صلح پایدار
چهار شنبه 18 / 6 / 1392برچسب:, :: 20:46 :: نويسنده : ارادتمند ابراهیم خلاصه مطالب اين سوره بيان داستان پيغمبران گذشته و امتهاى ايشان و عاقبة كسانيكه تكذيب كردهاند آنها را و دعاى حضرت ابراهيم است
تفسير جامع، ج3، ص: 433 مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَماد 18 ابراهيم فرمود حضرت صادق عليه السّلام هر كه اقرار بولايت امير المؤمنين نكند اعمال و عباداتش باطل شود مانند خاكسترى كه در معرض تند باد واقع گردد.
عياشى ذيل آيه وَ قالَ الشَّيْطانُ 22-ابراهيم از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از شيطان در اينجا و يا هر كجا در قرآن جمله وَ قالَ الشَّيْطانُ است «دومى» ميباشد و بسند ديگر از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود روز قيامت شيطان را در هفتاد غل و زنجير بسته و او را بمحشر آورند دومى را بيكصد و بيست غل و زنجير در محشر حضور خلايق حاضر كنند شيطان او را ببيند گويد كيست اين شخص و چه معصيت نموده كه عذابش چند برابر من مىباشد و حال آنكه تمام مردم را من فريب داده و اغوا كردهام؟ فرشتگان گويند او دومى است كه در حق امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام ظلم و تعدى نموده و حق آن بزرگوار را غصب كرده شيطان نزديك او رود گويد واى بر تو چگونه در باره على ستم نمودى مگر از حال من آگاه نبودى هنگاميكه خداوند امر فرمود آدم را سجده كنم تمرد امر پروردگار نموده و عصيان كردم در اثر آن از قرب جوار پروردگار دور گشته از حق تعالى تقاضا كردم كه مرا مسلط گرداند بر فرزندان آدم خصوصا بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او و بر على عليه السّلام و شيعيانش خطاب رسيد اى شيطان تو بر بندگان خاص خالص من تسلط نخواهى داشت جز بر ستمكارانى كه از تو پيروى كنند تا آنوقت نشناخته بودم مقام محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على را چگونه هواى نفس واداشت تو را كه در حق على عليه السّلام ستم كنى دومى در پاسخ شيطان باو گويد تو امر كردى مرا كه ظلم و تعدى كنم و حق آنحضرت را غصب نمايم شيطان باو گويد خداوند تو را دعوت بحق نمود و بحقيقت و راستى فرمود روز قيامت و حشر و حساب و كيفر و پاداش بر حق است من گفتم معاد و قيامت و حساب و بهشت و دوزخ دروغ است و وعده دادم اگر كافر شوى و مرتكب معاصى بشوى من تو را از عقاب و كيفر پروردگار نجات داده و رها كنم اين وعده خلافى را كرده و بدروغ اميدوار كرده بودم تو را منكه بر گفتار و وعدههاى خود دليل و برهانى نداشتم و هيچوقت نسبت بتو اقتدار و تسلطى نداشته و هرگز مجبور و اكراه نكرده بودم تو را كه از من پيروى كن و راهى بر كفر و عصيان تو نداشته مگر بوسوسه و دروغ بافى و وعده خلافى چگونه دعوت مرا پذيرفتى و مخالفت امر پروردگار نمودى نبايد امروز ملامت كنى مرا بلكه نفس سركش خود را ملامت كن چه از امر راست و حقيقت پروردگار با بودن دليل و حجت آشكار تجاوز كرده و عدول نمودى و اطاعت و فرمانبردارى از او را ترك و رها نموده و بدنبال گفتار پوچ و دروغ بىمدرك من آمدى و پيرو من شدى امروز نتوانم بفرياد تو رسم تو نيز بفرياد من نرسى چه هر يك بجرم معصيت خود گرفتاريم و بآنچه در باره من اعتقاد داشتى و خيال مينمودى كه من شريك خدا هستم و بمن ايمان آورده بودى منكر و كافرم بدانكه امروز براى ستمكاران جز كيفر و عذاب شديد دردناك چيزى نخواهد بود
بشارت ميدهد بمؤمنين و آنهائيكه كارهاى خوب و شايسته ميكردند بهشتى را كه زير درختهايش نهرهائى جاريست بقولش» وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ آنگاه بمقتضاى فهم و دانش مردم و براى ترغيب و تحريص آنها در پيروى كردن از حق ايمان و كفر را بدو درخت مثال زده و ميفرمايد اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيا توجه نمائى چگونه خداوند كلمه پاكيزه را بدرخت زيبائى مثل زده كه ريشه و ساقه آن برقرار و شاخهاش از بلندى و رفعت در آسمان است فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مثل اسلام مانند درخت ثابتى است كه ريشه آن ايمان بخدا و رسول و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و فرزندانش باشد و نماز پنجگانه شاخه آن و زكوة خمس ميوه آن و روزه و اخلاق نيكو و حسنه ورق و برگ آن باشد و نيز فرمود براى خداوند عمودى از نور است اصل آن در زير طبقه هفتم زمين است و بالاى آن در زير عرش است چون بنده گويد «لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه على حجة اللّه» عرش بلرزد و عمود بجنبد حق تعالى گويد ساكت شو عرض كند چگونه ساكن شوم هنوز گوينده كلمات را نيامرزيده خطاب رسد اى فرشتگان و ساكنان آسمانهاى من گواه باشيد كه او را آمرزيدم. در كافى از عمرو بن حريث روايت كرده گفت سؤال كردم از حضرت صادق عليه السّلام معنى آيه كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ را فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اصل و ريشه درخت است و امير المؤمنين عليه السّلام فرع و تنه آن و ائمه از فرزندان آن حضرت شاخها و علم و دانش ائمه ميوه درخت و شيعيان برگ آن باشند عرض كردم حضورش آيا برگهاى آندرخت كم و زياد ميشود؟ فرمود سوگند بخدا هرگاه مؤمنى متولد شود از آندرخت برگ تازهاى سبز شود و برويد و زمانى كه مؤمن از دنيا برود آن برگ ساقط شود و بيفتد. و از سلام بن مستنير روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معناى كلمه طيبه و شجره طيبه را پرسيدم؟ فرمود مراد از شجره و درخت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه نسب ايشان در بنى هاشم ثابت است و منظور از فرع شجره على عليه السّلام است و فاطمه عليها السّلام شاخه و ائمه عليهم السّلام ميوه آن شجره ميباشند و شيعيان برگهاى درخت هستند هرگاه يكى از شيعيان بميرد برگى از درخت مزبور مىافتد و چون مؤمنى متولد شود برگى برويد عرض كردم پس معناى تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها چيست؟ فرمودند شيعيان همواره در مسائل حرام و حلال حج و عمره و غيره از ائمه استفتاء نموده و جواب اخذ مينمايند و از ميوهاى علم و دانش ايشان هميشه بهرهمند ميشوند و هم در اين آيه خداوند دشمنان آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به شجره خبيثه مثل زده است.
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |