطه مقرر و نصب گرديده و براى شما امت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باب حطه از آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نصب و مقرر شد كه از آنها پيروى نموده و ملازم راه آنها شويد تا هدايت يافته و بسبب اطاعات از ائمه معصومين گناهان شما آمرزيده و حسنات شما زياد گردد و بايد بدانند باب حطه شما از باب حطه يهوديان افضل است زيرا باب حطه آنها از چوب بود و ما از جنس شمائيم و براستى سخن، گفته و رهبر مؤمنين و برترين مردم عالم هستيم و هم در اين معنى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده ايمردم اگر كسى بخواهد در دنيا مانند من زندگى كند و مثل من بميرد و در آخرت در بهشتى كه بفرمان پروردگار خلق و ايجاد شده جايگزين شود بايد ولايت على بن أبي طالب عليه السّلام را  داشته و دوستان او را دوست و دشمنانش را دشمن بدارد و ذريه على را دوست بدارد چه آنها از خميره من خلق شده‏اند و وارث علم و دانش من هستند و واى بحال كسى از امت من كه تكذيب فضائل آنها را بنمايد.

نظرات (0)
شنبه 31 / 2 / 1396برچسب:, :: 11:23 ::  نويسنده : ارادتمند

 [سوره البقرة (2): آيات 63 تا 66]

وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (63) ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ (64) وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (65) فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ (66)

 

تفسير جامع، ج‏1، ص: 178

عهد و پيمانى كه از بنى اسرائيل گرفته شد «1»

حضرت عسكرى عليه السّلام در تفسير آيه وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ تا آخر آيه ميفرمايد يعنى اى بنى اسرائيل بياد آوريد زمانى كه از شما عهد و پيمان گرفتيم كه بتورات عمل كنيد و بآنچه از فرقان براى اقرار بنبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت على عليه السّلام و اولادش بشما نازل كرديم‏

ايمان آورده و بفرزندان خودتان و آنها ببعد از خودشان همينطور تا آخر دنيا برسانند كه آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اشرف مخلوقات هستند و تسليم امر ايشان شوند و شما تكبر ورزيده و از قبول عهد و پيمان امتناع نموديد آنگاه بجبرئيل امر نموديم قطعه از كوه فلسطين كه مساحت آن از چهار جهت يكفرسخ در يكفرسخ بود بلند گرداند بالاى سر شما و موسى گفت اگر ولايت و دوستى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را قبول نكنيد اين كوه بر سرتان فرود خواهد آمد جز معدودى كه از راه حقيقت و واقع قبول نمودند ما بقى با اكراه پذيرفتيد و سجده كه گرديد و صورتهاى خود را كه بخاك‏

ماليدند بيشتر شما قصد خضوع و تواضع را براى خدا نداشتيد و پيوسته نگران بوديد كه آنكوه بر سرتان فرود ميآيد يا نه.

رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اى گروه مسلمانان و شيعيان سجده كردن شما مانند كفار بنى اسرائيل براى غير خدا نباشد، و صميمانه بوحدانيت حق ايمان داشته و بشكرانه الطاف خداى سجده كنيد.

                        تفسير جامع، ج‏1، ص: 184

ذبح گاو و زنده كردن مقتول‏

حضرت عسكرى عليه السّلام در تفسير آيه وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ فرمود خداوند خطاب ببنى اسرائيل ميفرمايد كه بياد بياوريد زمانى كه ما بموسى وحى رسانيديم كه از ما بخواه تا قاتل را معرفى نموده و او را بكيفر قتل بكشيد و ديگران از تهمت و غرامت محفوظ و سالم بمانند و من ميخواهم بدينوسيله بمرد نيكوكارى از امتت توسعه رزق بدهم كه دين او صلوات فرستادن و برترى دادن محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و اولاد اوست بر تمام‏

مخلوقات و ميخواهم بپاداش اين عمل او را بى‏نياز گردانم تا بداند كه ثواب تعظيم و ولايت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او چه اندازه است.

موسى عرض كرد بيان فرما خطاب رسيد ايموسى ببنى اسرائيل بگو گاوى باين صفت كه نه پير از كار افتاده و نه جوان كار نكرده و داراى رنگ زردى باشد كه بينندگان را فرح بخشد ذبح كنند و يكى از اجزاء گاو كشته شده را بمقتول بزنند زنده شود و از او قاتلش را سؤال كنند گفتند ايموسى چطور ميشود از زدن عضو مرده بمرده ديگر او زنده شود آيا ما را مسخره ميكنى موسى گفت پناه بخدا ميبرم از مسخرگى و نسبت دادن بخدا چيزى را كه نگفته باشد شما معارضه بامر خدا ميكنيد آيا نمى‏بينيد نطفه آب مرده بيش نيست ولى همينكه نطفه مرد و زن كه هر دو آب مرده هستند بيكديگر تلاقى نمودند خداوند از آن بشرى خلق ميفرمايد و اين تخمهائى كه در روى زمين مى‏پاشيد بر اثر رطوبت زمين باد ميكند و متعفن شده و ميميرد سپس خداوند از آن گندمهاى نيكو و درختان ميوه ايجاد مينمايد.

گفتند ايموسى آيا خداوند ما را بذبح چنين گاوى امر فرموده گفت آرى آنها گاوى بدان صفت نديدند مگر نزد آن جوان كه خداوند در شب و در عالم خواب نور محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و ائمه طاهرين را باو نشان داده بود و فرموده بودند چون تو دوست با وفاى ما هستى ميخواهيم از اجر و پاداش محبت خودمان در دنيا بتو بدهيم فردا براى خريد گاو تو خواهند آمد تو گاو را مفروش مگر باذن مادرت كه خداوند سخنى را باو تلقين فرموده كه با بيان آن شما ثروتمند و بى نياز خواهيد شد و آن جوان بسيار خوشحال شد همينكه صبح شد براى خريدارى گاو آمدند گفت ميفروشم بچهار دينار لكن با رضايت و اجازه مادرم قبول كردند از مادرش سؤال كرد گفت بگو هشت دينار ولى اختيار با مادرم است آنها راضى شدند و از مادرش پرسيدند مادر مرتبا قيمت را بالا ميبرد و آنها بنصف راضى ميشدند تا آنكه مادر گفت نميفروشم مگر آنكه پوست گاوى بزرگتر از گاو خودم را از طلا و مشك پر كنيد.

چون گاو ديگرى بآن مشخصات نيافتند ناگزير راضى شدند گاو را ذبح نموده و استخوان فقرات پشت آنرا بمقتول زده و گفتند پروردگارا بجاه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل محمد

 اين كشته را زنده نموده و بسخن درآور تا قاتل خود را معرفى نمايد فورا ميت از زمين صحيح و سالم برخاست و گفت اى پيغمبر خدا مرا پسر عمويم بقتل رسانيد براى خاطر دختر عمويم و مرا در فلان محله انداخت تا ديه قتل مرا از آن جماعت بگيرد موسى آندو نفر را گرفت و بقتل رسانيد پيش از آنكه زنده شود قطعه از آن گاو را بمقتول زدند و زنده نشد بموسى گفتند مگر وعده نداده بوديد كه با اين عمل مرده زنده خواهد شد پس چرا زنده نميشود؟

بموسى خطاب رسيد كه اى موسى من خلف وعده نميكنم بآنها بگو اول قيمت گاو جوان را بدهيد تا اين كشته زنده شود لذا اموال زيادى جمع كردند تا رسيد بمقدارى كه پوست يك گاو پر شد و بآن جوان دادند سپس زنده شد.

بنى اسرائيل بموسى عرض كردند نميدانيم كدام يك از اين دو امر عجيب‏تر است زنده شدن مرده يا غنى شدن اين جوان با اين مالهاى فراوان؟ بموسى وحى رسيد كه ببنى اسرائيل بگو هر كه از شما دوست دارد كه در دنيا زندگانى خوش و خرم داشته و در آخرت هم ببهشت برود محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او را در درگاه ما شفيع خود قرار دهد و همانطوريكه اين جوان ذكر محمد و آل او را از موسى شنيد و بر آنها صلوات فرستاد و آنان را بر تمام جن و انس مقدم داشت از اينجهت خداوند اين همه ثروت را باو عطا فرمود تا با آن مال لذت برد از غذاهاى پاكيزه و بارحام خود صله نمايد و براى خود از مؤمنين دوست بگيرد و دفع شر دشمنان خود نمايد.

سپس آن جوان بموسى عرض كرد اى پيغمبر خدا اين اموال را چگونه حفظ نمايم؟

موسى فرمود همانطور كه پيش از اين متذكر بذكر صلوات بودى، باين اموال هم صلوات بر محمد و آل او بخوان، همان كسيكه با ذكر صلوات اين اموال را روزى تو نموده است با اعتقاد داشتن تو آنها را هم حفظ ميفرمايد.

جوان گفت هرگز كسى بمن حسد نبرد و از مال من چيزى دزديده نشد و هر كس قصد دزديدن مال من مينمود پيش از دستبرد مبتلا و گرفتار ميشد و خداوند مرا از شر بدخواهان حفظ مينمود.

همينكه مقتول زنده شد و گفتگوى جوان و حضرت موسى را شنيد گفت خداوندا

 ترا قسم ميدهيم بآنچه كه اين جوان قسم داد و صلوات ميفرستم بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او و آنها را شفيع خود بدرگاهت قرار ميدهم مرا با دختر عمويم در دنيا باقى گذار كه با خوشى و خرمى از زندگانى بهره‏مند شويم و جزاء و كيفر دشمنان و حسودان را بده و روزى پاكيزه و زيادى بمن عطا فرما.

خطاب بموسى رسيد كه باو بگو پيش از كشته شدن او شصت سال از عمرش باقى بود هفتاد سال ديگر بآن افزوديم و يكصد و سى سال عمر با خوشى و سلامت باو عطا نموديم كه در اين دنيا با دختر عمويش زندگى كرده با هم بميرند و در آخرت با هم‏

 ببهشت بروند اى موسى اگر آن شقى قاتل هم بمحمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او متوسل شده بود و از ما درخواست مينمود البته او را حفظ ميكرديم و آن جوان را از راه ديگرى بينياز و غنى مينموديم بهمين مالى كه فعلا باو عطا كرده‏ايم و اگر قاتل ما را بحق محمد و آلش قسم ميداد او را مفتضح نمينموديم و از قصاصش صرف نظر ميكرديم سپس بنى اسرائيل خدمت موسى آمده گفتند شما قبيله ما را مبتلا بفقر و فاقه نمودى و بعلت لجاجت خودمان اموال زيادى را از ما گرفتى پس براى ما دعا كن تا خداوند روزى ما را زياد كند، موسى بآنها گفت چقدر دل شما تاريك است‏

 مگر دعاى جوان صاحب گاو و يا دعاى مقتول را نشنيديد و نديديد خداوند از بركت دعاى ايشان چه نعمت و مال و اعاده زندگى بآنها عطا فرمود؟ چرا خداوند را مانند آن جوان و شخص كشته نميخوانيد همگى آنان جمع شده و گفتند پروردگارا ما بسوى شما توجه نموده و تكيه‏گاه مائى خداوندا بجاه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل محمد و بحق على و فاطمه و حسن و حسين و اولاد حسين اين فقر و فاقه را از ما دور كن و وسعت رزق بما عطا فرما، بموسى وحى رسيد كه برؤساى آنها بگو بطرف فلان خرابه روند در موضع معين مقدارى بشكافند و از آنجا مليونها سكه طلا كه چند هزار برابر مالى است كه ببهاى گاو داده‏اند بيرون آورند و اين ثروت بى‏كران را در عوض توسلى كه بمحمد و آل محمد جستند عطا فرموديم.

رؤساى بنى اسرائيل بمحل موعود رفته و موضع مخصوص را شكافته و ذخاير بيشمارى بدست آوردند و مستغنى و بى‏نياز شدند.

 

 

نظرات (0)
شنبه 30 / 2 / 1396برچسب:, :: 11:21 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏1، ص: 173

وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ (58)

باب حطه محمد (ص) و آل او ميباشد

حضرت عسكرى عليه السّلام در تفسير وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا تا آخر آيه فرمود خداوند ببنى اسرائيل زمان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بياد آوريد زمانى كه بپيشينيان شما گفتيم داخل قريه اريحا كه يكى از شهرهاى ايالت شام است بشويد بعد از آنكه از بيابان تپه بيرون آمده بودند و از نعمتهاى او برخوردار شده و هر چه خواهيد بدون زحمت و مشقت تناول نموده و با حال خضوع و فروتنى داخل درگاه قرب خداوند شويد، و خداوند محمد و على عليه السّلام را بدر مثل زده و امر بسجده كردن بنى اسرائيل براى عظمت و احترام محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام بود و فرمود بموسى ولايت آنها را تذكر داده و از بنى اسرائيل براى محمد و على عهد و ميثاق بگير در قولش كه فرمود وَ قُولُوا حِطَّةٌ يعنى بگوئيد اى بنى اسرائيل سجده نمودن ما براى خدا تعظيم است بمثال محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و اعتقاد نمودن ما بولايت آندو سرور است و اين تعظيم و اعتقاد محو ميكند گناهان ما را چه خداوند فرمود هرگاه متذكر باين كلام شويد ما هم بخاطر اين عمل و گفتار گناهان گذشته شما را بيامرزيم و پاداش نيكوكاران كه در نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت على عليه السّلام ترديد ننموده و مخالفت ايشان نكرده‏اند زياد گردانيم سپس خداوند فرمود سجده نكرديد بر آنچه امر نمودم بشما و آنچه گفته بودم بگوئيد نگفتيد لكن گفتيد «هطا سمقانا» گندم قرمزى كه قوت ماست بهتر است از سجده نمودن و گفتن اين سخنان.

خداوند فرمود ما هم بواسطه نافرمانى و عصيان و تغيير دادن آنچه را كه امر كرديم اطاعت كنيد از ايمان بخدا و نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامت على عليه السّلام و ذريه آن بزرگوار مرض طاعون را بر شما مسلط كرديم و در يك روز يكصد و بيست هزار نفر از آنها تلف شدند و چون خداوند ميدانست كه از صلب آنها كسى بوجود نخواهد آمد كه بوحدانيت خدا و پيغمبرى رسول اكرم و ولايت على و اولادش اعتقاد داشته باشد لذا آنان را مبتلا بمرض طاعون نموده و يكدفعه هلاك شدند.

 

روايت كرده عياشى بسند خود از سليمان جعفرى در قول خداوند كه ميفرمايد وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ تا آخر آيه گفت سليمان فرمود حضرت رضا عليه السّلام بخدا قسم ما ائمه باب حطه شما مردم ميباشيم.

و خداوند ببنى اسرائيل فرمود بياد بياوريد زمانى كه پيشينيان شما نزديك بود از شدت تشنگى در بيابان تيه هلاك شوند و ناله و فرياد ميكردند موسى دست بدعا برداشته و گفت الهى بحق محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بزرگ پيغمبران و بحق على بزرگ اوصياء و بجاه فاطمه بزرگ زنان و بمقام حسن بزرگ اولياء و بحق حسين بزرگ شهيدان و بحق ذريه                      

 او اين بندگانت را سيراب نما خطاب رسيد ايموسى عصاى خود را بر سنگ بزن تا دوازده چشمه از آن جارى شود و هر يك از طوايف دوازده گانه چشمه انتخاب نموده و از آب آن بياشامند و خداوند بآنها فرمود بنوشيد و بخوريد از روزى كه بشما عطا گرديده و در روى زمين فساد و معصيت ننمائيد لكن آنها نافرمانى نموده و مرتكب گناه و معصيت شدند.

 فرمود آنحضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده هر كس كه بر ولايت ما اهل بيت پايدار بماند خداوند او را از جام محبت خود سيراب كند و چنين كسى هرگز ستم نكند و غير خدا را نخواهد و خداوند مهمات او را كفايت فرمايد و حافظ و نگهبانش                    

 باشد و هر كس كه بر مكروهات و ناملايماتيكه از جهت دوستى ما بر او رسد صبر كند خداوند او را در روز قيامت در حمايت خود قرار داده و بدرجات عاليه ميرساند كه هيچ چشمى قدرت مشاهده مقامات او را نداشته باشد و باو بگويند بپاداش پايدارى در مقابل مكروهاتى كه در راه دوستى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او نموده امروز خداوند تو را از تمام سختى‏ها و عقبه‏هائى كه بمردم ميرسد خلاصى بخشيد و اينك شفاعت كن از هر كه بتو خدمتى نموده و داخل بهشت شو و در هر مقام كه دلخواهت ميباشد قرار بگير و ببين كسانيكه بتو رنج و سختى دادند و در راه دوستى و محبت محمد و آل محمد ترا بيازردند چگونه در قعر جهنم و در ميان آتش معذب بوده و ناله و فرياد ميكنند

 

 خداوند بباقى ماندگان بنى اسرائيل كه معاصر با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودند فرمود بپيشينيان شما در شدايد و سختى‏ها خداوند را بحق محمد و آل او قسم داده و خداوند آن شدايد را از آنها برطرف مينمود حال كه شما بدرك محضر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نائل شده و ميدانيد غرض اصلى و افضل عبادات موالات محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل اوست پس با تقرب جستن بمحمد و آل او بخداوند تقرب جوئيد و از غضب خداوند كه تجاوز از رعايت حقوق محمد و آل محمد است احتراز كنيد

نظرات (0)
شنبه 29 / 2 / 1396برچسب:, :: 11:19 ::  نويسنده : ارادتمند

 

سوره البقرة (2): آيات 55 تا 57]

وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (55) ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (56) وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏ كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (57)

 

 

 

 تفسير جامع، ج‏1، ص: 169

حضرت عسكرى عليه السّلام در تفسير آيه وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (55)  فرمود زمانى كه موسى از بنى اسرائيل بفرقان عهد گرفت يعنى بنبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامت على عليه السّلام تا كافر از مؤمن ظاهر و جدا شود گفتند ما بتو ايمان نياوريم تا آن خدائى را كه باين فرقان تو را امر كرده آشكارا و بچشم مشاهده نموده و ما را باين امر خبر بدهد ناگاه صاعقه آنها را فرا گرفت در حاليكه بچشم خود عذابى كه نازل ميشد ملاحظه كردند خداوند بموسى فرمود كه من دوستان خود و كسانى كه ببرگزيدگانم اعتقاد دارند گرامى ميدارم و دشمنان خود و مردمى را كه حقوق برگزيدگانم را رعايت ننموده و آنها را تكذيب مينمايند عذاب مينمايم و باكى ندارم از هيچ كس.                        تفسير جامع، ج‏1، ص: 169

 موسى بكسانى كه تا آنوقت بر اثر صاعقه هلاك نشده بودند گفت چه ميگوئيد اگر قبول ننموده و اعتقاد نكنيد شما هم بهلاك شدگان ملحق خواهيد شد و مشمول عذاب خدا ميشويد گفتند ايموسى ما نميدانيم گروهى كه گرفتار عذاب شدند براى چه بوده شايد از نكبات و حوادث روزگار دچار بليه و عذاب شده‏اند اگر بواسطه آن بوده كه ايمان بنبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و ذريه او نياورده و رد كرده‏اند ولايت ايشانرا خداوند را بجاه محمد و آلش بخوان و از خدا بخواه كه آنها را زنده گرداند تا از آنها سؤال كنيم كه عذاب آنها براى چه بوده موسى دعا نمود و خداوند آنها را زنده كرد.

موسى گفت حال از ايشان بپرسيد، آنها از چگونگى امر سؤال نمودند براى چه شما گرفتار عذاب شديد گفتند اى بنى اسرائيل چون ما پس از پذيرفتن نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به امامت على عليه السّلام تسليم نشده و قبول ولايت او و اولاد او را ننموديم هلاك شديم بعد از هلاكت مشاهده كرديم در ملكوت آسمان و عرش و كرسى و حجب و بهشت و جهنم نديديم كسى را كه امرش نافذ و بزرگتر باشد از محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و فاطمه و حسن و حسين و همينكه بر اثر عذاب صاعقه مرديم ما را بردند كه بجهنم برسانند ناگاه ديديم محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام فرشتگان موكل بر ما را صدا زدند كه دست از عذاب اينها برداريد بايد ايشان مجددا زنده شوند زيرا درخواست كننده خداوند را بحق ما و آل ما قسم داد كه آنها را زنده كنند و ما را زنده كردند و بجهنم بردن ما را بتاخير افكندند بدعائى كه تو اى موسى با توسل بمحمد و آل او كردى.

پس خداوند بيهوديان زمان پيغمبر ميفرمايد ديديد كه بدعاى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تاريكى عذاب از پيشينيان شما مرتفع گرديد اينك بر شما لازم است كه مرتكب همان معاصى كه باعث هلاكت آنان شد و مجددا زنده شدند نشويد و بر خود ستم روا نداريد.         

 

.

 در كافى بسند خود از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت نموده كه در معناى وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ 57   فرمود خداوند بزرگتر از آنست كه ستم نمايد و يا نسبت ظلم و ستم بخود دهد لكن ما را بنفس خويش درهم آميخته و ظلم كردن بما را ظلم نمودن بخود قرار داده و دوستى ما را دوستى خود فرض كرده و در قرآن فرموده وَ ما ظَلَمُونا تا آخر آيه.

راوى كه محمد بن فضيل است ميگويد حضور آن حضرت عرض كردم اين بيانى كه فرموديد تنزيل اين آيه است فرمود بلى و بسند ديگر عين اين روايت را از حضرت باقر عليه السّلام نقل نموده با زيادتى كه فرمود ولايت ما را ولايت خود قرار داده و در قرآن فرموده إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا كه مراد ما ائمه هستيم

 

 

نظرات (0)
شنبه 28 / 2 / 1396برچسب:, :: 11:4 ::  نويسنده : ارادتمند

 

سوره البقرة (2): آيات 50 تا 54

]

وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (50) وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (51) ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (52) وَ إِذْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (53) وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (54)

 

 

    تفسير جامع، ج‏1، ص164

عبور كردن بنى اسرائيل از دريا

حضرت عسكرى عليه السّلام در تفسير آيه وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (50) فرمود وقتى كه موسى بلب دريا رسيد از طرف خداوند باو وحى رسيد كه ببنى اسرائيل بگو تجديد و تازه كنند اقرار بوحدانيت و يگانگى من و ايمان بياورند در قلب خود بنبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و تكرار كنند بر نفس خود ولايت على عليه السّلام و ائمه از اولاد او را و بگويند خداوندا بجاه محمد و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را از اين دريا بسلامت عبور بده تا آب شكافته شده زمين نمايان گردد تا عبور نمائيد موسى بآنها گفت اين ذكر را بگوئيد و از آب عبور كنيد گفتند

 ما از مرگ و شر فرعونيان فرار نموده و به اين جا آمده‏ايم اينك ميخواهى باين كلمات ما را فريب داده و در دريا غرق كنى و از مرگى كه گريخته بوديم بدست مرگ ديگرى بسپارى

كالب بن يوحنا بر اسبى سوار بود گفت ايموسى آيا خدا ترا امر نموده كه بما بگوئى، اگر ما اين كلمات را بگوئيم از اين دريا (عرض آن دريا چهار فرسخ بوده) بسلامت عبور خواهيم نمود و تو اى پيغمبر خدا ما را باين كار امر ميدهى فرمود آرى كالب ايستاد و توحيد خداوند و نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت على عليه السّلام و ائمه را تجديد و تكرار نموده و گفت خدايا بجاه محمد و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرا از روى اين آب عبور بده و اسب خود را بميان آب براند ناگاه دريا مانند زمينى شد در زير پايش و عبور نموده بخشكى رسيد باز از آنطرف برگشت و رو ببنى اسرائيل نمود و گفت اطاعت كنيد امر خدا و امر موسى پيغمبر خدا را و بدانيد اين كلمات كليد بهشت و سپر جهنم و كليد روزى است بنى اسرائيل قبول نكردند و گفتند ما بايد ببينيم كه اين دريا خشك شده باشد.

خطاب بموسى شد كه با عصاى خود بدريا بزن و بگو خداوندا بجاه محمد و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دريا را بشكاف و زمين را نمايان كن.

پس از آنكه موسى آن كلمات را اداء نمود فورا زمين نمايان شد بنى اسرائيل گفتند تا زمين بكلى خشك نشود ما عبور نمينمائيم ممكن است گل زمين چسبنده باشد و مانع حركت ما شود.

بموسى خطاب رسيد كه بگو خدايا بجاه محمد و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گل اين زمين را بخشكان موسى گفت و خداوند بادى فرستاد و بر آن گلها بوزيد و آنرا خشك نمود باز هم داخل نشدند و گفتند ايموسى ما دوازده طايفه هستيم و بايد رديف و در عرض يكديگر عبور نمائيم باز بموسى وحى شد آن كلمات را بگو و عصاى خود را بدريا بزن موسى آن كلمات را گفت و عصا را بدريا زد دوازده راه نمايان شد و آنها عبور كردند همينكه آخرين نفر بنى اسرائيل از دريا خارج شد و همه فرعونيان داخل دريا شدند خداوند بدريا امر نمود كه بهم آيد و بنى اسرائيل مشاهده كردند                   

 كه همه فرعونيان غرق شدند خداوند در زمان پيغمبر خاتم ببنى اسرائيل خطاب نموده ميفرمايد نجات پدران و پيشينيان شما از فرعون و عبور از دريا بواسطه كرامت محمد و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و توسل جستن موسى بآل محمد بود، شما چرا تعقل نمينمائيد و در اين موقع كه درك محضر پيغمبر اكرم را نموده و حجت‏هاى بالغه خدا را مشاهده ميكنيد چرا بمحمد و آل محمد ايمان نميآوريد.

فرقانى كه بموسى عطا شد

و آن حضرت در تفسير آيهوَ إِذْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (53) فرموده همينكه خداوند كتاب تورات را بموسى نازل نمود و باو فرمود ايمان آوريد و اطاعت پروردگار نمائيد وحى رسيد بموسى كه ايموسى باقى مانده است فرقان كه بر تو نازل نمائيم تا مؤمن و كافر را از هم جدا كنى زيرا بذات خود قسم ياد كرديم كه ايمان و عمل هيچكس را قبول نكنيم مگر آنكه بفرقان ايمان داشته باشد موسى عرض كرد پروردگارا فرقان چيست خطاب رسيد كه فرقان آنست كه از بنى اسرائيل عهد و ميثاق بگيرى تا بدانند محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بهترين و بالاترين و آخرين پيغمبران است و وصى او على و اولادان على امامان و پيشوايان خلق بوده و شيعيان آنها كه مطيع و پيرو و فرمانبردار ايشان ميباشند پادشاهان بهشت هستند.

موسى از بنى اسرائيل بر نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت على و فرزندانش عهد و پيمان گرفت بعضى از ايشان از روى حقيقت و خلوص عهد كرده و اعتقاد پيدا نمودند و گروهى فقط بزبان اقرار نموده ولى بدل عقيده نداشتند كسانى كه بدل و زبان اعتقاد داشتند از جبين آنها نورى ظاهر شد و هر كس بزبان اظهار عقيده كرده بود فاقد آن نور شد و اين همان فرقان بود كه خداوند بموسى وحى فرمود كه بين مؤمن و منافق فرق پيدا شده و اهل حق از باطل جدا گرديد.

 

 

    تفسير جامع، ج‏1، ص: 166

آزمايش گوساله پرستان‏

حضرت عسكرى در آيه وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (54  فرمود كه خداوندى بيهودى‏هاى زمان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميفرمايد بياد آوريد زمانى كه موسى بپيشينيان شما گفت بنفس خودتان                   

 ستم كرديد كه گوساله پرست شديد توبه كنيد باين ترتيب كه بعضى از شما عده ديگرى را بكشد و اين كشته شدن و كشتن از زندگى كردن در دنيا براى شما بهتر است كه خدا شما را نيامرزد و بجهنم برويد و موسى بكسانى كه خداى يكتا را پرستش كرده و گوساله پرست نشده بودند امر نمود كه گوساله پرستان را بكشند گفتند ما گوساله را عبادت نكرديم خداوند بموسى فرمود طلاهاى گوساله را با سوهانى آهنين براده نموده و ريزه ريزه كرده بعد در آب بريزند و همه بنى اسرائيل از آن بياشامند هر كس بر اثر شرب آن آب لب و بينى او سياه شود معلوم خواهد شد كه گوساله پرستيده در نتيجه فقط دوازده هزار نفر از آنها گوساله نپرستيده بودند و بآنها امر شد كه ما بقى را بقتل برسانند»

و منادى ميان آنها صدا زد خداوند لعنت كند كسى را كه شمشير بسوى او آيد و با دست يا پا آنرا از خود رد كند و خداوند لعنت كند كسى را كه مسامحه و تامل نمايد در كشتن و رعايت كند كه مقتول او كيست رحم و پيوسته اوست و يا غريب است و با او قرابتى ندارد مقتولين ناچار تسليم شدند و قاتلين ميگفتند مصيبت ما از شما بزرگتر است زيرا با دست خود پدر يا پسر و يا برادران خود را بايد بكشيم و حال آنكه ما پرستش گوساله نكرده‏ايم.

بموسى خطاب رسيد كه بآنها بگوئيد ما ميخواهيم شما را امتحان كنيم چرا آن وقت كه آنها گوساله پرستيدند از ميانشان خارج نشديد و ايشان را ترك نكرديد و بآنان بگو هر كس بمحمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خدا را بخواند و دعا كند آن قتل‏

 

را بر او آسان نمايد و احساس دردى نكند و آنها دعا كردند بهمان ترتيب كشتن و كشته شدن برايشان آسان شد و آنان جمعا ششصد هزار نفر بودند و دوازده هزار نفر آنها گوساله نپرستيدند و خداوند ببعضى توفيق داد كه ببعض ديگر گفتند آيا خداوند توسل بمحمد و آل محمد را وسيله نجات هر چيزى قرار نداده است پس چرا ما متوسل نميشويم جمع شدند و ناله و فرياد كشيده گفتند خداوندا بجاه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اكرم و بجاه على افضل و اعظم و بجاه فاطمه مكرم و بجاه حسن و حسين بزرگان و آقايان جوانان اهل بهشت و بجاه ذريه طيبين و طاهرين از آل طه و يس صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را بيامرز و گناهان ما را ببخش و اين كشتار را از ميان ما بردار ناگاه منادى از آسمان بموسى ندا در داد كه كشتن ايشان كافى است چه آنها دعا نمودند و مرا بمحمد و آل محمد قسم دادند كه از آنها بگذرم و اگر آنان قبل از پرستش گوساله مرا بمحمد و آلش ميخواندند و قسم ميدادند البته آنها را از معصيت و ارتكاب شرك حفظ مينمودم و اگر فرعون و نمرود هم مرا براى نجات از غرق شدن بمحمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قسم ميدادند آنها را نيز نجات مى‏بخشيدم و اگر شيطان قبل از نافرمانى و معصيت مرا بآنها قسم ميداد او را هدايت مينمودم.

پس بنى اسرائيل ميگفتند وا حسرتا كجا بوديم ما و اين توسل بمحمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اگر از اول توسل جسته بوديم خداوند ما را حفظ مينمود و از فتنه و شر و كشتار نگاه ميداشت

 

 [

نظرات (0)
شنبه 27 / 2 / 1396برچسب:, :: 11:1 ::  نويسنده : ارادتمند

 [سوره البقرة (2): آيات 44 تا 49]

أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (44) وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِينَ (45) الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ (46) يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (47) وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (48)

وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ (49)

 

 

تفسير جامع، ج‏1، ص: 160

استقامت در دين‏

فرمود حضرت عسكرى عليه السّلام در آيه وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِينَ (45)  خداوند بمسلمانان و يهوديان و كافرين ميفرمايد استقامت و بردبارى كنيد از فعل حرام و امانات مردم را رد نمائيد و از رياست‏هاى باطله دورى جوئيد و اعتراف كنيد بنبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت على عليه السّلام و در خدمت آنها پايدار باشيد تا خداوند را خشنود نموده و مستحق بهشت شويد و با نظر كردن بر عترت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه بزرگترين مردم جهانند و ذريه على لذت برده و محفوظ شويد زيرا نظر كردن بر روى آنها روشنائى چشم شما را زياد خواهد كرد و موجب خوشحالى و مسرت و مايه اكمال دين شماست و نيز پايدارى كنيد بر نمازهاى پنج وقت و بدرود و صلوات بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او كه سبب رسيدن شما ببهشت همين نمازها و درود بر محمد و آل او و پيروى از اوامر آنهاست در ظاهر و باطن و ترك مخالفت ايشان است و البته اين كار بسيار دشوار و سخت است مگر بر خاضعين و فروتنان و كسانى كه از جهت مخالفت اوامر الهى پيوسته ترسان ميباشند و رسول اكرم ميفرمود مرد مؤمن

 هميشه از عاقبت خود در بيم و هراس است و نميداند كه در موقع جان دادن و حاضر شدن فرشته كه موكل بقبض روح اوست توفيق و سعادت شامل حال او ميشود تا جلب رضايت و خشنودى خدا را بنمايد يا خيرعياشى بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه بمسمع فرمود اگر يكى از شماها گرفتار حزن و اندوهى شد و هم و غم دنيا بر او چيره گرديد وضو بگيرد و بمسجد رفته و دو ركعت نماز بجا آورده و دعا كند تا خدا آن غم را از آن زايل فرمايد نمى‏بينيد كه خداوند ميفرمايد وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ و در كافى بسند خود از آنحضرت روايت كرده فرمود هرگاه شما گرفتار شديد و پيش آمدى برايتان رخ داد روزه بگيريد آيا مشاهده نميكنيد كه خداوند ميفرمايد اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ يارى بجوئيد بروزه گرفتن (و چون نماز روزه باطن آنها ائمه ميباشد چنانكه در مقدمه نهم بيان نموديم

و بنص حديثى كه شيخ طوسى بسند خود از داود بن فرقد روايت كرده گفت عرض كردم حضور حضرت صادق عليه السّلام آيا مراد از نماز و زكوة و حج در قرآن شما ائمه ميباشيد فرمود بلى اى داود مائيم نماز و روزه و حج و كعبه و مائيم وجه اللّه و آيات اللّه پس بايد بآن بزرگواران استعانت و توسل جست هنگام ابتلاآت و شدايد بموجب آيه شريفه

 

 

 تفسير جامع، ج‏1، ص: 161

برترى بنى اسرائيل بر مردمان زمان خودشان‏

فرمود حضرت عسكرى عليه السّلام در آيه يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (47) فرمود يعنى بياد بياوريد اى بنى اسرائيل زمانى كه موسى و هرون را نزد پدران و پيشينيان شما فرستاديم كه آنها را راهنمائى كنند از آنها بنبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامت على عليه السّلام و ائمه طاهرين عهد گرفتيم و گفتيم اگر بعهد خود وفا كنيد در بهشت پادشاهانى هستيد و شما را فضيلت و برترى بر مردمان زمان خودتان خواهيم داد در بهشت و در دنيا هم بجهت قبول كردن نبوت و ولايت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و آل آنها شما را برترى ميدهيم و برترى دنيائى شما همين است كه بوسيله ابر بر سر شما سايه افكنديم و مرغ بريان و ترنجين بر شما فرو فرستاديم و سيراب كرديم شما را از دوازده چشمه كه از سنگى شكافته و ظاهر نموديم                

 و براى عبور شما و نجات از شر فرعونيان و دشمنانتان دريا را خشكانيديم كه شما سالم مانده و فرعونيان هلاك شدند و با اين چيزها شما را از مردم زمان خودتان كه طريقه آنها بر خلاف مذهب شما بود برترى داديم.

و اين معامله و رفتارى كه با پيشينيان شما شد براى آن بود كه آنها ولايت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او را قبول كرده بودند اينك كه شما در عصر و زمان اين بعثت و ظهور نبوت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشيد سزاوارتر است كه بعهد پدران خود وفا نموده و ايمان آوريد تا نعمتهاى بيشترى بشما عطا كنيم و بترسيد و بر حذر باشيد از روز كه در آنروز عذاب از شما دفع نشود و شفاعت كسى قبول نگردد كه مرگ را بتأخير اندازد و فدا هم نپذيرند كه يكى را بجاى كسى ديگر بميرانند و او را رها كنند.

حضرت صادق عليه السّلام فرمود آن روز روز مرگ است كه فدا و شفاعت قبول نشود ولى در قيامت ما ائمه در اعراف كه مكانى است بين جهنم و بهشت توقف مينمائيم و شيعيان خود را از جهنم و عرصات آن نجات ميدهيم و ناصبى‏ها و دشمنان ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فداء دوستان ما قرار ميدهند و آنها را ببهشت و دشمنان خود را بجهنم خواهيم فرستاد.

و نيز فرمود آنحضرت بخدا قسم اگر فرشتگان مقرب و پيغمبران مرسل در حق ناصبى شفاعت كنند پذيرفته نخواهد شد.

 

تفسير جامع، ج‏1، ص: 162

نجات بنى اسرائيل از عذاب فرعونيان‏

فرمود حضرت عسكرى عليه السّلام در تفسير آيهوَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ (49 فرمود خداوند ميفرمايد اى بنى اسرائيل بياد بياوريد آنزمانى كه شما را از عذاب فرعونيان نجات داديم و عذاب آنها اين بود كه شما را واميداشتند بساختمان كردن و گل و آجر بردن بقصرهاى بلند و از ترس آنكه مبادا فرار كنيد شما را مى‏بستند و چه بسا مردمى كه در اثر بستن در حين گل و خاك كشيدن از قصرهاى بلند بزمين مى‏افتادند و هلاك ميشدند.

و خداوند بموسى وحى رسانيد كه بآنها بگويد شروع بكارى نكنند مگر آنكه بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او درود بفرستند تا آن كارها برايشان آسان و سبك شود و بآنها كه بزمين ميافتادند ميگفت صلوات بفرستند تا سالم بمانند و همينكه صلوات ميفرستادند                       

 سالم ميماندند و زمانى كه فرعون فرزندان آنها را ميكشت امر كرد قابله بخود راه نداده و هنگام وضع حمل بجانب كوه و صحرا شتافته و فرزندان خود را آنجا وضع حمل كنند و ده مرتبه صلوات بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او بفرستند و بر طفل بدمند كه خداوند فرشته را بفرستد و طفل را تربيت نمايد و از انگشت او شيرى جارى كند تا بياشامد و از انگشت ديگرى طعام نرم و لطيفى تراوش سازد كه خورده و بزرگ شود و باين ترتيب عده كثيرى از اطفال بنى اسرائيل نشو و نما نمودند بطوريكه عده كه سالم ماندند بيشتر از آنهائى بود كه فرعونيان كشته بودند.

اما زنهاى آنها را بى‏عصمت ميكردند و كنيز خود مينمودند چون بموسى شكايت كردند خطاب رسيد كه بآنها بگويد هرگاه فرعونيان بخواهند بآنان دست درازى كنند بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او صلوات بفرستند و در اثر فرستادن صلوات خداوند فرعونيان را بمرضى از امراض يا زمين گيرى مبتلا ساخته و قدرت آنكه آنها را بى‏عصمت كنند از ايشان                        تفسير جامع، ج‏1، ص: 163

 سلب ميشد و اين كار را مينمودند خداوند دفع شر مردان فرعون را از زنان بنى اسرائيل مينمود و خداوند ميفرمايد در اين ابتلاآت و دفع كردن آنها بسبب صلوات فرستادن بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او براى شما عبرتى است و اگر با توجه باحوال پيشينيان خود بمحمد و آل او ايمان بياوريد بشما نعمتى بيشتر و فضيلتى بالاتر عطا شود.

 

 

نظرات (0)
شنبه 26 / 2 / 1396برچسب:, :: 10:58 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏1، ص: 131

وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (31)

اسمائيكه بآدم تعليم نمود

حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام فرمود مراد از اسماء كه در آيه وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ بيان شده است اسامى انبياء و اسم محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و فاطمه و حسن و حسين و نه نفر از اولاد حسين و ذريه او و شيعيان و دشمنان آنها بود سپس عرضه داشت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و ائمه را بر فرشتگان يعنى انوار آن وجودهاى مقدس را كه در سايه عرش مشغول تسبيح و تقديس ذات مقدس پروردگار بودند گفتند خداوندا ما اين اسماء شريفه را نميدانيم آنوقت خطاب رسيد كه اى آدم بفرشتگان اسامى پيغمبران و ائمه را خبر بده چون اسامى را خبر داد از فرشتگان عهد و پيمان گرفت بايمان آوردن آنها به پيغمبران و ائمه و برترى دادن محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه هدى را از همه آنها.

ابن بابويه بسند خود روايت كرده از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود خداوند بآدم اسامى حجت‏هاى خود را تعليم نمود در حالى كه آنها ارواحى بودند بر فرشتگان عرضه داشته و بآنها فرمود اگر راست ميگوئيد كه شما سزاوارتريد بخلافت روى زمين اسماء اين ارواح را بيان كنيد فرشتگان گفتند ما نميدانيم و علم و دانش ما منحصر بهمان علومى است كه شما بما ياد داده‏ايد و چون آدم اسامى آنها را بفرشتگان اعلام كرد ملائكه ببزرگى و منزلت ائمه نزد پروردگار واقف شده و فهميدند كه آن پيغمبران و امامان حجت‏هاى خدا در نزد خلايق بوده و سزاوار هستند كه در روى زمين خليفه خدا باشند.

سپس ارواح طيبه معصومين را از نظر فرشتگان پنهان نموده و امر فرمود كه‏

آنها محبت و ولايت ائمه را دارا باشند و بدانيد كه من بر هر پنهان و آشكارى آگاه مى‏باشم.

 

 

خلقت ارواح پيش از اجساد

ابن بابويه بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند ارواح را پيش از اجساد بدو هزار سال خلق فرمود و بالاترين و شريف‏ترين ارواح را ارواح محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على و فاطمه و حسن و حسين و ائمه از نسل حسين قرار داد و نور آنها تمام آسمان و زمين را فراگرفت.

خداوند بآسمان و زمين و كوه‏ها خطاب فرمود كه اينها اولياء و حجت من بر تمام مخلوقات هستند و هيچ مخلوقى را محبوبتر از آنها خلق ننموده‏ام براى آنها و دوستانشان بهشت را ايجاد نمودم و جهنم را براى دشمنان و مخالفين ايشان خلق كرده‏ام و هر كس ادعاى قرب و منزلت آنها را نمايد و بخواهد در محل و مكان آنها بوده و مقام ايشان را غصب كند بعذابى معذبش نمايم كه هيچكس را چنان عذابى ننمايم و در منتهاى جهنم جاى دهم و هر كس اقرار بولايت آنها نمود و مدعى مقام و منزلت ايشان را نكرد در بهشت خود او را جاى دهم.

پس ولايت و دوستى آنها امانت من نزد خلايق است اى آسمان و زمين كدام يك از شما امانت بزرگ مرا برميداريد و در نزد خود نگاهدارى مينمائيد آسمان و زمين امتناع از قبول امانت مزبور نمودند و ترسيدند كه نتوانند از آن نگاهدارى كنند همينكه خداوند آدم و حوا را خلق فرمود و در بهشت جاى داد توجه آنها بمنزلت و مقام محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على و فاطمه و حسن و حسين و ذريه آنها كه شريف‏ترين مقام و منزل‏هاى بهشت بود جلب شد و گفتند خداوندا اين منازل اختصاص بكدام آفريده شما دارد.

خطاب رسيد كه سرهاى خود را بلند نموده و بر ساق عرش نظر كنيد چون آدم و حوا سر خود را بلند نمودند ديدند كه بر ساق عرش اسامى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على و فاطمه و حسن و حسين و ائمه عليهم السّلام بنورى از انوار الهى نوشته شده عرض كردند چقدر اين ذوات مقدسه در حضورت گرامى و مقربند فرمود براى خاطر آنها شما را خلق كردم و ايشان خزينه‏دار علم و امناى سر من هستند اى آدم و حوا بچشم حسادت بآنها نظر نكنيد و آرزوى مقام و منزلت آنها را ننمائيد كه نافرمانى شما موجب ستمكارى است.

گفتند پروردگارا ستمكاران چه اشخاصى هستند خداوند فرمود آنهائى باشند كه بدون استحقاق ادعاء مقام و منزلت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او را كنند عرض كردند بار خدايا همانطور كه جايگاه ايشان را بنظر ما رسانيدى منزل دشمنان آنها را در دركات‏

جهنم بما نشان بده خداوند بجهنم امر فرمود كه تمام عذابها و اقسام مهالك خود را ظاهر سازد كه آدم و حوا مشاهده نمايند و مجددا تأكيد فرمود بآدم و حوا كه هرگز بچشم حسادت بمقام و منزلت حجت‏هاى بر حق نظر نكنند تا از جوار رحمت پروردگار دور نشوند و مستوجب سرزنش و ملامت نگردند.

شيطان آدم و حوا را وسوسه نمود تا آرزوى مقام و منزلت محمد و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را نموده و بديده حسادت بآن انوار طيبه نگريسته و از ميوه ممنوعه تناول كردند و خوار و ذليل شده لباسهاى بهشتى از تن آنها خارج شده و عريان ماندند و خطاب شد كه بيرون رويد و از محضر قرب من دور شويد زيرا هر كه نافرمانى و عصيان كند شايستگى و لياقت قرب جوار مرا ندارد آدم و حوا را از بهشت اخراج كردند در حالى كه خداوند آنها را بخودشان واگذاشته بود تا در تكاپوى روزى خود برآيند

 

 افضل بودن پيغمبر و آل او

ابن بابويه بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود شخص يهودى خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمده بايستاد در مقابل آنحضرت و عميقانه بآنوجود مقدس نظر مينمود حضرت فرمود اى يهودى چه حاجت دارى عرض كرد شما افضل هستيد يا موسى بن عمران كه خداوند با او تكلم نموده تورات را بر او نازل فرمود و دريا را برايش شكافت و ابرها بر او سايه افكندند و عصا در دستش اژدها ميشد.

پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود براى انسان خوب نيست كه مدح خود گويد و صفات نيكوى خويشتن را بيان نمايد لكن واجب است كه تو پيغمبر آخر الزمان را بشناسى بدان زمانى كه آدم معصيت خدا را بجا آورد باين كلمات توبه نمود كه مقبول درگاه خدا واقع گرديد گفت‏

 «الهم انى اسئلك بحق محمد و آل محمد لما غفرت لى»

خدا او را آمرزيد و هنگامى كه نوح نبى سوار كشتى شد و ترسيد كشتى غرق شود گفت‏

 «اللهم انى اسئلك بحق محمد و آل محمد لما نجيتنى من الغرق»

خداوند كشتى او را از غرق شدن نجات بخشيد و حضرت ابراهيم را وقتى بآتش نمروديان انداختند عرض كرد

 «اللهم انى اسئلك بحق محمد و آل محمد لما نجيتنى منها»

خداوند آتش را بر او سرد و مايه رحمت قرار داد و حضرت موسى وقتى كه عصاى خود را انداخت و اژدها شد ترسيد كه آنرا بگيرد و گفت‏

الهم انى اسئلك بحق محمد و آل محمد لما نجيتنى»

خداوند فرمود نترس اى موسى و تو بر حق ميباشى.

اى يهودى اگر موسى در زمان من بود و ايمان بنبوت من نميآورد ايمان او بخدا سودى نداشت و پيغمبر بودنش براى او نفع نميرسانيد اى يهودى يكى از ذريه‏هاى من امام زمان مهديست زمانى كه ظاهر شود حضرت عيسى عقب سر او نماز ميخواند

و آن حضرت را يارى خواهد كرد.

 

 

حضرت صادق عليه السّلام فرمود بخدا قسم ما اسماء حسنى هستيم و خداوند عمل بندگانش را قبول نمينمايد مگر بواسطه معرفت پيدا كردن در حق ما چه ائمه وسيله شناختن و معرفت خدا ميباشند در ذات و وسائط ظهور صفات و ارباب انواع مخلوقات خدا هستند، و كسى علم بتمام اسماء خدا حاصل نكند مگر آنكه مظهر تمام آن اسماء بوده و با استعداد جبلى و ذاتى قبول تمام مظاهر را داشته باشد و بايد در جملات مذكور تفكر نمود تا اخبارى كه شرح داده شد بخوبى فهميده شود و نتيجه حاصل گردد.

 

نظرات (0)
شنبه 26 / 2 / 1396برچسب:, :: 10:58 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏1، ص: 131

وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (31)

اسمائيكه بآدم تعليم نمود

حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام فرمود مراد از اسماء كه در آيه وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ بيان شده است اسامى انبياء و اسم محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و فاطمه و حسن و حسين و نه نفر از اولاد حسين و ذريه او و شيعيان و دشمنان آنها بود سپس عرضه داشت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و ائمه را بر فرشتگان يعنى انوار آن وجودهاى مقدس را كه در سايه عرش مشغول تسبيح و تقديس ذات مقدس پروردگار بودند گفتند خداوندا ما اين اسماء شريفه را نميدانيم آنوقت خطاب رسيد كه اى آدم بفرشتگان اسامى پيغمبران و ائمه را خبر بده چون اسامى را خبر داد از فرشتگان عهد و پيمان گرفت بايمان آوردن آنها به پيغمبران و ائمه و برترى دادن محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه هدى را از همه آنها.

ابن بابويه بسند خود روايت كرده از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود خداوند بآدم اسامى حجت‏هاى خود را تعليم نمود در حالى كه آنها ارواحى بودند بر فرشتگان عرضه داشته و بآنها فرمود اگر راست ميگوئيد كه شما سزاوارتريد بخلافت روى زمين اسماء اين ارواح را بيان كنيد فرشتگان گفتند ما نميدانيم و علم و دانش ما منحصر بهمان علومى است كه شما بما ياد داده‏ايد و چون آدم اسامى آنها را بفرشتگان اعلام كرد ملائكه ببزرگى و منزلت ائمه نزد پروردگار واقف شده و فهميدند كه آن پيغمبران و امامان حجت‏هاى خدا در نزد خلايق بوده و سزاوار هستند كه در روى زمين خليفه خدا باشند.

سپس ارواح طيبه معصومين را از نظر فرشتگان پنهان نموده و امر فرمود كه‏

آنها محبت و ولايت ائمه را دارا باشند و بدانيد كه من بر هر پنهان و آشكارى آگاه مى‏باشم.

 

 

خلقت ارواح پيش از اجساد

ابن بابويه بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند ارواح را پيش از اجساد بدو هزار سال خلق فرمود و بالاترين و شريف‏ترين ارواح را ارواح محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على و فاطمه و حسن و حسين و ائمه از نسل حسين قرار داد و نور آنها تمام آسمان و زمين را فراگرفت.

خداوند بآسمان و زمين و كوه‏ها خطاب فرمود كه اينها اولياء و حجت من بر تمام مخلوقات هستند و هيچ مخلوقى را محبوبتر از آنها خلق ننموده‏ام براى آنها و دوستانشان بهشت را ايجاد نمودم و جهنم را براى دشمنان و مخالفين ايشان خلق كرده‏ام و هر كس ادعاى قرب و منزلت آنها را نمايد و بخواهد در محل و مكان آنها بوده و مقام ايشان را غصب كند بعذابى معذبش نمايم كه هيچكس را چنان عذابى ننمايم و در منتهاى جهنم جاى دهم و هر كس اقرار بولايت آنها نمود و مدعى مقام و منزلت ايشان را نكرد در بهشت خود او را جاى دهم.

پس ولايت و دوستى آنها امانت من نزد خلايق است اى آسمان و زمين كدام يك از شما امانت بزرگ مرا برميداريد و در نزد خود نگاهدارى مينمائيد آسمان و زمين امتناع از قبول امانت مزبور نمودند و ترسيدند كه نتوانند از آن نگاهدارى كنند همينكه خداوند آدم و حوا را خلق فرمود و در بهشت جاى داد توجه آنها بمنزلت و مقام محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على و فاطمه و حسن و حسين و ذريه آنها كه شريف‏ترين مقام و منزل‏هاى بهشت بود جلب شد و گفتند خداوندا اين منازل اختصاص بكدام آفريده شما دارد.

خطاب رسيد كه سرهاى خود را بلند نموده و بر ساق عرش نظر كنيد چون آدم و حوا سر خود را بلند نمودند ديدند كه بر ساق عرش اسامى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على و فاطمه و حسن و حسين و ائمه عليهم السّلام بنورى از انوار الهى نوشته شده عرض كردند چقدر اين ذوات مقدسه در حضورت گرامى و مقربند فرمود براى خاطر آنها شما را خلق كردم و ايشان خزينه‏دار علم و امناى سر من هستند اى آدم و حوا بچشم حسادت بآنها نظر نكنيد و آرزوى مقام و منزلت آنها را ننمائيد كه نافرمانى شما موجب ستمكارى است.

گفتند پروردگارا ستمكاران چه اشخاصى هستند خداوند فرمود آنهائى باشند كه بدون استحقاق ادعاء مقام و منزلت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او را كنند عرض كردند بار خدايا همانطور كه جايگاه ايشان را بنظر ما رسانيدى منزل دشمنان آنها را در دركات‏

جهنم بما نشان بده خداوند بجهنم امر فرمود كه تمام عذابها و اقسام مهالك خود را ظاهر سازد كه آدم و حوا مشاهده نمايند و مجددا تأكيد فرمود بآدم و حوا كه هرگز بچشم حسادت بمقام و منزلت حجت‏هاى بر حق نظر نكنند تا از جوار رحمت پروردگار دور نشوند و مستوجب سرزنش و ملامت نگردند.

شيطان آدم و حوا را وسوسه نمود تا آرزوى مقام و منزلت محمد و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را نموده و بديده حسادت بآن انوار طيبه نگريسته و از ميوه ممنوعه تناول كردند و خوار و ذليل شده لباسهاى بهشتى از تن آنها خارج شده و عريان ماندند و خطاب شد كه بيرون رويد و از محضر قرب من دور شويد زيرا هر كه نافرمانى و عصيان كند شايستگى و لياقت قرب جوار مرا ندارد آدم و حوا را از بهشت اخراج كردند در حالى كه خداوند آنها را بخودشان واگذاشته بود تا در تكاپوى روزى خود برآيند

 

 افضل بودن پيغمبر و آل او

ابن بابويه بسند خود از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود شخص يهودى خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمده بايستاد در مقابل آنحضرت و عميقانه بآنوجود مقدس نظر مينمود حضرت فرمود اى يهودى چه حاجت دارى عرض كرد شما افضل هستيد يا موسى بن عمران كه خداوند با او تكلم نموده تورات را بر او نازل فرمود و دريا را برايش شكافت و ابرها بر او سايه افكندند و عصا در دستش اژدها ميشد.

پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود براى انسان خوب نيست كه مدح خود گويد و صفات نيكوى خويشتن را بيان نمايد لكن واجب است كه تو پيغمبر آخر الزمان را بشناسى بدان زمانى كه آدم معصيت خدا را بجا آورد باين كلمات توبه نمود كه مقبول درگاه خدا واقع گرديد گفت‏

 «الهم انى اسئلك بحق محمد و آل محمد لما غفرت لى»

خدا او را آمرزيد و هنگامى كه نوح نبى سوار كشتى شد و ترسيد كشتى غرق شود گفت‏

 «اللهم انى اسئلك بحق محمد و آل محمد لما نجيتنى من الغرق»

خداوند كشتى او را از غرق شدن نجات بخشيد و حضرت ابراهيم را وقتى بآتش نمروديان انداختند عرض كرد

 «اللهم انى اسئلك بحق محمد و آل محمد لما نجيتنى منها»

خداوند آتش را بر او سرد و مايه رحمت قرار داد و حضرت موسى وقتى كه عصاى خود را انداخت و اژدها شد ترسيد كه آنرا بگيرد و گفت‏

الهم انى اسئلك بحق محمد و آل محمد لما نجيتنى»

خداوند فرمود نترس اى موسى و تو بر حق ميباشى.

اى يهودى اگر موسى در زمان من بود و ايمان بنبوت من نميآورد ايمان او بخدا سودى نداشت و پيغمبر بودنش براى او نفع نميرسانيد اى يهودى يكى از ذريه‏هاى من امام زمان مهديست زمانى كه ظاهر شود حضرت عيسى عقب سر او نماز ميخواند

و آن حضرت را يارى خواهد كرد.

 

 

حضرت صادق عليه السّلام فرمود بخدا قسم ما اسماء حسنى هستيم و خداوند عمل بندگانش را قبول نمينمايد مگر بواسطه معرفت پيدا كردن در حق ما چه ائمه وسيله شناختن و معرفت خدا ميباشند در ذات و وسائط ظهور صفات و ارباب انواع مخلوقات خدا هستند، و كسى علم بتمام اسماء خدا حاصل نكند مگر آنكه مظهر تمام آن اسماء بوده و با استعداد جبلى و ذاتى قبول تمام مظاهر را داشته باشد و بايد در جملات مذكور تفكر نمود تا اخبارى كه شرح داده شد بخوبى فهميده شود و نتيجه حاصل گردد.

 

نظرات (0)

تفسير جامع، ج‏1، ص: 125

 

الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (27)

 

تسليم بامام و اظهار رأى ننمودن‏

حضرت باقر عليه السّلام فرمود ايمردم بدانيد و آگاه باشيد هر يك از شما در آن چيزيكه نمى‏فهميد و يا نميدانيد باعتماد اينكه ما دانا و بر حق هستيم. هرگاه تسليم امر ما بشويد و عقيده داشته باشيد كه ما هر چيزى را به بهترين دليل و حجت خداوند ميدانيم، در عوض اين ايمان و اعتماد خداوند در بهشت قصرهائى بشما عطا بكند كه مقدار و اندازه آنرا جز خدا كسى نداند.

و بدانيد هر كس در امور دين مجادله ننموده و برأى خود عمل نكند و اكتفا نمايد بر تسليم شدن بما و ترك كند مخالفت ما را خداوند او را بروى صراط نگاه ميدارد و همينكه فرشتگان ميآيند و در باره اعمالش با او مجادله و گفتگو نمايند و او را بر گناهانش واقف سازند ناگاه از مصدر پروردگار خطاب بفرشتگان رسد كه ايفرشتگان من اين بنده من برأى خود عمل نكرده و جدال ننموده و تسليم امر ائمه خود بوده با او در خصوص اعمالش جدال نكنيد و او را ببهشت نزد امامان خود هدايت نمائيد زيرا او در امورات خود بائمه خويش متوسل گشته و بآنها نزديك شده است در دنيا پس در اين عالم آخرت نيز او را بقرب جوار ائمه ببريد.

اما كسانى كه ميگفتند براى چه واجب است و چرا بايد ما بگفتار امامان تسليم شويم و چرا بتنهائى مطيع امر آنها شويم و خود ما نيز داراى عقل و هوش هستيم، فرشتگان بآنها ميگويند اعمال و كردار خودتان را اطلاع بدهيد و در باره آن اعمال بحث و مجادله منمائيد همانطور كه در احكام خدا و اوامر ائمه هدى در دنيا مجادله مينموديد و هر چه از ائمه براى شما حديث مينمودند اعتنا نكرده و برأى خود عمل ميكرديد، ناگاه از مصدر پروردگار خطاب ميرسد كه اى ملائكه شما راست ميگوئيد با اينها همان معامله را كنيد كه با ائمه خود انجام داده‏اند همانطور كه آنها فرمايشات ائمه خود را اعتنا نكرد اينك شما حساب ايشانرا دقيقا رسيدگى و سختگيرى كنيد.

 

آنوقت است كه منافقين پشيمانى بسيار حاصل و حسرت زياد ميخورند و جز رحمت خدا هيچ وسيله نجاتى ندارند و اگر در تمام امور از پيروى ائمه سر باز زده و طاغى و ياغى بوده در وسط آتش جهنم قرار خواهند گرفت.

 

 

 

نظرات (0)

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صلح پایدار و آدرس 14klid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 43
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 44
بازدید ماه : 110
بازدید کل : 26127
تعداد مطالب : 460
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت