ائمه اطهار در سوره زخرف 28 الی 32
صلح پایدار
پنج شنبه 10 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:14 ::  نويسنده : ارادتمند

 

تفسير جامع، ج‏6، ص: 243

وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (28)

ابن بابويه ذيل آيه فوق از ابى بصير روايت كرده گفت از حضرت صادق (ع) معناى آيه و مقصود از «كَلِمَةً باقِيَةً» را سؤال نمودم فرمود كلمه امامة است كه پروردگار در اعقاب و فرزندان حضرت امام حسين تا روز قيامت مقرر داشته و تعيين فرموده است.

و از جابر جعفى روايت كرده گفت حضور حضرت باقر (ع) عرض كردم اى فرزند رسول خدا بعضى از مردم ميگويند پروردگار امامت را در فرزندان حضرت امام حسن قرار داده فرمود آنها دروغ ميگويند مگر فرموده خداى تعالى را توجه ننموده‏ايد كه ميفرمايد وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ آيا بجز فرزندان حضرت امام حسين و اعقاب آنحضرت در اعقاب شخص ديگرى قرار داده؟ اى جابر پيغمبر اكرم (ص) تصريح نموده باسامى ائمه طاهرين و فرمود شبى كه بمعراج رفتم ديدم كه بنور بر ساقه عرش اسامى ائمه نوشته شده و ايشان دوازده نفر بودند اول آنها على امير المؤمنين (ع) سپس دو فرزندانش حسن و حسين پس از آن على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن و حجة قائم اين نه نفر از فرزندان و اعقاب حسين (ع) هستند خداوند تمام آنها را برگزيده و پاك و پاكيزه قرار داده سوگند بخدا هر كس غير از ما ائمه را امام و پيشوايان خود بداند پروردگار او را با شيطان و جنودش محشور بگرداند جابر گويد آنحضرت تنفسى نمود پس از آن فرمود خداوند رحم نكند اين امة را چه آنها حق پيغمبرشان را رعايت ننمودند بخدا قسم اگر اين مردم حق را باهلش واگذار مينمودند همانا ميان دو نفر نسبت بخداوند اختلاف پيدا نميشد سپس فرمود آن يهوديانى كه پيغمبرشان را دوست ميداشتند بحوادث روزگار مبتلا شدند بخاطر ايمان و دوست داشتن پيغمبر، نصارائى كه عيسى را دوست داشتند و باو ايمان آورده بودند صبح كردند در حاليكه خود را از ترس در قريه نجران پنهان و مستور داشتند مؤمنين هم بخاطر دوستى محمد (ص) و آل او در اطراف و اكناف   جهان بآتش‏ها ميسوزند جابر گفت حضورش عرض كردم اى مولاى من مگر امامت حق شما نيست فرمود چرا. گفتم پس چگونه از حق خودتان دست كشيده و گوشه عزلت اختيار نموده‏ايد چرا قيام نميكنيد پروردگار ميفرمايد وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ  حج 78 براى چه امير المؤمنين (ع) از گرفتن حق خود خوددارى نمود و حقش را از اين مردم نگرفت فرمود چون يار و ياورى نداشت آيا قول پروردگار را كه در باره لوط پيغمبر حكايت ميكند نشنيده‏اى كه ميفرمايد «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى‏ رُكْنٍ شَدِيدٍ» هود 80 (لوط بقوم خود گفت اى كاش من قدرت و توانائى داشتم تا مانع از عمل زشت شما ميشدم الحال كه توانائى ندارم بگوشه عزلت و پناهگاه محكمى ميروم و سكونت ميگزينم) و از زبان نوح پيغمبر حكايت مينمايد «فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ» قمر 10  (پروردگارا بر من غلبه نموده‏اند مرا يارى بفرما  و در اين آيه شرح حال موسى را بيان نموده و ميفرمايد إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ   مائده 2

 (پروردگارا من جز بر نفس خود و برادرم بر كس ديگر تسلط ندارم خدايا ميان ما و طايفه زيانكاران جدائى افكن) اى جابر هرگاه حال پيغمبران چنين باشد عذر اوصياء و ائمه موجه‏تر است امام مانند كعبه است مردم بايد بسوى كعبه بروند نه آنكه كعبه بسوى مردم برود وظيفه مردم آنستكه بطرف امام بروند نه آنكه امام بجانب ايشان برود.

و از سليم بن قيس روايت كرده گفت در مسجد كوفه نشسته بوديم امير المؤمنين تشريف آورد و بما فرمود اى مردم هر چه ميخواهيد از قرآن از من بپرسيد پيش از آنكه مرا نيابيد بدانيد در قرآن علوم اولين و آخرين موجود است پروردگار فرو نگذاشته علمى را در قرآن تا مردم آن را بيان كنند ولى علوم و دانش و تأويلات قرآن را غير از راسخون در علم كسى نميداند و راسخون يكنفر نميباشد پيغمبر اكرم (ص) هم از جمله راسخون بود نه آنكه منحصر بحضرتش باشد پروردگار پيغمبرش را تعليم داد و رسول اكرم بمن تعليم نمود و پيوسته علوم و تأويلات قرآن در اعقاب و فرزندان رسول خدا ميباشد تا روز قيامت، پس از آن قرائت نمود آيه وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى‏ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ   بقره 248  و فرمود من نسبت برسول اكرم بمنزله هارونم نسبت بموسى و علم و دانش در اعقاب و فرزندان ما تا قيامت باقى و برقرار خواهد بود پس از آن فرمود رسول اكرم (ص) از اعقاب و فرزندان حضرت ابراهيم است و ما اهل بيت از فرزندان و اعقاب حضرت ابراهيم (ع) و حضرت محمد (ص) مى‏باشيم‏

 

 

 

تفسير جامع، ج‏6، ص: 250

ابن قولويه ذيل آيه:  وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (39

از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود شبى كه پيغمبر اكرم (ص) بمعراج تشريف برد از مصدر جلالت بحضرتش خطاب رسيد اى محمد (ص) ما ترا بسه چيز امتحان ميكنيم تا صبر و بردبارى تو معلوم شود عرض كرد پروردگارا تسليم امر تو هستم و از ذات مقدست صبر و بردبارى را مى‏طلبم فرمود اول آنها گرسنگى است و برگزيدن مستمندان است بر نفس و اهل بيت خود عرض كرد پروردگارا پذيرفتم دوم تكذيب شدن و خوف شديد و بخطر افتادن نفس شريف در مهالك جنگ با كفار است عرض كرد قبول نمودم و راضى شدم و از پيشگاه مقدست توفيق ميطلبم سوم چيزيست كه بعد از خودت باهل بيت تو ميرسد از قتل و غارت و ظلم و ستم و غصب حقوق آنها على (ع) برادرت را سب كنند و ظلم و ستم نمايند و از حقش محروم سازند و در آخر كار او را بدرجه شهادت ميرسانند عرض كرد راضى شدم فرمود بدخترت فاطمه ظلم و ستم كنند حقش را غصب كرده و بدون اجازه بر منزلش وارد شوند ميان در و ديوار او را فشار داده محسن او را سقط كنند و سيلى بصورت او بزنند و باو هر گونه ذلت و خوارى برسد يار و مددكارى نيابد پيغمبر اكرم (ص) فرمود

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏

پروردگارا قبول كردم فرمود دو فرزندت حسن و حسين را شهيد كنند يكى را بر اثر خورانيدن سم مقتول و ديگرى را قطعه قطعه كنند و بدن او را عريان گذارند برادران و يارانش را نيز بقتل برسانند و اهل و عيال او را اسير كرده و در شهرها بگردانند در علم من قضا بر شهادت او گذشته است اهل آسمان و زمين  و فرشتگان بر او گريه كنند از صلب او فرزندى بيرون آورم تا انتقام خون او را از مردم بكشد تمثال او اكنون در زير عرش است دنيا را پر از عدل و داد گرداند و ترس او در دلها افتد آنقدر از كفار و منافقين بكشد كه مردم در او شك كنند. اى محمد (ص) سر بالا كن و بساقه عرش نظر نما پيغمبر اكرم (ص) فرمود بساقه عرش نظر كردم مردى را كه بسيار نيكو منظر و خوش‏رو بود ديدم كه نورى از چهره و جبين و پيرامونش بالا ميرفت بطرف من آمد او را بوسيدم فرشتگان بسيارى اطرافش را احاطه كرده بودند عرض كردم پروردگارا اين فرزندم چه قومى را غضب مينمايد و چه كسى را يارى مينمايد فرمود غضب او بر آنهائى استكه باهل بيت تو ظلم و ستم نموده و آنها را خوار و ذليل كرده‏اند و تو و اهل بيت ترا يارى كند عرض كردم پروردگارا راضى شده و تسليم امر حضرتت هستم فرمود اى محمد (ص) بدان كه جزا و پاداش برادرت على (ع) را در جنة الماؤى عطا كنم و حجت او را در روز قيامت بر تمام خلايق رستگار گردانم و حوض كوثر را با تو دهم تا دوستان خود را سيراب گرداند و از ورود دشمنان بكنار حوض كوثر مانع شود جهنم را براى او سرد و سلام گردانم تا داخل آن بشود و هر كسى را كه بمقدار ذره‏اى در دل او از محبت اهل بيت تو باشد از جهنم بيرون آورد منزلت و مقام تو با برادرت على (ع) در بهشت يكدرجه باشد و يكى از اجر و پاداش دو فرزند مسموم و مقتول تو آن باشد كه آنها را دو گوشواره عرش خود قرار داده و عرش را بآنها زينت دهم و آن مقدار كرامت بآنها عطا كنم كه بتصور هيچ بشرى درنيايد و در دل هيچ كس خطور نكند بخاطر مصائبيكه بر آنها وارد آمده و بزوار قبر آنها اجر و پاداش بسيارى عطا نمايم چه زوار قبر ايشان زائرين من ميباشند بآنها چيزى جزا دهم كه هر كس بآن نظر كند غبطه خورد و دخترت فاطمه (ع) را نزد عرش خود متوقف سازم و باو گويم ترا ميان بندگان خود حكم ساختم هر كس در حق تو و فرزندانت ظلم و ستم نموده در باره آنها هر چه ميخواهى حكم كن كه من حكم ترا در باره آنها تأييد و امضا مينمايم فاطمه (ع) امر ميكند دشمنان خود و فرزندانش را بجهنم ببرند در آنوقت ظالمين و ستمكاران اهل بيت تو گويند «يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ»   زمر 56   و آرزوى بر گردانيدن بسوى دنيا كنند و از شدت حسرت و غضب دست خود را بدندان بگزند و گويند يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا و نيز گويند «يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ»  38   در آن هنگام بآنها خطاب ميشود وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ ظالمين 39   و ستمكاران ميگويند پروردگارا خودت حكم كن ميان بندگانت در آنچه اختلاف دارند. باولى و دومى خطاب شود أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ   هود 18-19   روز قيامت نخست حكمى كه ميشود در باره قاتل محسن سقط شده حضرت فاطمه (ع) و امير المؤمنين (ع) است پس از آن قنفذ را با صاحبش حاضر مى‏كنند و آنها را با تازيانه آتشينى ميزنند كه اگر يكى از آن تازيانه‏ها بر دريا اصابت كند تمام آب آن بجوش آيد و چنانچه بكوههاى دنيا برخورد نمايد سوخته و خاكستر گردد پس از آن امير المؤمنين در محضر عدل الهى حاضر شود براى فصل خصومت، از مصدر جلالت خطاب رسد بفرشتگان، اولى و دومى و سومى را در چاه جهنم بيفكنند و سرپوش سر آنچاه گذارند تا كسى آنها را مشاهده نكند و ايشان كسى را نه‏بينند، در آنوقت اشخاصيكه پيرو آنان بوده و آنها را دوست ميداشتند فريادشان بلند شود و گويند رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلِينَ   فصلت 29  (پروردگارا

آنهائيكه ما را گمراه كردند بما نشان بده تا زير پا بيفكنيم و پست و ذليل‏ترين مردم شوند) پروردگار خطاب بآنها كند و ميفرمايد هرگز امروز بحال شما سودى ندارد چه در دنيا ظلم و ستم كرده‏ايد و امروز با دوستان و هم‏قرينان خود در عذاب دوزخ شريك هستيد در آنوقت صدايشان بواويلا وا حسرتا بلند شود فرشتگان محافظ آنها را كنار حوض كوثر حضور امير المؤمنين (ع) بياورند چون آنحضرت را نزديك خود بچشم مشاهده كنند رخسار آنها از خوف زشت و سياه شود بحضرتش التماس ميكنند و ميگويند از ما درگذر و عفو نما و ما را از آب كوثر سيراب گردان امير المؤمنين (ع) بايشان ميفرمايد                       

 اين منصب كه امروز در كنار حوض مشاهده مينمائيد همان منصبى بود كه شما در دنيا براى ديگران ميدانستيد و ميگفتيد آنها امير المؤمنين هستند. سپس بفرشتگان دستور ميدهد كه آنان را با لبان تشنه برگردانند و آب آشاميدنى ايشان فقط از حميم باشد و شفاعت شفاعت كنندگان براى آنها سودمند واقع نگردد.

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صلح پایدار و آدرس 14klid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 237
بازدید دیروز : 161
بازدید هفته : 412
بازدید ماه : 399
بازدید کل : 26720
تعداد مطالب : 460
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت