صلح پایدار
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:29 :: نويسنده : ارادتمند فجر89 تفسير جامع، ج7، ص: 40 سوره فجر مشتمل است بر تنبيه و تذكر كفار و منافقين بعذابيكه نازل نمود بر طايفه عاد و ثمود و فرعونيان در اثر كفر و تكذيب كردن پيغمبران و آنكه بازگشت خلايق بسوى خدا است و بيان احوال بشر و حكايت گفتار كفار در آخرت.
وَ الْفَجْرِ (1) وَ لَيالٍ عَشْرٍ (2) وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ (3) وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ (4) شرف الدين ذيل آيات فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود فجر وجود مقدس حضرت قائم عليه السّلام وَ لَيالٍ عَشْرٍ فرزندان امام حسين عليه السّلام و شفع امير- المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمه عليه السّلام و وتر پروردگار يكتا است، و لليل دولت اولى و دومى است كه جاريست تا دولت قائم عليه السّلام محمّد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود شفع پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و وتر پروردگار جهانيان است. على بن ابراهيم از آن حضرت روايت كرده فرمود شفع حضرت امام حسن و امام حسين عليه السّلام است و وتر وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام ميباشد.
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي 30-27 در آن روز خطاب رسد بكسيكه نفس او ساكن و دلش آرام است بوعده پروردگار و تصديق نموده او را باز گرد بسوى خداى خود كه راضى و خوشنودى از پروردگار و پروردگار نيز از تو راضى و خوشنود ميباشد و در صف بندگان خاص من در آى و در بهشت من داخل شو. حضرت باقر عليه السّلام فرمود هر نفسى كه مطمئن شد بولايت امير المؤمنين عليه السّلام است خوشنود گردد به پاداش و ثواب پروردگار و فرمود در حال احتضار فرشتگان او را صدا ميكنند اى كسيكه مطمئن شدى بولايت علي امير المؤمنين عليه السّلام باز گرد بسوى پروردگار خود خوشنود و پسنديده پس نيست براى او هم و غمى مگر آنكه ملحق شود بآنحضرت. ابن بابويه از سدير صيرفى روايت كرده كه از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم آيا مومن كراهت دارد از قبض روح فرمود خير وقتى فرشته موكل بر قبض ارواح وارد شد بر او جزع و فرياد ميكند در آنحال آنفرشته باو ميگويد بىتابى مكن ايدوست خدا بحق كسيكه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بحق فرستاده من در حق تو نيكوئى مينمايم و مهربانتر از پدر و مادر هستم باز كن ديدههاى خود را و مشاهده كن جمال و نور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و امام حسن و امام حسين و ائمه عليه السّلام را اينها رفقاى تو ميباشند. اى كسيكه نفس خود را مطمئن كردهاى بمحمد و على و اهل بيت او عليه السّلام، بر گرد بسوى پروردگار با ولايت و ثواب الهى و داخل بهشت شو در زمره بندگان خاص يعنى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على و اهل بيت آن بزرگواران قرار گيرد در آن وقت چيزى بهتر از قبض روح براى او نيست تا بزودى ملحق گردد بائمه خود.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:27 :: نويسنده : ارادتمند الغاشية (88) سوره غاشيه مشتمل است بر بيان احوال آخرت. تفسير جامع، ج7، ص: 396 هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ (1) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ (2) عامِلَةٌ ناصِبَةٌ (3) تَصْلى ناراً حامِيَةً (4) تُسْقى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ (5) لَيْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَرِيعٍ (6) لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ (7) اى رسول ما آيا خبر هولناك قيامت كه همه چيز را با هول و هيبت باز ميپوشد بر تو حكايت شده در آن روز رخسار طائفهاى ترسناك و ذليل باشد و همه كارشان رنج و مشقت است و پيوسته در آتش سوزان دوزخ معذبند و از چشمه آب گرم جهنم نوشند و نيست براى آنها طعامى مگر كثافات اهل دوزخ نه فربه كند آن طعام كسى را و نه سير كند. در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود فرا گيرداين مردم را شمشير حضرت قائم عليه السّلام و طاقت ندارند كه امتناع كنند از آن شمشير، آنها عمل ميكنند بغير آنچه خداوند نازل نموده و منصوب ميكنند غير اولى الامر را بولايت و وصايت و افروختند آتش جنگ را در دنيا و در آخرت آتش جهنم براى ايشان افروخته شود و فرمود مصداق حقيقى آيه ناصبيها و زيديه و واقفيه و كسانيكه مخالفت دين خدا را نمودند ميباشد هر چند آنها كوشش در عابدت و نماز و روزه كنند خداوند در اثر مخالفت، اعمال ايشان را از بين ببرد و اگر شب و روز مشغول عبادت باشند بخاطر عداوت و دشمنى كه با امير المؤمنين عليه السّلام دارند خداوند عبادات و اعمال آنها را قبول نفرمايد و اين حديث را كشى از حضرت جواد عليه السّلام روايت كرده.
در كافى ذيل آيه ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ 26 از جابر روايت كرده كه حضرت باقر عليه السّلام بمن فرمود اى جابر روز قيامت پروردگار خلايق اولين و آخرين را تماما جمع ميكند پيغمبر اكرم و امير المؤمنين عليه السّلام را بخوانند و بر آن دو بزرگوار حله سبزى بپوشانند كه روشنائى دهد ميان مشرق و مغرب سپس ما ائمه را حاضر كنند و فصل حكومت ميان خلايق و حساب آنها را بسوى ما واگذار كنند بخدا قسم ما داخل كنيم اهل بهشت را در بهشت و اهل دوزخ را بدوزخ پس از آن پيغمبران پيشينيان را بخوانند و نزد عرش پروردگار بايستند تا مردم فارغ شوند از حساب وقتى اهل بهشت در منازل خود قرار گرفتند خداوند امير المؤمنين عليه السّلام را ميفرستد تا مؤمنات را بمؤمنين تزويج كند سوگند بخدا جز آن حضرت كسى اينعمل را انجام ندهد و اين موضوع از كرامت خداوند است كه بآنحضرت عطا فرموده سوگند بخدا امير المؤمنين عليه السّلام قسمت كننده بهشت و دوزخ است.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:26 :: نويسنده : ارادتمند الأعلى (87) سوره اعلى مشتمل است بر صفات على و قدرت پروردگار و خسران كفار و منافقين و رستگار يافتن مؤمنين بسبب تزكيه نفس. تفسير جامع، ج7، ص: 391 در كافى ذيل آيه بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا از مفضل بن عمر روايت كرده كه از حضرت صادق عليه السّلام پرسش كردم معناى آيه را فرمود مقصود از حيات دنيا ولايت اولى و دومى و سومى و مراد از آخرت ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است و ولايت آنحضرت در تمام صحف پيغمبران نوشته شده است و خداوند مبعوث ننمود هيچ پيغمبرى را مگر آنكه عهد و پيمان گرفت از آنها به نبوت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت على عليه السّلام و اوصياء از فرزندان آنحضرت. و از اصبغ بن نباته روايت كرده كه از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمودم تفسير آيه را فرمود دو هزار سال پيش از آفرينش آسمان و زمين، بر قائمه عرش نوشته شده : لا اله الا اللّه وحده لا شريك له و ان محمّدا عبده و رسوله و ان عليا وصى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فاشهدوا بهما،
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:24 :: نويسنده : ارادتمند
الطارق (86) تفسير جامع، ج7، ص: 387 سوره طاق مشتمل است بر تهديد خلايق و بيان ميكند قرآن حق را از باطل قوله تعالى. وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ النَّجْمُ الثَّاقِبُ إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا 4-1 ابن بابويه ذيل آيات فوق از ابان بن تغلب روايت كرده كه حضور حضرت صادق عليه السّلام بودم شخصى از اهل يمن وارد شد سلام كرد آنحضرت جواب او را داد و فرمود مرحبا ايسعد آنشخص عرض كرد جز مادرم كس اين اسم را نميداند فرمود راست گفتى ايسعد مولى آنشخص گفت مولي لقب من ميباشد فرمود خيرى در لقب تفسير جامع، ج7، ص: 388 نيست خداوند ميفرمايد در قرآن وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ آنگاه فرمود ايسعد در يمن بچه كارى مشغول هستى عرض كرد فدايت گردم من از خانوادهاى هستم منجم كه نظر بستارگان مينمايم و كسى در اين علم داناتر از من نيست در يمن فرمود ستاره زحل در نجوم نزد تو چيست عرض كرد نحس است فرمود اينسخن را نگو رحل ستاره امير المؤمنين عليه السّلام ميباشد و نجم ثاقب است كه خداوند ميفرمايد يمنى عرض كرد ثاقب يعنى چه فرمود محل طلوع آن در آسمان هفتم است نورش سوراخ ميكند آسمانها را و روشنائى ميدهد از آسمان دنيا از اينجهت آنرا ثاقب ناميدند. على بن ابراهيم ذيل آيه فوق از ابى بصير روايت كرده كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود سماء در أين آيه وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است و طارق فرشته روح است كه با ائمه ميباشد و از جانب پروردگار شب و روز با آن بزرگواران حديث ميگويد و ايشانرا حفظ و حراست مينمايد و نجم ثاقب پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است
إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً 17-15 ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود منافقين و مشركين كيد و حيله كردند با رسول خدا و امير المؤمنين و حضرت فاطمه و حسنين عليهم السّلام پس خداوند به پيغمبرش فرمود اى رسول ما منهم با آنها كيد ميكنم و مهلت ميدهم ايشان را تا وقت ظهور حضرت قائم عليه السّلام و انتقام ميكشم از ايشان بوجود مقدس آن بزرگوار از بنى اميه و تيم و عدى و ساير ستمكاران و ياغيان و ظالمان اهل بيت عليهما السّلام سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:22 :: نويسنده : ارادتمند البروج (85) سوره بروج مشتمل است بر بيان حال مؤمنين از اصحاب اخدود و تكذيب كنندگان پيغمبران قوله تعالى. تفسير جامع، ج7، ص: 376 وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ (1) وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ (2) وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ (3) قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ (4) در اختصاص از اصبغ بن نباته روايت كرده كه ابن عباس ميگفت روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمن فرمود اى پسر عباس ذكر خداوند و ذكر من و على و فرزندانش عبادت است بآن خدائى كه مرا برسالت فرستاده است من بهترين مخلوقات و على عليه السّلام وصى من افضل اوصياء ميباشد على خليفه خدا و حجت او است در روى زمين براى بندگانش و همچنين فرزندان على بعد از او خليفه و حجت خدا هستند بواسطه آنها خداوند عذاب را از اهل زمين بر داشته و حبس نموده و بسبب ايشان آسمان را نگاه داشته از فرود آمدن بزمين و بخاطر آنها كوهها را حفظ نموده و باران رحمت خود را فرو ميفرستد و نباتات را از زمين ميروياند ايشان اولياء خداى تعالى مىباشند پس از آن فرمود اى پسر عباس تو گمان ميكنى خداوند بآسمان صاحب برجها سوگند ياد نمود، در سوره بروج، گفتم ايرسول خدا پس معناى آسمان در اين آيه چيست و فرمود مراد بآسمان من و بروج ائمه معصومين هستند كه اول آنها على عليه السّلام و آخر ايشان مهدى قائم عليه السّلام است. طبرسى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود امير المؤمنين عليه السّلام امر نمود بشخصى كه از اسقف بزرگ و پيشواى نصارى داستان اصحاب اخدود را سؤال نمايد آن شخص پرسش كرد اسقف نتوانست جواب بگويد حضرتش فرمود داستان ايشان بدينقرار است خداى تعالى پيغمبرى را بر طايفه حبشه مبعوث گردانيد آنها پيغمبر خود را تكذيب كرده و بقتل رسانيدند و اصحاب آن پيغمبر را اسير كرده و بعضى را كشتند، شكافهائى در زمين كندند و آتش در آنها افروختند و گفتند هر كس بر دين ما ميباشد كنار رود و آنكه بر دين پيغمبر است بايد خود را در آتش افكند آنگاه اصحاب پيغمبر را بر آتش افكندند زنى را آوردند كه طفل يك ماه داشت خواستند با طفلش بآتش اندازند آنزن بر طفل خود رقت كرد آنا طفل بزبان آمد گفت اى مادر مرا با خودت بگذار در آتش افكنند سوگند بخدا اين عذابها براى پايدارى در دين حق و راه خدا بسيار ناچيز و اندك است او را با طفلش در آتش انداختند در حالتى كه طفل سخن ميگفت و اينحديث را در محاسن نيز روايت كرده است
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:21 :: نويسنده : ارادتمند الانشقاق (84) سوره انشقاق مشتمل است بر بيان علائم قيامت و آثار آن و توبيخ و تهديد كفار فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ يَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ مَسْرُورا 9-7 محمد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مصداق آيه فوق امير- المؤمنين عليه السّلام و شيعيان آنحضرت ميباشند كه نامه اعمال آنها را بدست راست ايشان دهند. فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق 19-16 طبرسى از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده فرمود همان مكر و حيلهاى كه امتان گذشته نمودند نسبت بخلفا و اوصياء پيغمبرانشان بعينه اين امت نسبت بمن و فرزندانم مرتكب خواهند شد ابن شهر آشوب ذيل آيه فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 20 از ابن عباس روايت كرده كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود شبى كه مرا بمعراج بردند و بمقام قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى النجم 9 رسيدم پروردگار بمن فرمود اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سلام مرا بعلى برسان و باو بگو من تو را دوست ميدارم و دوستانت را نيز دوست ميدارم و بخاطر دوستى تو اسمى از اسماء خود را مشتق كرده و تو را بآن اسم ناميدم چه من على العظيم هستم و تو را على ناميدم اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و هر كس چهار مرتبه ذكر على العظيم را بگويد روز قيامت براى او نزد من حسنهاى از حسنات على بن أبي طالب ميباشد ابن عباس ميگويد پيغمبر اكرم فرمود منافقين تصديق نميكنند فضايل على عليه السّلام را و ايمان بحضرتش نخواهند آورد.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:18 :: نويسنده : ارادتمند المطففين (83) سوره مطففين مشتمل است بر بيان احوال مردم در روز قيامت و تهديد اشخاص كم فروش. شرف الدين نجفى ذيل آيه وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ 1 از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود تأويل آيه آنست واى بر كسانيكه خمس آل محمّد را كم ميكنند ولى چون بغنائم ميرسند بحد كمال اخذ ميكنند و واى بحال تكذيب كنندگان امير المؤمنين عليه السّلام وصى و خليفه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خاتم پيغمبران
در كافى از محمّد بن فضيل روايت كرده كه از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال نمودم معناى ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ 17 را فرمود منافقين چون مشاهده كردند مقام و منصب امير المؤمنين عليه السّلام را در روز قيامت و ديدند كه آنحضرت دستور ميدهد بجهنم اين مرد براى تو او را بگير چه از دشمنان من است و آن ديگرى را واگذار براى من كه از دوستداران من بوده فرشتگان از طرف پروردگار بمنافقين و دشمنان اهل بيت خطاب كنند اين وجود مقدس كه قسيم دوزخ و بهشت است همان امير المؤمنين عليه السّلام است كه شما او را تكذيب ميكرديد و حقش را غصب نموده و بحضرتش ظلم و ستم ميكرديد
كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ كِتابٌ مَرْقُومٌ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ 26-18 شرف الدين از حارث حمدانى روايت كرده گفت وارد شدم در خانه امير- المؤمنين عليه السّلام ديدم آنحضرت در حال سجده است و چنان گريه ميكند كه هر انسانى متأثر و مغموم ميشود از گريه حضرتش، چون سر از سجده برداشت و فارغ شد عرض كردم ايمولاى من بسيار متأثر شدم از گريه شما فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مشاهده كردم بمن فرمود يا على دورى و غيبت تو از من بطول انجاميد بسيار مشتاق ديدار تو هستم خداوند بوعده خود در باره تو وفا نمود عرض كردم ايرسول خدا در چه خصوص فرمود در درجات تو و همسرت فاطمه و فرزندانت حسن و حسين بالاترين مقام بهشت را براى شما مهيا و آماده فرموده گفتم فدايت گردم نسبت بشيعيان من چگونه رفتار ميفرمايد فرمود آنها هم در بهشت قصرهائى دارند محاذى قصور ما عرض كردم ايرسول خدا پاداش شيعيان در دنيا چيست؟ فرمود امن و عافيت گفتم در وقت مرگ حال آنها چگونه ميباشد فرمود رفتار ميكنند با ايشان بمقدار دوستى و محبت آنها نسبت بشما اهل بيت كسانيكه ما را بيحد و بىاندازه دوست ميدارند مردن ايشان مانند شخص عطشانى است كه شربت سرد خوشگوار بنوشد و ديگران مانند كسانى هستند كه در رختخواب خود بخواب ميروند كتاب نيكو كاران بقدرت حق نوشته شده و فرشتگان مقرب پروردگار بر آن گواهى دهند و نيكو كاران بر تختهاى عزت تكيه كرده و نعمتهاى خدا را بنگرند و در رخسارشان نشاط و شادمانى و تازگى نعمتهاى بهشتى پديدار است ساقيان بهشت بآنها شراب ناب سرد معطر بنوشانند كه بمشك مهر كردهاند و دست كسى بآن نرسد تا بصاحبش بدهند و خردمندان بايد براى اين نعمت و شادمانى هميشگى رغبت كنند و بميل و اراده بكوشند نه براى نعمت فانى دنيا (يعنى بواسطه عمل خير و طاعت بايد مردم بر يكديگر سبقت كنند). تركيب طبع آن شراب از عالم بالا است، چه آن بهترين و بالاترين آشاميدنىهاى اهل بهشت است، از اينجهت آن را تسنيم ناميدند. و آميختگى آن شراب از چشمهايست كه مقربان خدا از آن مينوشند-. محمّد بن عباس از ابى حمزه روايت كرده كه از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم مقربون چه اشخاصى هستند فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمه و حسنين عليهما السّلام و ائمه معصومين ميباشند إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ 32-29 مجرمين و بدكاران چون اهل ايمان را به بينند بر ايشان ميخندند و مسخره ميكنند و چون گذر كنند بچشم طعن و استهزاء بمؤمنين بنگرند و چون باز گردند بسوى اهل خود با شوخى و مزاح و شادى و بازى بنكوهش مومنين پردازند و زمانى كه مؤمنين را به بينند گويند اينان بحقيقت مردم گمراهى هستند. و حال آنكه ما بد كاران را موكل و نگهبان مؤمنين نگردانيديم- محمّد بن عباس ذيل آيه فوق از ابن عباس روايت كرده چون امير المؤمنين عليه السّلام از نزديك منافقين ميگذشت حضرتش را سخريه و استهزاء مينمودند و ميگفتند اين آنكسى است كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از ميان اهل بيت خود او را بولايت و امامت بر گزيده و اختيار كرده. روز قيامت درى ميان دوزخ و بهشت باز ميشود، منافقين مشاهده ميكنند كه امير المؤمنين عليه السّلام در بهشت بر سريرى تكيه نموده بآنها ميگويد بجانب من آئيد چون ميخواهند بطرف حضرتش بروند آن در بسته شود. باين طريق آنحضرت ايشان را استهزاء ميكند
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ 36-34 پس امروز كه روز جزا است اهل ايمان هم بكفار ميخندند و استهزاء ميكنند و بر تختهاى عزت تكيه كرده و دوزخيان را مشاهده ميكنند. محمّد بن عباس از ابى حمزه ثمالى روايت كرده كه حضرت امام زين العابدين عليه السّلام فرمود روز قيامت تختى بر كنار جهنم گذارند امير المومنين عليه السّلام بر روى آن نشيند چون نظرش بدوزخ افتد تبسم مينمايد، وقتى تبسم نمود جهنم زير و زبر ميشود پائين آن بالا آيد و بالاى آن پائين رود. منافقين بيرون آيند مقابل آنحضرت بايستند گويند اى امير المؤمنين عليه السّلام ايوصى رسول خدا بر ما ترحم كن و از براى ما نزد پروردگار شفاعت نما آنحضرت بر آنها ميخندد و ايشان را استهزاء ميكند و از آنجا بلند ميشود. آنگاه منافقين را بر ميگردانند بجهنم در آن مكانيكه جا داده بودند. اينحديث را جمعى از مخالفين از ابن عباس روايت كردهاند كه يكى از آنها حاكم ابو اسحاق حسكانى است، در كتاب شواهد تنزيل و قواعد تفضيل.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:17 :: نويسنده : ارادتمند التكوير (81) سوره تكوير مشتمل است بر علامات و احوال قيامت و شدايد آن و در قوت و امانت جبرئيل ير جامع، ج7، ص: 349 ابن شهر آشوب ذيل آيه وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ 7 از ابن عباس روايت كرده كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود هيچ مؤمنى روز قيامت عبور نميكند از صراط مگر آنكه بدر بهشت كه رسيد خداوند چهار زن از زنان دنيا و هفتاد حور العين باو تزويج مينمايد جز امير المؤمنين عليه السّلام كه فقط از زنان دنيا حضرت فاطمه باو اختصاص دارد و غير آنحضرت همسرى از زنان دنيا براى امير المؤمنين عليه السّلام نمىباشد ولى حور العين بسيارى بآن حضرت تعلق دارد
محمّد بن عباس ذيل آيه وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ 17 از اصبغ بن نباته روايت كرده كه از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمودم معناى آيه را فرمود خداوند مثل زده آن را براى كسانيكه عدول كردند از صاحبان امر و ائمهايكه خداوند آنها را معين نموده و دعوى ولايت كردند براى خودشان و مقصود از صبح ائمه معصومين است كه نور آنها روشنتر از نور صبح است وقتى دميده ميشود
صير ميگويد از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم تأويل آيات را فرمود از فضيلت و خصايص پيغمبر خاتم كه خداوند باو عطا فرموده و به هيچ پيغمبرى نداده يكى آنست كه جبرئيل را بصورت اصلى در افق مبين مشاهده نمود و حضرتش روز قيامت نزد پروردگار مطاع و امين است گفتم معناى وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ 22 چيست؟ فرمود يعنى پيغمبر شما در نصب كردن امير المؤمنين عليه السّلام بولايت و خلافت و حجت در ميان مردم هرگز ديوانه نيست و اين كار را از روى ديوانگى انجام نداده بلكه بدستور پروردگار است درادامه ميگويد: گفتم فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ 27 يعنى چه فرمود يعنى كجا فرار ميكنيد از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام على ذكريست از براى كسيكه خداوند عهد و ميثاق گرفته است از او بر ولايت آن حضرت و براى جهانيان پنديست عرض كردم لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ 28 يعنى چه فرمود هر كس بخواهد راه راست حق پرستى را پيش گيرد بايد استقامت كند و پايدار بماند در ولايت و فرمانبردارى از على و ائمه بعد از آنحضرت عرض كردم. وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِين َ29 يعنى چه فرمود خداوند قرار داده قلوب ائمه را محل اراده خود و هر وقت خداوند چيزى را بخواهد و اراده فرمايد ائمه نيز مىخواهند و مشيت بسوى خدا است نه بسوى مردم اينست معانى آيات شريفه، اى ابى بصير، على بن ابراهيم از ابن عباس روايت كرده كه شنيدم از امير المؤمنين عليه السّلام در تفسير رَبُّ الْعالَمِينَ ميفرمود خداوند سيصد و هفده عالم پشت كوه قاف و پشت هفت دريا خلق نموده و آنها اطلاعى از خلقت آدم و فرزندان او ندارند و هر عالمى سيصد و سيزده برابر عالمى است كه آدم و فرزندان او را در آن خلق نموده اهل آن عوالم بمقدار چشم بهمزدن معصيت خداوند را بجا نياوردهاند.
سوره تكوير مشتمل است بر علامات و احوال قيامت و شدايد آن و در قوت و امانت جبرئيل ير جامع، ج7، ص: 349 ابن شهر آشوب ذيل آيه وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ 7 از ابن عباس روايت كرده كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود هيچ مؤمنى روز قيامت عبور نميكند از صراط مگر آنكه بدر بهشت كه رسيد خداوند چهار زن از زنان دنيا و هفتاد حور العين باو تزويج مينمايد جز امير المؤمنين عليه السّلام كه فقط از زنان دنيا حضرت فاطمه باو اختصاص دارد و غير آنحضرت همسرى از زنان دنيا براى امير المؤمنين عليه السّلام نمىباشد ولى حور العين بسيارى بآن حضرت تعلق دارد
محمّد بن عباس ذيل آيه وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ 17 از اصبغ بن نباته روايت كرده كه از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمودم معناى آيه را فرمود خداوند مثل زده آن را براى كسانيكه عدول كردند از صاحبان امر و ائمهايكه خداوند آنها را معين نموده و دعوى ولايت كردند براى خودشان و مقصود از صبح ائمه معصومين است كه نور آنها روشنتر از نور صبح است وقتى دميده ميشود
صير ميگويد از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم تأويل آيات را فرمود از فضيلت و خصايص پيغمبر خاتم كه خداوند باو عطا فرموده و به هيچ پيغمبرى نداده يكى آنست كه جبرئيل را بصورت اصلى در افق مبين مشاهده نمود و حضرتش روز قيامت نزد پروردگار مطاع و امين است گفتم معناى وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ 22 چيست؟ فرمود يعنى پيغمبر شما در نصب كردن امير المؤمنين عليه السّلام بولايت و خلافت و حجت در ميان مردم هرگز ديوانه نيست و اين كار را از روى ديوانگى انجام نداده بلكه بدستور پروردگار است درادامه ميگويد: گفتم فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ 27 يعنى چه فرمود يعنى كجا فرار ميكنيد از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام على ذكريست از براى كسيكه خداوند عهد و ميثاق گرفته است از او بر ولايت آن حضرت و براى جهانيان پنديست عرض كردم لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ 28 يعنى چه فرمود هر كس بخواهد راه راست حق پرستى را پيش گيرد بايد استقامت كند و پايدار بماند در ولايت و فرمانبردارى از على و ائمه بعد از آنحضرت عرض كردم. وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِين 29 يعنى چه فرمود خداوند قرار داده قلوب ائمه را محل اراده خود و هر وقت خداوند چيزى را بخواهد و اراده فرمايد ائمه نيز مىخواهند و مشيت بسوى خدا است نه بسوى مردم اينست معانى آيات شريفه، اى ابى بصير، على بن ابراهيم از ابن عباس روايت كرده كه شنيدم از امير المؤمنين عليه السّلام در تفسير رَبُّ الْعالَمِينَ ميفرمود خداوند سيصد و هفده عالم پشت كوه قاف و پشت هفت دريا خلق نموده و آنها اطلاعى از خلقت آدم و فرزندان او ندارند و هر عالمى سيصد و سيزده برابر عالمى است كه آدم و فرزندان او را در آن خلق نموده اهل آن عوالم بمقدار چشم بهمزدن معصيت خداوند را بجا نياوردهاند.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:15 :: نويسنده : ارادتمند 80 عبس سوره عبس مشتمل است بر ذكر قوميكه اميدوارند مسلمين اسلام آوردن آنها را و داستان ابن مكتوم و بيان شطرى از نعمتهائيكه خداوند به بندگان عطا فرموده كَلَّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَه 23 على بن ابراهيم و محمّد بن عباس از ابى اسامه روايت كردند كه از حضرت باقر عليه السّلام تأويل آيه را سؤال نمودم فرمود شأن نزول آيه در باره امير المؤمنين عليه السّلام است يعنى چقدر كفر و طغيان و عناد ميورزيد اى منافقين در اثر كشتن امير- المؤمنين عليه السّلام پس از آن كرامت و نسبت خلقت امير المؤمنين عليه السّلام را بيان ميكند و ميفرمايد آنحضرت از طينت پيغمبران خلق شد، و معين كرده حضرتش را براى خير و نيكوئى و آنحضرت راه هدايت و طريق مستقيم است پس از كشته شدن و مردن بطريق پيغمبران و مكث كردن، زنده كند آنحضرت را در زمان رجعت و حكم فرمايد در باره دشمنان خود آنچه را خداوند امر فرموده باو
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه 24 در كافى از زيد شحام روايت كرده از حضرت صادق عليه السّلام سؤال كردم مقصود از طعام در اين آيه چيست؟ فرمود علم و دانشى است كه بايد اخذ نمود آن را از كسانيكه خداوند معين نموده و اينحديث را مفيد نيز در اختصاص روايت كرده و در ارشاد از جمعى اماميه روايت كرده كه سؤال نمودند از ابو بكر معناى آب را جواب داد نميدانم چگونه چيزيكه نميدانم بگويم ولى معناى فاكهة را ميدانم بامير المؤمنين عليه السّلام خبر دادند فرمود سبحان اللّه چگونه نميداند معناى آب را آن گياه و مرتع زار است كه براى حيوانات خداوند آفريده تا آنها و انسان نفس خود را زنده بدارند و قوام بدنشان بآنها باقى بماند و فرمود ميوهجات در دنيا يكصد بيست نوع است و بزرگ آنها انار است.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:13 :: نويسنده : ارادتمند 79 النازعات سوره نازعات مشتمل است بر احوال قيامت و اهوال آن و شطرى از داستان موسى و فرعون و تهديد و توبيخ منكرين قيامت و حشر. يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَة 6 محمد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود راجفه حضرت امام حسين عليه السّلام است و رادفه امير المؤمنين عليه السّلام اول كسيكه خاك را از سر خود دور ميكند امام حسين عليه السّلام است با هفتاد و پنج هزار نفر إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ- كفار گفتند اين رجعت رجعتى باشد زيان كار يعنى اگر چنان است كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميگويد ما در اين رجعت زيان كار باشيم و اين سخن را بطريق سخريه گفتند- محمد بن عباس از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كره مباركى كه نفع ميرساند باهلش روز حساب ولايت من و ولاية على عليه السّلام و فرزندان او و پيروى كردن از من و از على و فرزندان على است بواسطه داشتن ولايت ما خداوند امر ميفرمايد آنها را داخل بهشت كنند و كره خاسر و زيان- آورد دشمنى كردن با من و على و اوصياء بعد از او باشد بواسطه اين عداوت خداوند امر ميكند آنها را در اسفل السافلين جهنم داخل گردانند- پس از آن خداوند در جواب كفار ميفرمايد جز يك آواز كه در صور دمند بيش نباشد كه بآن صدا ناگهان همه از خاك بيرون آيند و بزمين قيامت حاضر باشند.
وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى 41-40 ابن شهر آشوب از ابن عباس روايت كرده است كه اين آيه مخصوص امير المؤمنين عليه السّلام و كسانى است كه بر طريقه آنحضرت مشى مينمايند.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:9 :: نويسنده : ارادتمند سوره النبإ (78) تفسير جامع، ج7، ص: 321 سوره نباء مشتمل است بر احوال قيامت و تكذيب كردن قريش از قرآن و پيغمبر و قيامت و كيفر كفار و گناهكاران و توبيخ و تهديد آنها و پاداش مؤمنين عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ (2) در تفسير اهل بيت عصمت و طهارت نباء عظيم امير المومنين عليه السّلام است چنانكه در كافى از ابى حمزه روايت كرده كه سؤال نمودم از حضرت باقر عليه السّلام معناى نباء عظيم را فرمود امير المؤمنين عليه السّلام است خود آنحضرت فرموده براى خدا آيه و نباء بزرگترى از من نيست و اينحديث را در بصائر الدرجات با زيادتى اين جمله روايت كرده فرمود آنحضرت ولايت مرا خداوند بر امتهاى گذشته فرض و واجب نموده با همان اختلاف زبانى كه داشتند بسيارى از آنها قبول ننمودند و اقرار بفضيلت من نكردند ابن بابويه از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام و حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمودند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود يا على تو باب و راه خدا و حجة پروردگار و نباء عظيم و صراط مستقيم و مثل اعلى هستى- و حافظ محمّد بن مؤمن شيرازى كه يكى از مخالفين است در كتاب مستخرج از تفاسير اثنى عشر ذيل تفسير آيه فوق از سدى روايت كرده گفت صخر بن حرب وارد شد بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرد اى محمّد امر ولايت بعد از شما براى كيست؟ فرمود براى كسى است كه او نسبت بمن بمنزله هرون است نسبت بموسى جبرئيل نازل شد و آيات فوق را آورد و گفت ايرسول خدا بعضى از امت تو تصديق ولايت و خلافت على عليه السّلام را بنمايند و بعض ديگر تكذيب كنند و بزودى شناسند و يقين نمايند بولايت على عليه السّلام در قبر هنگام سؤال كردن از آنها بدانكه در مشرق و مغرب عالم و بيابان و دريا نميرد كسى مگر آنكه نكير و منكر سؤال كنند از او در باره ولايت و خلافت على و مىپرسند پروردگار تو كيست و دين تو چيست و پيغمبر تو كيست و امام تو كيست؟ و از علقمه روايت كرده گفت روز جنگ صفين مردى از لشگر شام با سلاح بيرون آمد و قرآنى حمايل خود كرده بود بجاى رجز خواندن چنانكه مرسوم اعراب است ميخواند: عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ من خواستم پيش او روم امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بر جاى خود باش. خود آنحضرت پيش رفت بآنمرد گفت منم نباء عظيم و خبر بزرگ كه در من خلاف كرديد و در ولايت من نزاع نموديد و از ولايت من باز آمديد آنگاه قبول كرديد و بظلم و بغى و ستم هلاك شديد از كفر بوسيله شمشير من بيرون آمديد و روز غدير را دانستيد و روز قيامت خواهيد دانست آنچه بجا آوردهايد و بكيفر آن خواهيد رسيد پس از آن شمشير كشيد و سرش را از تن جدا كرد و بدرك واصل شد- و از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت روز جنگ جمل در بصره سوارى از لشگر بصره بيرون آمد و آيات فوق را ميخواند امير المؤمنين عليه السّلام پيش رفت و باو فرمود مىشناسى آن خبر بزرگ را عرض كرد خير فرمود بخدا قسم منم نباء عظيم كه در من خلاف كرديد بزودى خواهيد شناخت مرا آنوقتيكه ميان بهشت و دوزخ بايستم و خلايق را قسمت كنم و بدوزخ گويم اين براى تو و آنديگر براى من بگير او را كه از دشمنان منست و دست بردار از اين شخص كه از دوستان منست و بزودى خواهيد دانست كه من نباء عظيم هستم آنزمان كه در كنار حوض كوثر بايستم و طايفهاى را از حوض كوثر برانم چنانكه در دنيا شتر غريب را از كنار حوض آب برانند پس از آن بصرى را بقتل رسانيد و بجاى خود بازگشت. فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ مَآباً، از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود روز قيامت خلايق را در مكانى جمع كنند و محو شود از دل آنها گفتن لا اله الا اللّه مگر آنكسانى كه بولايت امير المؤمنين عليه السّلام اقرار كردند و اين است معناى آيه شريفه. إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً، يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً آنروز قيامت حق است پس هر كس ميخواهد نزد خداى خود در آن روز مقام و منزلتى يابد در راه طاعت بكوشد و از معصيت اجتناب كند ما شما را از عذاب نزديك روز قيامت ميترسانيم آنروز مرد نگران باشد از عملى كه بجا آورده و منتظر است جزاء و يا كيفر اعمال خود را كه پيش فرستاده و كافران در آنروز از شدت عذاب آرزو كنند كه ايكاش خاك بودند و بچنين عذابى گرفتار نميشدند- محمد بن عباس ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود كافر ميگويد ايكاش من ابو تراب (امير المؤمنين) را دوست ميداشتم. ابن بابويه از عباية بن ربعى روايت كرده گفت بابن عباس گفتم بچه مناسبت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام را ابو تراب كنيه داد گفت براى آنكه آنحضرت صاحب زمين و حجة خداوند است بر اهل زمين، و زمين بوجود مقدس آن حضرت ساكن و باقى است شنيدم از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود روز قيامت چون كفار مشاهده كنند آنچه را كه خداوند وعده داده بود بشيعيان على عليه السّلام از اجر و قرب و منزلت و كرامت آرزو ميكنند و ميگويند ايكاش ما هم از شيعيان على و ترابى بوديم يعنى بآنحضرت منسوب بوديم- اينست معناىا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً يعنى علوى بوديم و ابو تراب را دوست ميداشتيم. سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:8 :: نويسنده : ارادتمند [سوره المرسلات (77) سوره مرسلات مشتمل است بر وعده پروردگار از بعث و نشور و ثواب و عقاب و تهديد و توبيخ تكذيب كنندگان و كيفر آنها و ثواب و پاداش مؤمنين. انْطَلِقُوا إِلى ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْر 33-29ٌ خطاب ميرسد بكفار اى منكران امروز بسوى آندوزخى كه تكذيب ميكرديد برويد، در زير سايههاى دود آتش دوزخ كه از سه طرف شما را احاطه كرده است، در آنجا نه سايهاى خواهد بود و نه از شراره آتش نجاتى توانيد داشت آن آتش هر شعله و شرارهاى كه افكند مانند قصريست، گويا آن شراره چون شتران زرد موى است- شيخ طوسى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود هر گاه مردم از عطش و تشنگى بآنها گويند پناه ببريد بامير المؤمنين عليه السّلام همانكسيكه تكذيب ميكرديد او را، چون بحضرتش پناه ببرند بايشان گفته شود برويد زير سايههاى دود آتش دوزخ كه از سه جانب شما را احاطه خواهد كرد. إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَ عُيُونٍ وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِين 44-41 ابن شهر آشوب از تفسير ابى يوسف ابن يعقوب كه يكى از مخالفين است و او از مجاهد و ابن عباس روايت كرده گفت مقصود از متقين در اين آيه امير المؤمنين عليه السّلام و حسنين عليه السّلام است آنها در سايه درختهاى بهشت و خيمههائى از لؤلؤ كه طول هر خيمهاى يكفرسخ است سكونت دارند در كافى از محمّد بن فضيل روايت كرده گفت از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال كردم متقين چه اشخاصى هستند فرمود سوگند بخدا ما و شيعيان هستيم و كسى جز ما بر ملت حضرت ابراهيم نيست و ساير مردم از آن ملت بيزارى ميجويند عرض كردم حضورش مجرمين چه اشخاصى هستند فرمود بنى اميه و بنى عباس گفتم مكذبين چه مردمانى باشند فرمود كسانى كه تكذيب كردند ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را و اولين آنهائى هستند كه پيغمبران گذشته را تكذيب نمودند در اطاعت اوصياء و آنها و مجرمين اين امت كسانى بودند كه ظلم نمودند بآل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اعمال ناشايستهاى نسبت بوصى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام بجا آوردند.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:8 :: نويسنده : ارادتمند الإنسان (76) خلاصه مطالب سوره دهر عبارت است از آفرينش انسان از اختلاط آب مرد و زن و بيان كردن راه هدايت و گمراهى و كيفر كفار و پاداش مؤمنين و امر نمودن پيغمبر به برد بارى و صبر در مقابل اذيت و آزار مشركين و منافقين. هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُورا 1 آيا بر انسان روزگارى نگذشت كه در آن روزگار چيزى مذكورنبود بعض از مفسرين گفتند مراد بانسان آدم است چه او مدتى خاك بود و گل تا آنكه روح در او دميده شد ابن شهر آشوب و رازى گفتند در تفسير اهل بيت مراد بانسان امير المؤمنين عليه السّلام است و هل بمعناى ماى نافيه است، معناى آن چنين است: هيچ روزگارى نيامد مگر آنكه در آنروزگار چيزى مذكور بود يعنى پيوسته وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام معروف و مذكور و مشهور بود چگونه مذكور و معروف نباشد آنكسى كه نامش با نام خدا و رسول بر ساق عرش و بر در بهشت و سرادقات و اوراق و اشجار نوشته شده پيش از خلقت آدم يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً 9-7 مفسرين عامه و خاصه اتفاق دارند در اينكه اين آيات در شأن امير المؤمنين و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السّلام و فضه كنيز آنها نازل شده و داستان آن بدينقرار است حسنين عليهما السّلام بيمار شدند جدشان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با جمعى از اصحاب بعيادت آنها تشريف بردند بامير المؤمنين عليه السّلام فرمودند اگر نذر كنى در حق حسنين روا باشد امير المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمه (ع) و فضه كنيزشان و خود حسنين هر يك سه روز روز نذر كردند اگر خداوند آنها را عافيت دهد بشكرانه آن، روزه بگيرند چون خداى تعالى ايشان را شفا داد امير المؤمنين عليه السّلام بحضرت فاطمه (ع) فرمود وقت آن است كه ما بنذر خود وفا كنيم چيزى نداشتند امير المؤمنين عليه السّلام نزد يهودى بنام شمعون رفت تا مقدارى جو قرض كند يهودى گفت يا على اين پشم را بگير و بزنان بده تا براى من بريسند و اين سه صاع جو را مزد بگيرند آنحضرت آنها را گرفت و بخانه آورد حضرت فاطمه يكصاع آن را آسيا كرد و پنج قرص از آن نان پخت هر يكى را قرصى، همه روزه دار بودند چون نماز شام بجا آوردند و خواستند افطار كنند هنوز دست بطعام نبرده بودند سائلى بدر خانه آمد و گفت من مسكينى هستم از مسلمانان مرا طعام دهيد خداوند شما را از خوانهاى بهشت طعام دهد امير المؤمنين بحضرت فاطمه فرمود- فاطمة ذات المجد و اليقين يا بنت غير الناس اجمعين اما ترين البائس المسكين قد قام بالباب له حنين يدعو الى اللّه و يستكين يشكو الينا جايع حزين كل امرئى بكسبه رهين و فاعل الخيرات يستدين موعده جنة عليين حرّمها اللّه على الضنين و للبخيل معوفف مهين تهوى به النار الى السجين شرابه الصديد و الغسلين يمكث فيه الدهر و السنين فرمود اي فاطمهايكه بزرگوار و عزيز و بلند مرتبه و با يقينى- ايدختر بهترين مردمان عالم- مگر نمىبينى فقير بينوائى در خانه ايستاده ناله و فرياد ميكند- و خدا را ميخواند و اظهار گرسنگى بما ميكند بدانكه هر شخصى در گروى اعمال خود ميباشد و نيكو كاران عمل نيك خود را بقرض ميدهند و سر آمد مدت وام آنها بهشت عليين است. خداوند حرام كرده آن بهشت را بر هر خسيس و بخيلى. حضرت فاطمه عليه السّلام در جواب آنحضرت گفت: امرك سمع يابن عم و طاعة مالى من لوم و لا بضاعة عذبت بالبر ولى صناعة اطعمه و لا ابالى الساعة و ادخل الخلد ولى شفاعة گفت اى پسر عموى عزيزم امر و فرمان شما را ميشنوم و اطاعت ميكنم و از هيچ ملامت كننده و بىچيزى باكى ندارم پيشه من كرم و احسان به بينوايان و بر و نيكوئى بآنها است و در اين دنيا از هيچ مشقت و سختى باكى ندارم زيرا ميدانم پاداش تمام اينها بهشت جاويد است كه در آن داخل ميشوم و شفاعت است كه خداوند ويژه من قرار داده است- امير المؤمنين عليه السّلام قرص نان خود را بآن فقير ايثار نمود حضرت فاطمه و حسنين عليه السّلام و فضه نيز بآن حضرت اقتدا نمودند و نان خود را بفقير دادند و آن شب بآب تنها افطار باز نمودند. روز ديگر صاع دوم را حضرت فاطمه آسياب كرد و پنج قرص نان پخت پس از اداء نماز، چون خواستند افطار كنند يتيمى در خانه آمد و گفت: السلام عليكم يا اهل بيت النبوة و معدن الرسالة و مختلف الملائكة. يتيمى از فرزندان مهاجر هستم پدرم در ركاب رسولخدا شهيد شده است مرا عطائى بدهيد امير المؤمنين عليه السّلام چون صداى يتيم را شنيد فرمود قرص من را باو بدهيد حضرت فاطمه عليه السّلام و حسنين و كنيز آنها فضه بآنحضرت اقتدا نموده هر يك قرص نان خود را به يتيم دادند و آنشب نيز بآب افطار نمودند. شب سوم هنگام افطار سائلى بدر خانه آمد و گفت من اسيرى هستم مرا طعامى بدهيد امير المؤمنين عليه السّلام قرص خود را بآن اسير داد حضرت فاطمه عليه السّلام و حسنين و فضه نيز سهم خود را بآن اسير دادند آنشب هم بآب افطار كردند روز چهارم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمنزل دخترش حضرت فاطمه تشريف برد ديد حسنين از شدت ضعف ميلرزند از حال آنها سؤال نمود حضرت فاطمه داستان را بعرض مباركش رسانيد، رسولخدا گريست، در اين اثناء جبرئيل نازل شد و آيات: إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً تا آخر آيه و كان سعيكم مشكورا- را آورد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حمد و سپاس پروردگار را بجا آورد و تبسمى بصورت آنها نمود و فرمود بگيريد تهنيت و مبارك باد خدا را كه جبرئيل آورده و از جانب پروردگار بشما سلام ميرساند، و اين آيات را در شأن شما نازل نموده. خداوند نعمتى بشما عطا فرموده كه هرگز نابود شدنى نيست ايدختر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گوارا باد تو را قرب رحمن و جوار پروردگار، در خانه جلال و جمال، خداوند ميپوشاند شما را سندس و استبرق و ارجوان بهشتى، و سيراب ميشويد از شربت رحيق مختوم، و شما نزديكترين مخلوقات هستيد بخداوند رحمن و ايمن باشيد در آنوقتى كه همه مردم محزون و ترسان مىباشند. خوشا بحال دوستداران شما و كسانيكه شما را عزيز و محترم ميشمارند. در آن عصر و زمانى كه مردم خوار و ذليل مينمايند شما را و يارى ميكنند شما را در آنوقتيكه يار و ياورى نداريد. واى بر امت من واى بر امت از طرف خدا. پس از آن بوسيد حضرت فاطمه و امير المؤمنين عليه السّلام را و بسينه خود چسبانيد حسنين را و فرمود خداوند خليفه من است بر شما در حال حيات و ممات من باو مىسپارم شما را كه بهترين حافظ و نگهبان است، محفوظ بدارد خداوند هر كسيرا كه شما را حفظ مينمايد. و صله كند، با آنكه با شما صله مينمايد، يارى كند كسيرا كه شما را يارى مينمايد و خوار و ذليل گرداند آنكسيرا كه شما را خوار و ذليل ميكند، بزودى بمن ملحق خواهيد شد نزد خداوند و حساب و پاداش شما با خدا خواهد بود. و اين حديث را ابن بابويه و بسيارى از محدثين عامه و خاصه روايت كردهاند و در معناى: يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً ... از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود شيعيان ما وفا كردند بآنعهدى كه خداوند گرفت از آنها بر ولايت ما آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ترسيدند از روز پيمان و عهد كه در عالم ذرّ از ايشان گرفته شد بر ولايت ما ائمه- در كافى ذيل آيه وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً- از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود عيال مرد، حكم اسير را دارد سزاوار است كه انسان در نعمت و ارزاق و البسه آنها در وسعت توسعه بدهد تا آرزوى مرگ او را نكنند-
در كافى از محمد بن فضيل روايت كرده كه از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال نمودم معناى إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ 29 را فرمود اشاره است بولايت امير المؤمنين عليه السّلام عرض كردم يدخل فى رحمته يعنى چه فرمود رحمت، ولايت ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است
يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيما 31 ابن شهر آشوب از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود رحمت، وجود مقدس امير المؤمنين (ع) و فرزندان گرامش هستند.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:6 :: نويسنده : ارادتمند القيامة (75) تفسير جامع، ج7، ص: 291 خلاصه مطالب سوره قيامت عبارت است از شرح احوال مردم در روز قيامت و جمع و بيان قرآن از طرف خدا است و حالات كفار و منافقين هنگام مرگ.
بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ (5) در محاسن از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود فجر در اين آيه بمعناى تكذيب و مكر و حيله است و اراده كرده كه انسان نسبت بامير المؤمنين عليه السّلام مكر و حيله بنمايد،
فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى31 واى از آنروز براى كسانيكه حق را تصديق نكردند و ايمان نياوردند و نماز بجا نياوردند- سبب نزول آيات فوق آن بود كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم را دعوت ميكرد روز غدير خم بسوى بيعت كردن با امير المؤمنين عليه السّلام چون رسانيد بمردم آنچه را مأمور بود از جانب پروردگار در باره آنحضرت و مردم از امر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم بر گشتند معاويه ملعون تكيه كرده بود بر مغيرة بن شعبه و ابى موسى اشعرى متوجه عشيره خود شد و گفت بخدا قسم من هرگز ايمان و اقرار بولايت على عليه السّلام نخواهم آورد و تصديق نميكنم گفتار محمّد صلّى اللّه عليه و آله را در باره على عليه السّلام خداوند آيات فوق را حكايت از گفتار او نازل نمود و فرمود واى بر او كه امر ما را تكذيب ميكند و از حكم ما بر ميگردد و بسوى اهلش با تكبر و نخوت روى آورد واى بر چنين شخصى كه بعذاب و مرگ سزاوارتر است و عرب كلمه اولى فاولى 36 را بكسى اطلاق ميكند كه به بلا و عذاب نزديك است پس از مرگ هم واى از عذاب برزخ و روز محشر بر او و چون آيات نازل شد معاويه برگشت بخانه و اهل خود تنقيد و مسخره ميكرد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را آنحضرت بالاى منبر تشريف برد خواست بيزارى بجويد از معاويه خداوند آيه لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ 16 را نازل نمود پيغمبر سكوت اختيار كرد بامر خداوند-
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:4 :: نويسنده : ارادتمند المدثر (74) تفسير جامع، ج7، ص: 27 خلاصه مطالب سوره مدثر عبارت است از امر نمودن پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به تبليغ رسالت و ترسانيدن مردم از عذاب خدا و تطهير و صفاى باطن و تهديد كفار و مشركين و سوگند پروردگار بر وقوع كيفر كفار و بزرگ و سخت بودن عقوبت آنها و آنكه هر نفسى در گرو اعمالى است كه بجا آورده است.
شيخ مفيد در اختصاص ذيل آيه فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ از مفضل بن عمر روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السّلام معناى آيه را سؤال نمودم فرمود امامى از ما ائمه از نظر مردم غايب و پنهان ميشود هر وقت خداوند اراده فرمايد آن امام ظاهر گردد بقلب مباركش الهام شود و قيام نمايد. و از جابر بن يزيد جعفى روايت كرده كه حضرت باقر عليه السّلام فرمود ناقور صدائى است كه از آسمان شنيده مىشود منادى ندا كند ايمردم آگاه باشيد كه ولى شما حجة بن الحسن عسكرى روحى و روح العالمين له الفداء قيام بحق ميكند و منادى جبرئيل امين است سه ساعت پيش از ظهور آنحضرت ندا كند و آنروز براى كفار و منافقين بسيار سخت است همانهائى كه بنعمت خداوند و ولايت امير المؤمنين كافر شدند.
وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى لِلْبَشَرِ 31 در كافى ذيل آيه مزبور از محمّد بن فضيل روايت كرده گفت از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام معناى آيه را سؤال نمودم فرمود اهل كتاب يقين نمودند كه خداوند و رسول و وصى او امير المؤمنين عليه السّلام بر حق است عرض كردم معناى وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا 31 يعنى چه فرمود ايمان مؤمنين بولايت على زياد ميگردد گفتم وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ 31 يعنى چه فرمود آنها در ولايت امير المؤمنين عليه السّلام شك نمىكنند عرض كردم وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى لِلْبَشَرِ 31 يعنى چه فرمود ولايت آن حضرت نيست مگر تذكرى از براى بشر گفتم إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَر 35 فرمود يعنى وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمه زهرا عليهم السّلام يكى از بزرگترين آيات خدا است گفتم لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ 37 فرمود هر كس مقدم بدارد ولايت ديگرى را بر ولايت ما آخر و عاقبت او جهنم است و آنكه ولايت ما را مؤخر بدارد او نيز از اهل دوزخ است گفتم إِلَّا أَصْحابَ الْيَمِينِ 39 فرمود سوگند بخدا آنها شيعيان ما هستند عرض كردم معناى لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ 43 يعنى چه فرمود صلاة در اين آيه ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و فرزندان آنحضرت است يعنى ما دوست نداشتيم على عليه السّلام را و داراى اوصياء نبوديم و بر آنها صلوات نمىفرستاديم گفتم فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ 49 فرمود يعنى از ولايت على عليه السّلام دورى ميجويند عرض كردم كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ عبس-11 فرمود ولايت آنحضرت تذكرهايست.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:2 :: نويسنده : ارادتمند المزمل (73) تفسير جامع، ج7، ص: 27 خلاصه مطالب سوره مزّمل عبارت است از امر نمودن پيغمبر بقيام از براى نماز شب و صبر و بردبارى و تحمل كردن در مقابل اذيت و آزار مشركين و تكذيب كنندگان، و تهديد كفار و تأكيد حجت بر اهل مكه و تهديد آنها و تخفيف و بر داشتن وجوب نماز شب از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اصحاب وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحيما وطَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلا 14-13 در كافى ذيل آيه فوق از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود معناى آيه آنست: اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم صبر كن بر آنچه در باره شما ميگويند و رها كن كفار را و واگذار مرا با كسانيكه تكذيب ميكنند امير المؤمنين وصى تو را- محمّد بن فضل ميگويد سؤال نمودم از آنحضرت اين معنى تنزيل آيه است؟ فرمود بلى و اينحديث را ابن شهر آشوب نيز روايت كرده. يكروز امير المؤمنين دندانش درد گرفت و از آن متألم شد گفت پروردگارا شما كه در باره استخوان اين همه درد و رنج ميتوانى بيافرينى پس ما را آيه إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً چه احتياج است آن روز كه زمين و كوهها بلرزه در آيد و كوهها مانند تل ريگى شود و چون موج روان گردد.
طبرسى ذيل جمله وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ 20 از ابن عباس روايت كرده گفت مقصود از طايفه در اينجا امير المؤمنين عليه السّلام و أبو ذر غفارى است.
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 22:0 :: نويسنده : ارادتمند 69الحاقه خلاصه مطالب اين سوره عبارت است از احوال قيامت و هلاك قوم عاد و ثمود و فرعونيان و داستان نوح و نفخ صور و بيان احوال اهل جهنم. وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكاتُ بِالْخاطِئَةِ فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً 10-9 و فرعون و كسانيكه پيش از او بودند و اهل مؤتفكات بزشت و خطا كارى برخاستند و با رسول پروردگارشان مخالفت كردند خدا هم ايشانرا بعذاب سخت گرفتار ساخت-. شرف الدين نجفى ذيل آيه فوق از حمران روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود مراد بفرعون در اين آيه سومى است و مقصود از من قبله اولى و دومى است و مؤتفكات اهل بصره هستند و خاطئه عايشه است امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه معروفه كه در ذم و توبيخ اهل بصره است خطاب نمود بآنها و فرمود يا اهل المؤتفكه و معناى ائتفكت خسف و گرفتن است چه بصره را سه مرتبه آب فرا گرفت و مرتبه ديگر هم فرا خواهد گرفت چنانچه حضرتش خبر داد و فرمود: كانى بمسجدكم كجئوجئى سفينه فى لجه بحر گويا مىبينم آب بصره را گرفته و مسجد آن مانند كشتى بر روى آب قرار دارد-.
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَة 12-11 در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود وقتى آيه مزبور بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود يا على آنگوش شنوا تو هستى-. طبرسى از بريده اسلمى روايت كرده كه روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود يا على خداوند مرا امر فرموده تا ترا نزديك كنم و دور نگردانم و تو را بياموزم و تو ياد گيرى و بر خدا واجب است كه تو ياد گيرى يعنى توفيق عطا كند بتو تا حفظ كنى امير المؤمنين عليه السّلام فرمود پس از آن چيزى را فراموش نكردم بريده ميگويد پس از فرمايش پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طولى نكشيد كه جبرئيل نازل شد و آيه مزبور را آورد ابن بابويه از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود اذن واعيه كه خداوند در قرآن سوره الحاقة نازل نموده من هستم و اين حديث را عياشى و سعد بن عبد اللّه و ابن شهر آشوب روايت كردهاند-. محمد بن عباس بسى سند از طرف عامه و خاصه روايت كرده كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود يا على از خداوند درخواست نمودم كه اذن واعيه گوش تو باشد و اين حديث را ثعلبى كه از علماء عامه است در تفسير خود بيان كرده است.
عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفى مِنْكُمْ خافِيَة 18-13 در كافى ذيل آيه وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود عرش عبارت از علم است چهار نفر از ما و چهار نفر از ساير مردم آنهائى كه خداوند ميخواهد حاملين عرشند و محمّد بن آس از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود حاملين عرش چهار نفر از سابقين هستند و آنها نوح و ابراهيم موسى و عيسى ميباشند و چهار نفر از متأخرين محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و امام حسن عليه السّلام و امام حسين عليه السّلام ميباشند و معناى آنكه حمل ميكنند عرش را يعنى علم را بر ميدارند-. فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ 20-19 كسيكه نامه عملش را بدست راستش ميدهند از شادى گويد بيائيد نامه مرا بخوانيد من ملاقات اين روز حساب را اعتقاد داشتم محمد بن عباس ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود آيه مزبور در شأن امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده و جاريست در حق مؤمنين و اينحديثرا ابن شهر آشوب و بعضى از مخالفين نيز روايت كردهاند-. ابن بابويه از عمار ياسر روايت كرده كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود فرشتگان حافظين على عليه السّلام، افتخار ميكنند بر تمام حفظه زيرا بالا نميبرند بسوى پروردگار چيزيرا كه بغضب آورد او را و اين حديث را اخطب خوارزم و موفق بن احمد و ابن مغازلى شافعى كه از مخالفين هستند روايت كردهاند-.
وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ (44) ِ از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود آن مردم گفتند كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر خدا دروغ بسته است و پروردگار امر نكرده او را بر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام خداوند آيه فوق را نازل نمود و فرمود اگر محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر ما سخنان دروغى بسته بود محققا او را بقهر و انتقام ميگرفتيم و رگ تنش را جدا ميكرديم و كسى بر دفاع از او قادر نبود پس از آن عطف فرمود بر آن آيات ذيل را. وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِين 48 َ يعنى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام پند و تذكريست بحقيقت براى پرهيزكاران جهان. وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِين 49 َ و البته ما ميدانيم كه بعضى از شما تكذيب ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را مينمائيد. وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرِينَ 50 و وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام مايه حسرت و پشيمانى كفار و تكذيب كنندگان است. وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِين 51 ِ ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و وجود مقدسش بر حق و حقيقت و يقين خالص است. فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ 52 پس اى رسول گرامى نام خداى بزرگوار را بر اين نعمت بزرگ و فضيلتى كه بتو و على عطا فرموده بستايش ياد كن و سپاسگزار باش
سه شنبه 29 / 10 / 1392برچسب:, :: 21:59 :: نويسنده : ارادتمند 62جمعه قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون 8
امير المؤمنين عليه السّلام در خطبهاى فرمود ايمردم هر كس ملاقات ميكند آنچه را از آن فرار مينمايد و هرگز راه فرارى از مرگ نيست و هر نفسى رانده ميشود بسوى اجلش و فرار كردن از آن ملاقات كردن او است و فرمود بخدا قسم باكى ندارم از آنكه مرگ مرا در يابد يا من مرگ را ملاقات كنم در آنوقت كه ابن ملجم مرادى ملعون ضربتى بفرق مباركش زد و دانست كه از دنيا رحلت ميكند فرمود بخداى كعبه ظفر يافته و رستگار شدم چه يقين داشت چگونه ميرود و بكجا ميرود و فرمود مرگ اسباب راحتى مؤمن است و سبب بيچارگى منافق و كافر
در كافى ذيل آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ 9 از ابى حمزه ثمالى روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم براى چه ناميده شده روز جمعه بجمعه فرمود آن روزيست كه خداوند تمام مخلوقات اولين و آخرين را جمع نمود از براى آنكه عهد و ميثاق بگيرد از آنها بولايت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وصى او على عليه السّلام از اينجهت آن را جمعه ناميد-. در اختصاص از جابر جعفى روايت كرده گفت حضور حضرت باقر عليه السّلام آيه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ را قرائت مينمودم فرمود اى جابر تأمل كن تا خبر دهم تو را بتأويل اعظم آن. عرض كردم بفرمائيد فرمود: خداوند روز جمعه را براى آن جمعه ناميد چون تمام خلق اولين و آخرين را از جن و انس و آسمان و زمين و دريا و بهشت و جهنم و ساير موجودات ديگر را در عالم ذر براى گرفتن عهد و پيمان بربوبيت خود و نبوت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت على عليه السّلام در آنروز جمع نمود و بآسمان و زمين فرمود: ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ پس از آن فرمود: ايمردميكه در آنروز ايمان آورديد وقتى شما را براى نماز صدا كردند و مقصود از نماز در اينجا وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است كه ولايت كبرى است بشتابيد بسوى ذكر خدا و ذكر نيز آنحضرت است و در آنروز پيغمبران و فرشتگان و تمام موجودات لبيك گويان حاضر شدند سپس خطاب شد بآنها وَ ذَرُوا الْبَيْعَ يعنى رها كنيد اولى را ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ يعنى عهد و پيمان بر ولايت على و بيعت با آنحضرت بهتر است براى شما از بيعت نمودن با اولى اگر بدانيد فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ يعنى هر وقت بيعت ولايت على عليه السّلام را اخذ نموديد فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ و مراد بارض در اينجا ائمه معصومين است كه خداوند امر فرموده باطاعت و ولايت آنها چنانكه امر نموده باطاعت پيغمبر و امير المؤمنين عليه السّلام و كنايه آورده پروردگار از اسامى ائمه بزمين و ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ فرمود اى جابر يعنى و ابتغوا فضل اللّه على الاوصياء وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 10 اين آيه خطاب به پيغمبر است در عالم ذر فرمود اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هر گاه شكاك و منكرين مشاهده كنند تجارتى را يعنى اولى را «أَوْ لَهْواً» يعنى دومى را «انْفَضُّوا إِلَيْها» يعنى مىشتابند بسوى آنها «وَ تَرَكُوكَ قائِماً» يعنى اى پيغمبر تو را با على تنها گذارند قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ 11 يعنى بگو اى محمّد آنچه نزد خدا از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه ميباشد بهتر است از اولى و دومى براى كسانيكه پرهيزكارند.
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:17 :: نويسنده : ارادتمند 68قلم خلاصه مطالب اين سوره عبارت از سوگند پروردگار بر آنكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مفتون و فريفته امير المؤمنين عليه السّلام نشده و آنچه در باره آنحضرت ميگويد همه بر حق و از طرف خداى تعالى نازل شده است و آزمايش كردن اهل مكه و داستان اصحاب حديقه و كيفر كفار و پاداش مؤمنين در عالم آخرت و توبيخ مشركين و منافقين. ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُون 2-1 ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود >>>>>>>>>>>>>>>>>>>مراد از نعمت ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ 6-3 و تو را مزد و پاداشى خواهد بود نامحدود و تو بر دين بزرگ و خلق نيكو آراستهاى بزودى تو و كفار مخالفانت مشاهده كنيد كه كدام يك ديوانهايد طبرسى و محمّد بن عباس از ضحاك بن مزاحم روايت كردهاند گفت چون قريش مشاهده كردند كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام را مقدم داشته و بزرگ ميشمارد فرياد كردند و گفتند پيغمبر فريفته على عليه السّلام شده طولى نكشيد جبرئيل فرود آمد و آيات سوره ن وَ الْقَلَمِ را آورد سوگند ياد نمود پروردگار بقلم و آنچه فرشتگان مينويسند كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فريفته على نشده و او بر خوى نيكو آراسته است بزودى منافقين و مخالفين مىبينند كه مفتون و ديوانه كيست البته خداوند داناتر است بآن كسى كه از راه او گمراه شده است و سبيل در اينجا وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است و از ابى ايوب انصارى روايت كرده گفت در آنوقتيكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دست امير المؤمنين عليه السّلام را گرفت و بلند نمود و فرمود هر كس من مولاى او هستم على نيز مولاى او است منافقين گفتند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مفتون و فريفته على شده پروردگار آيات فوق را نازل فرمود در كافى ذيل آيه بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ 6 از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود روزى عمر ملاقات نمود امير المؤمنين عليه السّلام را عرض كرد شما قرائت ميكنيد آيه را و كنايه آوريد از من و ابو بكر، آنحضرت فرمود ايعمر خبر بدهم تو را بآيهايكه خداوند در باره بنى اميه نازل كرده فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ محمد22 عمر گفت ايعلى تو تكذيب ميكنى بنى اميه و بنى تيم و بنى عدى را اينها از تو بهترند!
فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ 13-8 ايرسول ما پيروى نكن اين كافران و منافقين را كه تكذيب ميكنند على بن أبي طالب عليه السّلام را دوست دارند اين منافقين كه تو با آنها مداهنه و مدارا كنى تا ايشان غش كنند در باره امير المؤمنين عليه السّلام و بنفاق و پرده پوشى با تو مدارا كنند و اطاعت مكن كسى از منافقين را كه دايم بدروغ سوگند ياد ميكنند حضرت باقر عليه السّلام فرمود حلاف عمر است كه قسم ياد نمود از براى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عهد و پيمانى كه از او گرفته در باره ولايت امير المؤمنين عليه السّلام نقص نكند و پيروى نكن از منافقينى كه دايم عيب جوئى و سخن چينى ميكنند و مردمان را از خير و سعادت ايمان باز ميدارند و بستم و بدكارى ميكوشند خير در اين آيه وجود مقدس امير المؤمنين است كه بحضرتش ستم نمودند و حق او را غصب كردند با اين همه عيب منافقين خشن و متكبر و حرامزاده و بى اصل و نسبند و زنيم حرام زاده را گويند سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ 16 يعنى بزودى بر بينى او داغ شمشير نهيم مقصود زمان رجعت است چون امير المؤمنين بسوى دنيا رجعت كند و دشمنان آنحضرت نيز باز گردند بدنيا آنها را با ابزاريكه بهايم را داغ ميكنند داغ نمايند. وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ. 52-51 در تهذيب ذيل آيه فوق از حسان جمال روايت كرده گفت حضرت صادق عليه السّلام را از مدينه بمكه ميبردم وقتى بمسجد غدير خم رسيديم آنحضرت نظرى بطرف چپ كوه انداخت و فرمود اينجا محل قدم مبارك پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه امير المؤمنين عليه السّلام را بروى دست بلند نمود و فرمود هر كس كه من مولاى او هستم على نيز مولاى او است پروردگارا دوست بدار كسى را كه على را دوست ميدارد و دشمن بدار آنكه على را دشمن ميدارد بعد از آن نظرى نمود بطرف ديگر و فرمود اينجا محل خيمه فلان و فلان و سالم مولا ابى حذيفه و ابى عبيده جراح ميباشد وقتى مشاهده تفسير جامع، ج7، ص: 227 كردند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را كه امير المؤمنين عليه السّلام را بر وى دست مبارك بلند نمود بيكديگر گفتند نظر كنيد بچشمان محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه چگونه دور ميزند گويا مانند چشم شخص ديوانه است و خواستند حضرتش را چشم بزنند جبرئيل نازل شد و آيه وَ إِنْ يَكادُ را آورد و مقصود از ذكر وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است حسان ميگويد عرض كردم سپاس و ستايش ميكنم پروردگار را كه اينحديث را از دو لب شما بزرگوار بگوش خود شنيدم فرمود اى حسان اگر نبودى شتربان ما اين حديث را براى تو ذكر نميكردم زيرا تصديق نميكنند اين مردم تو را در باره اينحديث
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:29 :: نويسنده : ارادتمند
72 الجن خلاصه مطالب سوره جن عبارت است از داستان ايمان آوردن اجنه در اثر گوش فرا دادن بقرآن و قدرت پروردگار بر سود و زيان رسانيدن بر بندگان و كيفر گناهكاران و جز خداوند كسى بر قيام قيامت آگاه نيست و غير از خدا و برگزيدگان او كسى داناى بغيب نيست.
وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقا 13 در كافى ذيل آيه مزبور از محمّد بن فضل روايت كرده كه از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام معناى آيه را سؤال نمودم فرمود هدايت ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است آنها ايمان آوردند بولايت مولاى ما و هر كس ايمان آورد بولايت ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از عذاب و خسران نميترسد فضيل مىگويد بآنحضرت عرض كردم اين معنا كه فرموديد تنزيل آيه است فرمود خير تأويل آيه ميباشد عرض كردم حضورش معناى آيه لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً 21 چيست؟ فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم را دعوت نمود بسوى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام قريش اجتماع كردند حضورش و گفتند اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را معاف بدار از ولايت على بن أبي طالب عليه السّلام فرمود بامر خداست بمن ربطى ندارد آنحضرت را متهم كردند و از حضورش بيرون رفتند و اتهام ايشان آن بود كه گفتند محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر خدا دروغ بسته است در باره ولايت على عليه السّلام خداوند آيه ذيل را نازل فرمود قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً- آيه 22- 23 همين سوره است، يعنى بگو ايرسول ما مرا چه كسى از قهر خدا ميتواند در پناه بگيرد و بغير او هيچ گريز گاهى هرگز نخواهم يافت تنها محل امن و پناه من رسانيدن احكام و اوامر خدا است و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند البته كيفر او آتش دوزخ است و در آنجا جاويد خواهد بود.
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً 17-16 در كافى ذيل آيه مزبور از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود طريقه در اين آيه ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه بعد از آنحضرت ميباشد اگر اين مردم با استقامت و پايدار باشند بر ولايت ما ائمه خداوند بياشامد دلهاى آنها را از ايمان-.
طبرسى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود معناى آيه آنست اگر اين مردم بر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه بعد از آنحضرت باقى و بر قرار بمانند خداوند بآنها علم و دانش بسيارى نصيب گرداند و آنها را از ائمه معصومين ياد گيرند و خداوند ايشان را آزمايش فرمود بوجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام و فرزندان گرامش.
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً 19 و چون بنده خاص خدا پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قيام كرد تا مردم را بسوى خدا دعوت كند نزديك بود قريش بر او حمله كنند و نور او را خاموش كنند و چون حضرتش مسلمانرا بسوى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام دعوت مينمود منافقين خواستند او را از بين ببرند. قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَدا 23-20 در كافى ذيل آيه فوق از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود پس از آنكه قريش به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفتند اى محمّد ما را معاف بدار از ولايت على عليه السّلام فرمود من ميرسانم بسوى شما آنچه را خداوند در باره ولايت على عليه السّلام بمن امر فرموده و هر كس نافرمانى خدا و مرا كند در باره ولايت على عليه السّلام در آتش دوزخ جاويد بماند و فرمود على عليه السّلام قسمت كننده بهشت و دوزخ است. بدوزخ ميگويد اين شخص از براى تو و آن ديگر براى من منافقين عرض كردند چه زمان على قسيم بهشت و دوزخ است و اين وعده چه وقت خواهد بود آيه ذيل نازل شد و فرمود ايرسول ما رها كن آنها را روز كه عذاب موعود خود را بچشم مشاهده كنند آنزمان ميدانند كه تو و آنها كدام يك يارانش ناتوانتر و سپاهش كمتر است-.
امير المؤمنين عليه السّلام هم بعمر فرمود اى پسر صهاك اگر عهد خدا و رسولش و كتاب پروردگار نبود كه بايد من مظلوم باشم همانا ميدانستى كدام يك از ما ناتوان و يارانش كمتر است. و چون رسول خدا بمنافقين خبر داد حوادثى كه در زمان رجعت واقع ميشود آنها گفتند رجعت چه وقت خواهد بود خداوند آيه ذيل را نازل نمود قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً فرمود ايرسول ما در جواب آنها بگو ندانم آنچه شما را وعده ميدهند از خبر رجعت و قيامت و عذاب نزديك است يا خداى تعالى آن را مدت بسيارى قرار داده است، از داناى غيب است و كسى را بر غيب خود آگاه نكند مگر آن را كه او بر گزيند به پيغمبرى و بر محافظت او فرشتگان را از پيش رو و پشت سر ميفرستد-. در كافى ذيل آيه مزبور از حمران بن اعين روايت كرده كه معناى آيه را از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود بخدا قسم محمّد از كسانى است كه بر گزيده او را و راضى است كه غيب خود را باو اطلاع دهد و خداوند دانا است بآنچيزيكه غايب است از نظر خلايق پيش از آفرينش آنها و پيش از آنكه حكم و امر بفرمايد بفرشتگان. ايحمران نزد خدا علمى است كه موقوف است بر مشيت حكم ميفرمايد در آنچه اراده كند و گاهى بدا حاصل ميشود. حكم و امضا نميكند اما آنچه را مقدر فرموده خداى عز و جل و حكم و امضا فرموده علم و دانش آن را برسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عطا فرموده و آنحضرت بما ائمه تعليم نموده و نزد ما موجود است-. و در حديث ديگر فرمود امير المؤمنين عليه السّلام پسنديده خدا و رسول است و از طرف خداوند در قلب او علم و دانش بيشماريست و از پيش رو و عقب سر فرشتگان و نگهبانانى است كه تعليم ميكنند بعلى علم را و الهام ميگيرد از خداوند و رصد تعليم نمودن از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است تعليم ميدهد خدا و رسولش على عليه السّلام را بعلوم اولين و آخرين و آنچه واقع شده و خواهد شد از اخبار قائم عليه السّلام و رجعت و قيامت. لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً تا بداند كه رسولان خدا پيغام و رسالت پروردگار را بخلق رسانيدند و در آن هيچ خلل نكردند و خداى تعالى محيط و عالم است بآنچه نزد رسولانست و بشماره هر چيز كه در عالم است بخوبى آگاهست-. فرمود آنحضرت امير المؤمنين عليه السّلام احاطه دارد بعلم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خداوند بآنحضرت عطا فرموده دانش هر چيزيكه از زمان آدم بوده و تا قيامت خواهد بود از فتنهاى كه در عالم ايجاد ميشود. زلزله باشد يا گرفتن ماه و خورشيد و يا هلاكت امتهاى گذشته و آينده و عدد پيشوايان عادل و ظالم تمام آنها را باسم و رسم و نسب ميشناسد. و آنچه ميميرند يا كشته ميشوند و چه تعداد پيشوايانى هستند كه خوار و ذليل ميشوند زير دست مردم و كسى آنها را يارى نميكند دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:28 :: نويسنده : ارادتمند 71 نوح
خلاصه مطالب اين سوره در بعثت نوح و تبليغ او است و تكذيب كردن و ايمان نياوردن مردم به آن حضرت و هلاك و غرق شدن آنها است. [سوره نوح (71) رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبارا 28 در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مقصود از بيت در اينجا ولايت است و هر كس داخل در ولايت شد در خانه پيغمبران وارد شده است و مراد از مؤمنين امير المؤمنين عليه السّلام و مؤمنات حضرت فاطمه عليها سلام است و قصد نموده از ظالمين در آيه آخر ستمكاران آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را و كسانى كه بر اهل بيت ظلم و ستم نموده و حقوق آن بزرگواران را غصب كردند.
لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً 28 تا بداند كه رسولان خدا پيغام و رسالت پروردگار را بخلق رسانيدند و در آن هيچ خلل نكردند و خداى تعالى محيط و عالم است بآنچه نزد رسولانست و بشماره هر چيز كه در عالم است بخوبى آگاهست-. فرمود آنحضرت امير المؤمنين عليه السّلام احاطه دارد بعلم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خداوند بآنحضرت عطا فرموده دانش هر چيزيكه از زمان آدم بوده و تا قيامت خواهد بود از فتنهاى كه در عالم ايجاد ميشود. زلزله باشد يا گرفتن ماه و خورشيد و يا هلاكت امتهاى گذشته و آينده و عدد پيشوايان عادل و ظالم تمام آنها را باسم و رسم و نسب ميشناسد. و آنچه ميميرند يا كشته ميشوند و چه تعداد پيشوايانى هستند كه خوار و ذليل ميشوند زير دست مردم و كسى آنها را يارى نميكن دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:17 :: نويسنده : ارادتمند سوره التحريم (66) تفسير جامع، ج7، ص: 189 خلاصه مطالب سوره تحريم عبارت است از داستان زنان پيغمبر اكرم كه اسرار آنحضرت را افشاء مينمودند و خداوند ايشان را تأديب فرمود و بمؤمنين امر كرد تا اهلشان را تأديب نمايند و خيانت كردن عيال نوح و لوط پيغمبر و مدح آسيه عيال فرعون إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ 4 و اگر توبه كنيد اى حفصه رواست چه دلهاى شما بر خلاف رضاى پيغمبر ميل كرده و اگر با هم اتفاق كنيد بر اذيت و آزار پيغمبر هرگز بر او غلبه نكنيد چه خداوند يار و نگهبان او است و جبرئيل و مرد نيكوكارى از مؤمنين مدد كار او هستند و فرشتگان بعد از اين هم پشتيبان و يار او خواهند بود-. محمّد بن عباس ذيل آيه فوق از عبد اللّه بن ابى رافع روايت كرده گفت در آنروزى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وفات نمود حضورش بودم گاهى بيهوش ميشد و زمانى بهوش ميآمد من گريه ميكردم و دستهاى مباركش را ميبوسيدم ميگفتم كيست مولاى من و فرزندانم بعد از شما ايرسول خدا؟ فرمود وصى من صالح مؤمنين على بن أبي طالب عليه السّلام مولاى تو است و پنجاه و دو حديث محمّد بن عباس از طرق عامه و خاصه نقل نموده است كه صالح مؤمنين امير المؤمنين على بن ابى طالب عليهما السّلام است-. ثعلبى و سدى كه هر دو از مخالفين هستند بطرق عديده از ابن عباس روايت كردهاند كه مراد از صالح مؤمنين در آيه وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 9 اى رسول ما با كفار و منافقين بجهاد پرداز و بر آنها سخت گير جايگاه آنان دوزخ است و بسيار بد منزلگاهى است-. طبرسى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده آنحضرت آيه را بطريق ذيل قرائت نمودند: جاهد الكفار بالمنافقين و فرمود پيغمبر اكرم با منافقين جهاد نكرد آن حضرت با كفار جهاد نمود و امير المؤمنين عليه السّلام با منافقين پس جهاد على عليه السّلام نيز جهاد پيغمبر است-. و در امالى از ابن عباس روايت كرده وقتى آيه فوق نازل شد رسول خدا فرمود البته جهاد خواهم كرد با عمالقه يعنى كفار و منافقين جبرئيل گفت ايرسول خدا شما و على با كفار و منافقين جهاد ميكنيد پيغمبر اكرم با كفار و امير المؤمنين بعد از رسول خدا با منافقين جهاد كردند.
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:16 :: نويسنده : ارادتمند سوره التحريم (66) تفسير جامع، ج7، ص: 189 خلاصه مطالب سوره تحريم عبارت است از داستان زنان پيغمبر اكرم كه اسرار آنحضرت را افشاء مينمودند و خداوند ايشان را تأديب فرمود و بمؤمنين امر كرد تا اهلشان را تأديب نمايند و خيانت كردن عيال نوح و لوط پيغمبر و مدح آسيه عيال فرعون إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ 4 و اگر توبه كنيد اى حفصه رواست چه دلهاى شما بر خلاف رضاى پيغمبر ميل كرده و اگر با هم اتفاق كنيد بر اذيت و آزار پيغمبر هرگز بر او غلبه نكنيد چه خداوند يار و نگهبان او است و جبرئيل و مرد نيكوكارى از مؤمنين مدد كار او هستند و فرشتگان بعد از اين هم پشتيبان و يار او خواهند بود-. محمّد بن عباس ذيل آيه فوق از عبد اللّه بن ابى رافع روايت كرده گفت در آنروزى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وفات نمود حضورش بودم گاهى بيهوش ميشد و زمانى بهوش ميآمد من گريه ميكردم و دستهاى مباركش را ميبوسيدم ميگفتم كيست مولاى من و فرزندانم بعد از شما ايرسول خدا؟ فرمود وصى من صالح مؤمنين على بن أبي طالب عليه السّلام مولاى تو است و پنجاه و دو حديث محمّد بن عباس از طرق عامه و خاصه نقل نموده است كه صالح مؤمنين امير المؤمنين على بن ابى طالب عليهما السّلام است-. ثعلبى و سدى كه هر دو از مخالفين هستند بطرق عديده از ابن عباس روايت كردهاند كه مراد از صالح مؤمنين در آيه وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 9 اى رسول ما با كفار و منافقين بجهاد پرداز و بر آنها سخت گير جايگاه آنان دوزخ است و بسيار بد منزلگاهى است-. طبرسى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده آنحضرت آيه را بطريق ذيل قرائت نمودند: جاهد الكفار بالمنافقين و فرمود پيغمبر اكرم با منافقين جهاد نكرد آن حضرت با كفار جهاد نمود و امير المؤمنين عليه السّلام با منافقين پس جهاد على عليه السّلام نيز جهاد پيغمبر است-. و در امالى از ابن عباس روايت كرده وقتى آيه فوق نازل شد رسول خدا فرمود البته جهاد خواهم كرد با عمالقه يعنى كفار و منافقين جبرئيل گفت ايرسول خدا شما و على با كفار و منافقين جهاد ميكنيد پيغمبر اكرم با كفار و امير المؤمنين بعد از رسول خدا با منافقين جهاد كردند.
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:13 :: نويسنده : ارادتمند سوره التحريم (66) تفسير جامع، ج7، ص: 189 خلاصه مطالب سوره تحريم عبارت است از داستان زنان پيغمبر اكرم كه اسرار آنحضرت را افشاء مينمودند و خداوند ايشان را تأديب فرمود و بمؤمنين امر كرد تا اهلشان را تأديب نمايند و خيانت كردن عيال نوح و لوط پيغمبر و مدح آسيه عيال فرعون إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ 4 و اگر توبه كنيد اى حفصه رواست چه دلهاى شما بر خلاف رضاى پيغمبر ميل كرده و اگر با هم اتفاق كنيد بر اذيت و آزار پيغمبر هرگز بر او غلبه نكنيد چه خداوند يار و نگهبان او است و جبرئيل و مرد نيكوكارى از مؤمنين مدد كار او هستند و فرشتگان بعد از اين هم پشتيبان و يار او خواهند بود-. محمّد بن عباس ذيل آيه فوق از عبد اللّه بن ابى رافع روايت كرده گفت در آنروزى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وفات نمود حضورش بودم گاهى بيهوش ميشد و زمانى بهوش ميآمد من گريه ميكردم و دستهاى مباركش را ميبوسيدم ميگفتم كيست مولاى من و فرزندانم بعد از شما ايرسول خدا؟ فرمود وصى من صالح مؤمنين على بن أبي طالب عليه السّلام مولاى تو است و پنجاه و دو حديث محمّد بن عباس از طرق عامه و خاصه نقل نموده است كه صالح مؤمنين امير المؤمنين على بن ابى طالب عليهما السّلام است-. ثعلبى و سدى كه هر دو از مخالفين هستند بطرق عديده از ابن عباس روايت كردهاند كه مراد از صالح مؤمنين در آيه وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 9 اى رسول ما با كفار و منافقين بجهاد پرداز و بر آنها سخت گير جايگاه آنان دوزخ است و بسيار بد منزلگاهى است-. طبرسى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده آنحضرت آيه را بطريق ذيل قرائت نمودند: جاهد الكفار بالمنافقين و فرمود پيغمبر اكرم با منافقين جهاد نكرد آن حضرت با كفار جهاد نمود و امير المؤمنين عليه السّلام با منافقين پس جهاد على عليه السّلام نيز جهاد پيغمبر است-. و در امالى از ابن عباس روايت كرده وقتى آيه فوق نازل شد رسول خدا فرمود البته جهاد خواهم كرد با عمالقه يعنى كفار و منافقين جبرئيل گفت ايرسول خدا شما و على با كفار و منافقين جهاد ميكنيد پيغمبر اكرم با كفار و امير المؤمنين بعد از رسول خدا با منافقين جهاد كردند.
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:12 :: نويسنده : ارادتمند سوره الطلاق (65) تفسير جامع، ج7، ص: 17 خلاصه مطالب اين سوره عبارت است از احكام و مسائل طلاق و انواع آن و حكم زن طلاق داده شده.
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً 12 خدا آنكسى است كه هفت آسمان را آفريد و مانند آن زمين را خلق فرمود و امر نافذ خود را در بين آسمانها و زمين نازل كند تا بدانيد كه خدا بر هر چيز توانا و باحاطه علمى بر همه امور عالم آگاهست ابن بابويه ذيل آيه فوق از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود امير المؤمنين عليه السّلام در مسجد جامع كوفه تشريف داشت مرد شامى از جاى خود بلند شد عرض كرد يا امير المؤمنين عليه السّلام مسائلى دارم فرمود سؤال كن از روى دانائى نه از راه تكبر و سركشى مردم همه متوجه شدند بآن مرد سؤال نمود از آنحضرت خبر دهيد مرا از اول چيزى كه خداوند آفريد فرمود آفرينش نخست نور بود عرض كرد آسمان را از چه خلق نمود فرمود از بخار آب زمين را از چه آفريد فرمود از كف آب عرض كرد كوه از چيست؟ فرمود از موجهاى آب سؤال نمود بچه سبب مكه را ام القرى مينامند فرمود بواسطه آنكه زمين از آن نقطه گشوده شده گفت آسمان از چيست؟ فرمود از موج بسته عرض كرد رنگ آسمانهاى هفتگانه و نام آنها چيست؟ فرمود اسم آسمان اول كه آسمان دنيا است رفيع است و آن از آب و بخار است و آسمان دوم فيدوم و برنگ مس است سوم نامش ماروم و برنگ برنج است چهارم نامش او فلون و برنگ نقره است پنجم بنام هيعون و رنگ آن طلائى است ششم نامش عروس و رنگ آن ياقوتى است هفتم نامش عجما و مانند در سفيد است و اين حديث مفصل است مورد حاجت را بيان نموديم.
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:11 :: نويسنده : ارادتمند 64تغابن خلاصه مطالب اين سوره عبارت است از بيان حال كفار و معصيت كاران و سبب هلاكت آنها و حال فرمان برداران و بعضى از زنان و فرزندان شخص دشمن او هستند و بايد حذر كرد از آنها. تفسير جامع، ج7، ص: 16
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 16 تا ميتوانيد خدا ترس و پرهيزكار باشيد و سخن حق بشنويد و اطاعت كنيد و از مال خود براى ذخيره آخرت انفاق نمائيد و كسانيكه از خوى لئامت و بخل نفس خود محفوظ بمانند آنها رستگاران جهانند ابن شهر آشوب از عبد خير روايت كرده كه از امير المؤمنين عليه السّلام معناى آيه را سؤال نموديم فرمود سوگند بخدا غير اهل بيت پيغمبر كسى عمل باين آيه نكرده ما ياد ميكنيم پروردگار را و هرگز فراموش نخواهيم كرد او را ما شكر گذار خدا هستيم و هيچوقت كفران نعمتش را بجا نياوريم ما فرمانبردار او هستيم و ابدا معصيتش را نكنيم سپس فرمود بشنويد اوامر خدا را و اطاعت كنيد خدا و رسول و ائمه اهل بيت را در آنچه امر ميكنند شما را.
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:9 :: نويسنده : ارادتمند 63منافقون خلاصه مطالب اين سوره در بيان احوال منافقين است و اينكه استغفار و طلب آمرزش براى آنها سودى ندارد
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ- 3- 2 در كافى از محمّد بن فضيل روايت كرده گفت معناى آيه فوق را از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود تفسير جامع، ج7، ص: 163 خداوند كسانى را كه از پيغمبرش پيروى نكردهاند در ولايت وصى او امير المؤمنين عليه السّلام منافقين ناميده و منكرين امامت و وصايت را منكرين خود و پيغمبر قرار داده و اين موضوع را در قرآن چنين بيان كرده و فرمود: اى محمّد زمانى كه آمدند منافقين بولايت و امامت على عليه السّلام نزد تو و گفتند شهادت ميدهيم كه تو رسول خدا هستى، خداوند ميداند كه تو رسولش ميباشى و خداوند گواهى ميدهد كه منافقين بولايت على عليه السّلام دروغ ميگويند و سوگندهاى خودشان را سپرى قرار دادهاند و راه خدا را كه ولايت على عليه السّلام است بروى مردم بستهاند و اين عمل بدعملى است. آنها برسالت تو ايمان آوردند و بولايت و امامت على عليه السّلام كافر شدند خداوند هم مهر بر دلهاى ايشان گذاشت و لذا چيزى نميفهمند. فضيل ميگويد عرض كردم لا يَفْقَهُونَ يعنى چه فرمود يعنى در نبوت پيغمبر تعقل نميكنند و هر گاه بآنها گفته ميشود باز گرديد بسوى ولايت على عليه السّلام تا طلب مغفرت و آمرزش نمايد پيغمبر از براى گناهان شما سرهاى خود را بزير افكنند. اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مشاهده كنى آنها را كه جلوگيرى و ممانعت مىنمايند از ولايت على و تكبر ميورزند بر او. اى پيغمبر چه براى ايشان استغفار نمائى يا ننمائى هرگز خدا آنها را نمىآمرزد و خداوند راهنمائى نميكند كسانى را كه ظلم و ستم بوصى تو على مىنمايند.
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:6 :: نويسنده : ارادتمند 60ممتحنه تفسير جامع، ج7، ص: 11 خلاصه مطالب سوره ممتحنه عبارت است نهى نمودن مؤمنين از مراوده و دوستى با كفار و يارى كردن از آنها و تأسى كردن بحضرت ابراهيم و حكم زنان مهاجرات و بيعت نمودن آنها در روز فتح مكه
از زبير بن عوام روايت كرده رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اول زنى كه با من بيعت نمود و پياده از مكه بمدينه هجرت كرد فاطمه دختر اسد ما در امير المؤمنين عليه السّلام بود يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ 13 محمّد بن عباس ذيل آيه فوق از زياد بن منذر روايت كرده گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود عجب است از اياميكه بين ماه جمادى و رجب ميباشد مردى حضورش عرض كرد آن عجب چيست كه شما از آن تعجب ميكنيد فرمود مادرت بعزايت بنشيند كدام عجيبى عجيبتر ميباشد از آنكه مردهگان با شمشير بزنند گردن دشمنان خدا و رسول و اهل بيت پيغمبر را چنانكه خداى تعالى ميفرمايد ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً اسرا6 اين آيه تأويل آيه مزبور است خداوند در زمان ظهور حضرت حجة عليه السّلام روحى و روح العالمين له الفداء مردمانى را بر گرداند بدنيا و زنده گرداند تا آنها با دشمنان خدا و رسول و اهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جهاد و كارزار نمايند و آنقوم ستمكار را بديار هلاكت رسانند و بجهنم فرستند
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:4 :: نويسنده : ارادتمند 61الصف خلاصه مطالب سوره صف عبارت است از توبيخ منافقين و يهود و نصارى و امر بفرمانبردارى از رسول خدا و يارى كردن او و عمل نمودن بشريعت اسلام تفسير جامع، ج7، ص: 13 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ 3-2 سبب نزول آيه آن بود كه مسلمانان گفتند اگر ما ميدانستيم كدام عمل نزد خدا محبوب است آنرا بجا ميآورديم و مال و جان خود را بذل مينموديم خداى تعالى امر فرمود برسولش بآنها بگويد جهاد در راه من از همه اعمال افضل و محبوبتر است هر كه طالب اين عمل است بايد در وقت جهاد ثابت قدم باشد چون روز احد پيش آمد بسيارى از آنها گريختند پروردگار در توبيخ ايشان آيه فوق را فرو فرستاد و فرمود چرا چيزى بزبان ميگوئيد كه در مقام عمل خلاف آن رفتار ميكنيد خداوند باصحاب پيغمبر وعده نصرت داد اگر مقام عمل خلاف آن رفتار ميكنيد خداوند باصحاب پيغمبر وعده نصرت داد اگر مخالفت امرش ننمايند و عهدى كه در باره امير المؤمنين عليه السّلام با آنها بسته شده نقض نكنند و ميدانست بسيارى از ايشان بعهد خود پايدار نيستند و بآنچه ميگويند قيام نميكنند لذا فرمود اينعمل كه سخنى بگوئيد و خلاف آن رفتار كنيد معصيت بزرگى است و خدا را بخشم و غضب ميآورد، پروردگار، اين قبيل از مردم را مؤمن ناميد بواسطه اقرار بزبانشان اگر چه بقلب تصديق ندارند
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ 4 خداى تعالى آنهائيكه در جهاد با كفار مانند سد آهنين پايدارند دوست ميدارد محمّد بن عباس ذيل آيه فوق از ابن عباس روايت كرده گفت آيه مزبور در باره امير المؤمنين عليه السّلام و حمزه و عبيدة بن الحرث و سهل بن حنيف و حارث بن ابى دجانه انصارى نازل شده و اينحديث را عينا حميرى كه از مخالفين است روايت كرده
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ 8 در كافى ذيل آيه از محمّد بن فضيل روايت كرده معناى آيه را سؤال نمودم از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود اراده كردند منافقين كه خاموش كنند نور ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را بزبانهاى خود و خداوند تمام كرد نور او را بامامت ائمه از فرزندان آن بزرگوار و شاهد بر اينكه مراد از كلمه امام است آيه فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا تغابن 8 ميباشد و نور در آيه امام است عرض كردم معناى هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ 9 يعنى چه فرمود منظور ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه است كه امر نمود خداوند بمحمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و دين حق ولايت است گفتم لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ يعنى چه فرمود آنولايت را ظاهر ميگرداند بر تمام اديان در وقت ظهور حضرت حجة عليه السّلام گفتم وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ 8 چيست فرمود نور ولايت را بوجود قائم ما آل محمّد عليه السّلام تمام ميكند و اگر چه كفار و منافقين كراهت داشته باشد بولايت امير المؤمنين عليه السّلام حضورش عرض كردم اين بيانات كه فرموديد تنزيل آيه بود فرمود اما كلمه ولاية تنزيل و غير آن تأويل آيه است و اينحديث را محمّد بن عباس نيز روايت كرده است
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ 10 اى اهل ايمان آيا شما را بتجارتى سودمند كه از عذاب دردناك آخرت نجات دهد دلالت كنم َ حسن بن ابى الحسن ديلمى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرموده منم آن تجارتيكه سودمند و نجات دهنده است از عذاب دردناك قيامت يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ كَما قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِين 14 َ در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود حواريون عيسى شيعيان او بودند و شيعيان ما حواريون ما هستند و حواريون عيسى بهتر از حواريون ما نبودند وقتى عيسى گفت كيست كه مرا يارى كند براى خدا آنها گفتند ما انصار خدا هستيم سوگند بخدا از يهوديها كسى يارى نكرد عيسى را و جز يهود كسى با عيسى جنگ نكرد و شيعيان ما از وقتى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برحمت ايزدى پيوست يارى نمودند ما را و در راه ما جهاد كردند آنها را سوزانيدند و عذاب كردند و از ديارشان خارج نمودند خداوند بايشان جزاى خير عطا فرمايد امير المؤمنين عليه السّلام فرموده : بخدا سوگند اگر با شمشير بر فرق سر دوستان خود بزنم و آنها را دو نيمه كنم دست از دوستى من فرزندانم بر نميدارند و بغض و عداوت پيدا نكنند. و چنانچه دشمنان خود را پناه داده و مالهاى دنيا را بآنان ببخشم دست از بغض و عداوت با من و فرزندانم بر ندارند و هرگز دوست ما نشوند
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:2 :: نويسنده : ارادتمند 59 حشر خلاصه مطالب سوره حشر عبارت از جلاء يهوديان بنى نضير و حكم اموال آنها و بيان حال منافقين و مدح بعض مهاجرين و انصار و تشبيه يهود و منافقين بشيطان و بيان عظمت قرآن كريم. ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقاب 7 . در كافى ذيل آيه فوق از سليم بن قيس روايت كرده امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بخدا قسم پروردگار از كلمه لِذِي الْقُرْبى ما را قصد فرموده و بنفس خويش و پيغمبرش مقرون ساخته و مقصود از مساكين و ابن سبيل و يتامى از ما آل محمّد هستند از براى ما سهمى در صدقات قرار نداده زيرا خداوند پيغمبر و آلش را گرامى داشته و آنها را از آنچه در دست مردم ميباشد اطعام نفرموده است چه صدقه اوساخ مردم است-. و از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود اين آيه در خصوص ما آل محمّد بتنهائى نازل شده ذوى القربى و مساكين و يتيمان آل محمّد مراد است ارتباط ما از رسولخدا هرگز گسسته نشود سبيل ما ميباشيم و جز ما سبيل و صراطى نيست-. و ذيل جمله ما آتيكم الرسول از ابى اسحق نحوى روايت كرده گفت وارد شدم بر حضرت صادق عليه السّلام فرمود اى ابى اسحق خداوند پيغمبرش را بر محبت خود ادب نمود و آيه «إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» قلم4 را نازل نمود پس از آن احكام را بحضرتش فرمود «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» و بعد فرمود «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» نسا80 نازل فرمود سپس فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامر خدا آنها را بامير المؤمنين عليه السّلام و ائمه بعد از آن بزرگوار تفويض نمود اى ابى اسحق شما شيعيان خاص تسليم ما ائمه شديد و مردم انكار كردند ما و آيات وارده در حق ما را سوگند بخدا دوست دارم شما شيعيان را بشرط آنكه سخن بگوئيد بآنچه ما ائمه گفتهايم و ساكت شويد در آنچه ما سكوت كردهايم و از رأى و عقيده خود چيزى نگوئيد ما واسطه ميان شما و خدا هستيم پروردگار براى كسيكه مخالف امر ما باشد خيرى قرار نداده خداوند امر خلق را به پيغمبرش و ما ائمه تفويض نمود تا معلوم شود چگونه مردم پيغمبر و ما ائمه را اطاعت مينمايند
در كافى ذيل آيه وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ 9 از جميل بن دراج روايت كرده حضرت صادق عليه السّلام فرمود بهترين شما مردم كسانى هستند كه با سخاوتند و شريرترين شما بخيلان باشند و از ايمان خالص است نيكوئى كردن با برادران و بر آوردن حاجات آنها و خوبى نمودن به برادران را خداوند دوست ميدارد و با اين عمل بينى شيطان بخاك ماليده ميشود و سبب خلاصى از دوزخ و داخل شدن در بهشت است ايجميل اينها را باصحاب خود خبر بده عرض كردم فدايت گردم آيا نيكوئى كردن به برادران در حالت ثروت و تهى دستى است فرمود صاحب ثروت آسان است بر او احسان نمودن خداوند مدح فرموده آنهائيكه تهىدست هستند و احسان ميكنند آنگاه آيه فوق را تلاوت فرمود و اينحديث را شيخ مفيد و طوسى نيز روايت كرده حضرت صادق عليه السّلام فرمود آيه در شأن امير المؤمنين عليه السّلام نازل شد دينارى براى قوت حضرت فاطمه و حسنين عليه السّلام فراهم نمود در بين راه مقداد بن اسود اظهار حاجت كرده آندينار را با شدت احتياج خود بمقداد عطا فرمود و او را بر خود و خانوادهاش مقدم داشت فورا جبرئيل نازل شد و آيه مزبور را در شأن آنحضرت آورد -. ابن مسعود گفت نماز شام را با رسول خدا بجا آوردم مردى از ميان صف برخاست گفت اى مهاجر و انصار مرد غريبم سؤال در حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و نماز گاه ميكنم مرا طعام بدهيد رسولخدا فرمود اى بنده خدا نام غريب مبر كه رگهاى دلم را بريدى غريب چهار كس است اول مسجديست كه ميان قومى باشد و در آن نماز نكنند- دوم قرآن است در خانهاى كه اهل آن نخوانند- سوم عالم و دانشمنديست كه ميان قومى و طايفهاى كه احوال او نپرسند و از او تفقد نكنند- چهارم اسيريست در ميان كفار كه خدا را نشناسند آنگاه فرمود كيست كه مؤنه اين مرد را متكفل شود تا خداى تعالى او را در فردوس اعلى جاى دهد امير المؤمنين عليه السّلام برخاست و دست سائل را گرفت بخانه برد بحضرت فاطمه (ع) فرمود اى دختر رسول خدا اين مهمانرا پذيرائى كن گفت اى پسر عم در خانه جز اندكى گندم نبود از آن طعامى مهيا كردهام بقدر يكنفر بيش نيست كودكان ما گرسنه هستند شما هم روزه دارى امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بياور آن طعام را چون آورد ديد اندك است نزد مهمان گذاشت و دست مبارك را دراز كرد به بهانه آنكه چراغ را اصلاح كند آنرا خاموش كرد تا مهمان سير شود چون سير شد چراغ را روشن كرد ديد طعام بر حال اول باقى است فرمود بآن مرد چرا طعام نخوردى عرض كرد يا امير المؤمنين من طعام زياده از متعارف خوردم و سير شدم خداى تعالى بركت داده است آنحضرت و فاطمه (ع) زهرا با كودكان نيز از آن طعام ميل نمودند و زيادتى را بهمسايهها مرحمت كردند صبح كه امير المؤمنين عليه السّلام مسجد تشريف بردند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود يا علي بخاطر آن عملى كه ديشب با مهمان رفتار نمودى و چراغ را خاموش كردى و طعام نخوردى تا مهمان سير شود خداوند آيه وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ را در شأن حضرتت نازل فرموده است. امير المؤمنين عليه السّلام جماعتى را ديد فرمود شما كيستيد عرض كردند ما متوكلين هستيم بتوكل زندگانى ميكنيم فرمود بآنها توكل شما بكجا رسيده است گفتند چون بيابيم بخوريم و اگر نيابيم صبر نمائيم فرمود سگها نزد ما همچنين باشند عرض كردند حضورش پس چگونه بايد كرد فرمود مانند ما رفتار كنيد اگر بيابيم انفاق و ايثار كنيم و اگر نيابيم شكر نمائيم
وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ 10 كسانى كه بعد از مهاجر و انصار آمدند دايم در دعا بدرگاه خدا عرض مىكنند پروردگارا ما و برادران دينى ما را كه در ايمان بر ما سبقت داشتند ببخش و در دل ما هيچ كينه و حسد قرار نده پروردگارا توئى كه در حق بندگانت بسيار رءوف و مهربانى محمّد بن عباس از ابن عباس ذيل آيه وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ روايت كرده گفت خداوند واجب فرموده بر هر مسلمانى كه استغفار كند براى امير المؤمنين عليه السّلام بنص آيه فوق زيرا آنحضرت سابق امت است در ايمان و اينحديث را در مجالس از حضرت امام حسن عليه السّلام روايت كرده است
لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُون 20 هرگز اهل دوزخ و اهل بهشت با هم يكسان نيستند اهل بهشت سعادتمند خواهند بود-. ابن بابويه ذيل آيه فوق از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمود چون پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيه را تلاوت مىنمود ميفرمود اصحاب بهشت كسانى هستند كه امر مرا اطاعت كنند و تسليم على بن أبي طالب عليه السّلام باشند و اقرار بولايت آنحضرت نمايند حضورش عرض كردند اصحاب دوزخ چه كسانى هستند فرمود آنهائى كه نقض كنند عهد مرا بعد از من و با على مجادله و قتال كنند و غضب نمايند در باره ولايت على عليه السّلام- و از مخالفين موفق بن احمد در كتاب مناقب خود از جابر انصارى روايت كرده كه در خانه كعبه حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نشسته بودم امير المؤمنين عليه السّلام وارد شد رسول خدا فرمود آمد بسوى شما برادرم على عليه السّلام پس از آن پرده خانه كعبه را بدست مبارك گرفت و فرمود بآنخدائيكه جانم بدست قدرت او است اين على و شيعيانش رستگارانند و نيز روايت كرده روزى حضرت فاطمه (ع) گريه مينمود پيغمبر باو فرمود اى فاطمه گريه نكن فرداى قيامت كه مبعوث و از طرف پروردگار خوانده شدم على با من است اى فاطمه (ع) على و شيعيان او فائز و رستگار وارد بهشت ميشوند
دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 9:0 :: نويسنده : ارادتمند سوره المجادلة (58) خلاصه مطالب سوره مجادله عبارت است از بيان كفاره ظهار و عقوبت مخالفين خدا و رسول و اينكه خداوند بر راز و اسرار درونى مردم آگاهست و امر بوسعت دادن در مجالس و بيان حال منافقين
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ إِذا جاؤُكَ حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَ يَقُولُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصِير 8 ابن بابويه از ابى سعيد خدرى روايت كرده كه يكى از علائم نفاق داشتن بغض على بن أبي طالب عليه السّلام است روزى پيغمبر در مجلسى تشريف داشت دو نفر منافق با يكديگر نجوى ميكردند رسول خدا تا نگاهش بآنها افتاد غضب شديدى بر حضرتش عارض شد و فرمود بآنخدائيكه جانم در دست قدرت او است كسى در بهشت داخل نميشود مگر آنكه مرا دوست داشته باشد و دروغ ميگويد كسيكه گمان ميكند مرا دوست داشته و حال آنكه بغض على را در دل خود پنهان كرده است پس از آن آيه مزبور در همانمجلس نازل شد يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ 12 سبب نزول آيه آن بود كه چون مردم بسيار حضور رسول خدا ميرسيدند و سؤالات بيشمار ميكردند و خاطر پيغمبر اكرم را افسرده و رنجور مينمودند و اغنيا و توانگران حضورش بسيار توقف ميكردند و سؤالات بسيار مينمودند و مانع از ورود فقراء در محضرش بودند آنحضرت هم شرم و كراهت داشت از آنكه چيزى بآنها بگويد و بر گرداند ايشان را خداى تعالى آيه مزبور را فرستاد و ادب آموخت آنها را و فرمود چون خواهيد با رسول من حديث كنيد و مسئله پرسيد و سرّ گوئيد پيش از آن صدقه بدهيد، تمام مردم بجز امير المؤمنين عليه السّلام از سؤال و گفتگو كردن با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باز ايستادند توانگران بخل كردند از صدقه دادن و فقراء چيزى نداشتند كه صدقه بدهند و با دعاى عامه و خاصه امير المؤمنين دينارى داشت فروخت بده درهم و ده مرتبه صدقه داد و با رسول خدا نجوى كرد و بر اسرار علوم واقف شد و ديگران پيغمبر را رها كرده و رفتند و آن زحمت بخلوت مبدل شد و بسبب وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام خداى تعالى اين حكم را از امت برداشت و بآيه ذيل منسوخ فرمود أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ 13 آيا ترسيديد از آنكه پيش از راز گفتن با رسول صدقه دهيد فقير شويد؟ حال كه صدقه نداديد خدا هم شما را بخشيد اينك نماز بپا داريد و زكوة بدهيد و خدا و رسولش را اطاعت كنيد پروردگار بهر چه عمل كنيد آگاهست-. عمر گفت امير المؤمنين عليه السّلام داراى سه چيز بود كه كسى ديگر آنها را دارا نبود و اگر من يكى از آنها را داشتم بهتر بود برايم از داشتن شتران سرخ موى اول همسرى با حضرت فاطمه، تمام صحابه حضرت فاطمه (ع) را از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواستگارى كردند آنحضرت همه را رد كرد جز امير المؤمنين عليه السّلام دوم در روز خيبر رسولخدا فرمود فردا پرچم را بدست كسى خواهمداد كه خدا و رسولش او را دوست دارند و او نيز خدا و رسول را دوست ميدارد حمله ميكند بر دشمنان و هرگز فرار نخواهد كرد، پرچم را بدست امير المؤمنين عليه السّلام داد. سوم آيه نجوى است كه فرود آمد و منسوخ شد و كسى بجز امير المؤمنين عليه السّلام بآن عمل ننمود و خود آنحضرت در مقام احتجاج بر مهاجر و انصار نسبت بغصب خلافت و فدك آيه فوق را يكى از مناقب خود بشمار آورده-
محمّد بن عباس ذيل جمله أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ 22 از محمّد بن حنفية روايت كرده گفت پدرم امير المؤمنين عليه السّلام فرمود دوستى ما اهل بيت رحمتى است كه خداوند در طرف راست قلب بنده خود فرود آورده و نقشى است كه ثبت شده. هر كس را كه طرف راست قلبش را خداوند ثبت فرمايد كسى قدرت و توانائى ندارد آن را زايل نمايد آيا نميشنويد قول پروردگار را كه ميفرمايد أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ و حب ما اهل بيت ايمان است و از طريق مخالفين ابو نعيم از سلمان فارسى روايت كرده گفت بامير المؤمنين عليه السّلام عرض كردم ايمولاى من حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شرفياب نشدم دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 8:59 :: نويسنده : ارادتمند
سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ.21 سيد رضى در خصايص ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود بزرگ نصاراى نجران نزد عمر آمد گفت اراضى ما بسيار سرد است و تاب تحمل قشون را ندارد خود من ضامن خراج مىشوم و هر سال آنرا مىآورم يك سال با جمعى از اعوان خود آن پير مرد نيكو منظر خراج را آورد عمر او را دعوت باسلام نمود و فضايل اسلام را برايش بيان كرد آن نصرانى گفت ايعمر مسائلى چند دارم جواب آنها را بيان كن. 1- در قرآن شما هست كه عرض بهشت بمقدار آسمانها و زمين است پس جاى جهنم كجا است عمر از پاسخ او عاجز شد و از خجالت سر بزير افكند امير المؤمنين عليه السّلام تشريف داشت عمر عرض كرد يا على جواب سؤال نصرانى را شما بفرمائيد. فرمود چرا خودت پاسخ او را نمىدهى عرض كرد نمىدانم فرمود اى بزرگ نصرانى بگو ببينم هر وقت روز ظاهر مىشود شب بكجا مىرود نصرانى ملتفت شد گفت بخدا قسم تا بحال كسى جواب اين سؤال مرا نداده بود سؤال كرد ايعمر اين جوان كيست گفت على بن أبي طالب پسر عم پيغمبر و داماد و پدر حسنين فرزندان رسول خدا است. 2- نصرانى بعمر گفت خبر ده مرا از بقعهايكه يك ساعت بيش آفتاب در آن نتابيد و ديگر هم نمىتابد عمر گفت يا على عليه السّلام جواب او را بده امير المؤمنين فرمود آندريائى بود كه شكافته شد براى بنى اسرائيل نصرانى گفت راست گفتى- 3- پس از آن سؤال نمود ايعمر آيا در دنيا چيزهائى وجود دارد كه بميوه هاى بهشتى شباهت داشته باشد كه هر چه از آن بردارند كم نشود عمر جواب داد نمىدانم از على سؤال كن امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بلى آن چيز قرآن است اگر تمام اهل عالم جمع شوند و هر كس حاجات خود را از آن بردارد ابدا از قرآن چيزى كم نمىشود نصرانى گفت راست گفتى ايجوان. 4- مجددا از عمر سؤال كرد آيا براى آسمان درهائى هست و آيا براى آن درها قفلى وجود دارد؟ عمر گفت از على عليه السّلام مطالب خود را سؤال كن امير المؤمنين فرمود بلى آسمان در دارد و قفل درهاى آن شرك بخدا است و كليد درها شهادت ان لا اله الا اللّه ميباشد و هيچ چيزى مانع آن نيست مگر عرش پروردگار 5- نصرانى باز از عمر سؤال كرد اول خونى كه در روى زمين ريخته شد چه خونى بود عمر جواب داد مگر من نگفتم مسائل خود را از على بپرس امير المؤمنين عليه السّلام فرمود اول خونى كه ريخته شد خون رحم حوا بود در وقت زائيدن قابيل پسر آدم لكن مردم مىگويند خون هابيل بود كه برادرش قابيل او را بقتل رسانيد نصرانى گفت راست گفتى بعد از آن متوجه عمر شد و گفت ايعمر بايد اين مسئله را خودت جواب بدهى. 6- خبر بده مرا ايعمر خداوند كجاست عمر در غضب شد خواست نصرانى را بزند امير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى نصرانى جواب سؤالت را از من بشنو: روزى حضور پيغمبر بودم فرشتهاى وارد شد سلام كرد پيغمبر از او پرسيد از كجا ميآئى گفت از آسمان هفتم از نزد پروردگار فرشته ديگرى وارد شد سؤال نمود از كجا آمدهاى عرض كرد از تخوم زمين از نزد پروردگار سومى رسيد جواب داد از مشرق زمين از نزد پروردگار فرشته چهارم گفت من از مغرب زمين از نزد پروردگار مىآيم پس خداوند در همه جا هست در آسمان و زمين و او دانا و توانا است حضرت باقر عليه السّلام فرمود معناى فرمايش امير المؤمنين عليه السّلام اينست كه فرشتگان از هر طرف كه بيايند از ملكوت پروردگار آمدهاند و از علم خداوند چيزى پنهان نيست.
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور 23 حضرت صادق عليه السّلام فرمود شخصى معناى آيه فوق را از پدرم حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمود فرمود اين آيه نازل شده در باره أبو بكر و عمر و ياران آنها يكى مقدم و ديگرى مؤخر چه ايشان غمگين شده بودند بآن چيزهائى كه خداوند عطا نموده و اختصاص داده بود بامير المؤمنين عليه السّلام از امامت و ولايت و خوشحال بودند بآن فتنهاى كه از غصب خلافت و فدك و كشتن حضرت فاطمه زهرا (ع) دختر پيغمبر اكرم و گمراه كردن خلايق بعد از رحلت رسول خدا بر پا كرده بودند سائل عرض كرد بحضرت باقر عليه السّلام شهادت ميدهم كه شما ائمه فرزندان رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر حق هستيد و شكى در حقانيت شما ندارم صاحبان حكم و مواليان خلق ميباشيد حضرت صادق عليه السّلام فرمود ديگر كسى شخص سائل را پس از سؤال و شنيدن جواب مشاهده ننمود
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ 25 و كتاب اسم بزرگترى است كه تفسير ميشود بآن تورية و انجيل و فرقان و در آن كتابهاى نوح و صالح و شعيب و صحف ابراهيم ميباشد كه خداوند خبر ميدهد بآن و كجا است صحف ابراهيم و موسى همان اسم بزرگ است پس پيوسته وصيت ميشد بعالمى بعد از عالم ديگر تا آنكه رد كردند آن را بسوى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقتى آنحضرت مبعوث شد اسلام آوردند و تسليم او شدند باقى ماندگان از از مستحفظين و تكذيب كردند آنحضرت را بنى اسرائيل و جهاد كرد پيغمبر در راه خدا پس از آن ابلاغ شد بر حضرتش كه فضيلت و شرافت امير المؤمنين عليه السّلام را بمردم ابلاغ كند آن حضرت نيز فضيلت آنجناب را بر مردم اعلام فرمود جبرئيل نازل شد و گفت ايرسول خدا روزگار حيات شما منقضى شد و نبوّت كامل گرديد اسم اعظم و ميراث علم و آثار نبوت را نزد على وديعه گذار زيرا زمين نبايد هرگز خالى از حجت باشد تا بسبب او مردم مرا اطاعت نموده و ولايت او را بپذيرند و اين وصى تو حجت است براى آنهائيكه بعد از اين متولد شده و بدنيا ميآيند پيغمبر بامر خدا وصيت كرد بامير المؤمنين عليه السّلام و اسم اعظم با ميراث علم و آثار نبوت را باو تفويض نمود و وصيت كرد بهزار كلمه و هزار باب علم كه از هر كلمه و بابى هزار كلمه و باب ديگر مفتوح شد چنانكه خود آنحضرت فرمود ابن شهر آشوب ذيل آيه وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ از ابن عباس روايت كرده گفت مراد بحديد در اين آيه ذو الفقار است خداوند آن را از آسمان براى پيغمبر فرستاد و آنحضرت آن را بامير المؤمنين عطا نمود
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 28 در كافى ذيل آيه فوق از ابى جارود روايت كرده گفت حضور حضرت باقر عليه السّلام عرض كردم خداوند باهل كتاب خير بسيارى عطا فرموده فرمود منظورت چيست؟ عرض كردم آيه الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ تا آخر جمله يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ فرمود بشما مسلمانان نيز عطا فرمود و آيه فوق را تلاوت نمودند و فرمودند مراد بنور ائمه عليه السّلام ميباشد كه مردم بآنها اقتدا مينمايند و از سماعة بن مهران روايت كرده گفت سؤال كردم از حضرت صادق عليه السّلام معناى آيه كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ را فرمود كفلين حسن و حسين عليه السّلام ميباشند كه بشما عطا شده و نور ساير ائمه است كه بآنها اقتداء ميكنيد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بانس بن مالك فرمود از براى على دو نور است يكى در آسمان و ديگرى در زمين هر كس تمسك بجويد بنور على خداوند او را به بهشت داخل كند و هر كه از او تجاوز نمايد او را وارد دوزخ نمايد اى انس بشارت بده مردم را به اين خداوند از نور صورت على عليه السّلام هفتاد هزار فرشته آفريده كه پيوسته استغفار ميكنند براى دوستان على عليه السّلام تا روز قيامت دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 8:58 :: نويسنده : ارادتمند
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ. 19 ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود امير المؤمنين عليه السّلام در يكروز اصحاب خود را چهار صد باب علم و دانش تعليم نمود از آن جمله فرمود ايمردم دورى بجوئيد از مرمان سفله و پست فطرت زيرا آنها از خداوند نميترسند و بسيارى از آنها قاتلين پيمبران و دشمنان ما و اهل بيت هستند خداوند توجهى بروى زمين نمود و از ميان تمام مردم ما اهل بيت را بر گزيد و شيعيانى براى ما انتخاب فرمود آنها يارى ميكنند ما را و مسرور هستند بفرح ما و محزونند بحزن ما و اموال و نفسهاى خود را در راه دوستى ما بذل ميكنند و كسى از شيعيان ما نيست كه مرتكب معصيتى بشود مگر آنكه خداوند او را مبتلا نمايد به بليهاى يا در مال و يا در فرزند و يا در نفس او و يا سكرات مرگ را بر او سخت گرداند تا از دنيا پاك و بدون معصيت برود مردگان شيعه ما شهيد و صديق هستند چه آنها امر ما را تصديق كردهاند و بخاطر ما با دوستان ما دوست و با دشمنان ما دشمن بودند، تقرب جستند بخدا دوستى و دشمنى. پس از آن آيه مزبور را تلاوت نمود و فرمود از جاى خود حركت نكنيد و صبر و بردبارى را پيشه خود سازيد و دست بشمشير نزنيد و عجله نكنيد و بدانيد هر كس از شما شيعيان در فراش خود بميرد و بخدا ايمان و برسولش معرفت داشته و عارف بحق ما اهلبيت باشد و حقوق ما را رعايت كند شهيد مرده است و اجر او با خدا است و مانند كسى است كه به شمشير در راه خدا كشته شده باشد و محمّد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود روزى از روزها فرشته بزرگى موسوم بمحمود بر پيغمبر اكرم فرود آمد پيغمبر خواست او را ببوسد عرض كرد مهلا اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تو گرامىترين تمام اهل آسمانها و زمين هستى سزاوار نيست مرا ببوسى وقتى خواست بآسمان بالا رود پيغمبر مشاهده كرد بر كتف محمود نوشته شده لا اله الا اللّه محمّد رسول اللّه على الصديق الاكبر باو فرمود اى حبيب من محمود از چه زمان اين كلمات بر كتف تو نوشته شده عرض كرد دوازده هزار سال پيش از خلقت آدم مكتوب است. ابن شهر آشوب از ابن عباس روايت كرده گفت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود على صديق اكبر اين امت و فاروق اعظم است وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ 19 و آنانكه بخدا كافر شده و ولايت امير المؤمنين و فرزندانش را تكذيب كردند آنها اهل دوزخند دو شنبه 21 / 10 / 1392برچسب:, :: 8:55 :: نويسنده : ارادتمند حديد57 هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم3 محمّد بن عباس از جابر انصارى روايت كرده گفت عمار را در يكى از كوچه هاى مدينه ملاقات نمودم پرسيدم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كجاست جواب داد با جمعى از اصحاب در مسجد مىباشند بمسجد رفته بحضورش شرفياب شدم در آن اثناء على ابن أبي طالب عليه السّلام نيز تشريف آورد پيغمبر از جاى خود باحترام آنحضرت بلند شد و ميان ديدههاى او را بوسيد و پهلوى خود نشانيد پس از آن فرمود يا على از جا بر خيز و با خورشيد تكلم كن پاسخ تو را خواهد داد آنحضرت بخورشيد خطاب كرد و فرمود اى مخلوق با عظمت خدا چگونه صبح كردى عرض كرد بخير و خوشى اى اول و اى آخر و اى ظاهر و اى باطن و اى كسيكه بهر چيزى توانائى دارى و باسرار نهانى جهانيان آگاه هستى اى برادر و وصى پيغمبر آخر زمان، تمام مردم از اين جواب خورشيد مضطرب و حيران گشتند. حضور پيغمبر مراجعت نموده داستان پاسخ خورشيد را بامير المؤمنين عليه السّلام بسمع مبارك پيغمبر رساندند و عرض كردند چگونه است كه خورشيد على را باين اوصاف الهى خطاب نمود؟! پيغمبر فرمود مراد باول آنست كه على عليه السّلام اول كسى است كه بخدا ايمان آورده و منظور از آخرين كسى است كه مرا روى تخته مغتسل مشاهده مىكند و اولين وصى پيغمبر آخر زمان است و بعد از من ديگر پيغمبرى نيست و مراد بظاهر آنست كه او بر مخزون سرّ خداوند و من آگاه باشد و مقصود از باطن بطون علم من باشد و اما علم خداوند: نازل نكرده است علمى از حلال و حرام و واجب و مستحب و تنزيل و تأويل و محكم و متشابه و مشگل را مگر آنكه على بهمه آنها داناست و اگر ترس آن نبود كه طايفهاى در حق او مىگفتند آنچه را كه نصارا در حق عيسى گفتهاند، در باره على منقبتى مىگفتم كه عبور نمىكرد از جائى مگر آنكه مردم خاك زير قدم او را بر ميداشتند و از آن طلب شفا مىنمودند.
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْم 12 ابن بابويه از جابر انصارى روايت كرده گفت حضور پيغمبر اكرم نشسته بودم امير المؤمنين عليه السّلام وارد شد پيغمبر باو فرمود يا على بشارت بدهم تو را همين ساعت جبرئيل نازل شد و خبر داد كه پروردگار صاحب عزّت فرموده بشيعيان و دوستداران تو هفت خصلت عطا كردم اول رفق و مدارا هنگام مرگ دوم انس در وقت وحشت سوم نور هنگام ظلمت و چهارم ايمنى در وقت فزع و ترس پنجم قسط و عدالت در ميزان حساب و اعمال ششم عبور كردن از صراط هفتم وارد شدن در بهشت پيش از داخل شدن ساير مردم در حالى كه نور ايشان پيش روى آنها مىشتابد.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب 13 محمّد بن عباس از سلام بن مستنير روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود اين آيه در باره ما اهل بيت و شيعيان و دشمنان ما نازل شده است روز قيامت كه ميشود خلايق را در محشر جمع نموده و حصارى ميان آنها از ظلمت و تاريكى زده ميشود كه باطن آن رحمت و نور و ظاهرش تاريكى و عذاب است خداوند ما و شيعيان و دوستداران ما را در باطن آن حصار كه نور و رحمت است وارد ميفرمايد و دشمنان ما را در ظاهر آن كه تاريكى و عذاب است قرار ميدهد آنگاه دشمنان ما دوستان ما را صدا ميكنند و ميگويند آيا ما در دنيا با شما نبوديم دين و پيغمبر ما يكى نبود نماز و روزه و حج بيك طريق نبود فرشتهاى از طرف پروردگار بآنها جواب ميدهد بلى يكى بوديد و لكن بعد از پيغمبر اكرم فتنه و فساد نموده و امر خدا را كه پيغمبر اكرم در باره على بن أبي طالب و اولاد آنحضرت بشما رسانيده بود رها كرديد و در آنچه پيغمبر فرمود شك نموديد و بدنبال باطل و مخالفين حق رفته و مغرور شديد تا جائيكه امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه بعد از آن كه همه بر حق بودند از شما يارى خواستند و شما را براه هدايت دعوت كردند نپذيرفتيد شيطان شما را گمراه نموده و از راه خدا دورى جستيد امروز عوض و فدائى نداريد تا نفس خود را بسبب آن فدا رها كنيد و آن هم پذيرفتنى نيست و حسنهاى هم نداريد لذا جايگاه شما دوزخ است كه بد منزلگاهى ميباشد.
یک شنبه 6 / 10 / 1392برچسب:, :: 20:55 :: نويسنده : ارادتمند 56 واقعه خلاصه مطالب سوره واقعه عبارت است از آنكه قيامت البته واقع ميشود و دروغ نيست و مردم سه طايفه هستند اصحاب راست و اصحاب چپ و سابقون و بيان احوال آنها و دلايل بعث و نشور و حالات خلايق هنگام مرگ و خارج شدن از دنيا
وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ 11-7 در آنروز شما خلايق بسه طايفه مختلف شويد اصحاب دست راست و اصحاب دست چپ كه مردمى شوم و اهل شقاوتند و كارشان در دوزخ سخت است و طايفه سوم آنهائى هستند كه در ايمان بر همه پيشى گرفتند آنان بحقيقت مقربان درگاهند و در بهشت پر نعمت جاودانى متنعمند. على بن ابراهيم از حذيفه يمانى روايت كرده گفت در روز سيزدهم شهر صفر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امر فرمود به بلال قبل از رسيدن وقت نماز مردم را ندا كند چون صداى بلال بلند شد اهل مدينه ضجّه و فرياد شديدى نمودند؟ گفتند هنوز رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وفات نكرده و از ميان ما غايب نشده اين چه وقت نماز است رسول خدا تشريف آورد بدرب سده مسجد حلقه در را گرفت و فرمود: اى مردم آيا ميشنويد عرض كردند بلى اى رسول خدا مطيع فرمان بردار هستيم و ضمانت ميكنيم فرمود خبر ميدهم بشما كه خداوند مردم را دو صنف آفريد اصحاب راست و اصحاب چپ مرا از اصحاب راست قرار داد و اصحاب راست را سه طايفه نمود اصحاب ميمنه و مشئمه و سابقون من از سابقون و بهترين آنها ميباشم و آنها را قبيلههاى متعددى قرار داد چنانكه فرمود وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ و قبيله من بهترين قبيلهها است و قبيله را بيتهائى قرار داد و مرا از بهترين خانواده بر گزيد و فرمود: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً من بزرگترين فرزندان آدم و گرامىترين شما هستم نزد خداى تعالى و فخرى نيست براى من آگاه باشيد مرا خداوند از ميان سه نفر اهل بيت خود انتخاب نمود من و على و جعفر دو فرزند أبي طالب و حمزة بن عبد المطلب خوابيده بوديم در زمين ابطح و هر يك پيراهن خود را بصورت خود كشيده بوديم على طرف راست من و جعفر طرف چپ و حمزه پائين پا قرار گرفته بودند بيدار شدم از خواب جبرئيل را با سه فرشته ديگر مشاهده نمودم فرشتگان بجبرئيل گفتند بسوى كدام يك از اينها فرستاده شدهاى گفت بسوى محمّد و او بزرگ پيغمبران و على بزرگ اوصياء و جعفر از براى او دو بال سبز است كه پرواز ميكند در بهشت و حمزه سيد شهدا است
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ 16-13 جمع بسيارى از امم پيشين و اندكى از متأخرين در بهشت بعزت بر سريرهاى زربافت مرصع تكيه زنند همه شادان با ياران و دوستان خود رو بروى يكديگر بر آن سريرها مىنشينند- محمّد بن عباس ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد باولين فرزند آدم است كه برادرش او را بقتل رسانيد و مؤمن آل فرعون و صاحب يس و مقصود از آخرين امير المؤمنين عليه السّلام است
فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُون 85-83 شرف الدين از اهل بيت عصمت و طهارت روايت كرده كه فرمودند تأويل آيه آنست اى مردم نعمت ولايت آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را كه خداوند بشما عطا نموده تكذيب كرديد پس چگونه خواهيد بود هنگاميكه جان بگلويتان برسد و چشم شما به جمال مقدس امير المؤمنين عليه السّلام بيفتد و به بيند كه بدوستان خود بشارت بهشت و بدشمنانش وعده دوزخ ميدهد پروردگار نزديكتر است بآنحضرت از شما مردم ولى شما در حق امير المؤمنين معرفت نداريد، بمقام و منزلت ايشان بصير و آگاه نيستيد و چنانكه شايسته است آن بزرگوار را نمىشناسيد
فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيم 89-88 در امالى ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با امير المؤمنين عليه السّلام فرمود تو آنكسى هستى كه خداوند در ابتداء آفرينش و عالم ذر بر مخلوقاتش حجت آورد و فرمود بآنها أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند بلى آيا محمّد رسول من نيست؟ عرض كردند بلى فرمود آيا على امير المؤمنين نيست؟ آنها تكبر كرده طغيان و نمودند از ولايت تو مگر اندكى كه اقرار كردند و آنها اصحاب يمين هستند ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود اين دو آيه در حق اهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و دوستان آنها نازل شده و آيه بعد در باره دشمنان ما ائمه فرود آمده روح و ريحان در قبر است و جنت نعيم در آخرت ميباشد وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ حميم در قبر دشمنان است وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ در عالم آخرت آنها باشد يعنى اگر آنكه مرده از منكران امير المؤمنين عليه السّلام و دشمنان اهل بيت و گمراهان است نصيبش در قبر آتش و جايگاهش در آخرت دوزخ است و اين وعدهها البته يقين و حق و حقيقت است
یک شنبه 6 / 10 / 1392برچسب:, :: 20:54 :: نويسنده : ارادتمند خلاصه مطالب سوره الرحمن عبارت است از احسان و انعام پروردگار بر بندگان خود و دلايل توحيد و خداشناسى و اعاده خلايق پس از فناى آنها و وعد و وعيد و اوصاف بهشت و حور العين.
خَلَقَ الْإِنْسانَ (3) از حسين بن خالد روايت كرده گفت معناى آيات فوق را از حضرت رضا عليه السّلام سؤال نمودم فرمود خداوند قرآن را برسولش محمّد تعليم فرمود و مقصود از انسان در اينجا وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است پروردگار آموخت بآنحضرت بيان هر چيزيكه مردم بآن محتاجند از احكام دين و دنيا و معاش و معاد و اخبار گذشته و حوادث آينده.
وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزان 8-6 محمّد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود نجم رسولخدا است پروردگار در چند موضع از قرآن آنحضرت را نجم ناميده يكجا فرمود وَ النَّجْمِ إِذا هَوى در جاى ديگر فرمود وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ و شجر وجود مقدس امير المؤمنين است و ائمه طاهرين كه بمقدار چشم بهم زدن خدا را معصيت نكردند و مراد از آسمان پيغمبر اكرم است خداوند او را بلند گردانيد و ميزان امير المؤمنين است منصوب نمود او را پروردگار براى خلايق بعد از رسول اكرم أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ يعنى معصيت و طغيان و نافرمانى نكنيد در باره امام وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ يعنى از راه عدل و انصاف مطيع و فرمانبردار امام باشيد و از او پيروى كنيد و هرگز در حق امير المؤمنين و فرزندانش تعدى و ستم ننمائيد
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْن 17 ابى بصير ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مشرقين رسول خدا و امير المؤمنين و مغريين امام حسن و امام حسين است مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيان20-19 طبرسى از ابن عباس روايت كرده گفت شنيدم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بحضرت فاطمه (ع) ميفرمود ايدختر عزيزم بشوهرت على دل خوشدار بخدا قسم على سيد و بزرگ مرد دنيا و آخرت است در اين اثنا آيه فوق نازلشد فرمود ما درياى علم على بن أبي طالب را با درياى حلم و عصمت فاطمه زهرا بهم در آميخته و مخلوط نموديم و از آنها لؤلؤ و مرجان يعنى حسن و حسين را بيرون آورديم و جهة آنكه آن دو بزرگوار را بدريا تشبيه فرمود بخاطر توسعه فضل و بسيارى خير و صفات حميده آنها است چنانكه اسبى براى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هديه آوردند فرمود اين اسب را دريائى يافتم چه آن داراى اوصاف ستودهاى بود حضرت صادق عليه السّلام فرمود على و فاطمه دو درياى عميقى هستند كه هيچكدام از آنها بديگرى ظلم و ستم ننمودند و بيرون آمد از ايشان حسن و حسين دو لؤلؤ و مرجان. تغلبى كه از علماء عامه است ذيل آيه فوق از سعيد بن جبير روايت كرده گفت پيغمبر فرمود على و فاطمه دو درياى علم و حلم و نبوت هستند كه خداوند از ايشان لؤلؤ و مرجان حسن و حسين را بيرون آورد و واسطه ميان آنها من هستم. يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ 33 ايطايفه جن و انس اگر ميتوانيد در اطراف زمين و آسمانها برويد و از قبضه قدرت خداوند بيرون رويد و البته هرگز نميتوانيد بيرون برويد مگر با حجت على بن ابراهيم ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود روز قيامت آسمان دنيا بر زمين احاطه نمايد و آسمان دوم بآسمان دنيا و همچنين تا آسمان هفتم بآسمان ششم پس از آن منادى از طرف پروردگار ندا كند اى جن و انس اگر ميتوانيد بگريزيد از اطراف آسمانها بيرون رويد ولى هرگز نميتوانيد بيرون برويد مگر با حجت- راوى ميگويد پس از اين فرمايشات حضرت باقر عليه السّلام گريه كرد عرض كردم فدايت گردم ايفرزند رسولخدا در آن وقت پيغمبر و امير المؤمنين كجا هستند فرمود آن بزرگواران بر منبرى از نور نشستهاند تمام مردم خائف و ترسناك و محزون هستند جز پيغمبر و عترت او
فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ 39 ابن بابويه ذيل آيه فوق از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمود هر كس داراى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام باشد و از دشمنان ما ائمه بيزارى بجويد و حلال بداند حلال خدا را و حرام بداند حرام او را و گناهى مرتكب شود كه در دنيا توبه نكند پروردگار او را در عالم برزخ بكيفر آن گناه عذاب مينمايد روز قيامت وقتى از قبر بيرون آيد گناهى بر او نباشد تا مورد پرسش و مجازات واقع گردد اينحديث را طبرسى نيز روايت كرده یک شنبه 6 / 10 / 1392برچسب:, :: 20:50 :: نويسنده : ارادتمند 54القمر خلاصه مطالب اين سوره عبارت است از انشقاق قمر و بيان گفتار كفار نسبت بمعجزات پيغمبران و تكذيب نمودن آنها و اجابت دعاى حضرت نوح و هلاك پيشينيان و امتان گذشته و تهديد كفار مكه.
قوله تعالى اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ، وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِر1 ابن مسعود گفت انشقاق قمر معجزه پيغمبر اكرم (ص) بود و بر گردانيدن آفتاب معجزه امير المؤمنين (ع) است چه هر فضيلتى كه براى پيغمبر بود خداوند بامير المؤمنين هم عطا فرمود جز منصب نبوت، آنحضرت خاتم پيغمبران و على (ع) خاتم اوصياء آنهاست.
در غيبت نعمانى ذيل آيه فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى فَعَقَرَ 29 از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت امير المؤمنين (ع) در بالاى منبر كوفه فرمود اى مردم وحشت مكنيد از اندك بودن اهل هدايت و راه آن همانا من ديدههاى هدايت هستم مردمانيكه جمع ميشوند بر خوان و مائدهاى كسانى كه سير ميشوند از گرسنگانشان زيادترند اين مردم ميخواهند ميان رضا و خوشنودى خدا و غضب او جمع كنند ناقه صالح را يكنفر بنام قدار پى كرد جمعى بعذاب پروردگار گرفتار شدند براى راضى بودن آنها بعمل قدار و پى كردن آن چنانچه ميفرمايد فَنادَوْا صاحِبَهُمْ اى بندگان خدا آگاه باشيد هر كس گمان كند كه قاتل من مؤمن است آن شخص هم قاتل من باشد يا كسيكه راضى است بظلم و ستمى كه بر من ميكنند او نيز در حق من ظالم و ستمكار است يعنى هر كه راضى باشد بكشتن يا ستم نمودن بمن او نيز قاتل و ظالم من محسوب ميشود اى مردم هر كس خواسته باشد بمكانى رفته و سير كند بايد از راهش داخل شود تا بمقصد برسد و هر كه از راه مستقيم منحرف شده و تجاوز نمايد در مهالك واقع گردد.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ، فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِر 55-54 محمد بن عباس از جابر انصارى روايت كرده گفت حضور پيغمبر (ص) ذكر بهشت شد فرمود اول كسيكه داخل بهشت ميشود على (ع) است ابو دجانه عرض كرد اى رسول خدا آيا بهشت حرام است بر پيغمبران تا آنكه امير المؤمنين داخل آن شود؟ فرمود بلى مگر نميدانى كه از براى خداوند پرچم و عموديست از نور كه خلق نموده آن را پيش از آنكه آسمانها و زمين را بيافريند بدو هزار سال قبل و نوشته شده بر آن پرچم «لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه آل محمد خير البرية و على صاحب اللواء و امام القوم» امير المؤمنين (ع) گفت: «الحمد للّه الذى هدانا بك يا رسول اللّه و شرفنا بك» پيغمبر فرمود يا على بدوستانت بشارت ده كه كسى نيست تو را دوست بدارد مگر آنكه خداوند او را در قيامت با ما محشور نمايد و آيه فوق را تلاوت فرمود. و شيخ طوسى از جابر روايت كرده گفت پيغمبر اكرم (ص) بامير المؤمنين (ع) ميفرمود هر كس تو را دوست بدارد و داراى ولايت شما اهل بيت باشد خداوند جايگاه او را بهشت قرار ميدهد و آيه فوق را قرائت فرمود. و اين حديث را نيز مخالفين كه از جمله آنها موفق بن احمد است در كتاب مناقب از جابر عينا روايت كردهاند
یک شنبه 6 / 10 / 1392برچسب:, :: 20:48 :: نويسنده : ارادتمند خلاصه سوره النجم عبارت است از علو مرتبه و قرب منزلة پيغمبر اكرم نزد حق تعالى و مشاهده نمودن آنحضرت آيات با عظمت و ملكوت آسمانها و عرش پروردگار و سدرة المنتهى را و رد عقايد باطل كفار و خبر دادن خداى تعالى از قدرت و سعه ملك خود.
«وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» 1 و بعضى گفتند مقصود از و النجم ستارهايست كه خداى تعالى آن را علامت خلافت و امامت امير المؤمنين (ع) قرار داد چنانچه ابن بابويه از حضرت صادق (ع) روايت كرده جماعتى از اصحاب پيغمبر اكرم كه يكى از آنها سلمان بود سؤال نمودند اى رسول خدا بعد از شما خلافت و امامت كرا خواهد بود؟ فرمود امشب ستارهاى از آسمان سقوط خواهد كرد بخانه هر كس فرود آمد او امام و خليفه و جانشين من است آن شب اهل مدينه همه بر بامها رفتند باميد آنكه ستاره بخانه آنها فرود آيد مگر امير المؤمنين كه در محراب به عبادت مشغول بود ستاره روشنى از آسمان سقوط كرده بخانه امير المؤمنين (ع) افتاد رسول خدا بآنحضرت فرمود يا على بآنخدائيكه مرا بحق فرستاده واجب شد وصايت و خلافت و امامت براى تو بعد از من، منافقين طعنه زدند و گفتند محمد در حق على راه افراط پيموده و در ضلالت افتاده و در حق على سخن از روى هواى نفس ميگويد پروردگار قسم ياد كرد بآن ستارهاى كه بخانه على فرود آمد صاحب شما كه محمد است در حق على گمراه نيست و سخن از روى هواى نفس نميگويد سخن او بجز وحى خدا هيچ نيست او را پروردگار بسيار توانا بوحى آموخته است. و چون اين سوره نازل شده عتبة بن ابى لهب حضور پيغمبر رسيد آب دهن بصورت آنحضرت انداخت و گفت من كافرم بنجم و پروردگار نجم، رسول خدا بر او نفرين كرد و گفت خدايا درندهاى از درندگانت را بر او مسلط گردان تا او را پاره كند مدتى نگذشت كه براى او سفر شام پيش آمد و با پدر خود و جماعتى از قريش براى تجارت بطرف شام حركت كردند بمنزلى فرود آمدند در آنجا ديرى بود راهب صاحب دير گفت اين زمين درندگان بسيارى دارد خود را محافظت كنيد ابو لهب گفت اى جماعت قريش امشب مرا يارى كنيد ميترسم از نفرين محمد بر پسرم. آنها تمام رحلههاى خود را جمع كردند و بر بالاى آن عتبه را جاى دادند و اطراف او را گرفتند چون خواب رفتند شيرى آمد بهيچ يك از آنها متعرض نشد از بالاى آنها جستن كرد عتبه را گرفت و پاره پاره نمود عتبه فرياد ميزد مرا خداى محمد هلاك كرد پس از آنكه شير او را بدريد بازگشت، حسان بن ثابت اشعارى در اين موضوع سرود.
حضرت صادق (ع) فرمود پيغمبر اكرم بآن جائى رسيد كه خداوند در باره حضرتش ميفرمايد فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى 9 شخصى سؤال كرد از آنحضرت معناى آن چيست؟ فرمود بمقدار دو طرف قوس و فرمود بين پروردگار و پيغمبرش حجابى بود متلألىء و متحرك نظر كرد بمقدار سوراخ سوزنى مشاهده نمود نور پر عظمت پروردگار را آنچه خدا خواست، خطاب كرد پروردگار باو اى محمد (ص) خليفه بعد از تو كيست گفت خدايا تو داناترى فرمود على بن أبي طالب امير المؤمنين و سيد مسلمين و پيش رو مؤمنين است و پس از آن حضرت صادق (ع) فرمود ولايت و خلافت امير المؤمنين بخدا قسم در آسمان مشافهة بر رسول خدا امر شد نه در زمين.
محمد بن عباس از حمران بن اعين روايت كرده گفت از حضرت باقر سؤال نمودم معناى ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى 10-8 را فرمود محمد (ص) نزديك شد به پروردگار خود نبود فاصلهاى ميان آنها جز قفس لؤلؤى كه در آن فراشى از ذهب بود و تلألؤ ميكرد پيغمبر صورتى را مشاهده نمود خطاب شد اى محمد (ص) مىشناسى اين صورت را گفت بلى پروردگارا اين صورت على است حق تعالى فرمود دخترت فاطمه را تزويج او بنما و على را خليفه و وصى خود قرار ده پيغمبر آنچه را در عالم بالا و ملكوت ديد دلش هم تصديق كرد و آنرا حقيقت يافت و كذب و خيال نپنداشت.
أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما يَرى 12 آيا كفار و منافقين جدل ميكنند در آنچه رسول خدا مشاهده كرده. على بن ابراهيم ذيل آيه فوق روايت كرده كه از پيغمبر اكرم (ص) سؤال كردند از آن وحى كه پروردگار در شب معراج مشافهة بآنحضرت نمود فرمود پروردگار بمن وحى نمود كه على سيد مؤمنين و امام متقين و پيش رو مسلمين و خليفه خاتم انبياست منافقين گفتند اين گفتار پيغمبر در حق على از طرف خداوند نيست بلكه او بهواى نفس خود ميگويد آيه فوق نازل شد رسول اكرم فرمود مأمور شدم از طرف خدا على را بخلافت نصب كنم و بمردم بگويم كه بعد از من على ولى آنهاست و او بمنزله كشتى نوح است هر كس تمسك باو جويد نجات خواهد يافت و هر كه از او دورى كند غرق و هلاك خواهد شد.
على بن ابراهيم از ابى بريده اسلمى روايت كرده گفت شنيدم پيغمبر اكرم با امير المؤمنين (ع) ميفرمود خداوند تو را با من در هفت موضع حاضر نمود اول شبى كه مرا بآسمان بردند جبرئيل گفت اى رسول خدا برادرت على كجاست گفتم او را جاى خود در زمين گذاشتم گفت خدا را بخوان تا على را بآسمان بالا آورد پروردگار را خواندم در آن هنگام ديدم كنار من ايستادهاى فرشتگان صف كشيده بودند گفتم اى جبرئيل اينها چه كارى دارند گفت فخر و مباهات ميكنند بشما تا روز قيامت. حضور آنها رفتم و تكلم نمودم با ايشان در باره آنچه واقع شده و حادث ميشود تا روز قيامت. موضع دوم مرتبه ثانى بود كه مرا بمعراج بردند جبرئيل سؤال كرد على كجاست گفتم او را جاى خود گذاشتم گفت از خدا طلب كن تا او را در اين محل حاضر نمايد خدا را خواندم ديدم تمثال تو با من است حجابها از هفت آسمان برايم گشوده شد و عمارات و جايگاه فرشتگان را يكبيك ديدم و نزديك شدم بملإ اعلى، نماند فاصلهاى ميان من و پروردگار مگر قفسى از مرواريد كه در آن پروانههائى از طلا تلألؤ مينمود صورتى مشاهده كردم خطاب رسيد اى محمد (ص) آيا ميشناسى اين صورت را گفتم آرى اين صورت على بن أبي طالب است فرمود بايد تزويج كنى دخترت فاطمه را باو و او را خليفه خود قرار دهى چه او ولى من است. موضع سوم وقتى بود كه خداوند مرا مبعوث نمود بر طايفه اجنه، جبرئيل گفت برادرت على كجاست گفتم او را جاى خود گذاشتم گفت از خدا بخواه تا او را حاضر كند تقاضا نمودم از پروردگار متوجه شدم ديدم همراه من هستى هر چه با اجنه گفتگو كردم همه را شنيدى. موضع چهارم شب ليلة القدر بود كه مخصوص گردانيد آن را بمن و تو و ديگرى را شريك قرار نداد. پنجم دعا كردم در باره تو عطا فرمود آنچه را طلب نمودم برايت جز نبوت، بمن فرمود تو خاتم پيغمبرانى بعد از تو پيغمبرى نميباشد. ششم چون مرا بآسمان بالا بردند خداوند تمام پيغمبران را جمع نمود من بر آنها امام شدم و نماز بجا آوردم مثال تو با من بود. هفتم هلاكت احزاب بدست من و تو انجام گرفت. و نيز روايت كرده كسى نرفت بخواستگارى حضرت فاطمه مگر آنكه از نزد پيغمبر مأيوس برگشت وقتى خواست او را بامير المؤمنين تزويج كند با دخترش مشورت نمود فاطمه عرض كرد اى رسول خدا شما اولى هستيد بامر من ولى زنان قريش ميگويند على شخصى فربه و فراخ چشم و دست دراز و بزرگ جثه و بشاش و كم ثروت است رسول اكرم فرمود اى فاطمه بدان كه خداوند برگزيد از ميان مردان جهان من و على را مرا پيغمبر خاتم و على را خليفه و وصى من قرار داد و تو را از بين زنان عالم برگزيد شبى كه مرا بآسمان بالا بردند چون بسدرة المنتهى رسيدم مشاهده كردم بر آن نوشته شده «انى انا للّه لا اله الا انا وحدى محمد نبى ايدته بوزيره و نصرته به» گفتم اى جبرئيل كيست وزير من؟ گفت على بن أبي طالب است از آنجا عبور نمودم000000000 اى فاطمه خداوند عطا فرموده بعلى (ع) هفت خصلت كه بغير او نداده اول قبريكه شكافته ميشود در قيامت قبر على است بيرون ميآيد با من بر روى صراط ميايستيم بآتش دوزخ ميگويد اين شخص را بگير و اين را رها كن با من در طرف راست عرش پروردگار بايستد و او اول كسى است كه با من وارد بهشت ميشود و از شراب عليين مينوشد خداوند بعلى چيزهائى در آخرت عطا ميفرمايد كه در قلب هيچ بشرى خطور نكرده اما آنكه گفتى على فربه است فربهى على در دانشى است كه خداوند مخصوص او گردانيده و گرامى داشته او را از ميان تمام امت و او را بصورت آدم ابو البشر خلق نموده فراخى چشمش شباهت بآدم دارد طول بازوان او براى آنستكه دشمنان خدا و رسولش را بكشد و ظاهر كند دين خدا را اگر چه مشركين كراهت داشته باشند خداوند بوجود على فتحهائى نصيب اسلام بنمايد با مشركين جهاد كند بر طبق تنزيل قرآن و با منافقين و اهل ستم و عهدشكنان بر طبق تأويل قرآن خداوند از صلب على فرزندانى بوجود آورد و ذريه مرا از صلب على قرار داده اگر على نبود براى من ذريهاى وجود نداشت حضرت فاطمه گفت اى پدر بزرگوار الحال كه چنين است هرگز شوهرى بجز على اختيار نكنم مرا باو تزويج نمائيد ابن عباس گفت بخدا قسم اگر على نبود براى فاطمه هم كفوى وجود نداشت.
یک شنبه 6 / 10 / 1392برچسب:, :: 20:45 :: نويسنده : ارادتمند 52طور خلاصه مطالب سوره طور عبارت است از تهديد و وعيد كفار و مژده و بشارت دادن بمؤمنين و سخنان قريش در باره پيغمبر اكرم (ص) و بيان آنكه جز پروردگار كسى عالم بغيب نيست.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِين 21 محمد بن عباس از ابن عباس روايت كرده گفت آيه فوق در حق پيغمبر اكرم (ص) و امير المؤمنين (ع) و فاطمه زهرا (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) نازل شده. یک شنبه 6 / 10 / 1392برچسب:, :: 20:43 :: نويسنده : ارادتمند 51 الذاريات خلاصه مطالب سوره ذاريات عبارت است از لعن و ذم كفار و مشركين و پاداش پرهيزگاران و شرح قسمتى از داستان ابراهيم خليل و هلاك قوم لوط و امتان پيشين.در كافى و بصائر الدرجات ذيل آيه فوق از حضرت باقر (ع) روايت كردهاند فرمود سماء پيغمبر اكرم (ص) و ذاتِ الْحُبُكِ 7امير المؤمنين (ع) مراد است «إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ» 8 يعنى اين مردم در باره ولايت امير المؤمنين و فرزندانش مختلف شدهاند هر كس در ولايت و خلافت آنحضرت ثابت و برقرار بماند داخل بهشت ميشود و آنكه از ولايت برگردد از بهشت محروم و بىنصيب شود و اين حديث را على بن ابراهيم نيز روايت كرده.
یک شنبه 6 / 10 / 1392برچسب:, :: 20:40 :: نويسنده : ارادتمند دیباله تفسز آیه 26-24 و از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود رسول خدا فرموده هرگاه خواستيد چيزى را از خداوند طلب كنيد با وسيله آن را طلب نمائيد عرض كردند حضورش وسيله چيست؟ فرمود درجه من است در بهشت و آن از جواهرات مرصع باشد بر هر يك از آن جواهرات هزار زبرجد و بر هر زبرجدى هزار لؤلؤ و بر هر يك آن هزار طلا و نقره كوب شده، ميآورند آن را روز قيامت و نصب ميكنند در ميان درجات پيغمبران و درجه من نسبت بآنها مانند ماه است با ستارگان و نيست در روز قيامت پيغمبر مرسل و نه شهيدى مگر آنكه آرزوى درجه مرا بكند و بگويد خوشا بحال صاحب اين درجه و رتبه، منادى با صداى رسا ندا كند اين درجه تعلق دارد بمحمد (ص) بياورند آن را و بر سرم تاجى باشد كه نور از آن طالع گردد بر آن تاج نوشته شده «لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه على ولى اللّه» رستگار كسانى هستند كه از طرف پروردگار فائز شدند چون عبور دهند من و على را از حضور پيغمبران گويند اين دو نفر از فرشتگانند از پيش صفوف فرشتگان كه عبور كنيم گويند اين دو نفر چه كسانى هستند كه ما آنها را نمىشناسيم من ببالاى آن درجه روم و على هم متصل بمن قرار گيرد نيست پيغمبر و مؤمنى مگر آنكه سر خود را بلند كند و بگويد گوارا باد اين درجه و كرامت براى شما منادى ندا كند اى اهل محشر بدانيد اين حبيب من محمد و ديگرى ولى من على بن أبي طالب است خوشا بحال كسانيكه در دنيا آنها را دوست داشتهاند و بدا بحال اشخاصيكه ايشان را دشمن و مبغوض مىپنداشتند و با آنها عداوت كرده و تكذيب آنان مينمودند پيغمبر اكرم فرمود يا على در آن روز كسيكه دوست داشته تو را از صداى آن منادى خوشحال گردد و صورتش سفيد و قلبش روشن شود و هر كه با تو جنگ كرده يا خلافت تو را منكر بوده و در حق تو ظلم و ستم و دشمنى نموده صورت او سياه و قدمهايش بلغزد در آن هنگام دو فرشته موكل بر بهشت و دوزخ رضوان و مالك نزد ما آيند سلام كنند جواب آنها را بدهم بايشان گويم كيستيد؟ آنكه پاكيزه و نيكو منظر است گويد من رضوان خازن بهشت هستم پروردگار بمن فرمود كليدهاى بهشت را حضورت تقديم بدارم اى رسول خدا اين كليدها را برداريد گويم تقديم على كن كليدها را بشما دهد من پروردگار را بر نعمتيكه بما عطا نموده حمد و ستايش مىكنم و رضوان برگردد فرشته ديگر پيش آيد باو بگويم نام تو چيست كه اين قدر قبيح منظرى گويد من مالك دوزخ هستم پروردگار بمن امر فرموده كليد دوزخ را حضورتان تقديم بدارم اى رسول خدا اين كليدهاست باو بگويم بعلى ده كليدها را بتو تقديم نموده و مراجعت نمايد آنگاه على با كليدهاى بهشت و دوزخ پيش رود و در جهنم را بدست گيرد جهنم صدا كند و شعله آتش بالا رود فرياد كند اى على از كنار من دور شويد كه نور جمالت شعله و شراره آتش مرا خاموش خواهد نمود آنوقت على ميگويد اى دوزخ رها كن اين بنده را كه دوست من است و بگير اين شخص را كه از دشمنان من بوده پيغمبر اكرم فرمود اطاعت و فرمان بردارى جهنم نسبت باوامر على در آنچه امر ميكند بيشتر است از غلامى كه مطيع و فرمان بردار مولايش باشد و على در آن روز قسيم بهشت و دوزخ است. ابن بابويه از عبد اللّه قاضى روايت كرده گفت بعيادت اعمش رفته بودم در مرضيكه وفات نمود ابو حنيفه و ابن ابى ليلى حضور داشتند ابو حنيفه باعمش گفت اى ابا محمد بپرهيز از خدا تو امروز در آخرين روز دنيا و اول روز آخرت ميباشى حديثى در باره على بن أبي طالب نقل مينمودى اگر توبه كنى و برگردى از اين عقيده بهتر است براى تو اعمش سؤال كرد كدام حديث را ميگوئى گفت حديث قسيم نار اعمش بابو حنيفه گفت اى يهودى آيا اين گفتار را براى من و امثال من ميگوئى بعد باهلش گفت مرا بنشانيد و تكيهگاهى برايم قرار دهيد او را نشانيدند گفت بآن خدائى كه بازگشت تمام خلايق بسوى اوست حديث كرد مرا ابو متوكل ناجى و موسى بن طريف از عباية بن ربعى امام حى و از ابى سعيد خدرى گفتند شنيديم از رسول خدا فرمود روز قيامت پروردگار عزت بمن و على خطاب ميكند داخل جهنم كنيد كسيكه با شما دشمنى و عداوت نموده و وارد بهشت گردانيد هر آنكه شما را دوست داشته و مطيع و فرمانبردار اهل بيت و عترت بوده چنانچه ميفرمايد در اين آيه خداى تعالى أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ 24 قاضى گفت بمحض اينكه ابو حنيفه اين حديث را شنيد بابن ابى ليلى گفت بيائيد پيش از آنكه حديث ديگرى ذكر نمايد و ما را خجل و شرمنده كند از نزد او بيرون برويم راوى ميگويد بخدا سوگند ما هنوز از منزل اعمش خارج نشده بوديم كه او برحمت الهى پيوست. و از محمد بن حمران روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت صادق (ع) سؤال نموديم فرمود روز قيامت پيغمبر اكرم (ص) و امير المؤمنين (ع) بر روى پل صراط بايستند عبور نكند كسى از صراط مگر آنكه برات داشته باشد عرض كردم حضورش اى فرزند رسول خدا برات چيست؟ فرمود ولايت امير المؤمنين و فرزندان كرامش. در آن روز منادى از طرف پروردگار ندا كند اى محمد (ص) و اى على (ع) بيفكنيد در جهنم هر كسيكه انكار نبوت و ولايت شما را نموده و يا در مقام عناد و دشمنى با فرزندانتان بيرون آمده. مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ 25 مقصود از مناع در اين آيه دومى است و مراد بخير ولايت امير المؤمنين (ع) و فدك و ساير حقوق آل محمد است چه زمانى كه ابو بكر نامهاى نوشت كه فدك را برگردانند بحضرت فاطمه عمر مانع شد و نامه را از حضرت فاطمه بجبر گرفت. الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ ...26 اين آيه تأكيد آيه اول است و مقصود از باطن آيه دومى است چه او كسى است كه شرك بخدا آورده و گفت من كافرم بآنخدائيكه امامت و خلافت و ولايت را در آل محمد (ص) قرار داده و خمس را بايشان اختصاص داده پروردگار روز قيامت به پيغمبر و امير المؤمنين خطاب نموده و ميفرمايد امروز شما او را در عذاب سخت جهنم بيفكنيد. إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيد 37 ابن بابويه از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود امير المؤمنين (ع) در خطبهاى فرمود صاحب قلب كه خداوند در قرآن فرموده من هستم و آيه را تلاوت نمودند. ابن شهر آشوب از ابن عباس روايت كرده گفت دو شتر سمين براى پيغمبر اكرم بهديه آورده بودند باصحاب فرمود كدام يك از شما ميتوانيد دو ركعت نماز با قيام و ركوع و سجود و وضوء و خشوع آنطور كه سزاوار است بجا آوريد در حالتى كه در تمام حالات نماز توجهتان بخدا مشغول باشد و ابدا بدنيا التفاتى نداشته و بكلى از امور دنيا فارغ شده باشيد هر كس چنين نمازى بجا بياورد يكى از اين دو شتر را باو بدهم سه مرتبه اين فرمايش را تكرار فرمود كسى جواب نداد جز امير المؤمنين آنحضرت نماز را بجا آورد جبرئيل نازل شد گفت اى محمد (ص) پروردگار سلام ميرساند و ميفرمايد عطا كن بعلى ناقه را چه او در نماز دلش بما مشغول و فكرش بطرف ما متوجه بوده و توجهى بخود و امور دنيا نداشته است پيغمبر گريه نمود و هر دو شتر را بآنحضرت عطا فرمود جبرئيل آيه فوق را در حق امير المؤمنين آورد و مضمونش اينست امير المؤمنين (ع) استماع ميكند بگوش خود آنچه را از كلام پروردگار با زبان تلاوت ميفرمايد و قلب مباركش در نماز متوجه خداست و در حال نماز بچيزى از امور دنيا توجه نداشته و فكر نمىكند. یک شنبه 6 / 10 / 1392برچسب:, :: 20:34 :: نويسنده : ارادتمند خلاصه مطالب سوره ق عبارت است از بيان ادله بعث و آنكه پيشينيان قيامت و حشر را تكذيب ميكردند و حال مردم در قيامت و كيفر كفار و گناهكاران و پاداش متقين و پرهيزگاران.
وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ، لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ، وَ قالَ قَرِينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتِيد23-21 طبرسى ذيل آيه فوق از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود سائق وجود مقدس امير المؤمنين (ع) و شهيد رسول اكرم (ص) ميباشد. أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ، مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ، الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ 26-24 ابن بابويه از ابى سعيد خدرى روايت كرده گفت پيغمبر اكرم (ص) فرمود روز قيامت پروردگار بمن و على ميفرمايد بيفكنيد در دوزخ هر كه با شما بغض و عداوت داشته و داخل بهشت گردانيد كسانى را كه محب و دوست شما بودند و مخاطب «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ» من و على ميباشيم. و از مفضل بن عمر روايت كرده گفت سؤال نمودم از حضرت صادق (ع) بچه مناسبت امير المؤمنين (ع) قسيم بهشت و دوزخ است فرمود چون دوستى آنحضرت ايمان و بغض و دشمنى با او كفر است پروردگار هم بهشت را براى مؤمنين و دوزخ را براى كفار آفريده از اينجهة حضرتش قسيم بهشت و دوزخ باشد دوستان خود را در بهشت و دشمنانش را در جهنم داخل گرداند حضورش عرضه داشتم پس پيغمبران و اوصياء آنها على را دوست ميدارند و دشمنان ايشان او را دشمن ميشمارند؟ فرمود بلى مگر نميدانى رسول اكرم (ص) در جنگ خيبر فرمود فردا پرچم را بدست كسى خواهم داد كه خدا و رسولش او را دوست ميدارند او نيز خدا و رسولش را دوست دارد از ميدان جنگ برنميگردد تا فتح كند پرچم را بدست على داد خداوند فتح و فيروزى را نصيب حضرتش نمود اى مفضل مگر نميدانى هنگاميكه مرغ بريان را حضور پيغمبر گذاشتند آن حضرت دعا كرد و گفت پروردگارا بهترين و محبوبترين بندگانت بفرست تا من از اين مرغ بريان تناول نمايد فورا امير المؤمنين تشريف آورد اى مفضل آيا جايز است پيغمبران و اوصياء آنها دوست ندارند كسى را كه خداوند و پيغمبر خاتم او را دوست مىدارند عرض كرد خیر. مجددا گفتم آيا ممكن است مؤمنين از امتهاى پيغمبران گذشته دوست نداشته باشند حبيب خدا و پيغمبرانش را؟ فرمود خير پس ثابت شد كه جميع پيغمبران و اوصياء و تمام مؤمنين گذشته و آينده وجود مقدس امير المؤمنين (ع) را دوست ميدارند و مخالفين و دشمنان تمام انبياء و اوصياء و مؤمنين حضرتش را دشمن ميدارند و باو مخالف هستند عرض كردم بلى. فرمود پس داخل در بهشت نميشود مگر كسانيكه از گذشتگان و آيندگان امير المؤمنين را دوست بدارند و وارد دوزخ نميشوند مگر آنهائيكه از اولين و آخرين حضرتش را مبغوض و دشمن ميدارند پس اى مفضل اكنون دانستى كه چگونه و بچه دليل على امير المؤمنين (ع) قسيم بهشت و دوزخ است مفضل ميگويد عرض كردم اى فرزند رسول خدا هم و غم مرا برطرف نموديد خداوند جزاى خير بشما عطا فرمايد مجددا عرض كردم آيا على بن أبي طالب (ع) دوستان خود را داخل بهشت مينمايد يا رضوان آيا آنحضرت دشمنان خود را بدوزخ ميفرستد يا مالك؟ فرمود اى مفضل مگر نميدانى پروردگار رسول اكرم را در عالم ارواح بسوى ارواح پيغمبران دو هزار سال پيش از خلقت مخلوقات فرستاد و آنها را به يگانگى خدا و فرمان بردارى و اطاعت او دعوت نمود و وعده بهشت بآنها داد و فرمود هر كس فرمان پروردگار را اطاعت و پيروى ننمايد وارد دوزخ ميشود آيا پيغمبر ضامن وعده و وعيد پروردگار نيست عرض كردم بلى فرمود پس على (ع) خليفه پيغمبر و امام امة است رضوان و مالك هم از جمله فرشتگان هستند و آنها بدستور پروردگار مطيع اوامر امير المؤمنين ميباشند و اوامر حضرتش را اجرا ميكنند پس از روى حق و حقيقت امير المؤمنين قسيم بهشت و دوزخ ميباشد اى مفضل اين بيانات را حفظ كن و بغير اهلش حديث مكن تمام اينها از مخزون علم و دانش مكنونات است. فرات بن ابراهيم از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه رسول اكرم فرمود يا على روز قيامت خداوند خلايق را در يك مكان جمع كند من و تو در آن روز طرف راست عرش ايستادهايم پروردگار بما خطاب ميكند هر كه شما را تكذيب نموده و يا بغض و عداوت با شما داشته داخل جهنم كنيد. سيد رضى از ابن مسعود روايت كرده گفت روزى وارد بر پيغمبر اكرم (ص) شدم عرض كردم اى رسول خدا حق را بمن نشان بدهيد تا از او پيروى نمايم فرمود داخل آن حجره شو تا حق را مشاهده كنى وارد شدم ديدم امير المؤمنين (ع) مشغول نماز است در سجده دعا ميكند خدايا بحرمت محمد (ص) بنده و پيغمبرت گناهكاران شيعيان مرا ببخشاى بيرون آمدم تا آنچه ديده بودم برسول خدا خبر دهم آنحضرت نيز مشغول نماز بود در سجده ميفرمود پروردگارا بحرمت بندهات على گناهكاران امة مرا بيامرز ابن مسعود ميگويد من تعجب نمودم و حالت غشوه بمن دست داد پيغمبر از نماز فارغ شد توجهى نمود و فرمود اى ابن مسعود مگر كافر شدى بعد از ايمان آوردن عرض كردم معاذ اللّه اى رسول خدا ولى تعجب كردم از آنكه على خدا را قسم ميداد بشما و شما نيز خدا را بعلى قسم ميداديد فرمود اى ابن مسعود خداوند خلق فرموده من و على و فاطمه و حسن و حسين را از نور با عظمت خود پيش از آنكه موجودى را بيافريند بدو هزار سال قبل در آنوقتيكه كسى نبود. ذات اقدسش را تقديس و تسبيح بنمايد و شكافت نور مرا و از آن عرش و كرسى را خلق نمود من بزرگتر از عرش و كرسى باشم و نور على را شكافت و از آن آسمان و زمين را بيافريد و على بزرگتر از آسمان و زمين است و از نور حسن لوح و قلم را خلق كرد و او از لوح و قلم بزرگتر است و از نور حسين بهشت و حور العين را آفريد و حسين افضل و بالاتر است از بهشت و حور العين، آنگاه فرشتگان از ظلمت و تاريكى مشرق و مغرب بخداوند شكايت نمودند و گفتند پروردگارا باين انوار مقدسه تو را سوگند ميدهيم كه ظلمت و تاريكى را از ما برطرف نما، پس خلق نمود نوريرا و متصل گردانيد آن را بروحيكه آفريده بود مرتبه ثانى فاطمه را از آن خلق فرمود مشرق و مغرب بنور فاطمه روشن شد و از اينجهة ناميد دخترم را بزهرا اى ابن مسعود روز قيامت بمن و على پروردگار خطاب كند داخل جهنم كنيد هر كفار عنودى را و معناى أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ همين است و كفار آنهائى هستند كه انكار نبوت و رسالت نمودند و عنيد كسانى باشند كه با على و اهل بيت و اولاد من دشمنى و عداوت ميكنند. دنباله تفسیر این آیه در صفحه بعد یک شنبه 6 / 10 / 1392برچسب:, :: 19:43 :: نويسنده : ارادتمند يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ 13 در مجالس از سلمان روايت كرده گفت بعبادت رسول اكرم رفته بودم در مرضيكه رحلت نمود خواستم مرخص شوم فرمود اى سلمان توقف نما تا شاهد و گواه بهترين امر و فرموده خداى تعالى باشى در اين بين جمعى از اصحاب و اهل بيت كرام آنحضرت و دخترش حضرت فاطمه (ع) وارد شدند چون حالت ضعف پدر بزرگوار خود را مشاهده نمود بغض گلويش را گرفت و اشك از ديدگان مباركش جارى شد پيغمبر توجهى بفاطمه نمود فرمود خدا ديدگانت را گريان قرار ندهد چرا اين قدر پريشانى گفت چگونه گريان نباشم و حال آنكه حضرتت را باين وضع مشاهده مينمايم فرمود اى فاطمه صبر كن چنانچه پيغمبر و پدرانت صبر كردند بشارت ميدهم تو را اى دختر عزيزم بدان كه پروردگار برگزيد پدرت را از ميان پيغمبران و خاتم رسولان قرار داد و فرستاد او را بسوى تمام مخلوقات خود پس از آن برگزيد على را و امر فرمود بمن تو را تزويج او كنم و على را وصى و وزير خود گردانم اى فاطمه على بعد از من بزرگترين مخلوقات است و حق او بر مسلمانان عظيم است و از حيث علم و دانش و حلم بىنظير است او اول كسى است كه بخدا و رسولش ايمان آورده على و مادرت خديجه نخستين اشخاصى بودند كه مرا از حيث جان و مال تقويت نمودند على برادر وصفى و وصى من است خداوند باو خصلتهائى عطا نموده كه باحدى عطا نفرموده نه پيش از من و نه بعد از من خدا بتو صبر عطا كند در عزاى من پدرت بهمين زودى بجوار حق خواهد رفت فاطمه گفت اى پدر مرا مسرور و محزون نمودى فرمود چنين است امورات دنيا اى دختر عزيزم سرور آن مخلوط است بحزن و صافى آن بكدورت اى فاطمه خداوند مخلوقات را آفريد و آنها را دو قسم قرار داد من و على را از قسمتهاى نيكو گردانيد چنانچه ميفرمايد وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ پس از آن ايشان را قبايل مختلف گردانيد و قرار داد آن قبايل را بيوتاتى و من و على را از بهترين بيوتات برگزيد و در باره ما آيه إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً را نازل نمود خداوند مرا از بين اهل بيت به پيغمبرى برگزيد اى فاطمه من سيد ولد آدم و على سيد عرب و تو سيده نساء و حسن و حسين دو سادات شباب اهل الجنة ميباشند و مهدى (ع) از ذريه تو باشد دنيا را پر از عدل و داد كند پس از آنكه مملو از ظلم و جور شده باشد.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُون 15 اين آيه در شأن مقدس امير المؤمنين (ع) نازل شده چه آن بزرگوار بدون شك و ريبى در راه خدا بمال و جان جهاد كرد.
قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ 16 اين آيه در باره عثمان نازل شده. در مصباح انوار از جابر انصارى روايت كرده گفت در خدمت پيغمبر اكرم هنگام حفر خندق بودم امير المؤمنين (ع) مشغول كندن خندق بود رسول خدا فرمود پدرم بفداى كسيكه حفر ميكند و جبرئيل خاك آن را برميدارد ميكائيل او را يارى مينمايد و جز او كسى را يارى و كمك نكردند آنگاه بعثمان گفت مشغول حفر باش عثمان در غضب شد گفت محمد راضى نشد باسلام آوردن ما بر دستش تا ما را باعمال شاقه وادارد جبرئيل نازل شد آيه فوق را آورد و در همان اوقات عثمان از طرف عمار ياسر عبور نمود عمار مشغول حفر خندق بود غبارى بلند شد عثمان آستين خود را حمايل صورتش كرد و زود عبور نمود عمار گفت مساوى نيست كسيكه مسجدى بنا ميكند و در آن ركوع و سجود بجا ميآورد با آنكه از غبار دورى ميجويد و انكار مسجد و نماز مينمايد و معاند است عثمان باو گفت اى پسر سياه بمن توهين ميكنى رفت حضور پيغمبر اكرم عرض كرد هرگز با تو داخل دين اسلام نميشوم تا عمار مرا سب كند رسول خدا بعثمان فرمود اسلاميت تو لغزش پيدا كرده برو از اين مكان جبرئيل نازل شد و آيه را آورد و فرمود اى رسول ما باين مردم رياكار بگو شما ميخواهيد خدا را بدين خود آگاه سازيد آنچه در آسمانها و زمين است همه را خدا ميداند و او بتمام امور عالم دانا و آگاه است اينان بر تو منت ميگذارند كه اسلام اختيار نمودهاند بگو باسلام خود بر من منت نگذاريد خدا بر شما منت ميگذارد كه شما را بسوى ايمان هدايت نموده اگر راست ميگوئيد كه اسلام آوردهايد، يعنى اى عثمان در اسلام آوردن دروغ ميگوئى و مؤمن نيستى چه شخص مسلمان تسليم امر خدا و رسولش ميباشد و فرمانبردار اوامر آنهاست و عثمان مطيع و فرمانبردار نبود و خدا اسرار غيب و نهانى زمين و آسمانها را ميداند و بآنچه بندگان عمل ميكنند از نيك و بد و از روى خلوص و ريا آگاهست یک شنبه 6 / 10 / 1392برچسب:, :: 19:34 :: نويسنده : ارادتمند خلاصه مطالب سوره حجرات نهى از پيشى گرفتن بر خدا و رسول و صدا بلند كردن فوق صداى پيغمبر و تصديق سخنان فساق پيش از تحقيق و استهزاء و غيبت كردن مؤمنين و تجسس عيوب آنها و امر باصلاح بين مردم و منع از فخر و مباهات به نسب، و مدح مؤمنين است.
محمد بن عباس ذيل آيه: إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ از ربعى بن خواش روايت كرده گفت امير المؤمنين (ع) در رحبه خطبهاى قرائت نمود پس از آن فرمود روز صلح حديبيه جمعى از اشراف قريش كه سهيل بن عمرو از جمله آنها بود عرض كردند حضور پيغمبر اكرم اى محمد (ص) شما همجوار و حليف و پسر عموى ما ميباشيد مردانى از فرزندان و برادران و بندگان ما كه دانشى ندارند در دين و مذهب فرار نمودند و دست از اموال و ملك برداشته بطرف مسلمين آمدهاند آنها را بما برگردان پيغمبر بابو بكر فرمود ببين اينها چه ميگويند ابو بكر گفت سخن بجا ميگويند اينان را برگردان بسوى ايشان رسول خدا بعمر فرمود او نيز همان جواب ابو بكر را تكرار نمود پيغمبر بقريش فرمود شما دست برنميداريد تا آنكه بفرستم بسوى شما مرديرا كه خداوند امتحان نموده دل او را به پرهيزگارى تا گردنهايتان را از بدن جدا كند ابو بكر و عمر گفتند ما هستيم اى رسول خدا؟ فرمود خير آن كسى است كه نعلين خود را ميدوزد امير المؤمنين (ع) فرمود من همانوقت مشغول دوختن نعلين خود بودم
حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ 7 و از عبد الرحمن بن كثير روايت كرده گفت از حضرت صادق (ع) معناى آيه را سؤال نمودم فرمود ايمان وجود مقدس امير المؤمنين (ع) است خداوند حضرتش را محبوب قرار داده و در دل مؤمنين نيكو آراسته مقصود از كفر و فسوق و عصيان اولى و دومى و سومى است.
در كافى ذيل آيه فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ 9 از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود وقتى آيه مزبور نازل شد پيغمبر اكرم فرمود باصحاب، على بعد از من بر طبق تأويل آيه قتال و جهاد ميكند چنانچه من بر تنزيل آن قتال نمودم. فرمود تأويل آيه روز جنگ جمل در بصره ظاهر شد در آن روز عمار ياسر گفت با اين پرچم در خدمت رسول خدا سه مرتبه بجهاد رفتيم و اين مرتبه چهارم است كه با اين پرچم در حضور خليفه او جهاد مينمائيم بخدا قسم اگر ما را بزنند و شكنجه نمايند ميدانيم كه ما بر حق و آنها بر باطلند و روش امير المؤمنين با اهل بصره مانند سيرت رسول اكرم با اهل مكه در روز فتح بود چه آنحضرت اسير نكرد فرزندان آنها را و فرمود هر كس در خانه خود رود و درب خانه را بروى خود بهبندد و يا اسلحه خود را بزمين گذارد در امان است امير المؤمنين با اهل بصره روز كه فتح نمود آن را همينگونه رفتار نمود.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 10 در مجالس ذيل آيه فوق از ابن عباس روايت كرده گفت وقتى آيه مزبور نازل شد پيغمبر اكرم ميان اصحاب خود برادرى قرار داد و هر يك را بمناسب حالش با ديگرى برادر كرد ابو بكر را با عمر و عثمان را با عبد الرحمن برادر نمود پس از آن بامير المؤمنين فرمود تو هم برادر من و من برادر تو باشم.
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |