صلح پایدار
یک شنبه 11 / 3 / 1397برچسب:, :: 16:27 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج6، ص: 310 سوره احقاف در مكه نازل شده سى و پنج آيه و ششصد و چهل و چهار كلمه و دو هزار و پانصد و نود و پنج حرفست خلاصه مطالب سوره احقاف در بيان آنستكه آسمان و زمين عبث خلق نشده و روز قيامت معبودان مشركين در مقام عداوت با آنها برآمده، و اقل مدت حمل و انتهاى رضاع، و تسلى خاطر رسول اكرم (ص) بذكر گذشتگان و تهديد كفار و ذكر حال بعضى از جنيان.
تفسير جامع، ج6، ص: 311 خلاصه مطالب سوره احقاف در بيان آنستكه آسمان و زمين عبث خلق نشده و روز قيامت معبودان مشركين در مقام عداوت با آنها برآمده، و اقل مدت حمل و انتهاى رضاع، و تسلى خاطر رسول اكرم (ص) بذكر گذشتگان و تهديد كفار و ذكر حال بعضى از جنيان
تفسير جامع، ج6، ص: 316 قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِين 10 حضرت باقر (ع) فرمود «شاهد» در آيه اشاره بر وجود مقدس امير المؤمنين (ع) است و دليل بر آنكه آنجنابست آيه أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ 17 هود است در سوره هود چنانچه بيان شد.
تفسير جامع، ج6، ص: 317 إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 13 فرمود حضرت باقر (ع) كسانيكه گفتند خداى ما اللّه است و بر آن بايستادند و بر ولايت امير المؤمنين با استقامت و پايدار ماندند بر آنها هيچ ترس و بيمى نخواهد بود ايشان اهل بهشتند و هميشه در آنجا مخلد خواهند بود بپاداش عمل نيكى كه بجا آوردهاند.
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ ...15 در كافى از حضرت صادق (ع) ذيل آيه فوق روايت كرده فرمود جبرئيل بر پيغمبر اكرم (ص) نازل شد گفت اى محمد (ص) پروردگار سلام ميرساند و بشارت ميدهد شما را بفرزندانيكه از فاطمه (ع) متولد ميشود امتت بعد از تو او را بقتل ميرسانند فرمود اى جبرئيل به پروردگارم سلام برسان عرض كن حاجت بفرزندى ندارم كه امة بعد از من او را بقتل برسانند جبرئيل عروج كرد مرتبه دوم فرود آمد همان پيغام را رسانيد آنحضرت پاسخ اول را فرمود عروج كرد مرتبه سوم نازل شد عرض كرد اى محمد (ص) پروردگار سلام ميرساند و بشارت ميدهد شما را و ميفرمايد ما در عوض شهادت آن فرزند امامت و وصايت را در ذريه او قرار داديم پيغمبر راضى شد فرستاد دخترش فاطمه را حاضر كردند مژده فرزند را باو داد عرض كرد اى پدر بزرگوار حاجت بچنين فرزند ندارم كه امة او را شهيد كنند پيغمبر بشارت امامت و وصايت و ولايت را در ذريه حضرتش داد حضرت فاطمه نيز راضى شد و با كراهت و مشقت بار حمل كشيد و وضع حمل نمود و مدت حمل و شيرخوارگى سى ماه تمام بود تا وقتى كه طفل بحد رشد رسيد و بچهل سال برسيد آنگاه گفت پروردگارا مرا الهام ده تا شكر نعمت تو بجا آورم چه نعمت بخشيدى بر من و بر پدر و مادرم و بكارهاى شايستهاى كه رضا و خشنودى تو در اوست مرا موفق بدار و ذريه و فرزندانم را صالح گردان و اگر بجاىوَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي ميفرمود «و اصلح لى ذريتى» همانا تمام فرزندان حضرت امام حسين (ع) امام و پيشواى خلق ميشدند، و آنحضرت از هيچ پستانى شير ننوشيد پيغمبر اكرم (ص) انگشت ابهام خود را بدهن مباركش ميگذاشت مىمكيد شير جارى ميشد گوشت آنحضرت از گوشت پيغمبر روئيده شد و خونش از خون آن بزرگوار، و فرزندى بجز امام حسين و يحيى شش ماهه متولد نشد. و اين حديث را ابن بابويه و ابن قولويه نيز روايت كردهاند.
ابن شهر آشوب ذيل آيه وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّار20 ِ از احنف بن قيس روايت كرده گفت وارد شدم بر معاويه ملعون خوانى از طعام و حلوا نزدم حاضر كردند ندانستم چيست معاويه گفت اين طعام تشكيل شده از مخ و ادويه و روغن پسته و شكر، گريان شدم سؤال كرد چرا گريه ميكنى گفتم يادم آمد روزى موقع افطار حضور امير المؤمنين على بن أبي طالب (ع) بودم افطار آنحضرت را حاضر كردند و ديدم بسته مهر كردهاى از قاووت جو بود عرض كردم حضورش آيا ترسيديد يا بخل ورزيديد كه از آن برداشته شود فرمود حاشا ترسيدم از اينكه حسنين مخلوط كنند آنرا بروغن يا زيتون از اين جهة در آن را مهر كردم گفتم آيا اين كار حرام است فرمود خير من دوست ندارم كه بمن بگويند امير المؤمنين و با فقراء يكسان نباشم و آنها طغيان كنند، معاويه گفت ذكر و توصيف نمودى كسى را كه هيچكس نميتواند فضيلت او را انكار بنمايد.
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |