صلح پایدار
چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:3 ::  نويسنده : ارادتمند

 

 وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِم‏7

محمد بن عباس از ابن عباس روايت كرده كه آيه فوق در حق امير المؤمنين عليه السّلام و حمزه و عبيده نازل شده‏

 

وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُون  43

محمد بن عباس ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود ما ائمه عالم و دانشمندانى هستيم كه تعقل و انديشه مينمائيم و اينحديث را در محاسن نيز روايت كرده.

 

 

 

تفسير جامع، ج‏5، ص: 238

 «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ‏ٌ فىِ صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ» 49

در كافى ذيل آيه فوق از ابى بصير روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السّلام اين آيه را تلاوت فرموده و با دست بسينه مبارك اشاره كردند يعنى ما صاحبان علم هستيم كه در سينه هاى ما آيات بينات ميباشد.

 و نيز از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود أُوتُوا الْعِلْمَ ما ائمه ميباشيم.

 در محاسن بسند خود از على بن اسباط روايت نموده گفت مردى از حضرت صادق عليه السّلام معناى اين آيه را سؤال نمود فرمود ما أُوتُوا الْعِلْمَ هستيم آن مرد حضورش عرض كرد تا وقتى كه حضرت قائم قيام نمايد حضرت صادق عليه السّلام فرمود تمام ما ائمه قائم بامر خدا ميباشيم يكى بعد از ديگرى تا بيايد صاحب شمشير دوازدهمين حجت خدا و همينكه طلعت حضرتش ظهور نمايد امر و تكليف غير از اين باشد.

 

وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين  69

محمد بن عباس ذيل آيه وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده فرمود محسنين ما ائمه هستيم كه خداوند ميفرمايد وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين‏

 

ابن بابويه ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود وقتى كه امير المؤمنين عليه السّلام از جنگ نهروان بكوفه برگشت بحضرتش خبر دادند كه معاويه ملعون آنحضرت را سب مينمايد و گروهى از اصحاب و شيعيان آن بزرگوار را بقتل ميرساند خطبه‏اى براى مردم خوانده و در ضمن آن خطبه بمردم فرمود: خداوند در قرآن اسامى متعددى بمن اختصاص داده است از خدا بترسيد مغلوب و گمراه نشويد يكى از آن اسامى كه در قرآنست خداوند ميفرمايد (ان الله مع الصادقين) من آن صادقى هستم كه خدا فرموده يكى ديگر از اسماء (فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ)   اعراف 44    من آن مؤذن هستم كه خداوند ميفرمايد و در جاى ديگر ميفرمايد وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ   توبه 3  من آن اذان خدا و رسول ميباشم و باز ميفرمايد إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ من آن محسن ميباشم كه خداوند فرموده    در آيه ديگر فرمود إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ   ق37  من آن صاحب قلبم و نيز فرموده الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ   اعراف 191 من آن ذكر خدا هستم و منم صاحب اعراف كه برادرم پيغمبر اكرم (ص) و عمويم حمزه سيد الشهداء است بخدائى كه آفريننده مخلوقات و شكافنده دانه‏ها از زمين است قسم كه دوستان من آتش جهنم را نمى‏بينند و دشمنانم هرگز داخل بهشت نشوند و مصداق اين آيه هستم كه ميفرمايد وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ  اعراف 46   و من آن صهرم كه فرموده وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْرا  فرقان 44   ً و منم آن (أُذُنٌ واعِيَةٌ)    كه ميفرمايد وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ  حاقه 12   و من آن سلم ميباشم از براى رسول خدا چنانچه خداوند فرمود وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ  زمر 29   و مهدى اين امت از فرزندان من است.

 

 

 شيخ مفيد در كتاب اختصاص از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود اين آيه وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا   69  در حق ما اهلبيت نازل شده.

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:1 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏5، ص: 207

سوره عنكبوت‏

 

سوره عنكبوت در مكه نازل شده داراى شصت و نه آيه و يكهزار و نهصد و هشتاد و يك كلمه و چهار هزار و يكصد و نود و پنج حرف است.

خلاصه مطالب سوره عنكبوت عبارت است از آزمايش بندگان و پند و عبرت گرفتن  مردم بعذاب و هلاكت امتهاى گذشته در اثر ارتكاب معاصى و نهى از پيروى و فرمانبردارى از والدين در امور محرمه و نامشروع و كسانيكه غير خدا را بدوستى برميگزينند بنياد دوستى آنها مانند خانه سست عنكبوت است و نهى از مجادله با اهل كتاب جز بروش نيكو و امر بپاداشتن نماز و اينكه اقامه نماز انسان را از فحشاء و منكر باز ميدارد و بيان حال كفار و منافقين و يقين بر آنكه هر نفسى بايد تلخى ناگوار مرگ را بچشد و دلايل توحيد و خداشناسى.

 

   تفسير جامع، ج‏5، ص: 212

«الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»1-2

 ابن شهر آشوب بسند خود از عمار و ابى ايوب روايت كرده كه گفتند موقعى كه اين آيه نازل شد پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم بما فرمود زود باشد كه بعد از من حوادث ناگوارى روى دهد بطورى كه اين مردم بروى يكديگر شمشير كشيده و بعضى اقدام بكشتن بعض ديگر نمايند و از يكديگر بيزارى بجويند اى عمار اگر بچنين روزى برخورد كنيد بر شما باد كه بذيل و دامن على بن أبي طالب عليه السّلام توسل جسته و چنانچه تمامى مردم براهى بروند شما فقط براهى برويد كه على ميرود زيرا هرگز على شما را بضلالت و گمراهى رهبرى نمينمايد و از راه مستقيم و هدايت منحرف نسازد ايعمار اطاعت على اطاعت منست و اطاعت من اطاعت خداست. 

 و نيز از حضرت امام حسين عليه السّلام روايت كرده فرمود چون اين آيه نازل شد پدرم از پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال نمود اين فتنه چيست؟ فرمود يا على شما بآن فتنه مبتلا ميشوى و جمع كثيرى با شما مخاصمه و عداوت مينمايند براى مبارزه و مخاصمه آماده باش.

 

 

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:59 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏5، ص: 174

يكى در اين آيه كه فرموده «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا»   انبيا  73   يعنى ما آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم را پيشواى خلق كرديم كه بامر ما برهبرى و هدايت مردم قيام نمايند نه مطابق دلخواه خود مردم و همواره اوامر و فرموده‏هاى ما را برخواسته‏هاى خلق مقدم داشته و هرگز از روى هواى نفس حكم نمى‏كنند و رأى و فتواى خود را بر حكم خدا مقدم نميدارند. 

 امام ديگر همين است كه در آيه فوق بيان شده كه آنها مردم را بسوى دوزخ ميبرند و برأى و هواى نفس خود عمل مى‏كنند و آنچه خلاف كتاب و قرآن است مى‏گيرند و رفتار مينمايند و خلايق را وادار به پيروى خواسته‏هاى خويش كرده و موجب گمراهى و ضلالت آنها ميشوند

 

    تفسير جامع، ج‏5، ص: 177

شيخ طوسى از سليمان ديلمى ذيل آيه «وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَيْنا وَ لكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ»  46  روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السّلام معناى آيه را سؤال نمودم فرمود كتابى                   

 را خداوند بقلم قدرت خود بدو هزار سال قبل از خلقت خلايق نوشته و بر عرش نهاده است گفتم اى مولاى من بر روى آن كتيبه چه نگاشته شده فرمود بر كتاب مزبور چنين مرقوم شده: اى شيعه آل محمد صلى اللّه عليه و آله اگر شما امت مرحومه با ولايت على و اولادش سوى من بيائيد پيش از آنكه از من چيزى بخواهيد و سؤالى كنيد مطلوب شما را عطا ميكنم و پيش از آنكه مرتكب معصيت شويد شما را عفو نموده و ميآمرزم و ساكن بهشت كرده و مشمول رحمت واسعه من خواهيد شد

 

در كافى ذيل آيه «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّهِ» 50  از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود:

هر كس در دين خدا برأى و ميل خود عمل كند و پيرو امامى از ائمه هدى نباشد بر خود ستم نموده و خداوند او را هدايت نميفرمايد.

 

وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ   51  ما براى آنكه شايد متذكر فرمان شوند سخن را بهم پيوستيم.

يعنى در سخن ما كه همان قرآن است خبر دنيا و آخرت را با هم بيان نموديم تا مردم متوجه و متذكر شوند.

در كافى ذيل آيه فوق از عبد اللّه بن جندب روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام پرسيدم فرمودند مراد آنست كه براى هدايت و رهبرى خلق امامى را بعد از امام ديگرى تعيين نموديم.

 

 «أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا» 54  از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود ما صابرانيم و شيعيان ما صبورتر و بردبارتر از ما هستند زيرا ما صبر مى‏كنيم بر آنچه كه ميدانيم ولى شيعيان ما صبر و شكيبائى در امورى مينمايند كه از آن بى‏خبر هستند.

 

 

 از آنحضرت ذيل آيه «وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ»   69  روايت كرده فرمود پروردگار من بمراتب بغض و عداوتى كه منافقين از من و خاندان من در دلها و سينه‏هاى خود پنهان داشته‏اند واقف و آگاه بوده و كسانى كه دوستى و محبت من و اهلبيت مرا آشكارا و ظاهر ميسازند. در پيشگاه خداوند مشخص و معين هستند و باحوال ايشان مطلع است.

 

 وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدا 75

در كافى ذيل آيه فوق از ابى جارود روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السّلام ميفرمود براى هر طايفه از اين امت امامى است كه او را براى شهادت بر آن طايفه حاضر مى‏كنند.

 

قوله تعالى: إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى‏ مَعاد85

على بن ابراهيم ذيل آيه فوق از حريز روايت كرده گفت منزلت و مقام جابر بن عبد اللّه انصارى را از حضرت باقر عليه السّلام سؤال كردند فرمود خداوند جابر را رحمت كند فضل و دانش او بجائى رسيده بود كه تأويل اين آيه را فهميده و دانست مراد از معاد در اين آيه رجعت ائمه ميباشد.

و ابى خالد كابلى در تفسير اين آيه از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده فرمود رجوع مى‏كنند بسوى شما پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين و ائمه عليهم السلام.

 

در كافى ذيل آيه «كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ»88   از ابى حمزه ثمالى روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معناى آيه را سؤال كردم چنين فرمودند هر چيزى نابود ميشود و فقط خداى بزرگ باقى خواهد ماند و فرمود مراد از وجه اللّه ما ائمه هستيم كه بايد بندگان خدا هميشه بسوى ما بيايند و بما رجوع كنند.

 حضرت صادق عليه السّلام بمن فرمود در معناى اين آيه مردم چه ميگويند عرض كردم ميگويند همه چيز فانى و نابود ميشود مگر وجه خدا فرمود سبحان اللّه چه سخنان بزرگى گفته‏اند خداوند در اين آيه از كلمه وجه اللّه راه‏هائى كه منتهى بسوى او ميشود قصد كرده است.

و از آنحضرت بسند ديگرى روايت شده كه فرمود هر كس آنچه باو امر شده از اطاعت محمد صلى اللّه عليه و اله پيروى نموده و بوظائف و تكاليفش عمل كند راهى را انتخاب كرده كه هرگز هلاك نخواهد شد زيرا كسى كه اطاعت رسول خدا كند اطاعت خدا را كرده است.

و نيز از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود ما مثانى هستيم كه خداوند به پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم عطا فرموده و ما راه خدا هستيم كه در ميان مردم حركت مى‏كنيم ما عين اللّه و يد اللّه هستيم در بين خلق خدا و رحمت گسترده خدا ميباشيم هر كس ما را شناخت خدا را شناخت و هر كس جاهل بحق ما بود جاهل است از امام پرهيزكاران.

 

 

 

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:56 ::  نويسنده : ارادتمند

 

تفسير جامع، ج‏5، ص: 166

درايه 18   :  در سفر جنگ صفين از امير المؤمنين عليه السّلام هم نظير معجزه موسى بمنصه ظهور رسيد و                       

 شرح آن بدينقرار است:

روزى اردوى مسلمين در منزلى فرود آمد ولى آب وجود نداشت اصحاب حضورش عرض كردند ما و چهارپايان سخت تشنه هستيم و از هر طرف بطلب آب رفته و نيافته‏اند تدبير چيست؟

امير المؤمنين با عده‏اى از همراهان از لشگر جدا شده و به تفحص پرداختند تا بدير راهب نصرانى رسيدند حضرت از راهب پرسيدند در اين نزديكى آب يافت ميشود راهب گفت بيش از دو فرسنگ راه بايد رفت تا بآب رسيد اصحاب عرض كردند اجازه بفرمائيد ما برويم و از آنجا آب بياوريم فرمودند نيازى بعزيمت شما نيست كمى رو بقبله راه رفته و فرمودند اين موضع را حفر كنيد اندكى زمين را كندند سنگ بزرگى ديده شد هر چه كوشش نمودند نتوانستند آنرا بردارند آنحضرت شخصا تشريف برده سنگ را بتنهائى برداشتند زير آن چشمه آبى ظاهر شد كه چون عسل شيرين و مانند برف سرد و گوارا بود فرمودند هر چه ميخواهيد بياشاميد و مركب‏هاى خود را سيراب كنيد و راويه و مشك‏هاى خود را پر نمائيد سپس سنگ را بجاى خود گذاشت و فرمود خاك روى آن سنگ بريزند.

راهب كه از بالاى دير ناظر جريان آن بود فرود آمده خود را حضور امير المؤمنين عليه السّلام رسانيد عرض كرد آيا شما پيغمبر مرسل هستيد فرمود خير مجددا سؤال نمود پس از فرشتگان  مقرب ميباشيد فرمود خير من وصى پيغمبر خاتم محمد بن عبد اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم هستم عرض كرد اى مولاى من دست مباركت را بمن دهيد تا من بدست شما ايمان آورم دست حضرت را گرفته و گفت گواهى ميدهم كه خدائى نيست جز خداى يگانه و شهادت ميدهم كه محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر او و شما وصى رسول خدا و بعد از پيغمبر احق بامر خلافت ميباشى امير المؤمنين عليه السّلام فرمود چه شد كه اسلام اختيار نمودى عرض كرد بناى اين دير فقط براى طلب و زيارت شما بوده پيش از من اشخاص متعددى در اين دير بوده و فوت كرده‏اند و اين كرامت و توفيق را نيافتند خداى تعالى اين افتخار و توفيق را نصيب من فرمود كه بزيارت شما نائل شدم و علت اين بنا و انتظار راهبان آن اين بود كه در كتب ما ثبت و درج شده كه در نزديكى اين دير چشمه‏اى است و سنگى روى آن نهاده شده و پيدا نخواهد شد مگر بر دست وليى از اولياء خدا و چون چشمه بدست شما گشوده شد دانستم شما همان ولى خدا هستيد لذا قبول اسلام نموده و بحق ولايت شما معترف شدم امير المؤمنين عليه السّلام بطورى متأثر و گريان شد كه محاسن مباركش تر شده و فرمود خدائى را ستايش ميكنم كه مرا فراموش نفرموده و در كتب پيشينيان مرا ياد كرده سپس رو باصحاب نموده فرمودند بيانات اين مرد را شنيديد عرض كردند همه شنيديم و  خدا را شكر مى‏كنيم كه نعمت وجود شما را بما ارزانى داشته است.

راهب تازه مسلمان در ركاب حضرت براى شركت در جنگ صفين حركت كرد و در آن كارزار شهيد شد و آنحضرت بر جنازه‏اش نماز خوانده و طلب مغفرت نمود و فرمود او از دوستان ما اهل بيت بود

 

 

 

 

 

 در كافى ذيل آيه «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»   41  از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود خداوند در قرآن دو امام بيان ميفرمايد.

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:53 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏5، ص: 143

سورة القصص‏

 

سوره قصص در مكه نازل شده هشتاد و هشت آيه و يكهزار و چهارصد و چهل و يك كلمه و پنج هزار و هشتصد حرف است.

خلاصه مطالب سوره قصص عبارت است از داستان موسى و شعيب و موسى و فرعون و تمثيل دشمنان آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم بفرعون و هامان و توجه دادن مردم بهلاكت گذشتگان و داستان سركشى و طغيان قارون در اثر فزونى ثروت و مال دنيا و فرو رفتن او در زمين و دلايل توحيد و خداشناسى.

 

 تفسير جامع، ج‏5، ص: 151

قوله تعالى: وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ  5   در اين آيه خداوند برسولش وعده و بشارت ميدهد كه امامت و خلافت را در فرزندان 

 و خاندان حضرتش قرار بدهد و آنان را بدنيا برگرداند تا از دشمنان دين خدا انتقام گرفته و عدالت مطلقه را اجرا نمايند.

 

بعضى از مفسرين عامه نزول آيه را در باره موسى و فرعون و بنى اسرائيل دانسته‏اند و گفته‏اند پس از هلاكت فرعونيان خداوند بنى اسرائيل را وارث ملك و زمين آنها قرار داد و اين نظر مخالف نص و ظاهر آيه است بچند دليل يكى آنكه ارض معرف بالف و لام تعريف جنس است و آن افاده عموم نمايد و مراد مطلق ارض و تمام زمين است و در هيچ عصرى محققا بنى اسرائيل مالك تمام روى زمين نبوده‏اند و وارث حقيقى و بطور مطلق بآنها گفته نميشود بلكه وارث حقيقى زمين ائمه معصومين و وجود مقدس حضرت حجة عليه السّلام است چه آنحضرت كه باز پسين ائمه و وارث تمام گذشتگان است اولويت بوارث بودن دارد و سلطنت حقه آنحضرت بر تمام روى زمين تا دامنه قيامت ادامه دارد.

 دليل ديگر آنكه كلمه امام و ائمه بطور حق و حقيقت در باره بنى اسرائيل صدق نمى‏كند و هيچيك از آنها امام نبودند و لفظ امام را بوالى و پادشاه اطلاق از روى حقيقت نكرده و از روى مجاز امام گفته‏اند علاوه بر آن احاديث و اخبار بسيارى از صحابه و ائمه طاهرين وارد شده كه آيه فوق در شأن اهلبيت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و حضرت حجة عليه السّلام در عصر ظهور و رجعت ائمه نازل شده است.

ابن بابويه ذيل آيه فوق از مفضل بن عمر روايت كرده گفت حضرت صادق عليه السّلام فرمود روزى امير المؤمنين عليه السّلام و امام حسن عليه السّلام و امام حسين عليه السّلام حضور پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم رسيدند آنحضرت با حال تأثر نظرى بآنها نموده و فرمود بخدا سوگند شما بعد از من مستضعفون ميباشيد.

حضورش عرض كردم ايمولاى من مراد از مستضعفون چيست؟

فرمود مقصود پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم آن بود كه ايشان ائمه و پيشواى خلايق هستند و آيه را تلاوت كرده و فرمود مفهوم و مضمون اين آيه تا روز قيامت در خاندان رسالت جارى است.

در كافى از ابى صباح كنانى روايت كرده گفت حضور حضرت باقر عليه السّلام شرفياب شده  بودم حضرت صادق عليه السّلام وارد شد پدر بزرگوارش نظرى باو افكند و فرمود آيه وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ در باره فرزندم صادق عليه السّلام و فرزندانش نازل شده.

شيبانى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرموده‏اند آيه وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ مخصوص حضرت حجة عليه السّلام است كه در آخر زمان ظاهر شده و كفار و ستمكاران را كه مانند فرعون و هامان هستند هلاك و بقتل رسانيده و از بين ميبرند و مالك شرق و غرب جهان شده و پس از آنكه جور و ظلم عالم را پر كرده باشد عدالت مطلقه را اجرا ميفرمايد.

ابن بابويه از حكيمه خاتون عمه محترمه حضرت عسكرى عليه السّلام روايت كرده كه فرمود شب نيمه شعبان حضرت عسكرى شخصى را نزد من فرستاده و پيغام داده بودند كه اى عمه افطار را بمنزل ما بيائيد من حضورش شرفياب شدم فرمود اى عمه بدان امشب خداوند بمن فرزندى عطا ميفرمايد كه حجة و خليفه و آخرين امام است.

پرسيدم مادر اين فرزند كيست؟ فرمود نرجس گفتم بخدا قسم اثر حمل در او نديده‏ام فرمودند مشيت خدا بر آن بوده كه آثار حمل ظاهر نباشد شب شد روزه خود را گشودم و پس از نماز عشاء در كنار نرجس بخواب رفتم وقتى كه براى نماز شب بيدار شدم نرجس نيز بيدار شد و نماز خواند و مجددا به بستر رفت و باز اثرى در او مشاهده نكردم در دل من وسوسه راه  يافت كه چرا از فرموده امام اثرى نمى‏بينم ناگاه حضرت عسكرى از اطاق مجاور با صداى بلند فرمود اى عمه شتاب مكن بزودى آثار بر تو ظاهر ميشود و شروع بتلاوت سوره الم سجده و يس فرمود طولى نكشيد نرجس از بستر برخاست فورا او را در بغل گرفته باو گفتم آيا اثرى هويدا است و احساس ميكنى فرمود نزديك است.

حكيمه خاتون ميگويد در اينوقت پرده‏اى ميان من و نرجس كشيده شد و ديگر او را نديدم پس از چندى پرده بالا رفت ديدم كودكى نظيف و پاكيزه مانند قرص آفتاب سر بسجده گذارده است حضرت عسكرى فرمود ايعمه فرزندم را بياور كودك را بحضورش بردم دست مبارك بر ديدگان و اعضاء او كشيد زبان در دهانش نهاد و فرمود اى فرزند تكلم كن طفل بفرمان پروردگار دهان باز كرد و شهادتين بر زبان جارى و بر امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه طاهرين تا پدر بزرگوارش سلام داد سپس او را بمن تسليم نموده فرمود بمادرش برگردان فرمانش را اطاعت نموده و چون خواستم خارج شوم فرمود اى عمه روز هفتم نيز نزد ما بيا و من بمنزل خود رفتم فرداى آن روز شوق مفرطى بديدار كودك در خود احساس كرده بمنزل آنحضرت رفتم ولى طفل را نديدم از حضرت عسكرى پرسيدم كه نور ديده من كجا است فرمود او را بكسى سپردم كه موسى را مادرش باو سپرد من مراجعت كردم و روز هفتم شرفياب شدم آنحضرت فرمود ايعمه فرزندم را از نزد مادرش بياور او را گرفته حضورش بردم مانند روز اول زبان در دهان طفل گذارده و فرمود اى فرزند تكلم كن.

كودك شهادتين بزبان جارى و بر آباء كرام خويش درود و سلام فرستاد و اين آيه را تلاوت نمود:

وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ قوله تعالى: وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ پروردگار در اين آيات منافقين و دشمنان آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم را بفرعون و هامان مثل زده و پيغمبرش را از ظلم و آزارى كه فرعونيان بموسى و اصحابش وارد نموده‏اند خبر داده است تا آنچه از امت باهلبيت حضرتش وارد ميشود افسرده نگشته و خاطر شريفش تسلى   يابد سپس ميفرمايد همانطور كه موسى را بر فرعونيان نصرت داديم و دشمنانش هلاك و نابود كرديم اهلبيت ترا نيز رجعت داده و در روى زمين قدرت و نيرو مى‏بخشيم و بكسانى كه حقوق ايشان را غصب كردند از آنچه ميترسيدند جلوه‏اى بنمايانيم.

شيبانى در كتاب كشف البيان ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام و حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمودند مراد از فرعون و هامان دو نفر از ستمكاران قريش هستند كه خداوند در موقع ظهور قائم آل محمد صلى اللّه عليه و آله آنها را بدنيا برميگرداند تا كيفر و انتقام ظلمى كه باهلبيت پيغمبر نموده‏اند از ايشان بكشد و كلمه منهم در آيه اشاره بائمه و آل محمد صلى اللّه عليه و آله ميباشد كه از قتل و عذاب دشمنان دين در رنج بودند و اگر مراد از آن اشاره بموسى بود ميبايستى چنين گفته شود:

 «و نرى فرعون و هامان و جنودهما منه ما كانوا يحذرون» يعنى از موسى خلاصه خداوند در اين آيه دشمنان آل عصمت را بفرعون و هامان مثل زد و آيه قبل هم مؤيد اين نظر است زيرا ميفرمايد:

وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ پس آنچه خداوند برسولش وعده فرموده امامت و خلافت فرزندان پيغمبر است و خداوند دشمنان پيغمبر و فرزندان او را بفرعون و هامان و لشگريان مثل زده و ميفرمايد با آنكه فرعون جمع كثيرى از بنى اسرائيل را بقتل رسانيده و بر آنها ظفر يافت خداوند موسى را بر فرعون و يارانش مسلط نموده و آنان را بدست موسى هلاك فرمود همچنين آنچه كه بخاندان پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و اهلبيت آنحضرت از دشمنان دين برسد از قتل و غصب حقوق، ايشان را با دشمنان خود بدنيا برميگرداند تا انتقام خون خود را بگيرند

فرعون و هامان را كه جنايات بيشمار و ظلم بسيارى كردند در بحر نيستى هلاك فرمود و بزمين امر شد قارون را در خود فرو برده و هلاك كند اينها و نظائر آن مثل است براى دشمنان آل محمد (ص) كه غصب نموده‏اند حقوق آل محمد (ص) را و خداوند آنها را هلاك گردانيد آنگاه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود خلافت حق من بود كه خداوند مقرر داشت و دشمنان من آنرا غصب نمودند و همانطور كه عناق و فرعون و هامان بكيفر ظلم خود رسيدند غاصبين و دشمنان من و اهلبيت من نيز بايد بمجازات و كيفر برسند مگر آنكه بدست پيغمبر و رسولى توبه كنند و البته اين مسئله هم غير ممكن است زيرا پس از پيغمبر اكرم (ص) پيغمبر ديگرى نيست كه غاصبين حقوق و دشمنان ما بدست آن پيغمبر توبه نمايند و ايشان در برزخ كنار جهنم متوقف هستند تا قيامت بپا شود و در آتش مخلد گردند و خداوند هرگز ستمكاران را هدايت نميفرمايد

 

مثل حجت قائم آل محمد (ص) و غيبتش مثل موسى و پنهان شدن او است تا آنكه مشيت پروردگار اجازه ظهور حضرتش را بدهد و از پرده غيب ظاهر شده و مطالبه حقوق آل محمد (ص) و خون آنها را بنمايد و دشمنان را بقتل برساند و براى حضرت حسين بن على عليه السّلام مثل بنى اسرائيل زده شده كه بدست دشمنان خونخوار و منافقين جبار كشته و خوار شدند.

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:52 ::  نويسنده : ارادتمند

 قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى‏ عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى‏ آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُون‏48 َ اين آيه خطاب به پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم است ميفرمايد بمردم بگو سپاس و ستايش مخصوص خداست بر نعمتهائيكه عطا فرموده و از آن جمله هلاك كافران و دشمنان دين خدا ميباشد كه تو را بر احوال و قصص گذشتگان اعلام نمود و سلام بر آن بندگان برگزيده او و مقصود پيغمبران و ائمه و نيكوكاران اين امت است كه ايشان را بر امتهاى ديگر برگزيده آيا خداوند بهتر است يا آنچه شما كفار براى خدا شريك ميآوريد

 

 

 أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاه 62

 صالح بن عقبه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود اين آيه در باره حضرت حجة قائم آل محمد صلى اللّه عليه و آله نازل شده كه چون در مقام حضرت ابراهيم در مسجد الحرام دو ركعت نماز گذارده و دست‏ها بدعا بردارد خداوند دعاى حضرتش را اجابت فرموده بدى‏ها را از وجود شريفش دور ساخته و امر بظهورش ميدهد و خليفه روى زمين ميشود اوست مضطرى كه دعايش مقرون اجابت واقع خواهد شد و اين آيه از آياتى است كه تاويل آن بعد از تنزيل آنست.

 

«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ 89

 چگونگى پاداش مؤمنين و كيفر كفار را بيان ميفرمايد.

در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود بخدا حسنه ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و سيئه دشمنى آن بزرگوار است و فرمود هر كس داراى ولايت باشد عمل نيكو و حسنه كه انجام دهد اجرش ده برابر شود و چنانچه داراى ولايت نباشد اعمال نيكش فاقد ثواب بوده و در آخرت نصيبى نخواهد داشت.

و نيز از آنحضرت روايت كرده فرمود وقتى ابو عبد اللّه جدلى خدمت امير المؤمنين عليه السّلام شرفياب شد آيه مزبور مطرح بود باو فرمود ميخواهى معناى آيه را برايت بگويم عرض كرد كمال اشتياق را دارم فرمود مراد از حسنه معرفت ولايت و دوستى ما است و غرض از سيئه انكار ولايت و بغض و دشمنى ما اهل بيت ميباشد.

و اينحديث را برقى در محاسن و ابن بابويه در امالى و عامه نيز بطرق متعدد نقل نموده‏اند.

 

در كافى ذيل آيه «سَيُرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَها» 93 

از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از آيات در اين آيه امير المؤمنين عليه السّلام است و نباء عظيم آنحضرت و ائمه معصومين ميباشند و اين فرمايش خود امير المؤمنين عليه السّلام است كه ميفرمود:

بخدا قسم از براى پروردگار آيتى و نباء عظيمى بزرگتر از من نيست.

 

 

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:50 ::  نويسنده : ارادتمند

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 127

در كافى ذيل آيه قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ  40 از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است و آصف بن برخيا يك حرف از آنها را ميدانست و چون بدان تكلم نمود در يك لحظه فاصله بين سليمان و تخت بلقيس را بهم پيچيده و تخت را بحضور سليمان آورد و زمين بحالت اوليه خود برگشت ولى ما ائمه هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را ميدانيم و يك حرف ديگر در علم غيب خداوند است و براى خود اختصاص داده «و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم» و در اين باب روايات بسيارى است.

 

سيد رضى در كتاب خصائص بسند خود از اصحاب امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده كه گفتند روزى امير المؤمنين عليه السّلام در مسجد نشسته بود كه دو نفر بر آنحضرت وارد شدند و با يكديگر بر سر موضوعى نزاع داشتند در حضور آنجناب مسئله را طرح نموده و تقاضاى رسيدگى و صدور رأى كردند يكى از دو نفر از خوارج نهروان بود و ادعايش باطل و بى‏اساس و سخن ناروا ميگفت امير المؤمنين عليه السّلام بر عليه او حكم داد و آن مرد خارجى گفت بخدا قسم حكم بعدل نفرمودى و قضاوت شما در پيشگاه خداوند باطل و مرضى حضرت حق نيست امير المؤمنين عليه السّلام با دست اشاره‏اى باو نمود و فرمود اى سگ ساكت شو و از مسجد بيرون رو فورا آنمرد بصورت سگ سياهى شد و اصحاب ديدند لباسهاى آن مرد بهوا پرواز كرد و خودش صدا مينمود و اشك چشمش بصورتش جارى گرديد امير المؤمنين عليه السّلام چون حالت او را مشاهده فرمود رقت نموده سر بآسمان بلند و لباسهاى مباركش بحركت درآمده كلماتى ميفرمود كه ما نفهميديم بخدا قسم ديديم آن شخص بصورت انسانيت برگشت و لباسهايش از هوا روى شانه‏اش افتاد و از مسجد بيرون رفت در حاليكه قدم‏هاى او ميلرزيد و ما بسيار تعجب كرديم و نظرمان بامير المؤمنين عليه السّلام دوخته شده بود حضرت توجهى بما فرموده و اظهار داشتند چرا چنين تعجب كرده‏ايد گفتيم فدايت شويم چگونه تعجب نكنيم از اين حادثه‏اى كه هم اكنون بچشم ديديم فرمود آيا نميدانيد آصف بن برخيا نظير اين حادثه را بصورت فعل در آورده و تخت بلقيس را در لحظه‏اى بحضور سليمان كشانيد و در قرآن داستانش بيان شده و آيات مربوطه را تلاوت فرمود آنگاه پرسيدند كه آيا پيغمبر شما 

 محمد صلى اللّه عليه و آله نزد خدا گرامى‏تر است يا سليمان عرض كرديم پيغمبر ما فرمود پس وصى پيغمبر شما گرامى‏تر است از وصى سليمان در نزد آصف وصى سليمان يك حرف از حروف اسم اعظم بود ولى در نزد ما هفتاد و دو حرف از آن اسم اعظم خداوند است و يك حرف ديگر مختص ذات پاك پروردگار ميباشد اصحاب عرض كردند يا امير المؤمنين عليه السّلام با چنين قدرتى كه بر انجام تمام امور داريد و وسيله تحصيل و تهيه هر چيزى در اختيار شما است چه حاجتى بمردم و يارى آنها داريد در جنگ با معاويه و يا غير او و دورى نمودن مردم از حضور در جنگ حضرت اين آيه را تلاوت فرمود «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»   26-27انبيا    فرمود براى اتمام حجت با مردم و ثبوت محبت آنها من مردم را بسوى جنگ با معاويه دعوت ميكنم و اگر اذن در هلاك دشمن داده شود لحظه‏اى تاخير نخواهد شد لكن خداوند خلايق را بآنچه مشيت ذات مقدسش تعلق بگيرد امتحان و آزمايش ميفرمايد اصحاب از حضورش مرخص شدند در صورتى كه بر عظمت مقام و شخصيت آنجناب بيش از پيش وقوف يافتند و حضرتش اين آيه را تلاوت فرمود.

 

قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ   43 رعد  حضرت صادق عليه السّلام در جواب ابو بصير و ميسره و يحيى بزاز و سدير فرمود بين كسى كه علمى از كتاب را داراست با آنكه علم كتاب در نزد اوست فرق بسيارى وجود دارد آصف بن برخيا فقط واجد يك حرف از حروف اسم اعظم خداوند است دانش او مانند قطره و دريا است و ما ائمه داراى علم كتاب ميباشم.

 

 

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:48 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏5، ص: 96

سوره نمل‏

اين سوره در مكه نازل شده داراى نود و چهار آيه بقول كوفيان و پنج آيه بعقيده حجازيون و يكهزار و صد و چهل و نه كلمه و چهار هزار و هفتصد و نود و نه حرف ميباشد

خلاصه مطالب سوره نمل عبارت است از بيان مؤمنين و شرح حال كفار و بعثت حضرت موسى و داستان سليمان و بلقيس و عاقبت ستمكاران و بيان حال امت‏هاى سلف و اشاره به نفح صور و اهوال قيامت.

 

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 106

در كافى ذيل آيه «وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً» 15   از بعضى از صحابه حضرت جواد عليه السّلام روايت نموده كه حضور حضرت عرضه داشتند مردم در كمى عمر مباركت انديشه‏هاى ناروا دارند فرمود خداوند بداود وحى رسانيد كه سليمان را جانشين خود سازد در صورتى كه سليمان كودكى بود كه گوسفند مى‏چرانيد و بزرگان بنى اسرائيل جانشينى سليمان را قبول نكرده و اعتراض داشتند بداود وحى شد عصاهاى علماء و چوبدستى سليمان را گرفته و در خانه‏اى بگذار و در آن خانه را قفل و مهر كن صبح روز بعد درب را باز نموده و مشاهده كن كدام يك از عصاها سبز شده و داراى برگ و ميوه است صاحب آن عصا جانشين 

 تو خواهد بود حضرت داود علماء بنى اسرائيل را احضار نموده و كيفيت را براى ايشان بيان كرد و همگى قبول نموده و عصاهاى خود را در اختيار داود گذاردند چون صبح روز بعد حضور يافتند ديدند چوبدستى سليمان داراى برگ و ميوه شده است آنگاه حضرت داود ارث برد علم پيغمبران پيش از خود را و سليمان وارث علم داود شد و محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم وارث علم سليمان گرديد و ما ائمه وارث محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشيم و صحف ابراهيم و الواح موسى نزد ما است.

 

گفت خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام عرض كردم قربانت گردم آيا پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم از پيغمبران سلف ارث برده‏اند يا خير فرمود بلى از زمان آدم تا بعثت پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله جد بزرگوارم، خداوند پيغمبرى مبعوث نكرد مگر آنكه محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم داناتر از تمام آنها بود گفتم عيسى بن مريم مرده زنده ميكرد و سليمان منطق طيور را ميدانست آيا پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم هم قدرت بر آن امور را داشت فرمود سليمان چون هدهد را در ميان مرغها نديد در غضب شده و گفت «لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» زيرا  خداوند علمى بهدهد عطا كرده بود كه سليمان فاقد آن بود هدهد از فراز آسمان و زير ابر و هوا بوجود آب در روى زمين واقف ميشد و موكب سليمان را بمحلى كه آب بود دلالت و هدايت ميكرد و با آنكه جن و انس و شياطين و باد در تحت امر و فرمان سليمان بودند هيچكدام اين علم هدهد را نداشتند ولى خداوند در قرآن كريم ميفرمايد «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‏» و ما ائمه كه وارث علم پيغمبر و قرآن هستيم گذشته و آينده اين جهان و علوم اولين و آخرين را دارا هستيم و باذن خدا بر تمام سرائر گيتى واقف ميباشم زيرا خداوند ميفرمايد «وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتابٍ» يعنى هيچ چيز مخفى و پنهانى در زمين و آسمان نيست مگر آنكه تمام آنها در كتاب مبين و قرآن كريم موجود است سپس ميفرمايد «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا» و ما آن بندگان برگزيده هستيم كه خداوند از ميان بندگانش اختيار فرموده و كتابى كه در آن تمام چيزها ذكر شده ارث ما قرار داده است.

گفت خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام عرض كردم قربانت گردم آيا پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم از پيغمبران سلف ارث برده‏اند يا خير فرمود بلى از زمان آدم تا بعثت پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله جد بزرگوارم، خداوند پيغمبرى مبعوث نكرد مگر آنكه محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم داناتر از تمام آنها بود گفتم عيسى بن مريم مرده زنده ميكرد و سليمان منطق طيور را ميدانست آيا پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم هم قدرت بر آن امور را داشت فرمود سليمان چون هدهد را در ميان مرغها نديد در غضب شده و گفت «لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ»   21زيرا  خداوند علمى بهدهد عطا كرده بود كه سليمان فاقد آن بود هدهد از فراز آسمان و زير ابر و هوا بوجود آب در روى زمين واقف ميشد و موكب سليمان را بمحلى كه آب بود دلالت و هدايت ميكرد و با آنكه جن و انس و شياطين و باد در تحت امر و فرمان سليمان بودند هيچكدام اين علم هدهد را نداشتند ولى خداوند در قرآن كريم ميفرمايد «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‏»31 فاطر 

  و ما ائمه كه وارث علم پيغمبر و قرآن هستيم گذشته و آينده اين جهان و علوم اولين و آخرين را دارا هستيم و باذن خدا بر تمام سرائر گيتى واقف ميباشم زيرا خداوند ميفرمايد «وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتابٍ»75  نمل يعنى هيچ چيز مخفى و پنهانى در زمين و آسمان نيست مگر آنكه تمام آنها در كتاب مبين و قرآن كريم موجود است سپس ميفرمايد «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا»   32 فاطرو ما آن بندگان برگزيده هستيم كه خداوند از ميان بندگانش اختيار فرموده و كتابى كه در آن تمام چيزها ذكر شده ارث ما قرار داده است.

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:47 ::  نويسنده : ارادتمند

 

 

َإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ  216  و چنانچه ترا نافرمانى كنند بآنها بگو من از آنچه مى‏كنيد بيزارم.

ابن بابويه ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود معناى آيه چنين است:

اى پيغمبر اگر بعد از تو مسلمين در ولايت على عليه السّلام و ائمه ترا نافرمانى كنند بايشان بگو من از شما و عصيان و نافرمانى شما بيزارم، زيرا كه پيغمبر حياة و مماتش يكسان است معصيت و نافرمانى در حال حياة و ممات آنحضرت فرقى ندارد.

 

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 9

 ابن بابويه ذيل آيه «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» تا «أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»  227    از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمود رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله فرموده هر كس كه دوست دارد بدين من چنگ زده و بكشتى نجات سوار شود بايد بعد از من از على بن أبي طالب عليه السّلام پيروى نموده على و دوستان على را دوست داشته و دشمنان على را دشمن بدارد زيرا على وصى و خليفه و پيشواى امت من است چه در حال حياة و چه پس از ممات من على امير بر هر مسلمان و مؤمنى است بعد از من امر او امر منست و نهى او نهى من پيرو او پيرو من و ناصر و ياور  او ناصر و ياور منست خوار كننده او خوار كننده من ميباشد هر كس بعد از من از على جدا شود در روز قيامت مرا ملاقات نخواهد كرد و هر كس با على مخالفت نمايد خداوند او را از بهشت محروم فرموده و بدوزخ خواهد رفت و كسانى كه بعلى اهانت روا دارند خداوند ايشان را در روز عرض اعمال ذليل ميفرمايد و هر كس على را يارى نمايد خداوند روز قيامت او را يارى فرموده و حجت‏هاى دين او را تلقين نمايد و در موقع حساب كارش را آسان ميسازد سپس پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود حسن و حسين عليه السّلام بعد از پدر دو پيشوا و امام امت من هستند ايشان آقاى جوانان بهشت بوده و مادرشان بانوى بانوان و بزرگ زنان دو جهان ميباشد همچنانكه پدرشان بزرگ حجت‏هاى خداست و نه فرزند حسين عليه السّلام امامان مسلمين و نهمى از ايشان قائم ما و حجت دوازدهم است بر مؤمنين پيروى و اطاعت از ائمه دين پيروى و اطاعت من و نافرمانى و عصيان ايشان عصيان از منست منكرين امامت و فضائل ائمه موجب ضلالت و گمراهى بوده و كسانى كه تضييع حق آنها را نمايند در دنيا و آخرت گرفتار شكنجه و عذاب بوده و خداوند كيفر آنها را بشديدترين وجهى ميدهد و انتقام مى‏كشد از غاصبين و منكرين و معاندين ائمه امت من آنگاه فرمودند:

وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ و حضرت صادق عليه السّلام فرمود بخدا قسم اين آيه چنين نازل شده:

 

و سيعلم الذين ظلموا آل محمد حقهم اى منقلب ينقلبون‏

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : ارادتمند

 

فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ(100)

 از سليمان بن خالد روايت كرده گفت روزى حضور حضرت صادق عليه السّلام شرفياب بودم ميفرمود بخدا قسم ما انقدر از شيعيان خود شفاعت كنيم كه دشمنان ما آرزو كنند ايكاش ما هم دوست آل محمد صلى اللّه عليه و آله و از شيعيان آنها بوديم تا امروز از شفاعت ايشان بهره‏مند ميشديم‏

 

 

در كافى از حنان بن سدير روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معناى نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ   193   را سؤال كردم فرمود آنچه را روح الامين جبرئيل نازل كرد ولايت امير المؤمنين عليه السّلام بود.

در كافى از حنان بن سدير روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معناى نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ را سؤال كردم فرمود آنچه را روح الامين جبرئيل نازل كرد ولايت امير المؤمنين عليه السّلام بود.

 در بصائر الدرجات از ابى محمد روايت كرده گفت حضور حضرت باقر عليه السّلام عرض كردم مرا از ولايتى كه جبرئيل در روز غدير از طرف پروردگار نازل كرد آگاه سازيد در جوابم نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ را تلاوت نموده و فرمود آنچه جبرئيل بر دل مبارك پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم نازل كرد ولايت امير المؤمنين عليه السّلام بود.

در كافى از محمد بن فضيل روايت كرده گفت حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود ولايت امير المؤمنين عليه السّلام در كتابهاى تمام پيغمبران سلف نوشته شده و خداوند هيچ پيغمبرى را مبعوث نكرد مگر آنكه بايشان بشارت نبوت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت وصى او على بن أبي طالب عليه السّلام را داده است.

 

محمد بن عباس از ابى محمد حناط روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معناى آيه وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِين  196  َ را سؤال نمودم فرمود مقصود ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است كه در كتب پيغمبران سلف هم بيان شده.

 

 

 تفسير جامع، ج‏5، ص: 7

وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِين  214    َ ابن بابويه ذيل آيه وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ بسند خود از ريان بن صلت روايت كرده گفت روزى جمع كثيرى از علماء مذاهب در مجلس مأمون حضور داشتند بحضرت رضا عليه السّلام خطاب نموده گفت ممكن است از شما تقاضا كنم بيان كنيد كه آيا در قرآن خداوند برگزيدگان آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم را بطور صريح و يا غير صريح بيان فرموده است يا خير                      

 حضرت رضا عليه السّلام فرمود غير از آنچه در باطن قرآن است در دوازده موضع بطور وضوح اين معنى بيان شده از آن جمله آيه وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ و رهطك المخلصين‏است و در قرآن ابى بن كعب و ابن مسعود ثبت اين آيه با جمله و رهطك المخلصين بوده و اين خود منزلت بلند و فضيلتى بزرگ است كه خداوند آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم را بخصوص و ساير مردم را بطور عموم قصد فرموده و در روايت على بن ابراهيم است كه مراد از رهط على و حمزه و جعفر و حسن و حسين و ائمه از آل محمد عليه و عليهم السلام ميباشند.

و فرمود چون اين آيه در مكه بر پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد چهل نفر از بنى هاشم كه تماما وابسته حضرتش بودند دعوت فرمود پس از پذيرائى و طعامى كه بايشان داد فرمود از ميان شما كيست كه مرا يارى نموده و دين خدا را حمايت كند تا او را وصى و جانشين خود سازم ابو لهب بحاضرين گفت زود متفرق شويد زيرا حتما محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم شما را سحر ميكند و همگى متفرق شده رفتند مرتبه دوم پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم خويشان خود را جمع نموده و ضيافتى داد و سپس فرمود هر كس از شما اول بمن ايمان بياورد او را وصى و وزير و جانشين خود مينمايم اين مرتبه نيز بر اثر تحريك ابو لهب حضار مجلس متفرق شدند نتيجه‏اى حاصل نگرديد روز سوم باز پيغمبر اكرم بستگان و خويشان از عشيره خود را در  مجلسى جمع نموده و پس از صرف شير و پذيرائى بايشان خطاب نموده فرمود: كيست از ميان شما كه بمن ايمان آورده مرا يارى نمايد دين مرا ادا كند و وعده مرا انجام دهد و جانشين و وزير و وصى من شود؟ ناگاه على بن أبي طالب عليه السّلام كه از نظر سن كوچكتر از تمام حاضرين و فاقد ثروت و مال بود برخاست و گفت يا رسول اللّه من حاضرم بآنچه فرمودى عمل كنم پيغمبر فرمود يا على تو وصى و وزير و جانشين من ميباشى.

اقوام آنحضرت از مجلس برخاسته و بطريق استهزاء بابو طالب گفتند مبارك باد بر تو اى ابو طالب محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم پسر برادرت فرزند خودت را بر تو امير كرد.

ابن عباس گفت چون آيه فوق نازل شد پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم بكوه صفا تشريف برد و مردم را صدا كرد و آنها از اطراف و جوانب بحضورش رفتند و كسانى كه شخصا نتوانستند شرفياب شوند شخصى را از طرف خود فرستادند پيغمبر فرمود اگر من بشما بگويم كه در زير اين كوه لشگرى مهيا و آماده است كه بر شما تاخته و اموالتان را بغارت ببرند مرا تصديق كرده و راستگو ميدانيد؟ گفتند بلى فرمود پس بدانيد كه من شما را از عذاب سخت خدا ميترسانم، ابو لهب گستاخى نموده گفت: تبا لك زبانت بريده باد امروز همه ما را براى اين دعوت كرده بودى.

 

 خداوند در قبال اين جسارت ابو لهب سوره تبت را نازل فرمود.

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:39 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏5، ص: 57

سوره شعراء

 

سوره شعراء در مكه نازل شده و داراى دويست و بيست و هفت آيه و يكهزار و دويست و نود و هفت كلمه و پنج هزار و پانصد و چهل و دو حرف است.

خلاصه مطالب سوره شعرا عبارت است از توبيخ و سرزنش كفار و شرح حال نوح و ابراهيم و موسى و هود و صالح و لوط و شعيب با اقوامشان و تسلى دادن خاطر پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم.

 

 در كافى ذيل آيه قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ   40  از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است و آصف بن برخيا يك حرف از آنها را ميدانست و چون بدان تكلم نمود در يك لحظه فاصله بين سليمان و تخت بلقيس را بهم پيچيده و تخت را بحضور سليمان آورد و زمين بحالت اوليه خود برگشت ولى ما ائمه هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را ميدانيم و يك حرف ديگر در علم غيب خداوند است و براى خود اختصاص داده «و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم» و در اين باب روايات بسيارى است.

 

 

در كافى ذيل آيه «سَيُرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَها»   93  از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از آيات در اين آيه امير المؤمنين عليه السّلام است و نباء عظيم آنحضرت و ائمه معصومين ميباشند و اين فرمايش خود امير المؤمنين عليه السّلام است كه ميفرمود:

بخدا قسم از براى پروردگار آيتى و نباء عظيمى بزرگتر از من نيست.

 

 

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 67

در كافى ذيل آيه وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ   99  فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ 100    از عبد الحميد وابشى روايت كرده گفت حضور حضرت باقر عليه السّلام عرض كردم همسايه‏اى دارم كه مرتكب محرمات شده و واجبات را ترك مينمايد حتى نماز روزانه را بجا نميآورد حضرت تعجب نموده و پس از ذكر سبحان اللّه فرمودند: گناهكارتر از همسايه تو ناصبى‏ها هستند كه دشمن ما آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشند بدان و آگاه باش نيست بنده مومنى كه حديث ما را بشنود و از براى ما رقت كند مگر آنكه فرشتگان پشت او را مسح نموده و از براى او استغفار كنند و باو خطاب ميشود هر كس بتو همراهى كرده با خود داخل بهشت كن و كمترين عده‏اى كه شخص مؤمن شفاعت مينمايد سى نفر است ولى شفاعت در حق ناصبى مقبول نيست و بهمين جهت اهل جهنم ميگويند از براى ما دوست و شفيعى وجود ندارد

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:36 ::  نويسنده : ارادتمند

 

وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنا 63

در كافى از زراره روايت كرده گفت تفسير آيه فوق را از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود اين آيات در حق ائمه عليهم السلام نازل شده ايشان كسانى هستند كه در روى زمين با احتياط و با سكينه و وقار راه ميروند آنان تمام شب را بسجده پروردگار و عبادت خداوند بروز ميرسانند و در مقام مناجات با تضرع و خشوع با خداى خود ميگويند پروردگارا عذاب دوزخ را از ما بگردان و دور كن چه عذاب دوزخ هلاك كننده و ملازم و هميشگى است و منزل بسيار بد و جايگاه خوفناكى است.

 

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 52 

در امالى ذيل آيه فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ 70  از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده كه فرمود پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده دوستى من و اهلبيت من كفاره گناهان دوستان و سبب ازدياد حسنات آنان است و خداوند از دوستان ما خاندان رسالت آنچه را كه بخود ستم كرده‏اند مى‏بخشد مگر گناهانى را كه اصرار در آنها داشته و يا ظلم و ستمى كه بمؤمنين روا داشته و اعمال زور و جور نموده باشند و ميفرمايد و براى جبران سيئات دوستان ما حسنات باشد.

و مفيد در كتاب اختصاص از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت روزى داخل منزل امير المؤمنين عليه السّلام شدم و منتظر ورود و تشريف آوردن حضرتش بودم كه ناگاه وارد منزل شدند بپا ايستاده و سلام كردم جواب سلام مرا داده و با دست مبارك بكتف من زده و اى اصبغ عرض كردم بلى فدايت شوم فرمود دوستان ما دوستان خدا هستند و چون بميرند از افق اعلى شربتى بآنها بنوشانند كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين‏تر و از برف سردتر است اصبغ گفت حضورش عرض كردم و اگر چه آن دوستان شما معصيت كار باشند؟ فرمودند بلى آيا در قرآن نخوانده‏اى كه ميفرمايد:

فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ   70  اى اصبغ اگر دوستان ما با محبتى كه بما خاندان رسالت دارند خدا را ملاقات نمايند خداوند گناهان ايشان را مى‏آمرزد.

 

وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماما 74

 در حديث ديگر است كه آنحضرت فرمود آيه چنين نازل شده:

و اجعل لنا من المتقين اماما.

و فرمود ما آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم هستيم كه خداوند ما را براى متقين امام قرار داده.

 

 

محمد بن عباس از ابى سعيد خدرى روايت كرده كه پيغمبر اكرم فرمود از جبرئيل پرسيدم مراد از أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا كيست؟ گفت خديجه و فاطمه (عليها السلام) و قُرَّةَ أَعْيُنٍ حسن و حسين عليهما السلام و منظور از و اجعل لنا من المتقين اماما- على بن أبي طالب عليه السّلام است. و حضرت باقر عليه السّلام فرموده اين آيه فقط مختص آل محمد عليه السّلام ميباشد.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:34 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏5، ص: 3

سوره فرقان‏

سوره فرقان در مكه نازل شده و هفتاد و هفت آيه و هشتصد و نود و دو كلمه و سه هزار و هفتصد و سى و سه حرف دارد

خلاصه مطالب سوره فرقان عبارت است از توصيف معبودان مشركين و گفتار آنها در باره قران و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عقايد ايشان بقيامت و حالت احتضار و مرگ و بيان حال امت‏هاى گذشته و تكذيب كردن انبياء و پيغمبران سلف و تسليت خاطر پيغمبر خاتم و دلايل توحيد و خداشناسى و چگونگى حال مؤمنين و توبه‏كنندگان.

 

 

محمد بن عباس ذيل آيه وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً  20  بسند خود از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود روزى پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله امير المؤمنين و فاطمه زهرا و حسن و حسين صلوات اللّه عليهم اجمعين را پيرامون خود جمع نموده و درب خانه را بسته سپس فرمود اى اهلبيت من واى حرم خدا اينك جبرئيل در اين خانه و با شماست و از طرف پروردگار بشما سلام نموده و ميگويد خداوند فرموده من دشمنان شما را وسيله فتنه و آزمايش مينمايم شما اهلبيت من چه ميگوئيد؟ متفقا گفتند اى رسول خدا ما بمشيت پروردگار و آنچه قضا و قدر او بر آن تعلق ميگيرد راضى و صابريم تا در پيشگاه پروردگار از صابرين باشيم زيرا خداوند بصابرين وعده پاداش و اجر كلى فرموده از بيان آنها چنان پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله گريست كه صداى گريه حضرتش را از بيرون خانه شنيدند سپس اين آيه نازل شد تا أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً  20  يعنى زود است صبر كنند چنانچه خودشان فرمودند صبر مينمائيم.

 

قوله تعالى: وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً.23 

 

و در كتاب امالى از امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده فرمود پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله فرموده تعجب دارم از حال كسانى كه اگر شرح حال ابراهيم را بشنوند خوشحال و مسرور شده و چون بحث من و اهلبيت من را در حضورشان بنمايند متغير و بد حال و مشمئز گردند قسم بخدائى كه جان محمد صلى اللّه عليه و آله در دست قدرت او است اگر بنده‏اى روز قيامت با عمل و عبادت هفتاد پيغمبر حاضر شود اگر داراى ولايت من و اهلبيت من نباشد اعمال و عباداتش مقبول درگاه خداوند واقع نخواهد شد و روايات در تأييد اين معنى كه قبولى عبادات موقوف بر ولايت آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم است بقدرى زياد باشد كه شايد قابل شماره و احصاء نيست.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:34 ::  نويسنده : ارادتمند

 

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 41

و در كتاب امالى ذيل آيه وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدِيراً  54    از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده فرمود روزى امام حسين عليه السّلام با عمويم امام حسن عليه السّلام در مدينه راه ميرفتند و من همراه ايشان بودم ناگاه بجماعتى از قريش برخورد نموديم كه جابر بن عبد اللّه انصارى و انس بن مالك نيز با آنها بود همينكه چشم جابر بپدرم و عمويم افتاد بدست و پاى ايشان افتاده و پاى مبارك ايشانرا بوسه ميزد مردى از قريش كه با مروان نسبت داشت بجابر گفت شما با اين پيرى و شخصيت ممتاز و موقعيت عالى كه در محضر پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله داشته‏اى نميبايستى بپاهاى حسين بوسه بزنى جابر بآن مرد گفت اگر چنانكه من ميدانم تو نيز شرافت و فضيلت اين دو فرزند پيغمبر را ميدانستى خاك زير پاى ايشان را توتياى چشم خود مينمودى آنگاه جابر بانس گفت اى ابا حمزه پيغمبر اكرم چيزى در فضيلت اين دو بزرگوار بمن فرمود كه باور نمى‏كنم در هيچيك از افراد موجود باشد امام زين العابدين عليه السّلام فرمود من توقف كردم تا بيانات جابر را بشنوم جابر بانس گفت وقتى در خدمت پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله نشسته بودم بمن فرمودند اى جابر برو فرزندان من حسن و حسين را بياور در امتثال فرمايش حضرتش رفته و ايشان را خدمتش آوردم در راه قدرى امام حسن را بغل گرفته و امام حسين را همراه ميآوردم و گاهى امام حسين را در بغل گرفته و امام حسن را زمين مى‏گذاشتم تا راه برود و پس از شرفيابى از رفتارم مطلع شدند بسيار مسرور و خوشحال گرديدند و آنها را بسيار گرامى داشته و نوازش ميفرمود و چنان ايشان را دوست ميداشت كه فوق آن متصور نبود در چنين شور و حال بمن فرمود اى جابر اين دو فرزند مرا دوست دارى عرض كردم چرا دوست نداشته باشم با اين قرب و منزلتى كه حضور مبارك دارند فرمود اى جابر گوش كن تا شرحى از فضيلت ايشان برايت بيان كنم:

وقتى كه مشيت خداوند تعلق گرفت كه مرا خلق كند مرا بصورت نطفه سفيد پاكيزه‏اى بيافريد و در پشت آدم بوديعه نهاد و پيوسته از پشتى به پشت ديگر و از رحم طاهرى برحم ديگر تا نوح و ابراهيم انتقال داد تا بعبد المطلب منتقل گرديد و هرگز پليدى شرك بآباء سابقين من نرسيد سپس نطفه مزبور بدو قسمت شد جزئى از آن به پشت عبد اللّه و

 يك جزء ديگر به پشت ابو طالب قرار گرفت از عبد اللّه من بوجود آمدم و پيغمبرى و رسالت بمن ختم شد و از ابو طالب على تولد يافته و وصايت باو ختم گرديد پس از وصلت على با دخترم زهرا آن دو نور بصورت حسن و حسين بوجود آمدند و بآن دو مولود اسباط نبوت ختم شد و ذريه مرا خداوند در ايشان قرار داد و خداوند مرا مأمور فرمود تا دنيا را از شرك و بت‏پرستى و جهالت پاك نموده خداشناسى و معرفت پروردگار را در ميان مردم رايج سازم و پس از من و على نور ديدگانم حسن و حسين و فرزندانش حامل لواى توحيد گشته و در اعتلاى دين حق جانفشانى مينمايند بدان اى جابر حسن و حسين پاكيزه و پاك كننده و سيد جوانان بهشت ميباشند سعادتمند كسى كه آنها و پدرانشان را دوست بدارد و واى بحال كسانى كه با ايشان دشمنى نموده و بغض و كينه آنها را در دل داشته باشند.

 

اين حديث را ديگران نيز نقل نموده‏اند.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:31 ::  نويسنده : ارادتمند

 

 

  تفسير جامع، ج‏4، ص: 512

قوله تعالى: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً  55  

 آيه وارد نشده مگر در باره خلافت و امامت حجة بن الحسن قائم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه پيغمبر اكرم باو بشارت داده و احاديث بسيار وارد شده در آنكه آيه شريفه در حق آنحضرت نازلشده و ظهور آنحضرت اجماعى  است و اين حديث از متواتراتست كه فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اگر از دنيا نماند مگر يكروز خداى تعالى آنروز را طولانى گرداند تا بيايد مردى از فرزندان من نام و كنيه او نام و كنيه من است زمين را پر از عدل و انصاف كند پس از آنكه پر از جور و ستم بوده و جايز نيست از براى كسى كه جمع كند ميان نام و كنيه من جز مهدى امة جابر بن عبد اللّه انصارى گفت وقتى آيه أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ نازلشد عرض كردم ايرسول خدا اولى الامر كدامند كه خداى تعالى اطاعت ايشان را باطاعت خود و اطاعت شما مقرون نموده؟ فرمود ايجابر آنها خلفاء و امامانى باشند بعد از من اول ايشان على بن أبي طالب است سپس حسن و حسين و على بن حسين و محمد بن على معروف در تورية بباقر ايجابر تو او را درك كنى وقتى آنحضرت را ملاقات نمودى سلام مرا باو برسان پس از آن جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن على باشد بعد از آن هم نام و كنيه من حجة خدا و بقية اللّه محمد بن حسن بن على صلوات اللّه عليهم اجمعين باشد كسى است كه خداى تعالى بدست آن بزرگوار مشرق و مغرب زمين را فتح و گشاده گرداند پنهان شود از شيعيان خود بر امامت او ثابت و برقرار نماند كسى مگر آنكه خداوند قلب او را بايمان آزمايش كرده باشد جابر ميگويد عرض كردم ايرسول خدا شيعيان در زمان غيبت آنحضرت از وجودش استفاده ميكنند؟ فرمود آرى بآنخدائيكه مرا بنبوت فرستاده ايشان بنور او روشنى يابند و بولايتش منتفع شوند چنانچه منتفع ميشوند بآفتابى كه زير ابر پنهانست سپس فرمود ايجابر اينها از مكنون سر خدا است و مخزون علم او است پوشيده بدار آنها را مگر از اهلش جابر ميگويد مدتى گذشت و من منتظر آن وعده بودم روزى بزيارت حضرت زين العابدين عليه السلام شرفياب شدم نگاه كردم كودكى از اندرون خانه بيرون آمد صورت او را كه مشاهده كردم اندامم بلرزيد و موهاى بدنم برخاست نيك در او نظر كردم اماراتيكه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده بود در او باز يافتم گفتم ايمولا زاده من رو بمن آور و پيش بيا آنحضرت نزد من آمد بخداى كعبه شمايل رسول خدا را در او مشاهده كردم گفتم نام تو چيست؟ فرمود محمد فرزند على بن الحسين عليه السلام عرض كردم تو باقرى؟ فرمود آرى ايجابر پيغام جدم رسول  خدا را بمن برسان گفتم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرا بشارت داد كه چندان بمانى تا فرزندم محمد باقر عليه السلام را دريابى چون او را ملاقات نمودى سلام مرا باو برسان رسول خدا ترا سلام رسانيد فرمود بر رسول خدا پيوسته سلام باد و بر تو ايجابر كه سلام رسول خدا را بمن رسانيدى جابر مى‏گويد پس از آن حضور آنحضرت شرفياب ميشدم و از محضرش استفاده مينمودم روزى مسئله از من سؤال نمود عرض كردم بخدا قسم داخل در نهى رسول خدا نميشوم چه خبر داد مرا كه شما ائمه هدى از بزرگ و كوچك داناترين و بردبارترين مردمان هستيد آنحضرت فرمود راست گفت جد من بخدا كه من باين مسئله عالم‏تر از تو هستم خداوند علم و حكمت را بما ائمه در حال طفوليت عطا فرموده تمام اينها از فضل و رحمتى است كه پروردگار عالم بما اهل بيت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عنايت نموده خلاصه اخبار در باره خلافت و امامت ائمه هدى بسيار است اگر بخواهيم تمام آنها را بيان كنيم كتابهاى متعددى لازم دارد ابن بابويه ذيل آيه مزبور از جابر بن عبد اللّه انصارى روايت كرده گفت روزى جندل بن جنادة بن جبر يهودى نزد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رفته و گفت ايرسول خدا خبر بده بمن از چيزى كه نيست براى خدا و از چيزى كه نيست نزد او و از آن  چيزى‏ كه خداوند به بندگانش ياد نداده پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود چيزيكه براى خدا نيست شريكست و آنچه خداوند فاقد آنست ظلم و ستم كردن بر بندگانست و آنچه خداوند بر بندگانش تعليم نفرموده سخن شما يهودانست كه ميگوئيد عزير پسر خداست و حال آنكه خداوند براى خود پسرى قرار نداد و بكسى اين معنا را تعليم نفرموده جندل عرض كرد شهادت ميدهم كه خدائى جز ذات اقدس پروردگار نيست و شما اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدائى سپس گفت ديشب موسى بن عمران را در خواب ديدم بمن فرمود اى جندل بدست محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قبول اسلام نموده و باوصياى آنحضرت تمسك بجو و شكر ميكنم كه خداوند مرا موفق نمود بشرف مليت اسلام مفتخر گشتم اكنون اى پيغمبر گرامى بمن اطلاع دهيد كه اوصياى بعد از شما كيانند كه بايشان متوسل شوم؟ فرمود اى جندل اوصياء من بعد از من بتعداد نقباء بنى اسرائيل ميباشد جندل گفت آنها دوازده تن بودند فرمود ائمه نيز دوازده نفر باشند اول آنها ابو الائمه على بن أبي طالب عليه السلام سپس حسن عليه السلام و حسين عليه السلام دو فرزند او بعد نه تن ديگر از فرزندان حسين عليه السلام است و اسامى يك بيك آنها را پيغمبر اكرم فرموده و بجندل فرمود ايشان را بشناس و بآنها متوسل شو و متوجه باش تا منافقين از امت ترا فريب ندهند جندل گفت ايرسول خدا من نيز در تورات   اسامى آنها را چنين يافته بودم اليايقطو- شبرا شبيرا لكن نمى‏دانستم و تطبيق نميكردم پيغمبر اكرم فرمود اى جندل دوازدهمين امام كه فرزند عسكرى است بنا بمشيت پروردگار غائب و از ميان مردم پنهان ميشود پرسيد اى رسول خدا نام آن امام چيست فرمود تا موقع ظهور جايز نيست نام او را تصريح نمود جندل عرض كرد تمام اين اسماء را من در تورات ديده‏ام و حضرت موسى مژده نبوت و رسالت شما و امامت اوصياء بعد از شما را داده است پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيه را تلاوت فرمود جندل سؤال كرد خوف و ترس آنها چيست فرمود در زمان هر يك از آنها پادشاه ظالمى است كه آنها را آزار و اذيت رسانيده و بقتل ميرسانند تا آنكه امام غائب بفرمان خداوند از پس پرده غيبت ظهور نموده و پس از آنكه دنيا پر از ظلم و جور شد بعدل و داد جهانرا آباد سازد اى جندل خوشا بحال كسانيكه در زمان غيبت صبر كنند و سعادتمند آنهائى كه بر محبت دوستى اهلبيت من استوار و باقى باشند آنها كسانى هستند كه خداوند در قرآن كريم ميفرمايد يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ و فرمود اى جندل آنها حزب خدا هستند و خرب خدا غالب است جندل تا زمان امامت حضرت امام حسين عليه السلام حياة داشت و در طائف ميزيست نعيم بن قيس ميگويد من وقتى بطائف رسيدم كه جندل مريض و بيمار بود بعيادتش رفتم شير خواست تا بياشامد همينكه شير حاضر شد نوشيد گفت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمن خبر داده بودند آخرين نعمتى كه از دنيا بهره‏مند ميشوم شير است ساعتى نگذشت كه وفات نمود و او را در محلى كه معروف است دفن نمودند.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:30 ::  نويسنده : ارادتمند

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 502

آيه  37

طبرسى ذيل آيه رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مصداق حقيقى آيه هستند و ايشان كسانى ميباشند

كه سود و منفعت تجارتشان بيشتر و بزرگتر است سپس خداوند در آيه بعد براى كسانيكه با آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم منازعه مينمايند مثل ميزند كه اعمال آنها مانند سراب است كه در بيابان شخصى تشنه آب نما را نگاه ميكند آبست و بدان طرف ميرود همينكه بمحل مورد نظر ميرسد آبى نمى‏يابد

 

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 505

ايه 40 

قوله تعالى: أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ در كافى از عباس بن هلال روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت رضا عليه السلام سؤال نمودم و گفتم «او كظلمات» يعنى چه؟ فرمود مراد اولى و دومى است «يَغْشاهُ مَوْجٌ» اشاره بسومى است و غرض از جمله «بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» اشاره بفتنه بنى اميه است «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً» يعنى اگر كسى از فرزندان فاطمه عليه السلام امامى نداشته باشد                       

 روز قيامت فاقد نور و روشنائى است و از صالح بن سهل روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السلام شنيدم ميفرمود مراد از كَظُلُماتٍ أبو بكر و عمر است فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ اشاره بعثمان مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ طلحه و زبير و ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ معاويه و فتنه‏هاى بنى اميه را ميرساند وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً يعنى كسيكه از فرزندان حضرت فاطمه عليه السلام امام نداشته باشد در قيامت نوريكه بروشنائى آن حركت كند و بسوى بهشت برود فاقد است چنانچه خداوند ميفرمايد يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يعنى روز قيامت نور روى مؤمنين چنان روشنائى ميدهد كه پيش روى آنها و طرف راست ايشان روشن ميشود و آنها را رهبرى و سير ميدهد تا وارد منازل و جايگاه‏هاى خود در بهشت بشوند

 

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:28 ::  نويسنده : ارادتمند

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 500

آيه 36

و در تفسير و معناى اين آيه روايات بسيارى از طرق عامه و خاصه رسيده بمضمون همان رواياتى كه بيان شد و تمام آنها داراى همان مفهوم و معنا ميباشند و در ذيل آيه فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ جابر از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از آن خانه‏ها خانه پيغمبر و على عليه السلام است و فرمود آگاه باشيد و بدانيد قول خداوند كه ميفرمايد فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ مراد ولايت ما ائمه است.

 

 

در كافى از ابى حمزه ثمالى روايت كرده گفت روزى در مسجد رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نشسته بودم مردى از در وارد شد سلام كرد و گفت كيستى جواب دادم مردى از اهل كوفه ميباشم سؤال كرد آيا ميشناسى ابو جعفر حضرت باقر عليه السلام را گفتم چه حاجتى باو دارى پاسخ داد چهل مسأله حاضر و مهيا كردم تا از حضرتش پرسش نمايم آنچه حق است بگيرم و آنچه باطل است رها كنم ابو حمزه ميگويد باو گفتم تو حق را از باطل تميز ميدهى و ميشناسى؟ جواب داد بلى گفتم پس چه احتياج دارى بحضرت باقر عليه السلام پاسخ داد شما اهل كوفه طاقت و توانائى نداريد حضرت باقر عليه السلام را بمن نشان ده آنحضرت وارد مسجد پيغمبر شد در حالتى كه جمعى از اهالى خراسان و اطراف ايران دور حضرتش را گرفته و از مسائل و مناسك حج پرسش مينمودند آنحضرت بمكانى جلوس نمود آن مرد هم بنزديكش نشست جواب مسائل مردم را داد سپس متوجه آن مرد شد فرمود كيستى؟ عرض كرد قتادة بن دعامه بصرى فرمود حضرت باقر عليه السلام باو تو فقيه و مفتى اهل بصره هستى؟ عرض كرد بلى فرمود واى بر تو ايقتاده خداوند تبارك و تعالى جمعى را خليفه و حجت خود در روى زمين قرار داده آنها ستون

 زمين هستند و قوام امر بدست ايشان است برگزيدگان علم خدا و مخصوصين او باشند پيش از تمام موجودات آنان را بيافريد و در زير عرش مشغول تسبيح و تمجيد پروردگار بودند در آنوقت قتاده سكوت اختيار كرده و در حالت تحير فرو رفته بود پس از مدتى عرض كرد فدايت گردم بخدا سوگند در مجالس تمام فقها و دانشمندان و مجلس ابن عباس بودم هيچوقت قلبم مضطرب و پريشان و متزلزل نمى‏شد ولى در مجلس و حضور شما چنان مضطرب و پريشان شده‏ام كه نزديك است قالب تهى كنم فرمود باو حضرت باقر عليه السلام ميدانى در چه مكان و حضور چه شخصى نشسته در خانه‏هائى جلوس كرده‏اى كه خداوند اجازه فرموده برفعت و بزرگى نامش در آنجا ياد شده و هر صبح و شام بتقديس و تنزيه ذات پاكش بپردازند و در حضور مردانى هستى كه كسب و كار خريد و فروش مانع آنها نشده از ذكر خداى يگانه و پيوسته نماز بپا داشته و زكوة مال خود را داده و از روز كه تمام دل و ديده خلايق نگران و مضطرب است بيمناك و ترسان هستند و ما ائمه همان اشخاص هستيم قتاده عرض كرد فدايت گردم بخدا قسم همانطور است كه فرموديد سوگند بخدا آنخانه‏هاى شما اهل بيت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است سپس گفت اى فرزند رسول خدا خبر دهيد مرا از انفحه حيوان مرده حلال است يا حرام  آنحضرت تبسمى نمود و فرمود از تمام مسائل خود منصرف شده و اين مسئله را سؤال نمودى عرض كرد فراموش كردم آنها را فرمود بر تو بحثى نيست انفحه (مايه) حلالست چه در آن رگ و استخوان و خون نيست انفحه مانند تخم مرغى است كه از مرغ مرده خارج ميشود آيا تخم مرغ مرده را ميخورند قتاده گفت خير فرمود اگر آن تخم جوجه بشود حلال است و خود تخم حرام انفحه مانند تخم است هرگاه از بازار مسلمين خريدارى نمودى و از دست نمازگذاران بتو رسيد حلال است و از آن سؤال و پرسش نكن مگر آنكه خبر دهند تو را كه از دست كفار گرفته‏اى او را محمد بن عباس از انس بن مالك روايت كرده گفت حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودم آنحضرت آيه فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ را تلاوت نمود شخصى سؤال كرد ايرسول خدا كدام خانه است كه پروردگار اجازه فرموده كه برفعت و بزرگى نامش در آنجا ياد شود؟ فرمود آن خانه‏هاى پيغمبران است أبو بكر پرسش كرد ايرسول خدا خانه على و فاطمه عليه السلام هم داخل آنها است فرمود بلى خانه ايشان برتر و بالاترين خانه‏ها است كه خداوند را برفعت و بزرگى ياد

 آورنده و اينحديث را مخالفين بطرق عديده نقل كرده‏اند

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:26 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 457

سوره نور

سوره نور سوره نور در مدينه نازل شده و داراى 64 آيه و يكهزار و سيصد و بيست و شش كلمه و پنج هزار ششصد و هشتاد حرف است‏

 خلاصه مطالب سوره نور عبارتست از بيان حد زنا و حكم مرد زانى. و زن زناكار و بيان حد قذف و كيفيت و حكم لعان و وجوب حجاب بر زنان و نهى از افشاء اعمال قبيحه و پيروى كردن از اعمال شيطانى. و مدح مؤمنين و بيان اوصاف ايشان و چگونگى كردار كفار و منع از ورود بخانه‏هاى مردم بدون اذن و اجازه آنها و امر بسلام و تحية هنگام ورود در مجالس‏

 

 

عياشى ذيل آيه وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ   10  از زراره روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السلام فرمود مراد از فضل خداوند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و منظور از رحمة ولايت ائمه ميباشد و در روايت ابن شهر آشوب فرمود فضل امير المؤمنين عليه السلام و رحمة فاطمه زهرا عليها السلام است.

 

 

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 495

 «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ» آيه 35  در مرجع ضمير نيز مفسرين اختلاف دارند بعضى گويند  مراد در اينجا قرآن و مرجع ضمير پروردگار است و بعضى ديگر گفتند مقصود از نور ايمان و طاعت خدا است يعنى مثل طاعت و عبادت خداوند در قلب مؤمن چون مشكوتى است كه در درونش چراغى افروخته باشند و شاهد بر اين معنى آيه يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ باشد يعنى نور طاعت و عبادت آنها پيش رو ايشان روشنى دهد و جمعى گويند نور در اينجا عبارتست از دلايل توحيد و عدل پروردگار كه در مرتبه وضوح و ظهور مانند نور است و اما احاديث دلالت دارند كه مقصود از نور دوم محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او باشد و اضافه و نسبت دادن پروردگار بخود از باب اضافه و نسبت تشريفى است چه شرافت پيغمبر و اهل بيت او فوق تمام شرافت‏ها است ابن بابويه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فاطمه زهرا عليه السلام ميباشد و فيها مصباح اشاره بحضرت امام حسن عليه السلام و فِي زُجاجَةٍ مراد امام حسين عليه السلام و كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ حضرت فاطمه است كه در ميان تمام زنان دنيا چون كوكب و ستاره درخشان ميباشد و از يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ حضرت ابراهيم خليل منظور بوده كه ميفرمايد زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يعنى نه يهوديست و نه نصرانى يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ يعنى نزديك است كه از او علم روشن و جلوه‏گر شود وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ امامى است كه از امام ديگر متولد ميشود يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ يعنى بوسيله امام هر كه را بخواهد هدايت ميكند على بن ابراهيم ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرموده مشكوة فاطمه زهراء عليه السلام مصباح حضرت امام حسن عليه السلام و المصباح حضرت امام حسين عليه السلام ميباشد و حضرت زهرا همان كوكب درى است كه بين اهل جهان درخشان و فروزنده است و از حضرت ابراهيم افروخته شده لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يعنى نه يهودى است و نه نصرانى و نزديك است علم و دانش از ايشان منتشر و جارى گردد و نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يعنى امامى بعد از امام ديگر و خداوند بواسطه آن امامان هر كه را بخواهد هدايت ميفرمايد در نور ولايت آنها از راه خلوص طلحة بن زيد از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود خداوند در اين آيه كريمه ابتدا بنور خود نمود و مثل نور او هدايت اوست در قلب مؤمن و مشكوة جوف مؤمن  است و قنديل قلب اوست و چراغ نورى است كه خداوند در قلب او قرار داده كه از مؤمن ديگر افروخته شده و مانند كوه است كه هر وقت آفتاب طلوع و يا غروب كند آن كوه مساوى است و نزديك است آن نورى كه خداوند در قلب آن مؤمن قرار داده تجلى كند و روشنائى بخشد اگر سخنى بگويد واجبى است بر واجب و مستحبى است بر مستحب و خداوند بواسطه نور او هر كه را بخواهد هدايت ميكند براى اداء واجبات و مستحبات و اين مثلى استكه خداوند براى مؤمن زده است و مؤمن داراى پنج نور است يكى نوريكه داخل در او شده دوم نورى استكه از او خارج ميگردد و دانش او هم نوريست و سخن او نور ديگر و در روز قيامت هم روشنائى و نور ديگريست كه او را بسوى بهشت رهبرى مينمايد.

 

 در كافى از عبد اللّه جندب روايت كرده گفت از حضرت رضا عليه السلام كتبا آيه نور را سؤال كردم در جواب مرقوم فرمودند:

اما بعد بدانكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امين خداوند بود در ميان مردم و چون از دنيا رحلت فرمود ما اهلبيت او وارث آنحضرت و امينان خدائيم در روى زمين و تمام علوم از منايا و بلايا و انساب و مولد اسلام نزد ما است و طوايفى كه گمراه بوده و يا هدايت يافته‏اند از صد سال بيشتر و يا كمتر ما آنها را ميشناسيم و سابقه آنها را ميدانيم و رؤساء و بزرگان و ميزان ايمان و مراتب نفاق يكايك آنها را مطلع ميباشيم و نام شيعيان خودمان را با نام پدرانشان بخوبى ميدانيم كه خداوند از آنها بولايت ما عهد و ميثاق گرفته و وارد ميشوند بجايگاه ما و با ما داخل بهشت ميشوند و شيعيان ما تا روز قيامت بدامان ما تمسك ميجويند كسانيكه از ما پيروى و متابعت كنند نجات خواهند يافت و آنهائيكه دورى و بيزارى جويند هلاك ميشوند و منكرين ولايت ما كافر و دوستان ما مؤمن هستند دوست ندارد ما را هيچ كافرى و بغض ندارد بما هيچ مؤمنى  و هر كس بميرد و ما را دوست بدارد بر خدا است كه او را با ما محشور گرداند ما براى پيروان خود نورى هستيم كه موجب راهنمائى ميشويم و هر كه از دوستى و هدايت ما بى‏بهره شد مسلمان نيست دين خدا بوسيله ما خاندان رسالت بسط و توسعه يافته و خداوند ببركت وجود ما آل محمد باران رحمت خود را نازل ميفرمايد و بوسيله ما در دنيا و در قبر و در محشر بمؤمنين نفع و خير ميرساند و مثل مادر كتاب خدا مثل مشكوتست و مشكوة در قنديل قرار دارد و ما چراغى هستيم در آن قنديل و غرض از مصباح محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خداست و مراد از نور على عليه السلام است كه خداوند بنور و ولايت ما هر كه را بخواهد هدايت ميفرمايد و بر خداست كه براى هدايت خلق ولى بفرستد و آن ولى نور دهنده است و برهانش آشكار ميباشد و حجت خداوند است در نزد خلق و بر خداست كه دوستان و محبين ما را از متقين و شهداء و صديقين و صالحين قرار دهد كه آنها رفيقان نيكوئى هستند و شهيدان دوستان ما نسبت بشهداء ساير امم بده درجه برترى و زيادتى دارند و شهيدان شيعيان ما بر شهداى امت پيغمبران سلف نه درجه برتر و بالاترند ما نجبا و اولاد پيغمبران و اولاد اوصياء آنان ميباشيم و ما مخصوص بكتاب خدا هستيم و ما اولى برسول خدائيم و ما كسانى هستيم كه خداوند دين خود را براى ما و بوسيله ما تشريع فرمود و در قرآن كريم ميفرمايد:

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ (يا محمد) وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ و اسمعيل و اسحق و يعقوب ما دانستيم و آنچه دانستيم بمردم رسانديم و علوم اولين و آخرين نزد ما است ما وارث پيغمبران اولو العزم ميباشيم كه اقامه دين خدا نموده‏ايم و خداوند ميفرمايد وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ هر كس بولايت على عليه السلام و ائمه تمكين نكند ولايتى براى او نيست و كافر است ولايت على عليه السلام نور است و شفا است و دليل و هادى و رهبر است.

جابر بن عبد اللّه انصارى گفت وارد شدم بمسجد كوفه ديدم امير المؤمنين عليه السلام با انگشت مبارك كتابت ميكند و تبسم ميفرمايد عرض كردم حضورش اى مولاى من چه باعث تبسم شما شده؟ فرمود عجب دارم از كسيكه تلاوت ميكند اين آيه را و معرفت بحق آن ندارد گفتم كدام آيه اى سيد من؟ فرمود آيه اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ  مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ

 را سپس فرمود مشكوة محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ حسن و حسين عليهما السلام كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ على بن الحسين عليه السلام «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ محمد بن على عليه السلام زيتونة جعفر بن محمد عليه السّلام لا شَرْقِيَّةٍ موسى بن جعفر عليه السلام وَ لا غَرْبِيَّةٍ على بن موسى عليه السلام يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ محمد بن على عليه السلام وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ على بن محمد عليه السلام نُورٌ عَلى‏ نُورٍ حسن بن على عليه السلام يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ حضرت قائم عجل اللّه تعالى فرجه الشريف ميباشد.»

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:19 ::  نويسنده : ارادتمند

 

 

 وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيم‏73     شيخ مفيد در اختصاص ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از صراط ولايت ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است يعنى منافقين كسانى هستند كه از ولايت ما ائمه خارج ميشوند و اينحديث با همان مضمون حديث محمد بن عباس از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده و عامه نيز بطرق متعدده روايت كرده‏اند كه منظور از صراط مستقيم راه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او ميباشد

 

و ذيل جمله وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُون 100  َ از حضرت امام زين العابدين عليه السلام روايت كرده فرمود سخت‏ترين‏

ساعات فرزند آدم سه ساعت باشد اول ساعتى است كه فرشته موكل بر قبض ارواح را مشاهده كنيد دوم ساعتى است كه از قبر بيرون آيد سوم ساعتى باشد كه در محكمه عدل پروردگار حضور يابد عاقبت كارش يا بنجات منتهى شود و داخل بهشت گردد و يا آنكه بكيفر اعمال زشت خود وارد دوزخ شده و هلاك شود در كافى از عمر بن يزيد روايت كرده گفت حضور حضرت صادق عليه السلام عرض كردم شما فرموده‏ايد كه شيعيان ما وارد بهشت ميشوند؟ فرمود بلى گفتم هر چند گناهان آنها بسيار باشد سپس فرمود روز قيامت تمام شيعيان بشفاعت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء گرامش داخل بهشت ميشوند ولى من از عالم برزخ آنها ميترسيم عرض كردم برزخ چيست؟ فرمود عالم قبر است و آنعالمى است كه واسطه ميان مرگ و قيامت است تا مردم برانگيخته شوند و در حديث ديگر فرمود بخدا قسم نميترسم بر شما شيعيان مگر از برزخ چه روز قيامت شما را نزد ما آورند و كارهاى شما بما ائمه مراجعه شود و ما بشيعيان اولى و مهربان هستيم على بن ابراهيم ذيل آيه لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ 100  : روايت كرده اين آيه در حق كسانى وارد شده كه خمس نميدهند و حريز از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود اگر شخصى داراى پول و طلا و نقره و يا چيز ديگرى كه خمس بدان تعلق بگيرد بوده و در تاديه حقوق الهى قصور كند و خمس و زكوة مالش را ندهد در روز قيامت او را در بيابان بى‏آب و علفى سرگردان سازد و بهر طرف كه برود درندگانى در برابر خود مشاهده كند كه قصد حمله و هلاك او را دارند و چنانچه شخصى در طول حيات و زندگانى خود زكوة شتر و گاو و گوسفند خود را بمستحق ندهد خداوند در روز قيامت او را در وادى و صحرائى گرفتار ميسازد كه هر حيوان صاحب شاخى او را شاخ ميزند و باو حمله مينمايد و فرمود اگر كسى خمس مال خود را ندهد خداوند زمين را مانند طوقى بگردنش مياندازد و فرمود مراد از برزخ محلى ميان دنيا و آخرت است كه مردم در آن مكان مورد عقاب و يا مشمول ثواب ميشوند و اين آيه رد بر كسانى است كه منكر عذاب قبر و ثواب و عقاب قبل از فرا رسيدن روز قيامت ميباشند و نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود بر شما نميترسم مگر از برزخ زيرا اگر روز قيامت امر بسوى ما برگردد ما اولى بشما هستيم يعنى بفرياد شما ميرسيم و نيز حضرت زين العابدين عليه السلام فرمود قبر يا باغى است از باغهاى بهشت و يا حفره‏اى از حفرات جهنم‏

 

 إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ 111    و من امروز ايشان را برستگارى ميرسانم بپاداش صبر و بردبارى كه در مقابل مسخرگى‏ها و خنده‏هاى شما كرده‏اند ابن شهر آشوب ذيل آيه فوق از ابن مسعود روايت كرده گفت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اين آيه در شأن على بن أبي طالب و حضرت فاطمه و حسنين عليهم السلام نازلشده چه آنها بر بلاها و طاعت پروردگار در دنيا صبر نمودند و در عالم آخرت رستگار ميباشند.

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:17 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 418

سوره مؤمنون‏

سوره مؤمنون در مكه نازل شده داراى يكصد و هيجده آيه و هزار و هشتصد و چهل كلمه و چهار هزار و هشتصد و دو حرف است.

 خلاصه مطالب اين سوره عبارت است از بيان اوصاف مؤمنين و آفرينش انسان و داستان نوح و كشتى ساختن او و اشاره اجمالى بداستان پيغمبران بعد از نوح و بيان حال و گفتار كفار و منافقين و دلايل توحيد و خداشناسى و حال كفار و منافقين در دوزخ و توبيخ و نكوهش آنان و آنكه انسانى عبث و بازيچه آفريده نشده‏

 

 

سعد بن عبد اللّه از كامل تمار روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السلام بمن فرمود ميدانى قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ  1  يعنى چه؟ عرض كردم حضورش بفرمائيد فرمود معنى او آنست كه رستگار شدند تسليم شوند كان و مؤمنين نجبائى هستند كه غريبند خوشا بحال چنين غربا محمد بن عباس از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود آيه فوق در شأن رسول اكرم و امير المؤمنين و حضرت فاطمه و حسنين صلوات اللّه عليهم اجمعين نازل شده‏

 

تفسیر جامع، ج‏4، ص: 442

 إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ   57  آن مؤمنانى كه از خوف خدا ترسانند محمد بن عباس از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود آيات فوق در حق امير المؤمنين عليه السلام و فرزندان گرامش نازلشده چه آنحضرت و فرزندانش سه شب افطار خود را به فقير و يتيم و اسير دادند و ميفرمودند إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً   انسان 9   ما فقط براى رضاى خدا بشما طعام ميدهيم و از شما هيچ پاداش و سپاسى نمى‏طلبيم ما از قهر پروردگار خود در آنروزيكه از رنج و سختى آن رخسار خلايق در هم و غمگين است ميترسيم‏

 

و از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود ايمردم اگر توانائى داريد كه معروف و شناخته نشويد خود را معروف نكنيد چه مدح و ثنا و ذم و توبيخ مردم بحالتان سود و زيانى نرساند هر گاه نزد خداوند محمود و ستوده باشيد فرمود امير المؤمنين عليه السلام نيست خير و نيكوئى در دنيا جز براى دو طايفه يكى كسانيكه پيوسته حسنات اعمال خود را زياد كند و ديگر آنهائيكه تدارك كنند سيئات و بدى  اعمال و كردار خود را بتوبه نمودن بخدا قسم اگر آن مقدار سجده كنيد كه رگهاى گردن شما قطع شود پروردگار آن عبادت را نپذيرد و قبول نميفرمايد مگر با داشتن ولايت ما اهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آگاه باشيد هر آنكه عارف بحق ما باشد و اميد دارد بپاداش ما و اكتفا كند از مال دنيا بمقدار سد جوع و پوشيدن عورت خود و از خدا خائف و ترسناك باشد چنانچه ميفرمايد

 

 

 

 وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ   60   و پيروى ميكنند از او امر حق و داراى محبت و ولايت اهل بيت باشند و بترسند از روز كه بازگشت ميكنند خلايق بسوى خدا چنين مردمى در كار خير تعجيل كرده و نسبت بيكديگر سبقت و پيشى ميجويند

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:15 ::  نويسنده : ارادتمند

اينكه خداوند فرموده وَ مَنْ عاقَبَ  60  يعنى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ يعنى كشته شدن حسين عليه السلام «لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ» يعنى بوجود حضرت قائم عج كه از فرزندان آن بزرگوار است يارى خواهد فرمود.

 

 

 وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِه 78   در كافى از بريد عجلى روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السلام فرمود خداوند ما ائمه را قصد نموده از آيه و ما هستيم برگزيدگان خدا

 

 لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ   78  در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شاهد و گواه است بر ما ائمه در آنچه از خدا بما رسانيده و ما ائمه گواهى دهيم بر طاعت مطيعان و عصيان عاصيان و هر كه تصديق كند ما را روز قيامت او را تصديق نمائيم و هر كه تكذيب نمايد ما را او را تكذيب كنيم‏

 

 و از حضرت باقر عليه السلام ذيل آيه فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ   78  روايت كرده فرمود مراد از كسانيكه نماز بپا داشته و زكوة ميدهند آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت قائم عليه السلام و اصحاب آن بزرگوار ميباشند كه خداوند آنها را مالك شرق و غرب عالم ميفرمايد و بدست آنحضرت ريشه ظلم و ظالم را ميكند و اهل بدعت و باطل را نابود ميسازد و اثرى از ستم باقى نميگذارد و امر بمعروف و نهى از منكر ميفرمايد و بعد از رحلت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عترتش امان مردم در روى زمين هستند همانطور كه ستارگان امان اهل آسمانها ميباشند اهل بيت و عترت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امان اهل زمين بوده و اگر يكى از آنها در دنيا نباشد دنيا و اهل دنيا هلاك ميشوند

 سليم بن قيس هلالى در كتاب اصل خود از سلمان فارسى روايت كرده گفت از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم معناى آيه را سؤال نمودم فرمود مقصود از شهداء و گواهان من و على و يازده نفر از فرزندان على عليه السلام ميباشيم كه جمعا سيزده نفر هستيم و فرمود خداوند قرار داده گواهان و شهدائى از اهل بيت و عترت من بر امة كه در دنيا مثلى و نظيرى براى هيچ يك از آنها وجود ندارد چنانچه در دنيا نباشند زمين اهلش را فرو برد و هلاك گرداند.

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:14 ::  نويسنده : ارادتمند

محمد بن عباس ذيل آيه الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ ...   41  بسند خود از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود نزد پدرم بودم شخصى حضورش شرفياب شده عرض كرد آيه‏اى از قرآن نفهميده و تفسيرش را نميدانستم از جابر بن يزيد سؤال كردم او مرا حضور شما هدايت كرد فرمود كدام آيه است؟ اين آيه را قرائت كرد پدرم فرمود اين آيه در باره ما اهلبيت پيغمبر وارد شده و سبب نزولش اين بود كه فلان و فلان و هشت نفر ديگر از منافقين و تابعين آنها كه اسامى ايشان را نيز بيان كرد خدمت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حاضر شده گفتند اى رسول خدا بعد از شما امر دين در دست چه كسى خواهد افتاد بخدا قسم ما ميترسيم كه مبادا باهلبيت خود واگذار فرمائيد و براى ما بهتر آنست كه بغير اهلبيت برگردد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در غضب شد فرمود بخدا قسم اگر شما حقيقتا بخدا ايمان داشته و رسالت مرا تصديق داريد نبايد نسبت باهلبيت من بغض داشته باشيد زيرا بغض نسبت باهلبيت من در حكم بغض بمن ميباشد و بغض در باره من موجب كفر بخداست قسم بخدا اگر اهل بيت من قدرت و تمكن پيدا كنند هر آينه نماز را بپا داشته و زكوة را ميدهند و امر بمعروف و نهى از منكر كنند و خداوند بينى كسانيكه بغض من و اهلبيت و ذريه‏ام را در دل دارند بخاك ميمالد خداوند در همان موقع آيه وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَت قَبْلَهُمْ تا فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ    42تا 44   نازل فرمود

 

  درمورد ايه 45 :  در كافى از على بن جعفر روايت كرده گفت از برادرم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام معنى بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ و قصر مشيد را سؤال نمودم فرمود بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ امام صامت و قصر ميشد امام ناطق است و در حديث ديگر فرمود قَصْرٍ مَشِيدٍ امير المؤمنين عليه السلام وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ حضرت فاطمه عليها السلام و فرزندان آن بزرگوار ميباشد.

 

محمد بن عباس ذيل آيه وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيم 51  ِ از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود كسانى كه سعى و كوشش در قطع دوستى و ولايت آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمودند 4 نفر بودند اولى و دومى و سومى و معاويه كه تمام آنها اهل دوزخ هستند و نيز از حكم بن عينه در آيه وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ  52  روايت كرده گفت حضرت امام زين العابدين عليه السلام بمن فرمود اى حكم آيا ميدانى امير المؤمنين عليه السلام باستناد كدام آيه از آيات قرآن حوادث مهم را ميدانست و حتى قاتل خود را مى‏شناخت و براى مردم حديث ميفرمود؟ عرض كردم نميدانم اين آيه وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ  52   را قرائت فرمود حضورش عرض كردم آيا امير المؤمنين عليه السلام محدث بودند؟ فرمود بلى هر يك از ما ائمه اهلبيت پيغمبر محدث هستيم‏

 

از طرف خاصه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده‏اند روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گرسنه بودند نزد مرد انصارى تشريف برده باو فرمودند آيا طعامى در دسترس دارى كه سد جوع كنم؟ عرض كرد بلى فدايت شوم فورا گوسفندى كه داشت ذبح نموده و كبابى مهيا نموده حضور حضرتش آورد چون پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طعام را ديدند آرزو كردند كه چه خوب بود امير المؤمنين عليه السلام و فاطمه و فرزندانش از آن كباب تناول مينمودند ناگاه أبو بكر و عمر آمدند و بعد از آن دو نفر على امير المؤمنين سر رسيد خداوند اين آيه را نازل فرمود وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ يعنى آن دو نفر فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ يعنى با حضور على عليه السلام آن دو نسخ و محو و نابود شدند ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ للناس  52   يعنى خداوند امير المؤمنين عليه السلام يارى كند چه خداوند بحقايق امو جهان دانا بوده نظام عالم را بدرستى ميداند لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَض 53   ٌ خداوند القائات شيطان را وسيله آزمايش كسانى قرار ميدهد كه به بيمارى نفاق و شك و كفر مبتلا و سنگدل و سرسخت شده‏اند و مقصود از شيطان در اين آيه اولى و دومى است وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ  54   يعنى تا بدانند آنهائى كه دانش دارند على امير المؤمنين عليه السلام بر حق است و خلافت و امامت آن بزرگوار از طرف پروردگار نازل شده و باو ايمان آورند وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً   55   منافقين كافر كيش پيوسته در شك و ترديد هستند كه آيا ولايت امير المؤمنين عليه السلام از طرف خدا نازل شده است تا وقتى كه نابهنگام مرگ را بچشم ديده و يا عذاب روز رستاخيز بر سرشان فرود آيد و عقيم روزى است كه مانند آنروز نيست در جهان و حكومت و سلطنت آنروز با خدا است كه بين خلايق حكم مينمايد فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ‏56   يعنى كسانيكه بولايت امير المؤمنين ايمان و اعتقاد دارند و كارهاى نيكى كرده‏اند در بهشت‏هاى پر نعمت مخلد خواهند بود و كسانيكه كافر شده و ايمان و اعتقاد بامير المؤمنين و ائمه معصومين ندارند گرفتار ذلت و خوارى شده و عذاب سخت خواهند ديد

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:13 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 374

سوره حج‏

سوره حج در مدينه نازل شده هفتاد و هشت آيه و هزار و دويست و نود و يك كلمه و پنج هزار و هفتاد و پنج حرف است.

 خلاصه مطلب سوره حج عبارت است از بيان هول قيامت و سختى و شدت آن و بيان آنكه بعضى از مردم نادان در كار خدا جدال كنند و دنبال هر گمراه كننده روند و بيان حال منافقين نسبت بقرآن و پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عاقبت حال كفار و مؤمنين در قيامت و نداء حضرت ابراهيم خلايق را براى زيارت خانه كعبه و بيان مراسم و مناسك حج و دلايل توحيد و خداشناسى‏

 

محمد بن عباس از عيسى بن داود روايت كرده گفت معنى آيه وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِين  34 َ را از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام سؤال نمودم فرمود اين آيه در باره ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده

 

 در كافى از سلام بن مستنير روايت كرده گفت معناى آيه الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِم 40  ْ را از حضرت باقر عليه السلام سؤال نمودم فرمود اين آيه در حق رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين و جعفر و حمزه نازل شده و در باره حضرت امام حسين عليه السلام جاريست‏

 

و آيه أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا  39   در حق امام حسن و امام حسين عليه السلام نازل شده‏

 

قوله تعالى: وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرا 40 حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرمود خداوند بواسطه صبر و بردبارى پيغمبران و ائمه معصومين شر و آزار و اذيت كفار و منافقين را از ايشان و مسلمين دفع نموده و چنانچه پيغمبر و ائمه اهل بيت رسول در مقابل تكذيب و ستم و بيدادگرى كفار و منافقين صبر و   بردبارى نمى‏نمودند آنها را بقتل رسانيده معابد و مساجد خراب و ويرانه ميگرديد و خداپرستى وجود نداشت كه خدا و شعائر الهى را بلند و بپا بدارد

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:11 ::  نويسنده : ارادتمند

 

                         تفسير جامع، ج‏4، ص: 347

وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا 73

 

 از زيد بن على بن الحسين عليه السلام روايت كرده گفت روزى خدمت پدرم امام زين العابدين عليه السلام نشسته بودم كه جابر بن عبد اللّه انصارى حضور پدرم شرفياب شده و مشغول صحبت  بودند كه ناگاه برادرم امام محمد باقر عليه السلام از حجره بيرون آمد همينكه چشم جابر ببرادرم افتاد گفت اين پسر چه نيكو شمائل و شباهت تامى بشمائل پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دارد جابر پرسيد اى فرزند نام تو چيست برادرم گفت محمد جابر سؤال كرد فرزند كيستى اشاره بپدر بزرگوار نموده گفت امام زين العابدين عليه السلام جابر گفت پس شما محمد باقر ميباشى بى‏اختيار از جابر خاست برادرم محمد باقر را در آغوش گرفته و بر سر و رويش بوسه زد و گفت اى محمد جدت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوسيله من بشما سلام رسانيده است برادرم گفت درود و سلام بر جد بزرگوارم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باد جابر بپدرم گفت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمن فرمود چون فرزندم محمد باقر را ملاقات نمودى سلام مرا باو برسان او همنام من و بشمائل من و وارث علم و دانش من است حكم او حكم من ميباشد هفت نفر از فرزندانش امناى خدا و امامان و امان بر امت هستند و هفتمين آن‏ها قائم ما است كه زمين را پر از عدل و داد مينمايد پس از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد آيه فوق را در تأييد اين مقال تلاوت نمودند.

در كافى از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود در قرآن و كتاب خدا ذكر دو ائمه شده يكى ائمه حق است چنانچه ميفرمايد وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا و آنها امامان و پيشوايان خلقند بامر و فرمان پروردگار نه بامر و فرمان مردم خلايق را بسوى خدا دعوت نموده و رهبرى فرمايند و امر و حكم الهى را بر هر چيز مقدم بدارند و ديگرى ائمه كفر و باطل است چنانچه ميفرمايد«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» اينان پيشوايانى باشند كه مردم را بسوى آتش جهنم دعوت نموده و از امر و حكم پروردگار پيروى ننمايند و بميل و هواى نفسانى و خلاف قرآن و دستور خدا ميان مردم حكم كنند و امر خود را بر فرموده پروردگار مقدم بدارند و اينحديث را شيخ مفيد نيز روايت كرده و از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از ائمه در آيه امامانى باشند از ذريه حضرت فاطمه عليها السلام و مقصود از أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ چيزهائى است كه بوسيله فرشته روح بر ايشان نازل ميشود

 

 

تفسير جامع، ج‏4، ص:  وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا 73 و آنها امامان و پيشوايان خلقند بامر و فرمان پروردگار نه بامر و فرمان مردم خلايق را بسوى خدا دعوت نموده و رهبرى فرمايند و امر و حكم الهى را بر هر چيز مقدم بدارند و ديگرى ائمه كفر و باطل است چنانچه ميفرمايد«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» اينان پيشوايانى باشند كه مردم را بسوى آتش جهنم دعوت نموده و از امر و حكم پروردگار پيروى ننمايند و بميل و هواى نفسانى و خلاف قرآن و دستور خدا ميان مردم حكم كنند و امر خود را بر فرموده پروردگار مقدم بدارند و اينحديث را شيخ مفيد نيز روايت كرده و از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از ائمه در آيه امامانى باشند از ذريه حضرت فاطمه عليها السلام و مقصود از أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ چيزهائى است كه بوسيله فرشته روح بر ايشان نازل ميشوپ

 

در كافى از عبد اللّه  ابن سنان ذيل آيه وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُور105 ِ روايت كرده گفت از حضرت صادق (ع) سؤال كردند منظور از كلمه ذكر و زبور در آيه چيست؟ فرمودند ذكر در نزد خداوند است و زبور كتاب آسمانى است كه بر حضرت داود نازل شده و تمام كتاب‏هاى آسمانى نزد ما اهلبيت پيغمبر است.

 

و در روايت ديگر چنين نقل شده كه تمام كتب آسمانى ذكر خداست و محمد بن عباس از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از ذكر ما ائمه از آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشيم و مقصود از ارض بهشت است و صالحون آل محمد ص ميباشند و قوم عابدين شيعيان آل محمد است و طبرسى از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مقصود از قوم عابدين اصحاب حضرت حجة (ع) است.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:0 ::  نويسنده : ارادتمند

 

                        تفسير جامع، ج‏4، ص: 318  

سوره انبیاء علیهم السلام: 

 

سوره انبياء سوره انبياء در مكه نازل شده يكصد و دوازده آيه و هزار و صد و هشت كلمه و چهار هزار و هشتصد و نود حرف است‏

 

 خلاصه سوره انبياء عبارت است از تحريص و ترغيب خلايق بر مستعد شدن براى قيامت و حساب و كتاب و نجوى كفار در باره رسول خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن و امر بسؤال از اهل ذكر و بيان آنكه آسمان و زمين لغو و بيهوده آفريده نشده و ادله توحيد و ميزان اعمال در قيامت و شرح حال حضرت ابراهيم و محاجه آنحضرت و انداختن نمروديان او را در آتش و سرد شدن آتش بر آنحضرت و اشاره بداستان پيغمبران و اهل هر شهر و ديارى كه در عذاب پروردگار هلاك و نابود شوند از براى آنها بازگشت و رجعتى در دنيا نخواهد بود

 

 

على ابن ابراهيم ذيل آيه فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ 7   از زراره روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السلام سؤال كردم اهل ذكر چه كسانى هستند؟ فرمود بخدا قسم اهل ذكر ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هستيم گفتم بايد از شما سؤال شود؟ فرمود بلى عرض كردم سؤال كننده مائيم و آيا بر ما واجب است كه از شما سؤال كنيم؟ فرمودند بلى سپس گفتم آيا بر شما هم جواب دادن بما واجب است يا خير؟

فرمودند ما اختيار داريم كه جواب بدهيم يا ندهيم و در تأئيد و فرمايش خود اين آيه را تلاوت فرمودند: هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ (آيه 39 سوره ص) كنايه از آنست كه خداوند دانش را بما عطا فرموده و مخير گردانيده كه از دانش خود بمردم افاضه كنيم يا نكنيم

 

 

 وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى‏ بِنا حاسِبِين 47

 

 حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرموده‏اند مراد از ميزان پيغمبران و اوصياء آنها ميباشند و نيز  يكى از القاب و كنيه‏هاى حضرت امير المؤمنين على عليه السلام ميزان الاعمال است‏

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:46 ::  نويسنده : ارادتمند

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 315

قُلْ كُلٌّ مُّترََبِّصٌ فَترََبَّصُواْ  فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصرَِّاطِ السَّوِىّ‏ِ وَ مَنِ اهْتَدَى‏(135)

135 بگو: همگى در انتظاريم بنا بر اين در انتظار بمانيد و به زودى خواهيد دانست چه كسانى اهل راه راست و هدايت يافته هستند.

 

 ابن شهر آشوب از ابن عباس ذيل آيه فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى‏ روايت كرده گفت بخدا قسم اصحاب صراط محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت او هستند و مراد از من اهتدى اصحاب با وفاى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشند كه مسلمين را بولايت امير المؤمنين على بن أبي طالب عليه السلام هدايت ميكنند.

و از على بن رئاب روايت كرده گفت حضرت صادق عليه السلام از براى ما فرمود بخدا قسم آن راه و سبيلى كه خداوند متابعت و پيروى آنرا بشما امر نموده ما ائمه هستيم و صراط مستقيم مائيم اشخاصى كه خداوند اطاعت آنها را بر بندگانش امر   نموده مائيم پس هر كس سعادت و نجاح را مايل است بايد از اين راه و از اين خانه و اشاره بنفس شريف خود فرموده و ميفرمود و از ما بايد پيروى و تبعيت كند و اگر كسى هدايت بخواهد چاره‏اى ندارد مگر آنكه رو بما آورده و از ما كسب فيض نموده و تعليم گرفته و اخذ دانش كند نه از پيش خود و غير ما و آيات آخر سوره دلالت ميكند بر وجوب لطف چه در آنها حجتى است زيرا پروردگار بيان فرمود كه فرستادن رسول بسوى اين مردم لطفى است از طرف حق تعالى براى ايشان و چنانچه پيغمبرى بسوى آنها فرستاده نميشد براى آنمردم عذرى بود و ميگفتند اگر خداوند رسولى براى ما ميفرستاد از او پيروى مينموديم پس فرستادن پيغمبر عذر ايشان را بر طرف كرده حجتى براى آنها باقى نگذاشت.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 314

وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَوةِ وَ اصْطَبرِْ عَلَيهَْا  لَا نَسَْلُكَ رِزْقًا  نحَّْنُ نَرْزُقُكَ  وَ الْعَقِبَةُ لِلتَّقْوَى‏(132)

132 خانواده‏ات را به نماز فرمان ده و خود نيز در انجام آن شكيبا باش. ما از تو روزى نمى‏خواهيم بلكه به تو روزى مى‏دهيم و عاقبت شايسته از آن اهل تقواست.

در ذيل آيه وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ از حضرت رضا عليه السلام روايت كرده فرمود وقتى باهل بيت سختى و مشقت در امور معاش ميرسيد پيغمبر عليه السلام بآنها ميفرمود نماز بجا آوريد چه پروردگار مرا امر بنماز فرموده و آيه را تلاوت ميفرمود خداوند در اين آيه به پيغمبر امر فرمود كه اهلبيت خود را مخصوصا بنماز امر فرمايد و ساير مردم را از آنها جدا ساخته زيرا اهلبيت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در پيشگاه ذات اقدس پروردگار قرب و منزلت خاصى است و چنانچه اهلبيت خود را در رديف ساير مسلمين محسوب  و جنبه اختصاصى و امر خاص نميفرمود منزلت آنها معلوم نميشد و چون اين آيه بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد هر روز صبح موقع نماز بدر خانه على ميرفت و بعلى عليه السلام و فاطمه دختر عزيزش سلام ميكرد و على و فاطمه و حسنين جواب عرض مينمودند آنگاه ميفرمود

الصلوة الصلوة

نماز نماز خداوند شما را رحمت كند خداوند اراده فرموده كه شما از هر پليدى پاك و منزه باشيد و تا موقع رحلت پيوسته پيغمبر اكرم با اهلبيت خود همين رفتار را ميكرد و ابو حمراء خادم پيغمبر ميگفت من مكرر در خدمت پيغمبر حضور داشتم كه صبح‏ها در خانه على عليه السلام ميآمد.

 

قوله تعالى: وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى‏ اين كافران و مشركين ميگفتند چرا محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دليل و معجزه از طرف پروردگار خود نميآورد تا نبوت او ثابت بشود آيا از كتب آسمانى پيشين آيات بينه و مسلمى براى ايشان نيامده است؟ آيات و بينات آمد ولى آنها بآن نگرويدند  و ايمان نياوردند و اگر ما پيش از بعثت پيغمبران ايشان را هلاك و نابود مينموديم ميگفتند اگر خداوند رسولى براى ما ميفرستاد پيش از آنكه دچار خوارى و ذلت شويم از او پيروى و متابعت ميكرديم ايرسول ما بايشان بگو همگى منتظر فرمان خدا باشيد بزودى ميدانيد كه ما و شما كداميك براه راست و سعادت بوده و كدام يك بهدايت راه يافته‏ايم‏

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:42 ::  نويسنده : ارادتمند

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 309

قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعَا  بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ  فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنىّ‏ِ هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَاىَ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى‏(123)

وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَ نحَْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ أَعْمَى‏(124)

123 خداوند به آدم و حوّا فرمود: از بهشت به زمين فرود آييد، در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود. هر گاه هدايت من به سراغ شما آيد، هر كه پذيراى آن باشد نه گمراه شود و نه شقى گردد.

124 و هر كه از ياد من اعراض كند، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت و روز قيامت كور محشورش خواهيم كرد.

 

 در كافى از على بن عبد اللّه ذيل آيه فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‏ روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت صادق عليه السلام سؤال كردند فرمود هر كس بائمه اعتقاد داشته باشد و از اوامر آنها پيروى و اطاعت نمايد هرگز گمراه و بد عاقبت نميشود قوله تعالى: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً در كافى از آنحضرت روايت كرده فرمود مراد آنست كسى كه از ولايت امير المؤمنين اعراض نموده و دورى بجويد و فرمود چنين شخصى در قيامت كور ميشود بجهت آنست كه در دنيا كور باطن بوده و دلش نابيناست از ولايت امير المؤمنين و خداوند ميفرمايد من او را ترك نموده و در آتش جهنم خواهم افكند براى خاطر آنكه در دنيا ائمه دين را ترك نموده و اوامر آنها را اطاعت نكرده و فرموده‏هاى ايشان را گوش نگرفته و چون بآيات خداوند كه امير المؤمنين و ائمه معصومين هستند ايمان نياورده و بولايت بايشان توسل نجسته ائمه نيز در قيامت او را رها نموده و بعذاب سخت و دردناكى گرفتار ميشوند امير المؤمنين عليه السلام در نهج البلاغة فرموده منظور از مَعِيشَةً ضَنْكاً عذاب در قبر است.

 

و اين حديث را شيخ در تهذيب و ابن شهر آشوب در مناقب و ديگران نقل نموده‏اند.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:41 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 305

وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلىَ ءَادَمَ مِن قَبْلُ فَنَسىِ‏َ وَ لَمْ نجَِدْ لَهُ عَزْمًا(115)

115 ما با آدم از قبل پيمان بستيم ولى او فراموش كرد و او را داراى عزمى جزم نيافتيم.

ابن بابويه از حضرت باقر عليه السلام ذيل آيه فوق روايت كرده فرمود پروردگار از آدم عهد و پيمان گرفت كه نزديك درخت معين نرود ولى پروردگار بعلم ازلى خود ميدانست در وقت معين آدم از آن درخت تناول ميكند در آنموقع آدم عهد خود را با خداى تعالى فراموش كرد. و در اختصاص از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود پروردگار از تمام پيغمبران عهد و پيمان گرفت و فرمود آيا من پروردگار شما نيستم و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر من نيست و على امير المؤمنين عليه السلام نميباشد؟ همه عرض كردند بلى همينطور است شما پروردگار و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر و على وصى او امير المؤمنين عليه السلام است نبوت براى ايشان مقرر و ثابت گرديده پس از آن از پيغمبران عهد ديگرى گرفت فرمود بدانيد من پروردگار شما هستم و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر خاتم و رسول من است و على امير المؤمنين عليه السلام و اوصياء بعد از آن واليان و خزان علم من باشند و بوسيله مهدى عليه السلام يارى ميكنم دين خود                        تفسير جامع، ج‏4، ص: 306

 را و انتقام ميكشم از دشمنان خود و پرستش كرده ميشوم از روى رغبت و كراهت، آن پيغمبران عرض كردند پروردگارا ما اقرار و اعتراف داريم و گواهى ميدهيم آدم انكار نكرد فرموده پروردگار را نسبت بولايت اوصياء ولى اقرار و اعتراف هم ننمود پس آدم عزم و استوارى نداشت بر اقرار بولايت و آنهائيكه عزم راسخ داشتند بميثاق خود وفادار بودند و بآن عهد اقرار داشتند و فقط پنج نفر بودند حضرت نوح و حضرت ابراهيم و موسى و عيسى و پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در كافى از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از آن عهد عهدى است كه در باره محمد و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خداوند با آدم نمود و آدم عهد مزبور را فراموش نموده و بر پيمان خود ثابت و استوار نماند و ترك عهد نمود نسبت به محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه بعد از آنحضرت و فرمود سبب آنكه چند تن از پيغمبران را                        تفسير جامع، ج‏4، ص: 307

 اولو العزم گويند آنست كه خداوند از آنها در باره محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء او تا حضرت قائم ولى عصر عجل اللّه فرجه از ايشان عهد و پيمان گرفت و آنها با عزمى راسخ بميثاق خود وفادار بودند و بآن عهد اقرار داشتند.

 

اين حديث را ابن بابويه و شيخ مفيد و ابن شهر آشوب و ديگران نيز نقل نموده‏اند و ما ذيل تفسير سوره بقره در بخش اول داستان آدم و شيطان را بيان كرديم بآن جا مراجعه شود.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:39 ::  نويسنده : ارادتمند

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 299

يَوْمَئذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَانُ وَ رَضىِ‏َ لَهُ قَوْلًا(109)

109 در آن روز شفاعت هيچ كس سود نخواهد داشت، جز آن كس كه خداى رحمان به او اجازه شفاعت دهد و از گفتار او راضى باشد.

ً

 روز قيامت شفاعت كسى سودى ندارد مگر آنكه خداوند مهربان رخصت و دستورى باو داده و از گفتارش خوشنود و راضى باشد عيسى بن داود از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود روز قيامت شفاعت ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بكسى نميرسد مگر آنهائيكه در دنيا مطيع و پيرو آل محمد بوده‏اند قولا و عملا و با دوستى و محبت آن بزرگواران فوت كرده و از دنيا رفته‏اند.

* وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَىّ‏ِ الْقَيُّومِ  وَ قَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا(111)

111 همه چهره‏ها در برابر خداى زنده و پاينده خاضع شوند و هر كه بار ظلمى بر دوش داشته باشد، زيانكار است.

 

حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرمود نزول آيه فوق اينطور است‏

من حمل ظلما لال محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم‏

هر آنكه بار ستم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بدوش گرفته با حسرت و زيانكارى وارد محشر شود

وَ مَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يخََافُ ظُلْمًا وَ لَا هَضْمًا(112)

112 و هر كه در حالى كه مؤمن است كارهاى پسنديده انجام دهد، نه نگران ظلم است و نه از هيچ آسيبى هراس دارد.

 

 و در آيه وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فرمود هر كس كار پسنديده كرده و ايمان به محبت و دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داشته و از دشمنانشان بيزارى جسته نه بيم از ستم داشته و نه آنكه در هم شكسته باشد

يَوْمَئذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِىَ لَا عِوَجَ لَهُ  وَ خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَانِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا(108)

108 در آن روز همگى از دعوت كننده الهى پيروى كرده و با او مخالفتى نخواهند داشت و همه صداها در برابر خداى رحمان، آرام شده و جز صداى آهسته چيزى نمى‏شنوى.

محمد بن عباس بسند خود از عيسى بن داود روايت كرده گفت سؤال نمودم از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام معنى آيه را فرمود آنكسيكه براه راست دعوت مينمايد امير المؤمنين عليه السلام است.

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 300

و از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده ذيل آيه وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فرمود روز قيامت تمام خلايق را خداوند برهنه و عريان در صحراى وسيعى گرد ميآورد و بقدرى در صحراى محشر ازدحام ميشود كه عرق بسيارى كنند و مدت پنجاه سال  توقف و درنگ مينمايند آنگاه منادى از پيشگاه عرش پروردگار ندا ميكند كجا است پيغمبر امى و نبى رحمت كجاست محمد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر اثر صداى مزبور جلوى مردم تشريف برده و در كنار حوض كوثر كه طولش بمسافت فاصله بين ايله و صنعا است ميايستد سپس منادى على امير المؤمنين عليه السلام را صدا ميزند آنحضرت نيز در كنار پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرار گرفته و بعد بخلايق امر و اجازه داده ميشود كه از برابر ايشان عبور كنند گروهى بسوى حوض كوثر متوجه ميشوند و جمع بسيارى از حوض منحرف و براه ديگرى عزيمت مينمايند كه از اثر آن پيغمبر رحمت متأثر و گريان شده و ميگويد پروردگارا اين جماعت شيعه على و دوستداران اهل بيت من هستند و اكنون از كوثر دور ميشوند فرشته‏اى حضور پيغمبر اكرم رسيده و علت گريه را سؤال مينمايند ميفرمايد براى دوستان اهلبيت خود گريه ميكنم كه آنها را بطرف جهنم سوق ميدهند و مانع شدند كه در كنار حوض كوثر بمن برسد خطاب ميرسد از طرف پروردگار اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گناهان امتت را بتو بخشيده و ايشان را آمرزيدم و آنان را بتو ملحق كرديم حضرت باقر عليه السلام فرمود بقدرى زن و مرد گريان فرياد بر آرند اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بفرياد ما برس و آنقدر از گناهكاران امت در آنروز آمرزيده ميشوند كه احدى از  دوستان ما كه ما را دوست داشته و با دشمنان ما عداوت داشته‏اند در محشر باقى نميماند و همگى داخل حزب ما شده وارد حوض كوثر خواهند شد

 

 

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صلح پایدار و آدرس 14klid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 73
بازدید کل : 26090
تعداد مطالب : 460
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت