صلح پایدار
چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:48 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏5، ص: 96

سوره نمل‏

اين سوره در مكه نازل شده داراى نود و چهار آيه بقول كوفيان و پنج آيه بعقيده حجازيون و يكهزار و صد و چهل و نه كلمه و چهار هزار و هفتصد و نود و نه حرف ميباشد

خلاصه مطالب سوره نمل عبارت است از بيان مؤمنين و شرح حال كفار و بعثت حضرت موسى و داستان سليمان و بلقيس و عاقبت ستمكاران و بيان حال امت‏هاى سلف و اشاره به نفح صور و اهوال قيامت.

 

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 106

در كافى ذيل آيه «وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً» 15   از بعضى از صحابه حضرت جواد عليه السّلام روايت نموده كه حضور حضرت عرضه داشتند مردم در كمى عمر مباركت انديشه‏هاى ناروا دارند فرمود خداوند بداود وحى رسانيد كه سليمان را جانشين خود سازد در صورتى كه سليمان كودكى بود كه گوسفند مى‏چرانيد و بزرگان بنى اسرائيل جانشينى سليمان را قبول نكرده و اعتراض داشتند بداود وحى شد عصاهاى علماء و چوبدستى سليمان را گرفته و در خانه‏اى بگذار و در آن خانه را قفل و مهر كن صبح روز بعد درب را باز نموده و مشاهده كن كدام يك از عصاها سبز شده و داراى برگ و ميوه است صاحب آن عصا جانشين 

 تو خواهد بود حضرت داود علماء بنى اسرائيل را احضار نموده و كيفيت را براى ايشان بيان كرد و همگى قبول نموده و عصاهاى خود را در اختيار داود گذاردند چون صبح روز بعد حضور يافتند ديدند چوبدستى سليمان داراى برگ و ميوه شده است آنگاه حضرت داود ارث برد علم پيغمبران پيش از خود را و سليمان وارث علم داود شد و محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم وارث علم سليمان گرديد و ما ائمه وارث محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشيم و صحف ابراهيم و الواح موسى نزد ما است.

 

گفت خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام عرض كردم قربانت گردم آيا پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم از پيغمبران سلف ارث برده‏اند يا خير فرمود بلى از زمان آدم تا بعثت پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله جد بزرگوارم، خداوند پيغمبرى مبعوث نكرد مگر آنكه محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم داناتر از تمام آنها بود گفتم عيسى بن مريم مرده زنده ميكرد و سليمان منطق طيور را ميدانست آيا پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم هم قدرت بر آن امور را داشت فرمود سليمان چون هدهد را در ميان مرغها نديد در غضب شده و گفت «لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» زيرا  خداوند علمى بهدهد عطا كرده بود كه سليمان فاقد آن بود هدهد از فراز آسمان و زير ابر و هوا بوجود آب در روى زمين واقف ميشد و موكب سليمان را بمحلى كه آب بود دلالت و هدايت ميكرد و با آنكه جن و انس و شياطين و باد در تحت امر و فرمان سليمان بودند هيچكدام اين علم هدهد را نداشتند ولى خداوند در قرآن كريم ميفرمايد «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‏» و ما ائمه كه وارث علم پيغمبر و قرآن هستيم گذشته و آينده اين جهان و علوم اولين و آخرين را دارا هستيم و باذن خدا بر تمام سرائر گيتى واقف ميباشم زيرا خداوند ميفرمايد «وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتابٍ» يعنى هيچ چيز مخفى و پنهانى در زمين و آسمان نيست مگر آنكه تمام آنها در كتاب مبين و قرآن كريم موجود است سپس ميفرمايد «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا» و ما آن بندگان برگزيده هستيم كه خداوند از ميان بندگانش اختيار فرموده و كتابى كه در آن تمام چيزها ذكر شده ارث ما قرار داده است.

گفت خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام عرض كردم قربانت گردم آيا پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم از پيغمبران سلف ارث برده‏اند يا خير فرمود بلى از زمان آدم تا بعثت پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله جد بزرگوارم، خداوند پيغمبرى مبعوث نكرد مگر آنكه محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم داناتر از تمام آنها بود گفتم عيسى بن مريم مرده زنده ميكرد و سليمان منطق طيور را ميدانست آيا پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم هم قدرت بر آن امور را داشت فرمود سليمان چون هدهد را در ميان مرغها نديد در غضب شده و گفت «لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ»   21زيرا  خداوند علمى بهدهد عطا كرده بود كه سليمان فاقد آن بود هدهد از فراز آسمان و زير ابر و هوا بوجود آب در روى زمين واقف ميشد و موكب سليمان را بمحلى كه آب بود دلالت و هدايت ميكرد و با آنكه جن و انس و شياطين و باد در تحت امر و فرمان سليمان بودند هيچكدام اين علم هدهد را نداشتند ولى خداوند در قرآن كريم ميفرمايد «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‏»31 فاطر 

  و ما ائمه كه وارث علم پيغمبر و قرآن هستيم گذشته و آينده اين جهان و علوم اولين و آخرين را دارا هستيم و باذن خدا بر تمام سرائر گيتى واقف ميباشم زيرا خداوند ميفرمايد «وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتابٍ»75  نمل يعنى هيچ چيز مخفى و پنهانى در زمين و آسمان نيست مگر آنكه تمام آنها در كتاب مبين و قرآن كريم موجود است سپس ميفرمايد «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا»   32 فاطرو ما آن بندگان برگزيده هستيم كه خداوند از ميان بندگانش اختيار فرموده و كتابى كه در آن تمام چيزها ذكر شده ارث ما قرار داده است.

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:47 ::  نويسنده : ارادتمند

 

 

َإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ  216  و چنانچه ترا نافرمانى كنند بآنها بگو من از آنچه مى‏كنيد بيزارم.

ابن بابويه ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود معناى آيه چنين است:

اى پيغمبر اگر بعد از تو مسلمين در ولايت على عليه السّلام و ائمه ترا نافرمانى كنند بايشان بگو من از شما و عصيان و نافرمانى شما بيزارم، زيرا كه پيغمبر حياة و مماتش يكسان است معصيت و نافرمانى در حال حياة و ممات آنحضرت فرقى ندارد.

 

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 9

 ابن بابويه ذيل آيه «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» تا «أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»  227    از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمود رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله فرموده هر كس كه دوست دارد بدين من چنگ زده و بكشتى نجات سوار شود بايد بعد از من از على بن أبي طالب عليه السّلام پيروى نموده على و دوستان على را دوست داشته و دشمنان على را دشمن بدارد زيرا على وصى و خليفه و پيشواى امت من است چه در حال حياة و چه پس از ممات من على امير بر هر مسلمان و مؤمنى است بعد از من امر او امر منست و نهى او نهى من پيرو او پيرو من و ناصر و ياور  او ناصر و ياور منست خوار كننده او خوار كننده من ميباشد هر كس بعد از من از على جدا شود در روز قيامت مرا ملاقات نخواهد كرد و هر كس با على مخالفت نمايد خداوند او را از بهشت محروم فرموده و بدوزخ خواهد رفت و كسانى كه بعلى اهانت روا دارند خداوند ايشان را در روز عرض اعمال ذليل ميفرمايد و هر كس على را يارى نمايد خداوند روز قيامت او را يارى فرموده و حجت‏هاى دين او را تلقين نمايد و در موقع حساب كارش را آسان ميسازد سپس پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود حسن و حسين عليه السّلام بعد از پدر دو پيشوا و امام امت من هستند ايشان آقاى جوانان بهشت بوده و مادرشان بانوى بانوان و بزرگ زنان دو جهان ميباشد همچنانكه پدرشان بزرگ حجت‏هاى خداست و نه فرزند حسين عليه السّلام امامان مسلمين و نهمى از ايشان قائم ما و حجت دوازدهم است بر مؤمنين پيروى و اطاعت از ائمه دين پيروى و اطاعت من و نافرمانى و عصيان ايشان عصيان از منست منكرين امامت و فضائل ائمه موجب ضلالت و گمراهى بوده و كسانى كه تضييع حق آنها را نمايند در دنيا و آخرت گرفتار شكنجه و عذاب بوده و خداوند كيفر آنها را بشديدترين وجهى ميدهد و انتقام مى‏كشد از غاصبين و منكرين و معاندين ائمه امت من آنگاه فرمودند:

وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ و حضرت صادق عليه السّلام فرمود بخدا قسم اين آيه چنين نازل شده:

 

و سيعلم الذين ظلموا آل محمد حقهم اى منقلب ينقلبون‏

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : ارادتمند

 

فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ(100)

 از سليمان بن خالد روايت كرده گفت روزى حضور حضرت صادق عليه السّلام شرفياب بودم ميفرمود بخدا قسم ما انقدر از شيعيان خود شفاعت كنيم كه دشمنان ما آرزو كنند ايكاش ما هم دوست آل محمد صلى اللّه عليه و آله و از شيعيان آنها بوديم تا امروز از شفاعت ايشان بهره‏مند ميشديم‏

 

 

در كافى از حنان بن سدير روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معناى نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ   193   را سؤال كردم فرمود آنچه را روح الامين جبرئيل نازل كرد ولايت امير المؤمنين عليه السّلام بود.

در كافى از حنان بن سدير روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معناى نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ را سؤال كردم فرمود آنچه را روح الامين جبرئيل نازل كرد ولايت امير المؤمنين عليه السّلام بود.

 در بصائر الدرجات از ابى محمد روايت كرده گفت حضور حضرت باقر عليه السّلام عرض كردم مرا از ولايتى كه جبرئيل در روز غدير از طرف پروردگار نازل كرد آگاه سازيد در جوابم نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ را تلاوت نموده و فرمود آنچه جبرئيل بر دل مبارك پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم نازل كرد ولايت امير المؤمنين عليه السّلام بود.

در كافى از محمد بن فضيل روايت كرده گفت حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود ولايت امير المؤمنين عليه السّلام در كتابهاى تمام پيغمبران سلف نوشته شده و خداوند هيچ پيغمبرى را مبعوث نكرد مگر آنكه بايشان بشارت نبوت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت وصى او على بن أبي طالب عليه السّلام را داده است.

 

محمد بن عباس از ابى محمد حناط روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معناى آيه وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِين  196  َ را سؤال نمودم فرمود مقصود ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است كه در كتب پيغمبران سلف هم بيان شده.

 

 

 تفسير جامع، ج‏5، ص: 7

وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِين  214    َ ابن بابويه ذيل آيه وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ بسند خود از ريان بن صلت روايت كرده گفت روزى جمع كثيرى از علماء مذاهب در مجلس مأمون حضور داشتند بحضرت رضا عليه السّلام خطاب نموده گفت ممكن است از شما تقاضا كنم بيان كنيد كه آيا در قرآن خداوند برگزيدگان آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم را بطور صريح و يا غير صريح بيان فرموده است يا خير                      

 حضرت رضا عليه السّلام فرمود غير از آنچه در باطن قرآن است در دوازده موضع بطور وضوح اين معنى بيان شده از آن جمله آيه وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ و رهطك المخلصين‏است و در قرآن ابى بن كعب و ابن مسعود ثبت اين آيه با جمله و رهطك المخلصين بوده و اين خود منزلت بلند و فضيلتى بزرگ است كه خداوند آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم را بخصوص و ساير مردم را بطور عموم قصد فرموده و در روايت على بن ابراهيم است كه مراد از رهط على و حمزه و جعفر و حسن و حسين و ائمه از آل محمد عليه و عليهم السلام ميباشند.

و فرمود چون اين آيه در مكه بر پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد چهل نفر از بنى هاشم كه تماما وابسته حضرتش بودند دعوت فرمود پس از پذيرائى و طعامى كه بايشان داد فرمود از ميان شما كيست كه مرا يارى نموده و دين خدا را حمايت كند تا او را وصى و جانشين خود سازم ابو لهب بحاضرين گفت زود متفرق شويد زيرا حتما محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم شما را سحر ميكند و همگى متفرق شده رفتند مرتبه دوم پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم خويشان خود را جمع نموده و ضيافتى داد و سپس فرمود هر كس از شما اول بمن ايمان بياورد او را وصى و وزير و جانشين خود مينمايم اين مرتبه نيز بر اثر تحريك ابو لهب حضار مجلس متفرق شدند نتيجه‏اى حاصل نگرديد روز سوم باز پيغمبر اكرم بستگان و خويشان از عشيره خود را در  مجلسى جمع نموده و پس از صرف شير و پذيرائى بايشان خطاب نموده فرمود: كيست از ميان شما كه بمن ايمان آورده مرا يارى نمايد دين مرا ادا كند و وعده مرا انجام دهد و جانشين و وزير و وصى من شود؟ ناگاه على بن أبي طالب عليه السّلام كه از نظر سن كوچكتر از تمام حاضرين و فاقد ثروت و مال بود برخاست و گفت يا رسول اللّه من حاضرم بآنچه فرمودى عمل كنم پيغمبر فرمود يا على تو وصى و وزير و جانشين من ميباشى.

اقوام آنحضرت از مجلس برخاسته و بطريق استهزاء بابو طالب گفتند مبارك باد بر تو اى ابو طالب محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم پسر برادرت فرزند خودت را بر تو امير كرد.

ابن عباس گفت چون آيه فوق نازل شد پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم بكوه صفا تشريف برد و مردم را صدا كرد و آنها از اطراف و جوانب بحضورش رفتند و كسانى كه شخصا نتوانستند شرفياب شوند شخصى را از طرف خود فرستادند پيغمبر فرمود اگر من بشما بگويم كه در زير اين كوه لشگرى مهيا و آماده است كه بر شما تاخته و اموالتان را بغارت ببرند مرا تصديق كرده و راستگو ميدانيد؟ گفتند بلى فرمود پس بدانيد كه من شما را از عذاب سخت خدا ميترسانم، ابو لهب گستاخى نموده گفت: تبا لك زبانت بريده باد امروز همه ما را براى اين دعوت كرده بودى.

 

 خداوند در قبال اين جسارت ابو لهب سوره تبت را نازل فرمود.

چهار شنبه 7 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:39 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏5، ص: 57

سوره شعراء

 

سوره شعراء در مكه نازل شده و داراى دويست و بيست و هفت آيه و يكهزار و دويست و نود و هفت كلمه و پنج هزار و پانصد و چهل و دو حرف است.

خلاصه مطالب سوره شعرا عبارت است از توبيخ و سرزنش كفار و شرح حال نوح و ابراهيم و موسى و هود و صالح و لوط و شعيب با اقوامشان و تسلى دادن خاطر پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم.

 

 در كافى ذيل آيه قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ   40  از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است و آصف بن برخيا يك حرف از آنها را ميدانست و چون بدان تكلم نمود در يك لحظه فاصله بين سليمان و تخت بلقيس را بهم پيچيده و تخت را بحضور سليمان آورد و زمين بحالت اوليه خود برگشت ولى ما ائمه هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را ميدانيم و يك حرف ديگر در علم غيب خداوند است و براى خود اختصاص داده «و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم» و در اين باب روايات بسيارى است.

 

 

در كافى ذيل آيه «سَيُرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَها»   93  از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از آيات در اين آيه امير المؤمنين عليه السّلام است و نباء عظيم آنحضرت و ائمه معصومين ميباشند و اين فرمايش خود امير المؤمنين عليه السّلام است كه ميفرمود:

بخدا قسم از براى پروردگار آيتى و نباء عظيمى بزرگتر از من نيست.

 

 

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 67

در كافى ذيل آيه وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ   99  فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ 100    از عبد الحميد وابشى روايت كرده گفت حضور حضرت باقر عليه السّلام عرض كردم همسايه‏اى دارم كه مرتكب محرمات شده و واجبات را ترك مينمايد حتى نماز روزانه را بجا نميآورد حضرت تعجب نموده و پس از ذكر سبحان اللّه فرمودند: گناهكارتر از همسايه تو ناصبى‏ها هستند كه دشمن ما آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشند بدان و آگاه باش نيست بنده مومنى كه حديث ما را بشنود و از براى ما رقت كند مگر آنكه فرشتگان پشت او را مسح نموده و از براى او استغفار كنند و باو خطاب ميشود هر كس بتو همراهى كرده با خود داخل بهشت كن و كمترين عده‏اى كه شخص مؤمن شفاعت مينمايد سى نفر است ولى شفاعت در حق ناصبى مقبول نيست و بهمين جهت اهل جهنم ميگويند از براى ما دوست و شفيعى وجود ندارد

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:36 ::  نويسنده : ارادتمند

 

وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنا 63

در كافى از زراره روايت كرده گفت تفسير آيه فوق را از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود اين آيات در حق ائمه عليهم السلام نازل شده ايشان كسانى هستند كه در روى زمين با احتياط و با سكينه و وقار راه ميروند آنان تمام شب را بسجده پروردگار و عبادت خداوند بروز ميرسانند و در مقام مناجات با تضرع و خشوع با خداى خود ميگويند پروردگارا عذاب دوزخ را از ما بگردان و دور كن چه عذاب دوزخ هلاك كننده و ملازم و هميشگى است و منزل بسيار بد و جايگاه خوفناكى است.

 

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 52 

در امالى ذيل آيه فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ 70  از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده كه فرمود پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده دوستى من و اهلبيت من كفاره گناهان دوستان و سبب ازدياد حسنات آنان است و خداوند از دوستان ما خاندان رسالت آنچه را كه بخود ستم كرده‏اند مى‏بخشد مگر گناهانى را كه اصرار در آنها داشته و يا ظلم و ستمى كه بمؤمنين روا داشته و اعمال زور و جور نموده باشند و ميفرمايد و براى جبران سيئات دوستان ما حسنات باشد.

و مفيد در كتاب اختصاص از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت روزى داخل منزل امير المؤمنين عليه السّلام شدم و منتظر ورود و تشريف آوردن حضرتش بودم كه ناگاه وارد منزل شدند بپا ايستاده و سلام كردم جواب سلام مرا داده و با دست مبارك بكتف من زده و اى اصبغ عرض كردم بلى فدايت شوم فرمود دوستان ما دوستان خدا هستند و چون بميرند از افق اعلى شربتى بآنها بنوشانند كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين‏تر و از برف سردتر است اصبغ گفت حضورش عرض كردم و اگر چه آن دوستان شما معصيت كار باشند؟ فرمودند بلى آيا در قرآن نخوانده‏اى كه ميفرمايد:

فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ   70  اى اصبغ اگر دوستان ما با محبتى كه بما خاندان رسالت دارند خدا را ملاقات نمايند خداوند گناهان ايشان را مى‏آمرزد.

 

وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماما 74

 در حديث ديگر است كه آنحضرت فرمود آيه چنين نازل شده:

و اجعل لنا من المتقين اماما.

و فرمود ما آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم هستيم كه خداوند ما را براى متقين امام قرار داده.

 

 

محمد بن عباس از ابى سعيد خدرى روايت كرده كه پيغمبر اكرم فرمود از جبرئيل پرسيدم مراد از أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا كيست؟ گفت خديجه و فاطمه (عليها السلام) و قُرَّةَ أَعْيُنٍ حسن و حسين عليهما السلام و منظور از و اجعل لنا من المتقين اماما- على بن أبي طالب عليه السّلام است. و حضرت باقر عليه السّلام فرموده اين آيه فقط مختص آل محمد عليه السّلام ميباشد.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:34 ::  نويسنده : ارادتمند

 

  تفسير جامع، ج‏5، ص: 41

و در كتاب امالى ذيل آيه وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدِيراً  54    از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده فرمود روزى امام حسين عليه السّلام با عمويم امام حسن عليه السّلام در مدينه راه ميرفتند و من همراه ايشان بودم ناگاه بجماعتى از قريش برخورد نموديم كه جابر بن عبد اللّه انصارى و انس بن مالك نيز با آنها بود همينكه چشم جابر بپدرم و عمويم افتاد بدست و پاى ايشان افتاده و پاى مبارك ايشانرا بوسه ميزد مردى از قريش كه با مروان نسبت داشت بجابر گفت شما با اين پيرى و شخصيت ممتاز و موقعيت عالى كه در محضر پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله داشته‏اى نميبايستى بپاهاى حسين بوسه بزنى جابر بآن مرد گفت اگر چنانكه من ميدانم تو نيز شرافت و فضيلت اين دو فرزند پيغمبر را ميدانستى خاك زير پاى ايشان را توتياى چشم خود مينمودى آنگاه جابر بانس گفت اى ابا حمزه پيغمبر اكرم چيزى در فضيلت اين دو بزرگوار بمن فرمود كه باور نمى‏كنم در هيچيك از افراد موجود باشد امام زين العابدين عليه السّلام فرمود من توقف كردم تا بيانات جابر را بشنوم جابر بانس گفت وقتى در خدمت پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله نشسته بودم بمن فرمودند اى جابر برو فرزندان من حسن و حسين را بياور در امتثال فرمايش حضرتش رفته و ايشان را خدمتش آوردم در راه قدرى امام حسن را بغل گرفته و امام حسين را همراه ميآوردم و گاهى امام حسين را در بغل گرفته و امام حسن را زمين مى‏گذاشتم تا راه برود و پس از شرفيابى از رفتارم مطلع شدند بسيار مسرور و خوشحال گرديدند و آنها را بسيار گرامى داشته و نوازش ميفرمود و چنان ايشان را دوست ميداشت كه فوق آن متصور نبود در چنين شور و حال بمن فرمود اى جابر اين دو فرزند مرا دوست دارى عرض كردم چرا دوست نداشته باشم با اين قرب و منزلتى كه حضور مبارك دارند فرمود اى جابر گوش كن تا شرحى از فضيلت ايشان برايت بيان كنم:

وقتى كه مشيت خداوند تعلق گرفت كه مرا خلق كند مرا بصورت نطفه سفيد پاكيزه‏اى بيافريد و در پشت آدم بوديعه نهاد و پيوسته از پشتى به پشت ديگر و از رحم طاهرى برحم ديگر تا نوح و ابراهيم انتقال داد تا بعبد المطلب منتقل گرديد و هرگز پليدى شرك بآباء سابقين من نرسيد سپس نطفه مزبور بدو قسمت شد جزئى از آن به پشت عبد اللّه و

 يك جزء ديگر به پشت ابو طالب قرار گرفت از عبد اللّه من بوجود آمدم و پيغمبرى و رسالت بمن ختم شد و از ابو طالب على تولد يافته و وصايت باو ختم گرديد پس از وصلت على با دخترم زهرا آن دو نور بصورت حسن و حسين بوجود آمدند و بآن دو مولود اسباط نبوت ختم شد و ذريه مرا خداوند در ايشان قرار داد و خداوند مرا مأمور فرمود تا دنيا را از شرك و بت‏پرستى و جهالت پاك نموده خداشناسى و معرفت پروردگار را در ميان مردم رايج سازم و پس از من و على نور ديدگانم حسن و حسين و فرزندانش حامل لواى توحيد گشته و در اعتلاى دين حق جانفشانى مينمايند بدان اى جابر حسن و حسين پاكيزه و پاك كننده و سيد جوانان بهشت ميباشند سعادتمند كسى كه آنها و پدرانشان را دوست بدارد و واى بحال كسانى كه با ايشان دشمنى نموده و بغض و كينه آنها را در دل داشته باشند.

 

اين حديث را ديگران نيز نقل نموده‏اند.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:34 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏5، ص: 3

سوره فرقان‏

سوره فرقان در مكه نازل شده و هفتاد و هفت آيه و هشتصد و نود و دو كلمه و سه هزار و هفتصد و سى و سه حرف دارد

خلاصه مطالب سوره فرقان عبارت است از توصيف معبودان مشركين و گفتار آنها در باره قران و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عقايد ايشان بقيامت و حالت احتضار و مرگ و بيان حال امت‏هاى گذشته و تكذيب كردن انبياء و پيغمبران سلف و تسليت خاطر پيغمبر خاتم و دلايل توحيد و خداشناسى و چگونگى حال مؤمنين و توبه‏كنندگان.

 

 

محمد بن عباس ذيل آيه وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً  20  بسند خود از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود روزى پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله امير المؤمنين و فاطمه زهرا و حسن و حسين صلوات اللّه عليهم اجمعين را پيرامون خود جمع نموده و درب خانه را بسته سپس فرمود اى اهلبيت من واى حرم خدا اينك جبرئيل در اين خانه و با شماست و از طرف پروردگار بشما سلام نموده و ميگويد خداوند فرموده من دشمنان شما را وسيله فتنه و آزمايش مينمايم شما اهلبيت من چه ميگوئيد؟ متفقا گفتند اى رسول خدا ما بمشيت پروردگار و آنچه قضا و قدر او بر آن تعلق ميگيرد راضى و صابريم تا در پيشگاه پروردگار از صابرين باشيم زيرا خداوند بصابرين وعده پاداش و اجر كلى فرموده از بيان آنها چنان پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله گريست كه صداى گريه حضرتش را از بيرون خانه شنيدند سپس اين آيه نازل شد تا أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً  20  يعنى زود است صبر كنند چنانچه خودشان فرمودند صبر مينمائيم.

 

قوله تعالى: وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً.23 

 

و در كتاب امالى از امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده فرمود پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله فرموده تعجب دارم از حال كسانى كه اگر شرح حال ابراهيم را بشنوند خوشحال و مسرور شده و چون بحث من و اهلبيت من را در حضورشان بنمايند متغير و بد حال و مشمئز گردند قسم بخدائى كه جان محمد صلى اللّه عليه و آله در دست قدرت او است اگر بنده‏اى روز قيامت با عمل و عبادت هفتاد پيغمبر حاضر شود اگر داراى ولايت من و اهلبيت من نباشد اعمال و عباداتش مقبول درگاه خداوند واقع نخواهد شد و روايات در تأييد اين معنى كه قبولى عبادات موقوف بر ولايت آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم است بقدرى زياد باشد كه شايد قابل شماره و احصاء نيست.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:31 ::  نويسنده : ارادتمند

 

 

  تفسير جامع، ج‏4، ص: 512

قوله تعالى: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً  55  

 آيه وارد نشده مگر در باره خلافت و امامت حجة بن الحسن قائم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه پيغمبر اكرم باو بشارت داده و احاديث بسيار وارد شده در آنكه آيه شريفه در حق آنحضرت نازلشده و ظهور آنحضرت اجماعى  است و اين حديث از متواتراتست كه فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اگر از دنيا نماند مگر يكروز خداى تعالى آنروز را طولانى گرداند تا بيايد مردى از فرزندان من نام و كنيه او نام و كنيه من است زمين را پر از عدل و انصاف كند پس از آنكه پر از جور و ستم بوده و جايز نيست از براى كسى كه جمع كند ميان نام و كنيه من جز مهدى امة جابر بن عبد اللّه انصارى گفت وقتى آيه أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ نازلشد عرض كردم ايرسول خدا اولى الامر كدامند كه خداى تعالى اطاعت ايشان را باطاعت خود و اطاعت شما مقرون نموده؟ فرمود ايجابر آنها خلفاء و امامانى باشند بعد از من اول ايشان على بن أبي طالب است سپس حسن و حسين و على بن حسين و محمد بن على معروف در تورية بباقر ايجابر تو او را درك كنى وقتى آنحضرت را ملاقات نمودى سلام مرا باو برسان پس از آن جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن على باشد بعد از آن هم نام و كنيه من حجة خدا و بقية اللّه محمد بن حسن بن على صلوات اللّه عليهم اجمعين باشد كسى است كه خداى تعالى بدست آن بزرگوار مشرق و مغرب زمين را فتح و گشاده گرداند پنهان شود از شيعيان خود بر امامت او ثابت و برقرار نماند كسى مگر آنكه خداوند قلب او را بايمان آزمايش كرده باشد جابر ميگويد عرض كردم ايرسول خدا شيعيان در زمان غيبت آنحضرت از وجودش استفاده ميكنند؟ فرمود آرى بآنخدائيكه مرا بنبوت فرستاده ايشان بنور او روشنى يابند و بولايتش منتفع شوند چنانچه منتفع ميشوند بآفتابى كه زير ابر پنهانست سپس فرمود ايجابر اينها از مكنون سر خدا است و مخزون علم او است پوشيده بدار آنها را مگر از اهلش جابر ميگويد مدتى گذشت و من منتظر آن وعده بودم روزى بزيارت حضرت زين العابدين عليه السلام شرفياب شدم نگاه كردم كودكى از اندرون خانه بيرون آمد صورت او را كه مشاهده كردم اندامم بلرزيد و موهاى بدنم برخاست نيك در او نظر كردم اماراتيكه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده بود در او باز يافتم گفتم ايمولا زاده من رو بمن آور و پيش بيا آنحضرت نزد من آمد بخداى كعبه شمايل رسول خدا را در او مشاهده كردم گفتم نام تو چيست؟ فرمود محمد فرزند على بن الحسين عليه السلام عرض كردم تو باقرى؟ فرمود آرى ايجابر پيغام جدم رسول  خدا را بمن برسان گفتم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرا بشارت داد كه چندان بمانى تا فرزندم محمد باقر عليه السلام را دريابى چون او را ملاقات نمودى سلام مرا باو برسان رسول خدا ترا سلام رسانيد فرمود بر رسول خدا پيوسته سلام باد و بر تو ايجابر كه سلام رسول خدا را بمن رسانيدى جابر مى‏گويد پس از آن حضور آنحضرت شرفياب ميشدم و از محضرش استفاده مينمودم روزى مسئله از من سؤال نمود عرض كردم بخدا قسم داخل در نهى رسول خدا نميشوم چه خبر داد مرا كه شما ائمه هدى از بزرگ و كوچك داناترين و بردبارترين مردمان هستيد آنحضرت فرمود راست گفت جد من بخدا كه من باين مسئله عالم‏تر از تو هستم خداوند علم و حكمت را بما ائمه در حال طفوليت عطا فرموده تمام اينها از فضل و رحمتى است كه پروردگار عالم بما اهل بيت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عنايت نموده خلاصه اخبار در باره خلافت و امامت ائمه هدى بسيار است اگر بخواهيم تمام آنها را بيان كنيم كتابهاى متعددى لازم دارد ابن بابويه ذيل آيه مزبور از جابر بن عبد اللّه انصارى روايت كرده گفت روزى جندل بن جنادة بن جبر يهودى نزد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رفته و گفت ايرسول خدا خبر بده بمن از چيزى كه نيست براى خدا و از چيزى كه نيست نزد او و از آن  چيزى‏ كه خداوند به بندگانش ياد نداده پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود چيزيكه براى خدا نيست شريكست و آنچه خداوند فاقد آنست ظلم و ستم كردن بر بندگانست و آنچه خداوند بر بندگانش تعليم نفرموده سخن شما يهودانست كه ميگوئيد عزير پسر خداست و حال آنكه خداوند براى خود پسرى قرار نداد و بكسى اين معنا را تعليم نفرموده جندل عرض كرد شهادت ميدهم كه خدائى جز ذات اقدس پروردگار نيست و شما اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدائى سپس گفت ديشب موسى بن عمران را در خواب ديدم بمن فرمود اى جندل بدست محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قبول اسلام نموده و باوصياى آنحضرت تمسك بجو و شكر ميكنم كه خداوند مرا موفق نمود بشرف مليت اسلام مفتخر گشتم اكنون اى پيغمبر گرامى بمن اطلاع دهيد كه اوصياى بعد از شما كيانند كه بايشان متوسل شوم؟ فرمود اى جندل اوصياء من بعد از من بتعداد نقباء بنى اسرائيل ميباشد جندل گفت آنها دوازده تن بودند فرمود ائمه نيز دوازده نفر باشند اول آنها ابو الائمه على بن أبي طالب عليه السلام سپس حسن عليه السلام و حسين عليه السلام دو فرزند او بعد نه تن ديگر از فرزندان حسين عليه السلام است و اسامى يك بيك آنها را پيغمبر اكرم فرموده و بجندل فرمود ايشان را بشناس و بآنها متوسل شو و متوجه باش تا منافقين از امت ترا فريب ندهند جندل گفت ايرسول خدا من نيز در تورات   اسامى آنها را چنين يافته بودم اليايقطو- شبرا شبيرا لكن نمى‏دانستم و تطبيق نميكردم پيغمبر اكرم فرمود اى جندل دوازدهمين امام كه فرزند عسكرى است بنا بمشيت پروردگار غائب و از ميان مردم پنهان ميشود پرسيد اى رسول خدا نام آن امام چيست فرمود تا موقع ظهور جايز نيست نام او را تصريح نمود جندل عرض كرد تمام اين اسماء را من در تورات ديده‏ام و حضرت موسى مژده نبوت و رسالت شما و امامت اوصياء بعد از شما را داده است پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيه را تلاوت فرمود جندل سؤال كرد خوف و ترس آنها چيست فرمود در زمان هر يك از آنها پادشاه ظالمى است كه آنها را آزار و اذيت رسانيده و بقتل ميرسانند تا آنكه امام غائب بفرمان خداوند از پس پرده غيبت ظهور نموده و پس از آنكه دنيا پر از ظلم و جور شد بعدل و داد جهانرا آباد سازد اى جندل خوشا بحال كسانيكه در زمان غيبت صبر كنند و سعادتمند آنهائى كه بر محبت دوستى اهلبيت من استوار و باقى باشند آنها كسانى هستند كه خداوند در قرآن كريم ميفرمايد يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ و فرمود اى جندل آنها حزب خدا هستند و خرب خدا غالب است جندل تا زمان امامت حضرت امام حسين عليه السلام حياة داشت و در طائف ميزيست نعيم بن قيس ميگويد من وقتى بطائف رسيدم كه جندل مريض و بيمار بود بعيادتش رفتم شير خواست تا بياشامد همينكه شير حاضر شد نوشيد گفت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمن خبر داده بودند آخرين نعمتى كه از دنيا بهره‏مند ميشوم شير است ساعتى نگذشت كه وفات نمود و او را در محلى كه معروف است دفن نمودند.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:30 ::  نويسنده : ارادتمند

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 502

آيه  37

طبرسى ذيل آيه رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مصداق حقيقى آيه هستند و ايشان كسانى ميباشند

كه سود و منفعت تجارتشان بيشتر و بزرگتر است سپس خداوند در آيه بعد براى كسانيكه با آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم منازعه مينمايند مثل ميزند كه اعمال آنها مانند سراب است كه در بيابان شخصى تشنه آب نما را نگاه ميكند آبست و بدان طرف ميرود همينكه بمحل مورد نظر ميرسد آبى نمى‏يابد

 

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 505

ايه 40 

قوله تعالى: أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ در كافى از عباس بن هلال روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت رضا عليه السلام سؤال نمودم و گفتم «او كظلمات» يعنى چه؟ فرمود مراد اولى و دومى است «يَغْشاهُ مَوْجٌ» اشاره بسومى است و غرض از جمله «بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» اشاره بفتنه بنى اميه است «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً» يعنى اگر كسى از فرزندان فاطمه عليه السلام امامى نداشته باشد                       

 روز قيامت فاقد نور و روشنائى است و از صالح بن سهل روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السلام شنيدم ميفرمود مراد از كَظُلُماتٍ أبو بكر و عمر است فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ اشاره بعثمان مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ طلحه و زبير و ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ معاويه و فتنه‏هاى بنى اميه را ميرساند وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً يعنى كسيكه از فرزندان حضرت فاطمه عليه السلام امام نداشته باشد در قيامت نوريكه بروشنائى آن حركت كند و بسوى بهشت برود فاقد است چنانچه خداوند ميفرمايد يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يعنى روز قيامت نور روى مؤمنين چنان روشنائى ميدهد كه پيش روى آنها و طرف راست ايشان روشن ميشود و آنها را رهبرى و سير ميدهد تا وارد منازل و جايگاه‏هاى خود در بهشت بشوند

 

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:28 ::  نويسنده : ارادتمند

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 500

آيه 36

و در تفسير و معناى اين آيه روايات بسيارى از طرق عامه و خاصه رسيده بمضمون همان رواياتى كه بيان شد و تمام آنها داراى همان مفهوم و معنا ميباشند و در ذيل آيه فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ جابر از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از آن خانه‏ها خانه پيغمبر و على عليه السلام است و فرمود آگاه باشيد و بدانيد قول خداوند كه ميفرمايد فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ مراد ولايت ما ائمه است.

 

 

در كافى از ابى حمزه ثمالى روايت كرده گفت روزى در مسجد رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نشسته بودم مردى از در وارد شد سلام كرد و گفت كيستى جواب دادم مردى از اهل كوفه ميباشم سؤال كرد آيا ميشناسى ابو جعفر حضرت باقر عليه السلام را گفتم چه حاجتى باو دارى پاسخ داد چهل مسأله حاضر و مهيا كردم تا از حضرتش پرسش نمايم آنچه حق است بگيرم و آنچه باطل است رها كنم ابو حمزه ميگويد باو گفتم تو حق را از باطل تميز ميدهى و ميشناسى؟ جواب داد بلى گفتم پس چه احتياج دارى بحضرت باقر عليه السلام پاسخ داد شما اهل كوفه طاقت و توانائى نداريد حضرت باقر عليه السلام را بمن نشان ده آنحضرت وارد مسجد پيغمبر شد در حالتى كه جمعى از اهالى خراسان و اطراف ايران دور حضرتش را گرفته و از مسائل و مناسك حج پرسش مينمودند آنحضرت بمكانى جلوس نمود آن مرد هم بنزديكش نشست جواب مسائل مردم را داد سپس متوجه آن مرد شد فرمود كيستى؟ عرض كرد قتادة بن دعامه بصرى فرمود حضرت باقر عليه السلام باو تو فقيه و مفتى اهل بصره هستى؟ عرض كرد بلى فرمود واى بر تو ايقتاده خداوند تبارك و تعالى جمعى را خليفه و حجت خود در روى زمين قرار داده آنها ستون

 زمين هستند و قوام امر بدست ايشان است برگزيدگان علم خدا و مخصوصين او باشند پيش از تمام موجودات آنان را بيافريد و در زير عرش مشغول تسبيح و تمجيد پروردگار بودند در آنوقت قتاده سكوت اختيار كرده و در حالت تحير فرو رفته بود پس از مدتى عرض كرد فدايت گردم بخدا سوگند در مجالس تمام فقها و دانشمندان و مجلس ابن عباس بودم هيچوقت قلبم مضطرب و پريشان و متزلزل نمى‏شد ولى در مجلس و حضور شما چنان مضطرب و پريشان شده‏ام كه نزديك است قالب تهى كنم فرمود باو حضرت باقر عليه السلام ميدانى در چه مكان و حضور چه شخصى نشسته در خانه‏هائى جلوس كرده‏اى كه خداوند اجازه فرموده برفعت و بزرگى نامش در آنجا ياد شده و هر صبح و شام بتقديس و تنزيه ذات پاكش بپردازند و در حضور مردانى هستى كه كسب و كار خريد و فروش مانع آنها نشده از ذكر خداى يگانه و پيوسته نماز بپا داشته و زكوة مال خود را داده و از روز كه تمام دل و ديده خلايق نگران و مضطرب است بيمناك و ترسان هستند و ما ائمه همان اشخاص هستيم قتاده عرض كرد فدايت گردم بخدا قسم همانطور است كه فرموديد سوگند بخدا آنخانه‏هاى شما اهل بيت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است سپس گفت اى فرزند رسول خدا خبر دهيد مرا از انفحه حيوان مرده حلال است يا حرام  آنحضرت تبسمى نمود و فرمود از تمام مسائل خود منصرف شده و اين مسئله را سؤال نمودى عرض كرد فراموش كردم آنها را فرمود بر تو بحثى نيست انفحه (مايه) حلالست چه در آن رگ و استخوان و خون نيست انفحه مانند تخم مرغى است كه از مرغ مرده خارج ميشود آيا تخم مرغ مرده را ميخورند قتاده گفت خير فرمود اگر آن تخم جوجه بشود حلال است و خود تخم حرام انفحه مانند تخم است هرگاه از بازار مسلمين خريدارى نمودى و از دست نمازگذاران بتو رسيد حلال است و از آن سؤال و پرسش نكن مگر آنكه خبر دهند تو را كه از دست كفار گرفته‏اى او را محمد بن عباس از انس بن مالك روايت كرده گفت حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودم آنحضرت آيه فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ را تلاوت نمود شخصى سؤال كرد ايرسول خدا كدام خانه است كه پروردگار اجازه فرموده كه برفعت و بزرگى نامش در آنجا ياد شود؟ فرمود آن خانه‏هاى پيغمبران است أبو بكر پرسش كرد ايرسول خدا خانه على و فاطمه عليه السلام هم داخل آنها است فرمود بلى خانه ايشان برتر و بالاترين خانه‏ها است كه خداوند را برفعت و بزرگى ياد

 آورنده و اينحديث را مخالفين بطرق عديده نقل كرده‏اند

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:26 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 457

سوره نور

سوره نور سوره نور در مدينه نازل شده و داراى 64 آيه و يكهزار و سيصد و بيست و شش كلمه و پنج هزار ششصد و هشتاد حرف است‏

 خلاصه مطالب سوره نور عبارتست از بيان حد زنا و حكم مرد زانى. و زن زناكار و بيان حد قذف و كيفيت و حكم لعان و وجوب حجاب بر زنان و نهى از افشاء اعمال قبيحه و پيروى كردن از اعمال شيطانى. و مدح مؤمنين و بيان اوصاف ايشان و چگونگى كردار كفار و منع از ورود بخانه‏هاى مردم بدون اذن و اجازه آنها و امر بسلام و تحية هنگام ورود در مجالس‏

 

 

عياشى ذيل آيه وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ   10  از زراره روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السلام فرمود مراد از فضل خداوند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و منظور از رحمة ولايت ائمه ميباشد و در روايت ابن شهر آشوب فرمود فضل امير المؤمنين عليه السلام و رحمة فاطمه زهرا عليها السلام است.

 

 

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 495

 «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ» آيه 35  در مرجع ضمير نيز مفسرين اختلاف دارند بعضى گويند  مراد در اينجا قرآن و مرجع ضمير پروردگار است و بعضى ديگر گفتند مقصود از نور ايمان و طاعت خدا است يعنى مثل طاعت و عبادت خداوند در قلب مؤمن چون مشكوتى است كه در درونش چراغى افروخته باشند و شاهد بر اين معنى آيه يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ باشد يعنى نور طاعت و عبادت آنها پيش رو ايشان روشنى دهد و جمعى گويند نور در اينجا عبارتست از دلايل توحيد و عدل پروردگار كه در مرتبه وضوح و ظهور مانند نور است و اما احاديث دلالت دارند كه مقصود از نور دوم محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او باشد و اضافه و نسبت دادن پروردگار بخود از باب اضافه و نسبت تشريفى است چه شرافت پيغمبر و اهل بيت او فوق تمام شرافت‏ها است ابن بابويه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فاطمه زهرا عليه السلام ميباشد و فيها مصباح اشاره بحضرت امام حسن عليه السلام و فِي زُجاجَةٍ مراد امام حسين عليه السلام و كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ حضرت فاطمه است كه در ميان تمام زنان دنيا چون كوكب و ستاره درخشان ميباشد و از يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ حضرت ابراهيم خليل منظور بوده كه ميفرمايد زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يعنى نه يهوديست و نه نصرانى يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ يعنى نزديك است كه از او علم روشن و جلوه‏گر شود وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ امامى است كه از امام ديگر متولد ميشود يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ يعنى بوسيله امام هر كه را بخواهد هدايت ميكند على بن ابراهيم ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرموده مشكوة فاطمه زهراء عليه السلام مصباح حضرت امام حسن عليه السلام و المصباح حضرت امام حسين عليه السلام ميباشد و حضرت زهرا همان كوكب درى است كه بين اهل جهان درخشان و فروزنده است و از حضرت ابراهيم افروخته شده لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يعنى نه يهودى است و نه نصرانى و نزديك است علم و دانش از ايشان منتشر و جارى گردد و نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يعنى امامى بعد از امام ديگر و خداوند بواسطه آن امامان هر كه را بخواهد هدايت ميفرمايد در نور ولايت آنها از راه خلوص طلحة بن زيد از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود خداوند در اين آيه كريمه ابتدا بنور خود نمود و مثل نور او هدايت اوست در قلب مؤمن و مشكوة جوف مؤمن  است و قنديل قلب اوست و چراغ نورى است كه خداوند در قلب او قرار داده كه از مؤمن ديگر افروخته شده و مانند كوه است كه هر وقت آفتاب طلوع و يا غروب كند آن كوه مساوى است و نزديك است آن نورى كه خداوند در قلب آن مؤمن قرار داده تجلى كند و روشنائى بخشد اگر سخنى بگويد واجبى است بر واجب و مستحبى است بر مستحب و خداوند بواسطه نور او هر كه را بخواهد هدايت ميكند براى اداء واجبات و مستحبات و اين مثلى استكه خداوند براى مؤمن زده است و مؤمن داراى پنج نور است يكى نوريكه داخل در او شده دوم نورى استكه از او خارج ميگردد و دانش او هم نوريست و سخن او نور ديگر و در روز قيامت هم روشنائى و نور ديگريست كه او را بسوى بهشت رهبرى مينمايد.

 

 در كافى از عبد اللّه جندب روايت كرده گفت از حضرت رضا عليه السلام كتبا آيه نور را سؤال كردم در جواب مرقوم فرمودند:

اما بعد بدانكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امين خداوند بود در ميان مردم و چون از دنيا رحلت فرمود ما اهلبيت او وارث آنحضرت و امينان خدائيم در روى زمين و تمام علوم از منايا و بلايا و انساب و مولد اسلام نزد ما است و طوايفى كه گمراه بوده و يا هدايت يافته‏اند از صد سال بيشتر و يا كمتر ما آنها را ميشناسيم و سابقه آنها را ميدانيم و رؤساء و بزرگان و ميزان ايمان و مراتب نفاق يكايك آنها را مطلع ميباشيم و نام شيعيان خودمان را با نام پدرانشان بخوبى ميدانيم كه خداوند از آنها بولايت ما عهد و ميثاق گرفته و وارد ميشوند بجايگاه ما و با ما داخل بهشت ميشوند و شيعيان ما تا روز قيامت بدامان ما تمسك ميجويند كسانيكه از ما پيروى و متابعت كنند نجات خواهند يافت و آنهائيكه دورى و بيزارى جويند هلاك ميشوند و منكرين ولايت ما كافر و دوستان ما مؤمن هستند دوست ندارد ما را هيچ كافرى و بغض ندارد بما هيچ مؤمنى  و هر كس بميرد و ما را دوست بدارد بر خدا است كه او را با ما محشور گرداند ما براى پيروان خود نورى هستيم كه موجب راهنمائى ميشويم و هر كه از دوستى و هدايت ما بى‏بهره شد مسلمان نيست دين خدا بوسيله ما خاندان رسالت بسط و توسعه يافته و خداوند ببركت وجود ما آل محمد باران رحمت خود را نازل ميفرمايد و بوسيله ما در دنيا و در قبر و در محشر بمؤمنين نفع و خير ميرساند و مثل مادر كتاب خدا مثل مشكوتست و مشكوة در قنديل قرار دارد و ما چراغى هستيم در آن قنديل و غرض از مصباح محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خداست و مراد از نور على عليه السلام است كه خداوند بنور و ولايت ما هر كه را بخواهد هدايت ميفرمايد و بر خداست كه براى هدايت خلق ولى بفرستد و آن ولى نور دهنده است و برهانش آشكار ميباشد و حجت خداوند است در نزد خلق و بر خداست كه دوستان و محبين ما را از متقين و شهداء و صديقين و صالحين قرار دهد كه آنها رفيقان نيكوئى هستند و شهيدان دوستان ما نسبت بشهداء ساير امم بده درجه برترى و زيادتى دارند و شهيدان شيعيان ما بر شهداى امت پيغمبران سلف نه درجه برتر و بالاترند ما نجبا و اولاد پيغمبران و اولاد اوصياء آنان ميباشيم و ما مخصوص بكتاب خدا هستيم و ما اولى برسول خدائيم و ما كسانى هستيم كه خداوند دين خود را براى ما و بوسيله ما تشريع فرمود و در قرآن كريم ميفرمايد:

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ (يا محمد) وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ و اسمعيل و اسحق و يعقوب ما دانستيم و آنچه دانستيم بمردم رسانديم و علوم اولين و آخرين نزد ما است ما وارث پيغمبران اولو العزم ميباشيم كه اقامه دين خدا نموده‏ايم و خداوند ميفرمايد وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ هر كس بولايت على عليه السلام و ائمه تمكين نكند ولايتى براى او نيست و كافر است ولايت على عليه السلام نور است و شفا است و دليل و هادى و رهبر است.

جابر بن عبد اللّه انصارى گفت وارد شدم بمسجد كوفه ديدم امير المؤمنين عليه السلام با انگشت مبارك كتابت ميكند و تبسم ميفرمايد عرض كردم حضورش اى مولاى من چه باعث تبسم شما شده؟ فرمود عجب دارم از كسيكه تلاوت ميكند اين آيه را و معرفت بحق آن ندارد گفتم كدام آيه اى سيد من؟ فرمود آيه اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ  مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ

 را سپس فرمود مشكوة محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ حسن و حسين عليهما السلام كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ على بن الحسين عليه السلام «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ محمد بن على عليه السلام زيتونة جعفر بن محمد عليه السّلام لا شَرْقِيَّةٍ موسى بن جعفر عليه السلام وَ لا غَرْبِيَّةٍ على بن موسى عليه السلام يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ محمد بن على عليه السلام وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ على بن محمد عليه السلام نُورٌ عَلى‏ نُورٍ حسن بن على عليه السلام يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ حضرت قائم عجل اللّه تعالى فرجه الشريف ميباشد.»

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:19 ::  نويسنده : ارادتمند

 

 

 وَ إِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيم‏73     شيخ مفيد در اختصاص ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از صراط ولايت ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است يعنى منافقين كسانى هستند كه از ولايت ما ائمه خارج ميشوند و اينحديث با همان مضمون حديث محمد بن عباس از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده و عامه نيز بطرق متعدده روايت كرده‏اند كه منظور از صراط مستقيم راه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او ميباشد

 

و ذيل جمله وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُون 100  َ از حضرت امام زين العابدين عليه السلام روايت كرده فرمود سخت‏ترين‏

ساعات فرزند آدم سه ساعت باشد اول ساعتى است كه فرشته موكل بر قبض ارواح را مشاهده كنيد دوم ساعتى است كه از قبر بيرون آيد سوم ساعتى باشد كه در محكمه عدل پروردگار حضور يابد عاقبت كارش يا بنجات منتهى شود و داخل بهشت گردد و يا آنكه بكيفر اعمال زشت خود وارد دوزخ شده و هلاك شود در كافى از عمر بن يزيد روايت كرده گفت حضور حضرت صادق عليه السلام عرض كردم شما فرموده‏ايد كه شيعيان ما وارد بهشت ميشوند؟ فرمود بلى گفتم هر چند گناهان آنها بسيار باشد سپس فرمود روز قيامت تمام شيعيان بشفاعت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء گرامش داخل بهشت ميشوند ولى من از عالم برزخ آنها ميترسيم عرض كردم برزخ چيست؟ فرمود عالم قبر است و آنعالمى است كه واسطه ميان مرگ و قيامت است تا مردم برانگيخته شوند و در حديث ديگر فرمود بخدا قسم نميترسم بر شما شيعيان مگر از برزخ چه روز قيامت شما را نزد ما آورند و كارهاى شما بما ائمه مراجعه شود و ما بشيعيان اولى و مهربان هستيم على بن ابراهيم ذيل آيه لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ 100  : روايت كرده اين آيه در حق كسانى وارد شده كه خمس نميدهند و حريز از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود اگر شخصى داراى پول و طلا و نقره و يا چيز ديگرى كه خمس بدان تعلق بگيرد بوده و در تاديه حقوق الهى قصور كند و خمس و زكوة مالش را ندهد در روز قيامت او را در بيابان بى‏آب و علفى سرگردان سازد و بهر طرف كه برود درندگانى در برابر خود مشاهده كند كه قصد حمله و هلاك او را دارند و چنانچه شخصى در طول حيات و زندگانى خود زكوة شتر و گاو و گوسفند خود را بمستحق ندهد خداوند در روز قيامت او را در وادى و صحرائى گرفتار ميسازد كه هر حيوان صاحب شاخى او را شاخ ميزند و باو حمله مينمايد و فرمود اگر كسى خمس مال خود را ندهد خداوند زمين را مانند طوقى بگردنش مياندازد و فرمود مراد از برزخ محلى ميان دنيا و آخرت است كه مردم در آن مكان مورد عقاب و يا مشمول ثواب ميشوند و اين آيه رد بر كسانى است كه منكر عذاب قبر و ثواب و عقاب قبل از فرا رسيدن روز قيامت ميباشند و نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود بر شما نميترسم مگر از برزخ زيرا اگر روز قيامت امر بسوى ما برگردد ما اولى بشما هستيم يعنى بفرياد شما ميرسيم و نيز حضرت زين العابدين عليه السلام فرمود قبر يا باغى است از باغهاى بهشت و يا حفره‏اى از حفرات جهنم‏

 

 إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ 111    و من امروز ايشان را برستگارى ميرسانم بپاداش صبر و بردبارى كه در مقابل مسخرگى‏ها و خنده‏هاى شما كرده‏اند ابن شهر آشوب ذيل آيه فوق از ابن مسعود روايت كرده گفت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اين آيه در شأن على بن أبي طالب و حضرت فاطمه و حسنين عليهم السلام نازلشده چه آنها بر بلاها و طاعت پروردگار در دنيا صبر نمودند و در عالم آخرت رستگار ميباشند.

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:17 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 418

سوره مؤمنون‏

سوره مؤمنون در مكه نازل شده داراى يكصد و هيجده آيه و هزار و هشتصد و چهل كلمه و چهار هزار و هشتصد و دو حرف است.

 خلاصه مطالب اين سوره عبارت است از بيان اوصاف مؤمنين و آفرينش انسان و داستان نوح و كشتى ساختن او و اشاره اجمالى بداستان پيغمبران بعد از نوح و بيان حال و گفتار كفار و منافقين و دلايل توحيد و خداشناسى و حال كفار و منافقين در دوزخ و توبيخ و نكوهش آنان و آنكه انسانى عبث و بازيچه آفريده نشده‏

 

 

سعد بن عبد اللّه از كامل تمار روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السلام بمن فرمود ميدانى قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ  1  يعنى چه؟ عرض كردم حضورش بفرمائيد فرمود معنى او آنست كه رستگار شدند تسليم شوند كان و مؤمنين نجبائى هستند كه غريبند خوشا بحال چنين غربا محمد بن عباس از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود آيه فوق در شأن رسول اكرم و امير المؤمنين و حضرت فاطمه و حسنين صلوات اللّه عليهم اجمعين نازل شده‏

 

تفسیر جامع، ج‏4، ص: 442

 إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ   57  آن مؤمنانى كه از خوف خدا ترسانند محمد بن عباس از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود آيات فوق در حق امير المؤمنين عليه السلام و فرزندان گرامش نازلشده چه آنحضرت و فرزندانش سه شب افطار خود را به فقير و يتيم و اسير دادند و ميفرمودند إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً   انسان 9   ما فقط براى رضاى خدا بشما طعام ميدهيم و از شما هيچ پاداش و سپاسى نمى‏طلبيم ما از قهر پروردگار خود در آنروزيكه از رنج و سختى آن رخسار خلايق در هم و غمگين است ميترسيم‏

 

و از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود ايمردم اگر توانائى داريد كه معروف و شناخته نشويد خود را معروف نكنيد چه مدح و ثنا و ذم و توبيخ مردم بحالتان سود و زيانى نرساند هر گاه نزد خداوند محمود و ستوده باشيد فرمود امير المؤمنين عليه السلام نيست خير و نيكوئى در دنيا جز براى دو طايفه يكى كسانيكه پيوسته حسنات اعمال خود را زياد كند و ديگر آنهائيكه تدارك كنند سيئات و بدى  اعمال و كردار خود را بتوبه نمودن بخدا قسم اگر آن مقدار سجده كنيد كه رگهاى گردن شما قطع شود پروردگار آن عبادت را نپذيرد و قبول نميفرمايد مگر با داشتن ولايت ما اهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آگاه باشيد هر آنكه عارف بحق ما باشد و اميد دارد بپاداش ما و اكتفا كند از مال دنيا بمقدار سد جوع و پوشيدن عورت خود و از خدا خائف و ترسناك باشد چنانچه ميفرمايد

 

 

 

 وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ   60   و پيروى ميكنند از او امر حق و داراى محبت و ولايت اهل بيت باشند و بترسند از روز كه بازگشت ميكنند خلايق بسوى خدا چنين مردمى در كار خير تعجيل كرده و نسبت بيكديگر سبقت و پيشى ميجويند

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:15 ::  نويسنده : ارادتمند

اينكه خداوند فرموده وَ مَنْ عاقَبَ  60  يعنى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ يعنى كشته شدن حسين عليه السلام «لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ» يعنى بوجود حضرت قائم عج كه از فرزندان آن بزرگوار است يارى خواهد فرمود.

 

 

 وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِه 78   در كافى از بريد عجلى روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السلام فرمود خداوند ما ائمه را قصد نموده از آيه و ما هستيم برگزيدگان خدا

 

 لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ   78  در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شاهد و گواه است بر ما ائمه در آنچه از خدا بما رسانيده و ما ائمه گواهى دهيم بر طاعت مطيعان و عصيان عاصيان و هر كه تصديق كند ما را روز قيامت او را تصديق نمائيم و هر كه تكذيب نمايد ما را او را تكذيب كنيم‏

 

 و از حضرت باقر عليه السلام ذيل آيه فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ   78  روايت كرده فرمود مراد از كسانيكه نماز بپا داشته و زكوة ميدهند آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت قائم عليه السلام و اصحاب آن بزرگوار ميباشند كه خداوند آنها را مالك شرق و غرب عالم ميفرمايد و بدست آنحضرت ريشه ظلم و ظالم را ميكند و اهل بدعت و باطل را نابود ميسازد و اثرى از ستم باقى نميگذارد و امر بمعروف و نهى از منكر ميفرمايد و بعد از رحلت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عترتش امان مردم در روى زمين هستند همانطور كه ستارگان امان اهل آسمانها ميباشند اهل بيت و عترت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امان اهل زمين بوده و اگر يكى از آنها در دنيا نباشد دنيا و اهل دنيا هلاك ميشوند

 سليم بن قيس هلالى در كتاب اصل خود از سلمان فارسى روايت كرده گفت از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم معناى آيه را سؤال نمودم فرمود مقصود از شهداء و گواهان من و على و يازده نفر از فرزندان على عليه السلام ميباشيم كه جمعا سيزده نفر هستيم و فرمود خداوند قرار داده گواهان و شهدائى از اهل بيت و عترت من بر امة كه در دنيا مثلى و نظيرى براى هيچ يك از آنها وجود ندارد چنانچه در دنيا نباشند زمين اهلش را فرو برد و هلاك گرداند.

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:14 ::  نويسنده : ارادتمند

محمد بن عباس ذيل آيه الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ ...   41  بسند خود از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود نزد پدرم بودم شخصى حضورش شرفياب شده عرض كرد آيه‏اى از قرآن نفهميده و تفسيرش را نميدانستم از جابر بن يزيد سؤال كردم او مرا حضور شما هدايت كرد فرمود كدام آيه است؟ اين آيه را قرائت كرد پدرم فرمود اين آيه در باره ما اهلبيت پيغمبر وارد شده و سبب نزولش اين بود كه فلان و فلان و هشت نفر ديگر از منافقين و تابعين آنها كه اسامى ايشان را نيز بيان كرد خدمت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حاضر شده گفتند اى رسول خدا بعد از شما امر دين در دست چه كسى خواهد افتاد بخدا قسم ما ميترسيم كه مبادا باهلبيت خود واگذار فرمائيد و براى ما بهتر آنست كه بغير اهلبيت برگردد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در غضب شد فرمود بخدا قسم اگر شما حقيقتا بخدا ايمان داشته و رسالت مرا تصديق داريد نبايد نسبت باهلبيت من بغض داشته باشيد زيرا بغض نسبت باهلبيت من در حكم بغض بمن ميباشد و بغض در باره من موجب كفر بخداست قسم بخدا اگر اهل بيت من قدرت و تمكن پيدا كنند هر آينه نماز را بپا داشته و زكوة را ميدهند و امر بمعروف و نهى از منكر كنند و خداوند بينى كسانيكه بغض من و اهلبيت و ذريه‏ام را در دل دارند بخاك ميمالد خداوند در همان موقع آيه وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَت قَبْلَهُمْ تا فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ    42تا 44   نازل فرمود

 

  درمورد ايه 45 :  در كافى از على بن جعفر روايت كرده گفت از برادرم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام معنى بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ و قصر مشيد را سؤال نمودم فرمود بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ امام صامت و قصر ميشد امام ناطق است و در حديث ديگر فرمود قَصْرٍ مَشِيدٍ امير المؤمنين عليه السلام وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ حضرت فاطمه عليها السلام و فرزندان آن بزرگوار ميباشد.

 

محمد بن عباس ذيل آيه وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيم 51  ِ از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود كسانى كه سعى و كوشش در قطع دوستى و ولايت آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمودند 4 نفر بودند اولى و دومى و سومى و معاويه كه تمام آنها اهل دوزخ هستند و نيز از حكم بن عينه در آيه وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ  52  روايت كرده گفت حضرت امام زين العابدين عليه السلام بمن فرمود اى حكم آيا ميدانى امير المؤمنين عليه السلام باستناد كدام آيه از آيات قرآن حوادث مهم را ميدانست و حتى قاتل خود را مى‏شناخت و براى مردم حديث ميفرمود؟ عرض كردم نميدانم اين آيه وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ  52   را قرائت فرمود حضورش عرض كردم آيا امير المؤمنين عليه السلام محدث بودند؟ فرمود بلى هر يك از ما ائمه اهلبيت پيغمبر محدث هستيم‏

 

از طرف خاصه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده‏اند روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گرسنه بودند نزد مرد انصارى تشريف برده باو فرمودند آيا طعامى در دسترس دارى كه سد جوع كنم؟ عرض كرد بلى فدايت شوم فورا گوسفندى كه داشت ذبح نموده و كبابى مهيا نموده حضور حضرتش آورد چون پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طعام را ديدند آرزو كردند كه چه خوب بود امير المؤمنين عليه السلام و فاطمه و فرزندانش از آن كباب تناول مينمودند ناگاه أبو بكر و عمر آمدند و بعد از آن دو نفر على امير المؤمنين سر رسيد خداوند اين آيه را نازل فرمود وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ يعنى آن دو نفر فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ يعنى با حضور على عليه السلام آن دو نسخ و محو و نابود شدند ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ للناس  52   يعنى خداوند امير المؤمنين عليه السلام يارى كند چه خداوند بحقايق امو جهان دانا بوده نظام عالم را بدرستى ميداند لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَض 53   ٌ خداوند القائات شيطان را وسيله آزمايش كسانى قرار ميدهد كه به بيمارى نفاق و شك و كفر مبتلا و سنگدل و سرسخت شده‏اند و مقصود از شيطان در اين آيه اولى و دومى است وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ  54   يعنى تا بدانند آنهائى كه دانش دارند على امير المؤمنين عليه السلام بر حق است و خلافت و امامت آن بزرگوار از طرف پروردگار نازل شده و باو ايمان آورند وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً   55   منافقين كافر كيش پيوسته در شك و ترديد هستند كه آيا ولايت امير المؤمنين عليه السلام از طرف خدا نازل شده است تا وقتى كه نابهنگام مرگ را بچشم ديده و يا عذاب روز رستاخيز بر سرشان فرود آيد و عقيم روزى است كه مانند آنروز نيست در جهان و حكومت و سلطنت آنروز با خدا است كه بين خلايق حكم مينمايد فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ‏56   يعنى كسانيكه بولايت امير المؤمنين ايمان و اعتقاد دارند و كارهاى نيكى كرده‏اند در بهشت‏هاى پر نعمت مخلد خواهند بود و كسانيكه كافر شده و ايمان و اعتقاد بامير المؤمنين و ائمه معصومين ندارند گرفتار ذلت و خوارى شده و عذاب سخت خواهند ديد

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:13 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 374

سوره حج‏

سوره حج در مدينه نازل شده هفتاد و هشت آيه و هزار و دويست و نود و يك كلمه و پنج هزار و هفتاد و پنج حرف است.

 خلاصه مطلب سوره حج عبارت است از بيان هول قيامت و سختى و شدت آن و بيان آنكه بعضى از مردم نادان در كار خدا جدال كنند و دنبال هر گمراه كننده روند و بيان حال منافقين نسبت بقرآن و پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عاقبت حال كفار و مؤمنين در قيامت و نداء حضرت ابراهيم خلايق را براى زيارت خانه كعبه و بيان مراسم و مناسك حج و دلايل توحيد و خداشناسى‏

 

محمد بن عباس از عيسى بن داود روايت كرده گفت معنى آيه وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِين  34 َ را از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام سؤال نمودم فرمود اين آيه در باره ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده

 

 در كافى از سلام بن مستنير روايت كرده گفت معناى آيه الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِم 40  ْ را از حضرت باقر عليه السلام سؤال نمودم فرمود اين آيه در حق رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين و جعفر و حمزه نازل شده و در باره حضرت امام حسين عليه السلام جاريست‏

 

و آيه أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا  39   در حق امام حسن و امام حسين عليه السلام نازل شده‏

 

قوله تعالى: وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرا 40 حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرمود خداوند بواسطه صبر و بردبارى پيغمبران و ائمه معصومين شر و آزار و اذيت كفار و منافقين را از ايشان و مسلمين دفع نموده و چنانچه پيغمبر و ائمه اهل بيت رسول در مقابل تكذيب و ستم و بيدادگرى كفار و منافقين صبر و   بردبارى نمى‏نمودند آنها را بقتل رسانيده معابد و مساجد خراب و ويرانه ميگرديد و خداپرستى وجود نداشت كه خدا و شعائر الهى را بلند و بپا بدارد

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:11 ::  نويسنده : ارادتمند

 

                         تفسير جامع، ج‏4، ص: 347

وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا 73

 

 از زيد بن على بن الحسين عليه السلام روايت كرده گفت روزى خدمت پدرم امام زين العابدين عليه السلام نشسته بودم كه جابر بن عبد اللّه انصارى حضور پدرم شرفياب شده و مشغول صحبت  بودند كه ناگاه برادرم امام محمد باقر عليه السلام از حجره بيرون آمد همينكه چشم جابر ببرادرم افتاد گفت اين پسر چه نيكو شمائل و شباهت تامى بشمائل پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دارد جابر پرسيد اى فرزند نام تو چيست برادرم گفت محمد جابر سؤال كرد فرزند كيستى اشاره بپدر بزرگوار نموده گفت امام زين العابدين عليه السلام جابر گفت پس شما محمد باقر ميباشى بى‏اختيار از جابر خاست برادرم محمد باقر را در آغوش گرفته و بر سر و رويش بوسه زد و گفت اى محمد جدت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوسيله من بشما سلام رسانيده است برادرم گفت درود و سلام بر جد بزرگوارم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باد جابر بپدرم گفت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمن فرمود چون فرزندم محمد باقر را ملاقات نمودى سلام مرا باو برسان او همنام من و بشمائل من و وارث علم و دانش من است حكم او حكم من ميباشد هفت نفر از فرزندانش امناى خدا و امامان و امان بر امت هستند و هفتمين آن‏ها قائم ما است كه زمين را پر از عدل و داد مينمايد پس از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد آيه فوق را در تأييد اين مقال تلاوت نمودند.

در كافى از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود در قرآن و كتاب خدا ذكر دو ائمه شده يكى ائمه حق است چنانچه ميفرمايد وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا و آنها امامان و پيشوايان خلقند بامر و فرمان پروردگار نه بامر و فرمان مردم خلايق را بسوى خدا دعوت نموده و رهبرى فرمايند و امر و حكم الهى را بر هر چيز مقدم بدارند و ديگرى ائمه كفر و باطل است چنانچه ميفرمايد«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» اينان پيشوايانى باشند كه مردم را بسوى آتش جهنم دعوت نموده و از امر و حكم پروردگار پيروى ننمايند و بميل و هواى نفسانى و خلاف قرآن و دستور خدا ميان مردم حكم كنند و امر خود را بر فرموده پروردگار مقدم بدارند و اينحديث را شيخ مفيد نيز روايت كرده و از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از ائمه در آيه امامانى باشند از ذريه حضرت فاطمه عليها السلام و مقصود از أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ چيزهائى است كه بوسيله فرشته روح بر ايشان نازل ميشود

 

 

تفسير جامع، ج‏4، ص:  وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا 73 و آنها امامان و پيشوايان خلقند بامر و فرمان پروردگار نه بامر و فرمان مردم خلايق را بسوى خدا دعوت نموده و رهبرى فرمايند و امر و حكم الهى را بر هر چيز مقدم بدارند و ديگرى ائمه كفر و باطل است چنانچه ميفرمايد«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» اينان پيشوايانى باشند كه مردم را بسوى آتش جهنم دعوت نموده و از امر و حكم پروردگار پيروى ننمايند و بميل و هواى نفسانى و خلاف قرآن و دستور خدا ميان مردم حكم كنند و امر خود را بر فرموده پروردگار مقدم بدارند و اينحديث را شيخ مفيد نيز روايت كرده و از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از ائمه در آيه امامانى باشند از ذريه حضرت فاطمه عليها السلام و مقصود از أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ چيزهائى است كه بوسيله فرشته روح بر ايشان نازل ميشوپ

 

در كافى از عبد اللّه  ابن سنان ذيل آيه وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُور105 ِ روايت كرده گفت از حضرت صادق (ع) سؤال كردند منظور از كلمه ذكر و زبور در آيه چيست؟ فرمودند ذكر در نزد خداوند است و زبور كتاب آسمانى است كه بر حضرت داود نازل شده و تمام كتاب‏هاى آسمانى نزد ما اهلبيت پيغمبر است.

 

و در روايت ديگر چنين نقل شده كه تمام كتب آسمانى ذكر خداست و محمد بن عباس از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از ذكر ما ائمه از آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشيم و مقصود از ارض بهشت است و صالحون آل محمد ص ميباشند و قوم عابدين شيعيان آل محمد است و طبرسى از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مقصود از قوم عابدين اصحاب حضرت حجة (ع) است.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:0 ::  نويسنده : ارادتمند

 

                        تفسير جامع، ج‏4، ص: 318  

سوره انبیاء علیهم السلام: 

 

سوره انبياء سوره انبياء در مكه نازل شده يكصد و دوازده آيه و هزار و صد و هشت كلمه و چهار هزار و هشتصد و نود حرف است‏

 

 خلاصه سوره انبياء عبارت است از تحريص و ترغيب خلايق بر مستعد شدن براى قيامت و حساب و كتاب و نجوى كفار در باره رسول خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن و امر بسؤال از اهل ذكر و بيان آنكه آسمان و زمين لغو و بيهوده آفريده نشده و ادله توحيد و ميزان اعمال در قيامت و شرح حال حضرت ابراهيم و محاجه آنحضرت و انداختن نمروديان او را در آتش و سرد شدن آتش بر آنحضرت و اشاره بداستان پيغمبران و اهل هر شهر و ديارى كه در عذاب پروردگار هلاك و نابود شوند از براى آنها بازگشت و رجعتى در دنيا نخواهد بود

 

 

على ابن ابراهيم ذيل آيه فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ 7   از زراره روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السلام سؤال كردم اهل ذكر چه كسانى هستند؟ فرمود بخدا قسم اهل ذكر ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هستيم گفتم بايد از شما سؤال شود؟ فرمود بلى عرض كردم سؤال كننده مائيم و آيا بر ما واجب است كه از شما سؤال كنيم؟ فرمودند بلى سپس گفتم آيا بر شما هم جواب دادن بما واجب است يا خير؟

فرمودند ما اختيار داريم كه جواب بدهيم يا ندهيم و در تأئيد و فرمايش خود اين آيه را تلاوت فرمودند: هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ (آيه 39 سوره ص) كنايه از آنست كه خداوند دانش را بما عطا فرموده و مخير گردانيده كه از دانش خود بمردم افاضه كنيم يا نكنيم

 

 

 وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى‏ بِنا حاسِبِين 47

 

 حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرموده‏اند مراد از ميزان پيغمبران و اوصياء آنها ميباشند و نيز  يكى از القاب و كنيه‏هاى حضرت امير المؤمنين على عليه السلام ميزان الاعمال است‏

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:46 ::  نويسنده : ارادتمند

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 315

قُلْ كُلٌّ مُّترََبِّصٌ فَترََبَّصُواْ  فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصرَِّاطِ السَّوِىّ‏ِ وَ مَنِ اهْتَدَى‏(135)

135 بگو: همگى در انتظاريم بنا بر اين در انتظار بمانيد و به زودى خواهيد دانست چه كسانى اهل راه راست و هدايت يافته هستند.

 

 ابن شهر آشوب از ابن عباس ذيل آيه فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى‏ روايت كرده گفت بخدا قسم اصحاب صراط محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت او هستند و مراد از من اهتدى اصحاب با وفاى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشند كه مسلمين را بولايت امير المؤمنين على بن أبي طالب عليه السلام هدايت ميكنند.

و از على بن رئاب روايت كرده گفت حضرت صادق عليه السلام از براى ما فرمود بخدا قسم آن راه و سبيلى كه خداوند متابعت و پيروى آنرا بشما امر نموده ما ائمه هستيم و صراط مستقيم مائيم اشخاصى كه خداوند اطاعت آنها را بر بندگانش امر   نموده مائيم پس هر كس سعادت و نجاح را مايل است بايد از اين راه و از اين خانه و اشاره بنفس شريف خود فرموده و ميفرمود و از ما بايد پيروى و تبعيت كند و اگر كسى هدايت بخواهد چاره‏اى ندارد مگر آنكه رو بما آورده و از ما كسب فيض نموده و تعليم گرفته و اخذ دانش كند نه از پيش خود و غير ما و آيات آخر سوره دلالت ميكند بر وجوب لطف چه در آنها حجتى است زيرا پروردگار بيان فرمود كه فرستادن رسول بسوى اين مردم لطفى است از طرف حق تعالى براى ايشان و چنانچه پيغمبرى بسوى آنها فرستاده نميشد براى آنمردم عذرى بود و ميگفتند اگر خداوند رسولى براى ما ميفرستاد از او پيروى مينموديم پس فرستادن پيغمبر عذر ايشان را بر طرف كرده حجتى براى آنها باقى نگذاشت.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 314

وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَوةِ وَ اصْطَبرِْ عَلَيهَْا  لَا نَسَْلُكَ رِزْقًا  نحَّْنُ نَرْزُقُكَ  وَ الْعَقِبَةُ لِلتَّقْوَى‏(132)

132 خانواده‏ات را به نماز فرمان ده و خود نيز در انجام آن شكيبا باش. ما از تو روزى نمى‏خواهيم بلكه به تو روزى مى‏دهيم و عاقبت شايسته از آن اهل تقواست.

در ذيل آيه وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ از حضرت رضا عليه السلام روايت كرده فرمود وقتى باهل بيت سختى و مشقت در امور معاش ميرسيد پيغمبر عليه السلام بآنها ميفرمود نماز بجا آوريد چه پروردگار مرا امر بنماز فرموده و آيه را تلاوت ميفرمود خداوند در اين آيه به پيغمبر امر فرمود كه اهلبيت خود را مخصوصا بنماز امر فرمايد و ساير مردم را از آنها جدا ساخته زيرا اهلبيت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در پيشگاه ذات اقدس پروردگار قرب و منزلت خاصى است و چنانچه اهلبيت خود را در رديف ساير مسلمين محسوب  و جنبه اختصاصى و امر خاص نميفرمود منزلت آنها معلوم نميشد و چون اين آيه بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد هر روز صبح موقع نماز بدر خانه على ميرفت و بعلى عليه السلام و فاطمه دختر عزيزش سلام ميكرد و على و فاطمه و حسنين جواب عرض مينمودند آنگاه ميفرمود

الصلوة الصلوة

نماز نماز خداوند شما را رحمت كند خداوند اراده فرموده كه شما از هر پليدى پاك و منزه باشيد و تا موقع رحلت پيوسته پيغمبر اكرم با اهلبيت خود همين رفتار را ميكرد و ابو حمراء خادم پيغمبر ميگفت من مكرر در خدمت پيغمبر حضور داشتم كه صبح‏ها در خانه على عليه السلام ميآمد.

 

قوله تعالى: وَ قالُوا لَوْ لا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى‏ اين كافران و مشركين ميگفتند چرا محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دليل و معجزه از طرف پروردگار خود نميآورد تا نبوت او ثابت بشود آيا از كتب آسمانى پيشين آيات بينه و مسلمى براى ايشان نيامده است؟ آيات و بينات آمد ولى آنها بآن نگرويدند  و ايمان نياوردند و اگر ما پيش از بعثت پيغمبران ايشان را هلاك و نابود مينموديم ميگفتند اگر خداوند رسولى براى ما ميفرستاد پيش از آنكه دچار خوارى و ذلت شويم از او پيروى و متابعت ميكرديم ايرسول ما بايشان بگو همگى منتظر فرمان خدا باشيد بزودى ميدانيد كه ما و شما كداميك براه راست و سعادت بوده و كدام يك بهدايت راه يافته‏ايم‏

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:42 ::  نويسنده : ارادتمند

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 309

قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعَا  بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ  فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنىّ‏ِ هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَاىَ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى‏(123)

وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَ نحَْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ أَعْمَى‏(124)

123 خداوند به آدم و حوّا فرمود: از بهشت به زمين فرود آييد، در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود. هر گاه هدايت من به سراغ شما آيد، هر كه پذيراى آن باشد نه گمراه شود و نه شقى گردد.

124 و هر كه از ياد من اعراض كند، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت و روز قيامت كور محشورش خواهيم كرد.

 

 در كافى از على بن عبد اللّه ذيل آيه فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‏ روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت صادق عليه السلام سؤال كردند فرمود هر كس بائمه اعتقاد داشته باشد و از اوامر آنها پيروى و اطاعت نمايد هرگز گمراه و بد عاقبت نميشود قوله تعالى: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً در كافى از آنحضرت روايت كرده فرمود مراد آنست كسى كه از ولايت امير المؤمنين اعراض نموده و دورى بجويد و فرمود چنين شخصى در قيامت كور ميشود بجهت آنست كه در دنيا كور باطن بوده و دلش نابيناست از ولايت امير المؤمنين و خداوند ميفرمايد من او را ترك نموده و در آتش جهنم خواهم افكند براى خاطر آنكه در دنيا ائمه دين را ترك نموده و اوامر آنها را اطاعت نكرده و فرموده‏هاى ايشان را گوش نگرفته و چون بآيات خداوند كه امير المؤمنين و ائمه معصومين هستند ايمان نياورده و بولايت بايشان توسل نجسته ائمه نيز در قيامت او را رها نموده و بعذاب سخت و دردناكى گرفتار ميشوند امير المؤمنين عليه السلام در نهج البلاغة فرموده منظور از مَعِيشَةً ضَنْكاً عذاب در قبر است.

 

و اين حديث را شيخ در تهذيب و ابن شهر آشوب در مناقب و ديگران نقل نموده‏اند.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:41 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 305

وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلىَ ءَادَمَ مِن قَبْلُ فَنَسىِ‏َ وَ لَمْ نجَِدْ لَهُ عَزْمًا(115)

115 ما با آدم از قبل پيمان بستيم ولى او فراموش كرد و او را داراى عزمى جزم نيافتيم.

ابن بابويه از حضرت باقر عليه السلام ذيل آيه فوق روايت كرده فرمود پروردگار از آدم عهد و پيمان گرفت كه نزديك درخت معين نرود ولى پروردگار بعلم ازلى خود ميدانست در وقت معين آدم از آن درخت تناول ميكند در آنموقع آدم عهد خود را با خداى تعالى فراموش كرد. و در اختصاص از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود پروردگار از تمام پيغمبران عهد و پيمان گرفت و فرمود آيا من پروردگار شما نيستم و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر من نيست و على امير المؤمنين عليه السلام نميباشد؟ همه عرض كردند بلى همينطور است شما پروردگار و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر و على وصى او امير المؤمنين عليه السلام است نبوت براى ايشان مقرر و ثابت گرديده پس از آن از پيغمبران عهد ديگرى گرفت فرمود بدانيد من پروردگار شما هستم و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر خاتم و رسول من است و على امير المؤمنين عليه السلام و اوصياء بعد از آن واليان و خزان علم من باشند و بوسيله مهدى عليه السلام يارى ميكنم دين خود                        تفسير جامع، ج‏4، ص: 306

 را و انتقام ميكشم از دشمنان خود و پرستش كرده ميشوم از روى رغبت و كراهت، آن پيغمبران عرض كردند پروردگارا ما اقرار و اعتراف داريم و گواهى ميدهيم آدم انكار نكرد فرموده پروردگار را نسبت بولايت اوصياء ولى اقرار و اعتراف هم ننمود پس آدم عزم و استوارى نداشت بر اقرار بولايت و آنهائيكه عزم راسخ داشتند بميثاق خود وفادار بودند و بآن عهد اقرار داشتند و فقط پنج نفر بودند حضرت نوح و حضرت ابراهيم و موسى و عيسى و پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در كافى از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از آن عهد عهدى است كه در باره محمد و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خداوند با آدم نمود و آدم عهد مزبور را فراموش نموده و بر پيمان خود ثابت و استوار نماند و ترك عهد نمود نسبت به محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه بعد از آنحضرت و فرمود سبب آنكه چند تن از پيغمبران را                        تفسير جامع، ج‏4، ص: 307

 اولو العزم گويند آنست كه خداوند از آنها در باره محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء او تا حضرت قائم ولى عصر عجل اللّه فرجه از ايشان عهد و پيمان گرفت و آنها با عزمى راسخ بميثاق خود وفادار بودند و بآن عهد اقرار داشتند.

 

اين حديث را ابن بابويه و شيخ مفيد و ابن شهر آشوب و ديگران نيز نقل نموده‏اند و ما ذيل تفسير سوره بقره در بخش اول داستان آدم و شيطان را بيان كرديم بآن جا مراجعه شود.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:39 ::  نويسنده : ارادتمند

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 299

يَوْمَئذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَانُ وَ رَضىِ‏َ لَهُ قَوْلًا(109)

109 در آن روز شفاعت هيچ كس سود نخواهد داشت، جز آن كس كه خداى رحمان به او اجازه شفاعت دهد و از گفتار او راضى باشد.

ً

 روز قيامت شفاعت كسى سودى ندارد مگر آنكه خداوند مهربان رخصت و دستورى باو داده و از گفتارش خوشنود و راضى باشد عيسى بن داود از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود روز قيامت شفاعت ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بكسى نميرسد مگر آنهائيكه در دنيا مطيع و پيرو آل محمد بوده‏اند قولا و عملا و با دوستى و محبت آن بزرگواران فوت كرده و از دنيا رفته‏اند.

* وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَىّ‏ِ الْقَيُّومِ  وَ قَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا(111)

111 همه چهره‏ها در برابر خداى زنده و پاينده خاضع شوند و هر كه بار ظلمى بر دوش داشته باشد، زيانكار است.

 

حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرمود نزول آيه فوق اينطور است‏

من حمل ظلما لال محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم‏

هر آنكه بار ستم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بدوش گرفته با حسرت و زيانكارى وارد محشر شود

وَ مَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يخََافُ ظُلْمًا وَ لَا هَضْمًا(112)

112 و هر كه در حالى كه مؤمن است كارهاى پسنديده انجام دهد، نه نگران ظلم است و نه از هيچ آسيبى هراس دارد.

 

 و در آيه وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فرمود هر كس كار پسنديده كرده و ايمان به محبت و دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داشته و از دشمنانشان بيزارى جسته نه بيم از ستم داشته و نه آنكه در هم شكسته باشد

يَوْمَئذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِىَ لَا عِوَجَ لَهُ  وَ خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَانِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا(108)

108 در آن روز همگى از دعوت كننده الهى پيروى كرده و با او مخالفتى نخواهند داشت و همه صداها در برابر خداى رحمان، آرام شده و جز صداى آهسته چيزى نمى‏شنوى.

محمد بن عباس بسند خود از عيسى بن داود روايت كرده گفت سؤال نمودم از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام معنى آيه را فرمود آنكسيكه براه راست دعوت مينمايد امير المؤمنين عليه السلام است.

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 300

و از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده ذيل آيه وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فرمود روز قيامت تمام خلايق را خداوند برهنه و عريان در صحراى وسيعى گرد ميآورد و بقدرى در صحراى محشر ازدحام ميشود كه عرق بسيارى كنند و مدت پنجاه سال  توقف و درنگ مينمايند آنگاه منادى از پيشگاه عرش پروردگار ندا ميكند كجا است پيغمبر امى و نبى رحمت كجاست محمد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر اثر صداى مزبور جلوى مردم تشريف برده و در كنار حوض كوثر كه طولش بمسافت فاصله بين ايله و صنعا است ميايستد سپس منادى على امير المؤمنين عليه السلام را صدا ميزند آنحضرت نيز در كنار پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرار گرفته و بعد بخلايق امر و اجازه داده ميشود كه از برابر ايشان عبور كنند گروهى بسوى حوض كوثر متوجه ميشوند و جمع بسيارى از حوض منحرف و براه ديگرى عزيمت مينمايند كه از اثر آن پيغمبر رحمت متأثر و گريان شده و ميگويد پروردگارا اين جماعت شيعه على و دوستداران اهل بيت من هستند و اكنون از كوثر دور ميشوند فرشته‏اى حضور پيغمبر اكرم رسيده و علت گريه را سؤال مينمايند ميفرمايد براى دوستان اهلبيت خود گريه ميكنم كه آنها را بطرف جهنم سوق ميدهند و مانع شدند كه در كنار حوض كوثر بمن برسد خطاب ميرسد از طرف پروردگار اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گناهان امتت را بتو بخشيده و ايشان را آمرزيدم و آنان را بتو ملحق كرديم حضرت باقر عليه السلام فرمود بقدرى زن و مرد گريان فرياد بر آرند اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بفرياد ما برس و آنقدر از گناهكاران امت در آنروز آمرزيده ميشوند كه احدى از  دوستان ما كه ما را دوست داشته و با دشمنان ما عداوت داشته‏اند در محشر باقى نميماند و همگى داخل حزب ما شده وارد حوض كوثر خواهند شد

 

 

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:37 ::  نويسنده : ارادتمند

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 291

ذيل آيه ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى‏  54    از مروان روايت كرده گفت حضرت صادق عليه السلام فرمود بخدا قسم مراد از اولى النهى ما هستيم گفتم فدايت شوم معناى آن چيست؟ فرمود همانست كه خداوند به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خبر داد كه بعد از رحلت او كسى بيايد مدعى خلافت شود و قيام بآن امر كند كه او ابن ابى قحافه است و ديگرى بعد از او و سومى بعد از دومى و بنى اميه بعد از آنها و پيغمبر خدا قبلا اين مطالب را اعلام داشت بعلى عليه السلام و آنحضرت بفرزندانش تا بما خبر دادند كه بعد از بنى اميه بنى عباس ادعاى خلافت خواهند كرد و ما در اجراى فرمان خداوند صبر كرديم و ما خزان دين خدا و حجت بر خلق ميباشيم و ما مأمور كتمان اين معنا هستيم همچنانكه پيغمبر اكرم تا صدور فرمان حق امر خود را پنهان داشت و از دشمنان مخفى نمود تا دستور مهاجرت از مكه ابلاغ شد و پس از آن با مشركين جهاد نمود ما هم بر طريقه رسول

 خدا هستيم تا وقتى كه اجازه و رخصت برسد دين حق را اظهار و با شمشير دشمنان دين خدا را مغلوب نمائيم همانطور كه پيغمبر خدا در جنگ بدر رفتار فرمود

 

 

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 297

قَالَ يَبْنَؤُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتىِ وَ لَا بِرَأْسىِ  إِنىّ‏ِ خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَينْ‏َ بَنىِ إِسْرَ ءِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلىِ(94)

94 هارون گفت: اى فرزند مادرم! ريش و سر مرا مگير. من ترس آن داشتم كه بگويى بين فرزندان اسرائيل تفرقه انداختى و به سخنم اعتبارى قائل نشوى.

گروهى از بنى اسرائيل در حضور موسى پرستش گوساله و سجده بر آن را تكذيب نمودند موسى دستور داد گوساله را شكسته و ريز ريز كرده و در آب ريختند و بنى اسرائيل را امر نمود كه از آن بنوشند كسانى كه گوساله را پرستيده و سجده كرده بودند پس از نوشيدن آب اثرى از براده‏ها و ذرات طلا بر چهره آنها ظاهر شده دروغگويان بر كسانى كه در ايمان خود ثابت قدم بودند شناخته شدند سليم بن قيس هلالى در اصل خود گفت اشعث بن قيس بامير المؤمنين عليه السلام عرض كرد اى پسر ابو طالب وقتى مردم با أبو بكر و عمر بيعت كردند چرا شمشير نكشيدى و قتال و كارزار ننمودى تا حق خود را بگيرى؟ فرمود اى پسر قيس سخنى گفتى پاسخ آن را گوش كن از گرفتن حق نترسيدم و باكى نداشتم از آنكه كشته شوم و با پروردگار خود ملاقات نمايم و ميدانستم آنچه نزد خدا است بهتر است از براى من از هر چه كه در دنيا موجود است لكن عهدى كه رسول خدا با من نمود مانع شد از آنكه دست بشمشير زنم و حق خود را بگيرم خبر داد مرا پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنچه امت بمن ظلم و ستم ميكنند و هر چه فرمود يقين داشتم و بعين مشاهده مينمودم گفتم ايرسول خدا عهد شما چيست و دستور چه ميفرمائيد؟ فرمود يا

 على عليه السلام اگر يار و معينى داشتى با ظالمين جهاد كن و الا در خانه خود بنشين و خون خود و اهل بيت و شيعيانت را حفظ نما اى على عليه السلام تو نسبت بمن بمنزله هرونى نسبت بموسى اين امت بعد از من مانند بنى اسرائيل باشند نسبت بهارون در غيبت موسى اندكى از آنها پيروى هرون نموده و بسيارى تابع سامرى شدند وقتى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وفات نمود مردم با أبو بكر و عمر بيعت كردند در حاليكه من مشغول بغسل و كفن و دفن رسول خدا بودم پس از آنهم عهد كرده عبا بر دوش نيندازم تا قرآن را جمع كنم قرآن را جمع نمودم سپس دست فاطمه عليه السلام و حسنين عليه السلام را گرفته و بخانه مهاجر و انصار بردم و از ايشان نصرت و يارى طلبيدم و خدا را بر آنها شاهد و گواه گرفتم كسى از آنها اجابت نكرد مرا جز زبير و سلمان و أبو ذر و مقداد از طايفه و عشيره خود هم كسى نبود كه مرا يارى كند چه حمزه در احد و جعفر در موته شهيد شده بودند و عباس و عقيل هم بتازگى اسلام اختيار كرده و بكفر نزديك تر بودند تا باسلام علاوه بر آنكه دو شخص ذليل و ناتوان بودند اين امت مرا خوار نموده و نزديك بود بقتل رسانند من بهارون شباهت نزديكى داشتم و باو تاسى نيكوئى نمودم و عهدى كه رسول خدا نمود قويترين حجتى بود براى من‏

 على بن ابى حمزه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود خداوند هيچ پيغمبرى را مبعوث نفرموده مگر آنكه دو شيطان هم زمان آن پيغمبر بوده او را آزار نموده و پيروانش را گمراه ميكردند و اين خبر در پايان سوره انعام مشروحا ذكر شده است در مورد پيغمبران اولو العزم بشرح زير دو شيطان معاصر نوح غنطيغوس و خرام و دو شيطان معاصر ابراهيم كسيل و زرام و دو شيطان زمان موسى سامرى و مرعقيسا همزمان عيسى بولس و مريتون بود و دو شيطان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حبتر و زريق بود كه كنايه از اولى و دومى بوده زيرا اولى در حيله و تزوير مانند روباه و دومى چشمان ازرق داشت‏

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:37 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 274

سوره طه‏

در مكه نازل شده يكصد و سى و پنج آيه و يك هزار و سيصد و چهل و يك كلمه و پنج هزار و دويست و چهل و دو حرف دارد.

خلاصه مطالب اين سوره عبارتست از نزول قرآن براى متنبه و آگاه نمودن خلايق بمبدأ و معاد و بيان توحيد و داستان بعثة موسى و فرعون و بنى اسرائيل و حكايت شيطان و فريب دادن آدم و بيان حشر و نشر و نبايد انسان از ياد خدا غفلت نمايد.

 

تفسير جامع، ج‏4، ص:275

شيخ در كتاب امالى بسند خود از ابن عباس روايت كرده گفت روزى در محضر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نشسته بوديم كه جبرئيل بر آن حضرت نازل شد جام بلورين قرمزى كه پر از مشك و عنبر بود بياورد و گفت پروردگارت سلام ميرساند و اين تحفه را فرستاده‏اند   كه بعنوان هديه بعلى عليه السلام و فرزندانش عطا كنيد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سه مرتبه تهليل و سه دفعه تكبير گفته با صدائى رسا و فصيح فرمودند بِسْمِ اللَّهِ   الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏   1و2    مشك را بوئيده و بدست امير المؤمنين كه در كنارش نشسته بود مرحمت كردند چون جام بدست على عليه السلام رسيد فرمود بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ   مائده 55    جام را استشمام نموده بحضرت امام حسن عليه السلام دادند آن حضرت جام را گرفته و فرمودند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ نبا  ايات 1و2و    پس از بوئيدن آن را بدست برادر بزرگوارش حضرت امام حسين عليه السلام دادند امام حسين عليه السلام فرمود بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ   شورى 23  جام را بوئيده و به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رد كرد همينكه جام در دست پيغمبر قرار گرفت فرمودند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ. نور 35 

 

ابن عباس گفت نفهميدم بعد از آن جام چه شد آيا بآسمان رفت و يا در زمين پنهان شد بقدرت خداى متعال.

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:36 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 268

وَ إِذَا تُتْلىَ‏ عَلَيْهِمْ ءَايَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَىُّ الْفَرِيقَينْ‏ِ خَيرٌْ مَّقَامًا وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا(73)

73 هنگامى كه آيات روشن ما براى آنها تلاوت مى‏شود، كافران به اهل ايمان مى‏گويند: كدام يك از دو گروه، مقام بهتر و منزل نيكوتر دارد؟

در كافى از ابى بصير روايت كرده گفت معنى آيه فوق را از حضرت صادق سؤال نمودم فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قريش را بولايت و محبت ما اهل بيت دعوت نمود آنها رو برگردانيده و انكار كردند تمام ايشان در گمراهى و كفر غوطه ورند و ايمان بولايت امير المؤمنين عليه السلام و ولايت ما نياوردند پروردگار آنها را مهلت داده و در گمراهى رها كرده و از شهوات خود لذت برند تا مرگ ايشان را دريابد در آنوقت ميفهمند كه چگونه پست و حقير ميباشند

 

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 269

 

وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً   76  خداوند از نظر رحمت خود هدايت كسانى را كه قبول ولايت ائمه نموده‏اند و پيروى از ايشان ميكنند فزونى مى‏بخشد

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 273

 

در كافى از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از ود كه خداوند در آيه فوق فرمود سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا   96  ولاية امير المؤمنين است و از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود نازلشده آيه فوق در شأن امير المؤمنين عليه السلام و نيست مؤمنى مگر آنكه در دل او محبت على عليه السلام و اهل بيت او بوده باشد

یک شنبه 4 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:33 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 238

سوره مريم‏

در مكه نازل شده نود و هشت آيه و نهصد و شصت و دو كلمه و سه هزار و هشتصد و دو حرفست‏

 خلاصه مطالب سوره مريم عبارت است از قصص زكريا و يحيى و مريم و عيسى و ابراهيم و اسمعيل و ادريس و نتيجه دعوات آنها و حال مؤمنين و كفار در قيامت و حشر

 

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 240

ابن بابويه در معناى كهيعص  1   از حضرت باقر عليه السلام روايت نموده فرمود خداوند برمز و اشاره ميفرمايد من كفايت كننده و ولى و دانا و در وعده خود راستگو هستم و بسند خود از سعد بن عبد اللّه قمى روايت كرده گفت حضور مولاى خود امام حسن عسكرى عليه السلام شرفياب شدم بمن فرمود اى سعد از ملاقات با من هدف و مقصودى هم داشتى؟ عرض كردم احمد بن اسحق مرا بزيارت حضرتت تشويق نمود كه درك محضر شريف نموده و اگر اجازه فرمائيد مسائلى هم دارم بيان كنم اشاره بطفلى كه در حضور مباركش بود نموده و فرمودند هر چه ميخواهى از نور ديده و فرزندم   كه امام دوازدهم مسلمين است سؤال كن بآن گوهر پاك توجه كردم پرسيدم اى فرزند رسول خدا مرا از تاويل كهيعص مطلع بفرمائيد؟ فرمود اين حروف مقطعه از اخبار غيبيه است و خداوند با اشاره بآن حروف حوادث مربوط بزكريا را براى پيغمبر خود اعلام و سپس قصه او را بيان ميفرمايد كه زكريا از خداوند درخواست نمود كه اسماء خمسه طيبه را باو تعليم دهد جبرئيل نازل و اسماء را بزكريا تعليم نمود روزى در مقام مناجات عرض كرد پروردگارا چه مصلحتى است كه هر وقت من نام محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على و فاطمه و حسن را بياد ميآورم خوشحال شده و هم و غم خود را فراموش ميكنم و چون نام حسين عليه السلام را متذكر ميشوم تمام غم و غصه عالم بدلم مى‏نشيند و بى‏اختيار اشكم جارى ميشود خداوند حادثه حضرت سيد الشهداء را براى زكريا بيان ميفرمايد كاف اشاره بكربلاى حسين عليه السلام و ها رمزى از هلاكت آن جناب و فرزندان و يارانش و يا اشاره از يزيد ملعون و عين حكايت از عطش و صاد صبر آن بزرگوار را ميرساند.

زكريا چون واقعه جانگداز كربلا را شنيد چنان متأثر شد كه تا سه روز از مصلاى خويش خارج نشد و گريه زيادى نمود و از خداوند درخواست كرد كه او را نيز فرزندى كرامت فرمايد تا مايه روشنى چشم بوده و مانند حسين عليه السلام شهادت نصيبش گردان و مرا چون محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمصيبت او مبتلا ساز خداوند دعايش را مستجاب و يحيى را باو عطا فرمود و شهادت را نصيب او گردانيد و او هم چون حسين   عليه السلام ششماهه بدنيا آمد قوله تعالى: ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا  2   اين بيان يادآورى از رحمة و بخشايش پروردگارت ميباشد بر بنده خود زكريا هنگاميكه در نهانى از روى كمال اخلاص خداى خود را خواند و اين آيه دلالت ميكند بر استحباب دعا در خفا و پنهانى چنانكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بهترين دعا آنستكه در پنهانى و از انظار مردم پوشيده باشد چه آن از روى اخلاص و باجابت مقرون‏تر است.

زكريا گفت اى پروردگار پيرى در من اثر كرده و استخوانهايم را سست نموده و تخصيص ذكر باستخوان براى آنستكه در اعضاء آدمى استخوان محكم‏تر باشد چون آن سست گردد گوشت و عصب و عروق بمراتب ضعيف‏تر ميشود و از غايت تشبيه پيرى را بآتش وصف نمود چه آتش در هر جا كه افتد تمام اطراف آن را فرا گيرد پيرى هم همينطور است و گفت پروردگارا از سر رويم آتش پيرى هويدا شده و هيچوقت از دعاى بدرگاه تو مأيوس و بدبخت نبودم يعنى هرگز نبود كه من تو را بخوانم و اجابت نفرمائى و هر وقت بدرگاهت رو ميآوردم با سعادت و كامرانى بر مى‏گشتم وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا 5  پروردگارا   من از اين وارثان پس از مرگم بيمناك هستم مبادا صالح نباشند عيالم هم ديگر نميزايد خداى من از لطف و كرمت فرزند صالح و جانشين شايسته بمن مرحمت بفرما تا آن فرزند وارث من و تمام آل يعقوب بوده مرضى و پسنديده باشد اين آيه نص صريح است بر اينكه از پيغمبران مال و اموال ارث برده ميشود چه زكريا گفت يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ   6  و حقيقت ميراث در مال باشد چه آن انتقال مال مورث است بسوى ورثه بعد از فوت مورث نه وراثت نبوت و علم براى آنكه علم و نبوت بارث بكسى نميرسد چه علم به تحصيل و نبوت و امامت و خلافت به تعيين پروردگار باشد بنابر اين حديثى كه از عمر نقل كرده‏اند كه گفت درهم و دينار از پيغمبران ارث برده نميشود بلكه ارث آنها علم و دانش است از جمله احاديث كاذبه و افتراء بر خدا و رسول است و مخالف صريح آيه فوق است چنانچه حضرت فاطمه متمسك شد بآيه فوق و آيات ديگر و با ابو بكر و عمر در بابت فدك محاجه نمود و آنها را مجاب كرد و فرمود بايشان بر خلاف صريح قرآن سخن ميگوئيد چون ابو بكر محكوم شد و شاهد و حجتى بر مدعاى خود نداشت لذا نامه در خصوص رد فدك نوشت و بآن مظلومه داد لكن عمر نامه را از آنحضرت برگرفت و پاره نمود  و چنان سيلى بصورت دختر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم زد كه صورتش كبود و عاقبت آن مظلومه در اثر ظلم و ستم عمر و يارانش شهيد شد چنانچه شد

 

 

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:29 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 174

سوره كهف‏

سوره كهف در مكه نازل شده و يكصد و ده آيه و يكهزار و پانصد و هفتاد و هشت كلمه و شش هزار و ششصد و شصت حرف است.

خلاصه مطالب اين سوره داستان اصحاب كهف و بيان آنكه مال و فرزند از جمله متاع دنيا است و شرح حال موسى با خضر و مصاحبت آنها با يكديگر و قصه اسكندر و رفتن او بظلمات‏

 

 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا 107

عياشى ذيل آيه فوق از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود آيه مزبور در باره آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازلشده‏

 

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 237

شعيب عقرقوفى و ابى بصير و حسن بن ابى العلا و عبد اللّه بن وضاح همگى از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود مراد از معناى أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ 110  آنست    كه من در حقيقت مانند شما مخلوقى هستم و مراد از لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً 110   اين است كه عمل صالح ولايت آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد و نبايد بولايت آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شرك بياورد

 

 

و نيز از آنحضرت روايت كرده فرمود ولايت آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عمل صالح است و هر كه با ولايت آنها دوست و ولى ديگرى اتخاذ كند او مشرك و كافر است و انكار نموده حق و ولايت امير المؤمنين را و در روايت ديگر فرمود عمل صالح معرفت ائمه است و مقصود از لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً تسليم و پيروى نمودن از امر على بن ابى طالب عليه السلام و شريك قرار ندادن در خلافت با آنحضرت است چه در ستايش و پرستش خدا شرك نياوردن حقيقة اطاعت نمودن از امر پروردگار است نسبت بولايت امير المؤمنين و فرزندانش‏

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:25 ::  نويسنده : ارادتمند

 

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 141

در كافى ذيل آيه يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ 71   از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده فرمود وقتى كه اين آيه نازل شد مسلمانان بپيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كردند كه آيا شما امام تمام مردم هستيد؟ فرمودند من پيغمبر تمام مردم ميباشم بزودى بعد از من از اهلبيت من امام‏هائى براى مردم خواهند آمد كه پيشوائى و رهبرى مسلمين را بر عهده خواهند داشت ولى مردم بآنها ستم نموده و ايشان را تكذيب نموده و گمراهان فريب خورده و كفار مقام ايشانرا غصب ميكنند اى مردم بدانيد و آگاه باشيد هر كس ائمه دين را كه از نسل من و خاندان من هستند دوست داشته و تصديق نمايند و از ايشان پيروى كنند از من و با من باشند و هر كه                       

 بآنها ستم نموده و تكذيب امامت ايشان كند از اهل دين من نبوده و من از او بيزارم و اين حديث را در بصائر الدرجات نيز نقل نموده است.

در كتاب محاسن از يعقوب بن شعيب روايت كرده گفت سؤال كردم از حضرت صادق عليه السلام معنى آيه يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ را فرمود روز قيامت مردم هر عصر و زمانى را از اين امة با امام و رهبران هر عصر در محكمه عدل الهى دعوت ميكنند حضورش عرض كردم آيا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با مردم زمان خود و امير المؤمنين عليه السلام با معاصرين خود و حسنين با مردمان زمان عصر خود و هر امامى با مردم آن عصر بمحشر حاضر ميشوند فرمود بلى.

در كافى از فضيل بن يسار روايت كرده گفت سؤال نمودم از حضرت صادق عليه السلام معنى آيه مزبور را فرمود ايفضيل بشناس امام زمان خود را چون شناختى او را تقديم و تأخير ظهور ضرر و زيان بتو نرساند همانا هر آنكه امام زمان خود را شناخت و پيش از ظهور حضرت قائم حجة عليه السلام وفات نمود مانند كسى استكه در ركاب آنحضرت جهاد كند و مثل شخصى استكه با پيغمبر بجهاد رفته باشد.

عياشى از ابى بصير روايت كرده گفت فرمود حضرت صادق عليه السلام روز قيامت مردم هر عصرى را با امام آنعصر كه در زمان او وفات كرده احضار كنند هر كه امام خود را در دنيا شناخته و باو اعتقاد داشته نامه عملش را بدست راست او بدهند و كوچكترين ستمى بر او وارد نخواهد شد و هر آنكه امام زمان خود را نشناخته نامه عملش را بدست چپ او بدهند و جزء اصحاب شمال باشد كه خداوند در باره آنها ميفرمايد وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ.

و از ابن عباس روايت كرده كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود روز قيامت پروردگار ائمه هدى امير المؤمنين و حضرت امام حسن و امام حسين عليهم السلام و فرزندان امام حسين را احضار نموده بايشان ميفرمايد شما و شيعيانتان از پل صراط عبور كرده داخل بهشت شويد بدون حساب سپس ائمه و پيشوايان اهل فسق را احضار نمايد و بآنها بفرمايد دست پيروان خود را گرفته و بدون حساب وارد دوزخ شويد شيخ مفيد در  كتاب اختصاص از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت روزى امير المؤمنين بما امر فرمود كه بحوالى كوفه برويم براى حاجتى هنگاميكه از شهر خارج شديم عمرو بن حريث و هفت نفر ديگر از رفقايش سوسمارى را مشاهده كردند عمرو آن سوسمار را گرفت دستش را باز نمود برفقايش گفت اين امير المؤمنين است بيائيد با او بيعت كنيد آن هفت نفر از روى تمسخر با آن سوسمار بيعت كردند پس از آنكه بكوفه مراجعت نموديم وارد مسجد شديم امير المؤمنين عليه السلام مشغول تلاوت خطبه روز جمعه بود نظرش بعمرو بن حريث و اصحابش افتاد فرمود ايمردم بدانيد كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در حين وفاتش هزار سر كه كليد درهاى هزار باب علم و دانش است بمن آموخت كه از هر درى از آن هزار در ديگر از دانش باز ميشود و من ميشنوم كه خداوند در قرآن ميفرمايد روز قيامت هر طايفه از مردم را با امام آنها احضار نموده و ميخوانيم براى حساب بخدا سوگند روز قيامت پروردگار هشت نفر از شما را احضار نمايد در حالتى كه امامشان سوسمارى باشد و اگر بخواهم نام آن هشت نفر را اسم برى ميكنم اصبغ بن نباته ميگويد وقتى آنحضرت اين فرمايشات را فرمود عمرو بن حريث و اصحابش از شدت ترس رنگ از صورتشان پريد و مانند مار گزيده بهم مى‏پيچيدند.

 و از حضرت رضا عليه السلام روايت كرده فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده فرداى قيامت هر قومى را بچند چيز باز خوانند بامام زمانشان كه باو اقتدا كرده‏اند و بسنت پيغمبرشان و بكتابيكه بر آنها فرستاده شده يهوديان را بتورية و نصارى را بانجيل و مسلمين را بقرآن و از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود چون قيامت بر پا شود خلايق را در محكمه عدل الهى احضار نموده منادى از طرف پروردگار ندا كند كجا است فلان فرزند فلان امام عادل و شيعيان معاصر او آن امام و پيروانش حاضر شوند بالاى سر امام پرچمى است كه در آن نوشته شده‏

لا اله الا اللّه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول اللّه الامام العادل ولى اللّه‏

و بر شيعيان نورى از عظمت پررودگار سايه افكنده آن امام و شيعيانش ايمن هستند از خشم و غضب پروردگار آنگاه منادى ديگر فرياد زند كجا ميباشد فلان فرزند فلان امام و پيشواى گمراهان و اهل ظلمه و پيروان او آن شخص و پيروانش رو بمحشر آورند ابر سياهى بر سر آنها سايه افكند و بر بالاى سر امامشان پرچمى است كه بر آن نوشته شده لا اله الا اللّه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول اللّه‏

فلان فرزند فلان امام ظلمه و پيروانش او نوميدند از رحمت خدا و امر شود آنها را بدوزخ ببرند و اين آيه وعيد است و دعوت بحساب ميكند چه دعوت بر دو قسم است يا دعوت بثواب است مانند آيه وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلامِ و يا دعوت بحساب است نظير همين آيه كه ميفرمايد يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ و از مفضل بن عمر روايت كرده كه فرمود حضرت صادق عليه السلام اى مفضل روز قيامت منادى ندا كند اى كسانيكه در دنيا اقتدا بمعصومين كرديد بشتابيد بسوى حساب سپس فرمود آنحضرت بخدا سوگند شما را كه بما نسبت ميدهند در عرصه محشر بر ما سخت‏تر ميگذرد از حساب كشيدن شما چه شرمندگى و خجالتى باشد از براى ما كه ناپاكى را بپاكى نسبت دهند و آلوده‏اى را بپاكيزه‏اى بخوانند و عاصى را پيرو معصومى بدانند بخدا سوگند حياء ما ائمه از عصاة و گناهكاران شيعيان در قيامت سخت‏تر باشد از حياء ايشان از گناه خودشان فرداى قيامت آنها را با نامه سياه و حالى تباه سر بزير افكنده از شرم گناه بنزديك ميزان اعمال آورند چون پيغمبر ايشان را مشاهده كند ميفرمايد بآنها بد امتى بوديد مرا و چون على مرتضى آنها را به بيند بفرمايد شما شيعيان بدى بوديد و نيز فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده هر كه مرا بخواهد مشاهده كند روز قيامت نزديك ميزان اعمال بيايد مى‏بيند صورت من از خجالت و شرمندگى آنچه امتان من پس از من مرتكب شده‏اند سرخ شده و گرفتگى پيدا كرده واعجبا پيغمبر و ائمه معصومين از اعمال و كردار تو اى مسلمان شرم دارند چگونه خودت از كردار زشت خويش شرم ندارى باشد تا فردا تو را بمرقف حساب باز دارند وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ اگر ببينى گناهكاران را كه چگونه سر در پيش افكنده و روى آن ندارند كه سر بردارند و چشم آن ندارند كه ديده باز كنند بطرف راست بنگرند پيغمبران را مشاهده كنند بچپ نظر افكنند ائمه معصومين عليه السلام را ببينند از پيش فرشتگان را بينند قاضى رشوه نگيرد گواهان تدليس نكنند ترازوى اعمال بغلط نسنجد محاسبى است كه سهو نكند خطابى كه در آن لغو نباشد اى بيچاره در چنين حالى فرياد رس و معين و ياورى ندارى جز اميد برحمت خداوند و شفاعت معصومانيكه امروز كلمات و فرمايشات آنها را تكذيب و رد ميكنى و خدشه در سند و احاديث آن بزرگواران مينمائى و محدثين و پيروان ايشان را استهزاء و سخريه ميكنى.

در كافى از محمد بن سنان روايت كرده گفت روزى مردى حضور حضرت رضا عليه السلام شرفياب شد عرض كرد ايفرزند رسولخدا من شما و پدرانت را دوست ميدارم آيا دوستى شما فرداى قيامت ما را سودى دارد؟ فرمود روز قيامت بعضى از شيعيان ما را به بدترين حال براى حساب حاضر كنند پروردگار امر بفرمايد آنها را بدوزخ به برند آنها گويند پروردگارا براى ما وسيله هست بنزد شما خطاب رسد آنوسيله چيست؟ گويند دوستى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل محمد عليهم السلام است.

حق تعالى بفرمايد نيكو وسيله‏اى است آنها را به بهشت ببريد آن مرد چون اين سخن را از آنحضرت بشنيد از هوش رفت و در حال بيهوشى ميگفت «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» چون ساعتى بدين حال بود جان داد و تسليم شد.

 

 

 قوله تعالى: وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلا  85  در كافى از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود روح مخلوقى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل هميشه با پيغمبر و ائمه ميباشد و از ملكوت است.

 

 

 

 

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:24 ::  نويسنده : ارادتمند

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 106

ابن بابويه بسند خود از حضرت رضا عليه السلام ذيل آيه إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ  

 وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها 7  روايت كرده فرمود هر كس متذكر مصائب ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شده و بگريد يا بگرياند مردم را روزى كه ديده‏هاى مردم گريان ميشود خداوند چشم او را گريان نميفرمايد و هر كسى در مجلسى كه نشر فضائل ما ميشود و امر ما احياء ميگردد بنشيند هرگز دل او نميرد خصوصا روزى كه دلهاى اكثر مردم مرده است و سپس حضرت آيه را تلاوت نموده و فرمود

 

و در كافى از حضرت صادق عليه السلام در معناى آيه إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَم 9  ُ روايت كرده فرمود قرآن شما را بسوى امام رهبرى و هدايت مينمايد و اين حديث را عياشى روايت نموده و بسند ديگر از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود قرآن مؤمنين را بولايت امير المؤمنين و ائمه هدى رهبرى و هدايت ميكند.

 

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 115

 در كافى ذيل آيه وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيرا  26  ً از على بن اسباط روايت كرده گفت روزى حضرت موسى بن جعفر عليه السلام بر مهدى عباسى وارد شد ديد مهدى مظالم را بصاحبانش مسترد مينمايد حضرت باو فرمود اى امير آيا مظالم ما را بر نميگردانى؟ پرسيد يا ابو الحسن مظالم شما چيست؟

فرمود وقتى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در جنگ خيبر فاتح شد مردم فدك بدون جنگ تسليم شده زمينهاى فدك و اطرافش بدون جهاد در اختيار پيغمبر در آمد خداوند آيه وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ را نازل فرمود پيغمبر اكرم از جبرئيل سؤال نمود منظور از ذا القربى چه كسانى ميباشند و حق آنها چيست؟ جبرئيل بآسمان بالا رفته و فرود آمد و از طرف خداوند به پيغمبر ابلاغ نمود كه فدك را بدخترت فاطمه عليها السلام عطا كن پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فاطمه عليها السلام را احضار نموده فرمود بنا بامر خداوند فدك را بشما واگذار مينمايم فاطمه عليها السلام عرض كرد هم از طرف خداوند و هم از طرف شما قبول كردم از همانروز كه پيغمبر حياة داشت وكلاى حضرت زهرا عليها السلام در فدك بوده و عمل مينمودند و اموال را تصرف كرده و بحضور ايشان ميبردند زمانى كه أبو بكر مصدر كار شد نمايندگان و وكلاى زهرا عليها السلام را 

 از فدك خارج و از تصرف اموال ممنوع نمود، حضرت فاطمه عليها سلام براى احقاق حق خود و تصرف مجدد فدك نزد أبو بكر رفته و احتجاج نمود أبو بكر گفت گواه و شاهدى بياور كه تصديق كند كه پيغمبر در زمان حياة خود فدك را بشما بخشيده آنحضرت امير المؤمنين عليه السلام و ام ايمن و حسنين را براى شهادت برد أبو بكر پس از شنيدن گواه ايشان نامه‏اى مشعر بر استرداد فدك بفاطمه عليها سلام تسليم نموده و آن حضرت شادمان از نزد أبو بكر مراجعت نمود ناگاه عمر حضرتش را ديد پرسيد اى دختر رسولخدا كجا بوده و چه همراه دارى؟ حقيقت امر را باو گفت عمر كاغذ و أبو بكر را مطالبه نمود فاطمه عليها سلام از تسليم آن خوددارى كرد عمر با كمال خشونت و جسارت نامه را از حضرت زهرا عليها سلام گرفته و جويد و از بين برد و گفت فدك مال پيغمبر نبوده است و باين ترتيب مال ما را از بين برده و ما را محتاج نمودند.

مهدى عباسى از موسى بن جعفر عليه السلام حدود فدك را سؤال نمود فرمود از يك طرف بكوه احد بيرون مدينه و حد ديگر آن عريش مصر و از طرفى بدرياى سيف و از طرف ديگر دومة الجندل بوده مهدى گفت آيا تمام اين منطقه عظيم جزء فدك بوده است؟ حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرمود بلى تمام اينها زمينهائى بود كه بدون لشكر كشى و جنگ صاحبان آنها برسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم واگذار نمودند  مهدى گفت اين اموال خيلى زياد است بايد فكر كرد كه چگونه مسترد بشود.

حكايت بخشيدن فدك از طرف پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بفاطمه عليها السلام و تصرف عمال آنحضرت و غصب فدك از طرف أبو بكر و احتجاج حضرت زهرا عليها السلام در كتب خاصه و عامه بتفصيل نقل و روايت شده است.

 

  

تفسير جامع، ج‏4، ص: 123

وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا 36

ابن بابويه از حضرت عبد العظيم روايت كرده فرمود حديث كرد مرا حضرت جواد عليه السلام از پدرانش كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بابو بكر فرمود اى ابو بكر تو بمنزله گوش هستى و عمر بمانند چشم و عثمان بمثل قلب بزودى سؤال ميكنند از شما ولايت و خلافت و دوستى وصى من على بن أبي طالب را سپس تلاوت نمود آيه فوق را و فرمود بعزت و جلال پروردگارم سوگند كه تمام امة را در روز قيامت نگاه   دارند و از آنها ولايت على و فرزندانش را سؤال ميكنند و اينست معناى قول پروردگار كه ميفرمايد در سوره صافات آيه 24 وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ.

ابو حمزه ثمالى از حضرت باقر عليه السلام روايت كرده كه پيغمبر فرمود روز قيامت قدم بنده‏اى در پيشگاه پروردگار قرار نميگيرد مگر آنكه از او چهار چيز سؤال ميكنند يكى از عمرش كه در چه فانى كرده و از بدنش كه چگونه فرسوده نموده و از مالش كه بچه طريق بدست آورده و صرف كرده و از دوستى ما اهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم‏

 

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:19 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 78

سوره اسرى‏

سوره اسرى كه بنى اسرائيل هم ناميده شده در مكه نازل گرديده و يكصد و يازده آيه و هزار و پانصد و سى كلمه و ششهزار و چهار صد و شصت حرف است‏

خلاصه مطالب سوره اسرى عبارت است از بيان معراج رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و شرح حالات بنى اسرائيل از جهت ترقى و تنزل و انحطاط و پند و اندرز بمسلمانان و پيروى نكردن آنها از يهود در ارتكاب معاصى و كردار زشتى كه سبب سخط و غضب الهى ميگردد و بيان آنكه هر چه در آسمانها و زمين است همه بذكر و تسبيح پروردگار اشتغال دارند.

 

 

  تفسير جامع، ج‏4، ص: 105

در كافى از حضرت صادق عليه السلام ذيل آيه وَ قَضَيْنا إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْن  4  ِ روايت كرده فرمود مراد از دو مرتبه فساد كردن يكى بقتل رسانيدن امير المؤمنين عليه السلام است و ديگرى طعنه و نيزه زدن بامام حسن عليه السلام ميباشد و منظور از وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً 4  خبر حادثه شهادت امام حسين عليه السلام است.

و عياشى بسند خود از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود اول كسى كه زمان رجعت بدنيا برميگردد حضرت امام حسين عليه السلام است كه مدت چهل هزار سال در دنيا سلطنت خواهد كرد بطورى كه از زيادى عمر ابروهاى مباركش بچشمهاى حضرتش ميرسد و اين حديث را بسندهاى مختلف محدثين ديگر هم روايت نموده‏اند در كافى ذيل آيه ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً   اسرى 6   از سلمان فارسى روايت كرده كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود پروردگار هيچ پيغمبرى را مبعوث نكرده جز آنكه براى او دوازده نفر وصى و جانشين قرار داده سپس فرمود ايسلمان ميشناسى اوصياء مرا كه خداوند برگزيده آنها را براى امة بعد از من؟ عرض كردم خدا و رسول او داناتر است فرمود ايسلمان بدانكه خداوند مرا از خلص نور خود آفريده پس از آن مرا خواند اطاعت و پيروى نمودم و از نور من على و فاطمه عليهما السلام را خلق نمود سپس از نور من و على و فاطمه عليه السلام حسن و حسين را عليهما السلام بيافريد و نام گذاشت ما را باسماء پنجگانه خود يكى از اسماء پروردگار

 

 محمود است و من محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ديگر اعلى و نام على مشتق از اوست سوم فاطر و فاطمه از او گرفته شده و دو اسم ديگر پروردگار قديم الاحسان و محسن ميباشد نام حسن و حسين عليه السلام از آنها مشتق شده پس از آن از نور ما و حسين عليه السلام نه نفر از فرزندان حسين را بيافريد پيش از آنكه آسمان و زمين و فرشته بيافريند ما به تسبيح و تقديس پروردگار مشغول بوديم سلمان ميگويد حضورش عرض كردم پدر و مادرم بفدايت اى رسول خدا چيست مزد و پاداش كسيكه بشناسد اوصياء و ائمه را؟ فرمود ايسلمان هر آنكه بشناسد و اقتدا كند بآنها و دوست بدارد ايشان را و از دشمنانشان بيزارى بجويد بخدا قسم از ماست وارد شود در مكانيكه ما وارد ميشويم و ساكن شود جائيكه ما سكونت مينمائيم مجددا عرض كردم آيا ايمان باينها بدون معرفت و شناسائى كفايت ميكند؟ فرمود كافى نيست حضورش عرض كردم اى رسول خدا من آنها را تا حضرت حسين شناختم اسامى ديگران را نميدانم فرمود پس از حسين فرزندش زين العابدين است و يك بيك آنها را اسم برد تا حضرت حجة عليه السلام سپس فرمود ايسلمان شما و امثال شما از كسانيكه معرفت و محبت در حق ائمه دارند درك كنند زمان ظهور حضرت قائم عليه السلام را سلمان گفت من شكر و سپاس پروردگار را بجا آوردم براى خاطر اين فيض عظمى عرض كردم ايرسول خدا آيا من تا آن زمان حيات دارم آن حضرت تلاوت فرمود آيه فوق را عرض كردم حضورش ايرسول خدا شما هم بدنيا برميگرديد فرمود بآنخدائيكه مرا برسالت فرستاده من و على و فرزندانش و هر آنكه با ماست ايسلمان و شيطان و تابعين او را حاضر كنند و هر مؤمن محض و كافر محض بدنيا برگردد و خداوند بدست مؤمنين انتقام از كافرين و ستمكاران بكشد سلمان گفت عرض كردم ايرسول خدا من باكى ندارم مرگ را ملاقات كنم.

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 60

قوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْي 90

عياشى ذيل اين آيه از سعد روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السلام بمن فرمود اى سعد مراد از عدل در اين آيه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و منظور از احسان على عليه السلام و غرض از إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ ما ائمه هستيم كه خداوند بندگان خود را مكلف بدوستى ما فرموده و آنها را از فحشاء و منكر و بغى نهى كرده و مقصود اجتناب از ظلم و ستم در حق ما اهل بيت ميباشد كه ما را رها نموده و بدشمنان رو كنند و فرمود مراد از فحشاء و منكر و بغى اولى و دومى و سومى است.                       

 و از اسمعيل جريرى روايت كرده گفت حضور حضرت صادق عليه السلام عرض كردم معنى آيه إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ را برايم بيان فرمائيد فرمود اى اسمعيل بطريق ذيل قرائت كن آيه را

و ايتاء ذى القربى حقه‏

و فرمود مراد بعدل شهادة به‏

لا اله الا اللّه‏

است و احسان شهادت و گواهى دادن به اين كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدا و على ولى اوست و مقصود از فحشاء و منكر و بغى دوست داشتن فلان و فلان و فلان است و در روايت ديگر فرمود عدل گواهى دادن به اين كه جز پروردگار يكتا خدائى نيست و به اين كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر و فرستاده اوست و احسان ولاية امير المؤمنين و اطاعت و فرمان بردارى از آن حضرت و فرزندان گراميش ميباشد و مقصود از إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ دادن خمس است بفرزندان امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام چنانچه در آيه خمس سوره انفال فرمود فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ و فحشاء و منكر و بغى ستم نمودن بآل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و كشتن و منع كردن حق ايشان و دوستى دشمنان آنها است.

 

 

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : ارادتمند

  تفسير جامع، ج‏4، ص: 47

عياشى ذيل آيه وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ 68  از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمودند مراد از نحل در اين آيه ائمه بوده و غرض از جبال عرب و شجر دوستان اهل بيت ميباشد و منظور از مِمَّا يَعْرِشُونَ فرزند آن بندگانى هستند 

 كه هنوز آزاد نشده‏اند و نيز فرمودند بخدا قسم ثمرات مختلف فنون و علومى است كه ائمه بشيعيان خود تعليم ميدهند كه در آن شفاء دردهاى اجتماع است و محقق است كه بزرگترين شفاء در علم قرآن و حقايق آنست چنانكه ميفرمايد وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ.اسراء  82

 

تفسير جامع، ج‏4، ص: 56

 قوله تعالى: يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُون  83

و نيز از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت امير المؤمنين عليه السلام فرمود واى بحال كسانيكه تغيير داده‏اند سنة پيغمبر را و از دين او خارج شدند نميترسند آنها از آنكه عذابى بر ايشان وارد شود سپس تلاوت كرد آيه فوق را و فرمود بخدا قسم ما ائمه اهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نعمتهاى خدا ميباشيم كه به بندگان عنايت فرموده و بواسطه ما خلايق رستگار خواهند شد

عياشى از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده فرمود براى هر عصرى امامى است از ما ائمه و مبعوث ميشوند هر امتى با امام خود تا آن امام شاهد و گواه ايشان باشد در آنچه عمل نموده و بجا آورده‏اند.

 

على بن ابراهيم از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود مقصود از شهداء  عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ 89  ائمه اهل بيت باشند رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گواه بر ائمه است و آن بزرگواران گواهان خلايق هستند

 

در كافى ذيل آيه وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمِين  89 َ از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود ما ائمه فرزندان رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داناترين مردم هستيم بكتاب خدا و بر حوادث گذشته و اخبار آينده و چگونگى آسمانها و زمين و بهشت و دوزخ و هر چه در آنها است بطورى وقوف داريم مانند آنكه بكف دست خود نگاه بنمائيم و اين آيه را تلاوت نمودند.

 

 

 وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى‏ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ و نيز از حسين بن سعد روايت كرده گفت جمعى از اصحاب حضرت صادق عليه السلام گفتند در خدمت آن حضرت مكه مشرف شديم چون آنحضرت بحجر اسماعيل رسيد بما رو نموده پرسيدند كه در اينجا از منافقين و جاسوس كسى نيست آنگاه سه مرتبه فرمودند قسم بخداى كعبه اگر من ميان موسى و خضر بودم بآنها ميگفتم كه من از هر دو نفر شما داناترم و بآنها از علومى كه بى‏خبر بودند و نميدانستند خبر ميدادم زيرا خداوند آنها را بعلوم گذشته آشنا ساخته و از علوم آينده بهره‏مند نفرموده بوده و حال آنكه ما ائمه تمام علوم گذشته و آينده را تا روز قيامت از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بارث برده‏ايم‏

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:14 ::  نويسنده : ارادتمند

 تفسير جامع، ج‏4، ص: 35

در كافى ذيل جمله «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» 43   از محمد بن مسلم روايت كرده گفت حضور حضرت باقر عليه السلام عرض كردم مردم گمان كرده‏اند اهل ذكر يهود و نصارى ميباشند، فرمود اگر آنها باشند شما را بسوى دين خود دعوت ميكنند و هرگز نشايد پروردگار امر كند شما را بسؤال كردن از اشخاصيكه مردم را از دين 

 اسلام خارج كرده و بسوى دين يهود و نصارى برمى‏گردانند سپس اشاره كرد آنحضرت با دست بسينه مبارك و فرمود ما ائمه اهل ذكر هستيم و مردم بايد از ما سؤال كنند

 ابن بابويه از ريان بن صلت روايت كرده گفت حضرت رضا عليه السلام در مجلس مأمون هنگاميكه علماء عراق و خراسان در آن مجلس اجتماع كرده بودند فرمود ما ائمه معصومين اهل ذكر هستيم كه خداوند امر فرموده در قرآن از اهل ذكر پرستش كنند و تحقيق نمايند، علماء عرض كردند حضورش مقصود پروردگار از اهل ذكر دانشمندان يهود و نصارى ميباشد، فرمود آنحضرت پناه ميبرم بخدا از اين سخنان اگر مراد آنها باشند ما را بسوى دين و مذهب خود ميخوانند و دعوت ميكنند و ميگويند دين ما افضل و نيكوتر از دين اسلام است مأمون عرض كرد حضورش يا ابو الحسن پس مقصود از ذكر چيست و اهل آن كيست؟ فرمود ذكر رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل آن ما ائمه باشيم خداوند اين موضوع را در سوره طلاق آيه 10 بطور روشن بيان ميفرمايد فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ   10-11 طلاق   لاى خردمندانيكه ايمان آورده‏ايد از خدا بترسيد كه براى هدايت شما پيغمبرى را فرستاد تا آيات روشن و بينات خدا را بر شما تلاوت كند و تا آنانكه بخدا ايمان  آورده و نيكوكار شدند از ظلمت نادانى بسوى معرفت و ايمان باز آورد پس ذكر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدا است و اهل ذكر ما ائمه از آل آنحضرت ميباشيم و مردم بايد از ما سؤال كنند و نيز از آنحضرت روايت كرده فرمود مراد از اهل ذكر بنا بفرمايش پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنحضرت و ائمه معصومين عليه السلام ميباشد.

و در روايت ديگرى فرموده اهل ذكر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ما ائمه از آل آنحضرت ميباشيم كه مردم از ما سؤال مينمايند.

و نيز از وشاء روايت كرده گفت از حضرت رضا عليه السلام معناى آيه را پرسيدم فرمود اهل ذكر ما هستيم و مردم از ما سؤال ميكنند حضورش عرض كردم پس شما مسئول و ما سائل هستيم؟ فرمودند بلى مجددا گفتم آيا بر ما واجب است كه از شما سؤال كنيم؟ فرمودند آرى عرض كردم آيا بر شما هم جواب سؤال ما واجب است يا خير؟ فرمودند خير ما مختار هستيم اگر مقتضى و صلاح بوده و بخواهيم جواب ميدهيم و گر نه پاسخ نخواهيم داد.

 

 

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:11 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏4، ص: 12

سوره نحل‏

آغاز سوره نحل سوره نحل در مكه نازل شده يكصد و بيست و هشت آيه و دو هزار و هشتصد و چهل كلمه و هفت هزار و هفتصد و هفت حرف است‏

خلاصه مطالب سوره نحل عبارت است از بيان عذاب مشركين و ادله توحيد و ذكر نعمتهائيكه پروردگار ببندگان عطا فرموده و توبيخ مشركين و بت پرستان و مزيت بعضى از مردم بر بعض ديگر از حيث عمر و رزق و امر بعدل و احسان و وفاى بعهد و نهى از فحشاء و منكر و بغى و انذار كفار و مشركين و قبول نشدن عذر آنها و پاداش فرمانبرداران و كيفر معصيت كاران و آنچه بر يهوديان در اثر ظلم و تعدى حرام شده و مدح حضرت ابراهيم و اوصاف ستوده آنحضرت و امر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به پيروى نمودن از حنيفيه و طريقه حضرت ابراهيم و صبر نمودن بر اذيت و آزار خلايق‏

 

 

قوله تعالى: وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ 16

در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود مراد از نجم در اين آيه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و منظور از علامات ما ائمه ميباشيم و اين حديث را ابن بابويه و عياشى نيز روايت كرده‏اند.

و طبرسى از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرمود رسول خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده خداوند ستارگان را براى اهل آسمان‏ها مأمن قرار داده و براى مردم روى زمين اهل بيت من امان هستند و نيز فرمود مراد از نجم در ظاهر ستاره جدى ميباشد كه بمحاذات قبله است و مردم شبها از روى ستاره جدى راه را تشخيص داده و طى طريق ميكنند ولى در باطن منظور از نجم من و اهل بيت منست.

 

وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا  30

عياشى ذيل آيه فوق از خطاب بن مسلمه روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السلام فرمود خداوند هيچ پيغمبرى را مبعوث نفرموده مگر آنكه امر فرموده باو بولايت ما و بيزارى جستن از دشمنان ما ائمه.

 

 

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:10 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏3، ص: 450

سورة الحجر

اين سوره در مكه نازل شده نود و نه آيه و ششصد و پنجاه چهار كلمه و دو هزار هفتصد و شصت حرف است.

خلاصه مطالب اين سوره عبارتست از آغاز آفرينش بشر، و اسرار وجود آنها و قصص و ارشاد و انذار خلايق و صنع و حكمت پروردگار و تسليت خاطر مبارك پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.

 

 

  تفسير جامع، ج‏3، ص: 477

قوله تعالى: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ  75-76  در كافى ذيل آيه إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ از اسباط بن سالم روايت كرده گفت حضور حضرت صادق عليه السّلام بودم مردى وارد شده و معناى اين آيه را سؤال  كرد فرمود مراد از متوسمين ما ائمه هستيم و راه ما راه ثابت و برقرارى است. و اين حديث را در كتاب بصائر الدرجات صفار و نيز شيخ مفيد در كتاب اختصاص روايت نموده‏اند بزيادتى كه فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود از فراست شخص مؤمن بپرهيزيد كه بنور خدا مى‏بيند.

كلمه توسم بمعناى فراست و هوشمندى است و اهل فراست ائمه معصومين ميباشند

 

  تفسير جامع، ج‏3، ص: 475

 شيخ در تهذيب از محمد بن مسلم در آيه وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ  87  روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السّلام معناى سبع المثانى را پرسيدم؟ فرمودند مراد سوره حمد است با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ كه جمعا هفت آيه ميباشد و بسم اللّه در اول سوره‏ها جزء سوره است و يك آيه محسوب ميشود.

عياشى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از مثانى ما ائمه هستيم كه خداوند به پيغمبر عطا فرمود و مادر روى زمين وجه اللّه ميباشيم هر كس ما را بشناسد بهشت را در پيش دارد و آنكه منكر ما باشد مقرش جهنم است.

عياشى از حسان عامرى روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معنى آيه وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ را سؤال كردم فرمود تنزيل آيه اينطور است و لقد آتيناك السبع من المثانى و مراد از مثانى ما ائمه هستيم و مقصود از قرآن عظيم فرزندان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد.

و از سماعه روايت كرده گفت فرمود حضرت رضا عليه السّلام خداوند بهيچ پيغمبرى سبع مثانى عطا نفرموده جز به پيغمبر ما محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مراد از آن ائمه ميباشد كه افلاك بطفيل وجود مقدسات آنها دور ميزند.

يعنى در هلاكت قوم لوط براى هوشمندان و اهل فراست عبرتها است.

در بصائر الدرجات از عبد الرحمن بن كثير روايت كرده گفت حضور حضرت  صادق عليه السّلام براى اداى فريضه حج مشرف بودم روزى آنحضرت بالاى كوه تشريف بردند نظرى بآنمردم نمود فرمود چه بسيارند ضجه و ناله كنندگان و چقدر اندك است حاج و حج كنندگان داود رقى حضورش عرض كرد ايفرزند رسول خدا آيا خداوند دعاى تمام اين خلايق را كه مشاهده ميكنيم باجابت ميرساند و آنان را مى‏آمرزد؟ فرمود واى بر تو اى ابا سلمان خداوند نمى‏آمرزد كسانيكه باو شرك آورده‏اند و براى ذات مقدسش شريك و همتا قائل هستند و هر آنكه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام باشد مانند كسى است كه بت مى‏پرستد، عرض كردم حضورش آيا اين مردم را مى‏شناسيد و دوستان را از دشمنان تميز ميدهيد؟ فرمود واى بر تو هيچ بنده‏اى متولد نميشود مگر آنكه هنگام تولدش ميان ديدگان او نوشته شده مؤمن يا كافر و آيه را تلاوت نمود و فرمود ما ائمه مى‏شناسيم دوستان خود را از دشمنان.

و از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود بابى بكر حضرمى، نيست مخلوقى مگر آنكه ميان جبين او نوشته شده مؤمن يا كافر لكن آن از نظر شما و مردم پنهان است و آن مكتوب از ائمه و آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پوشيده نمى‏باشد و كسى وارد بر ما نميشود جز آنكه ميشناسيم او را كه مؤمن است يا كافر سپس تلاوت فرمودند آيه مزبور را و اينحديث را شيخ مفيد در كتاب اختصاص نيز نقل نموده است.

 

  تفسير جامع، ج‏3، ص: 477

 قوله تعالى: الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ 91-92   أَجْمَعِينَ آنهائيكه قرآن را جزء بجزء نموده جزئى را قبول و جزئى ديگر را تكذيب ورد نموده‏اند سوگند به پروردگارت كه از همه آنها مؤاخذه مينمائيم.

 

عياشى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود روز قيامت از چند چيز پرسش كنند يكى از عمر شخص كه در چه فانى كرده ديگر از جوانى كه در چه بسر برده سوم از مال كه چگونه جمع نموده و در كجا صرف كرده چهارم از ولايت ما اهل بيت پيغمبر كه در قرآن نازل شده و آن را رد كردند و كافر بآيات ولايت شدند.

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:3 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏3، ص: 417

سوره ابراهيم‏

 

سوره ابراهيم عليه السّلام اين سوره در مكه نازل شده پنجاه و دو آيه و هشتصد و سى و يك كلمه و سه هزار و چهارصد چهار حرف است‏

خلاصه مطالب اين سوره بيان داستان پيغمبران گذشته و امتهاى ايشان و عاقبة كسانيكه تكذيب كرده‏اند آنها را و دعاى حضرت ابراهيم است.

 

 قوله تعالى: مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ  18  در اين آيه تشبيه كرده اعمال كافرين را بخاكسترى كه باد تند بر آن بوزد و بكلى از بين برود و غرض آنستكه آن عمل كه ايشان ميكنند باطل شود و ثوابى براى آن نباشد و اين آيه رد گفتار جبرى مسلكانست زيرا خداوند نسبت داده اعمال را بخلايق و اگر آنها مخلوق و آفريده او بودند صحيح نبود نسبت دادن آن اعمال را بمردم.

فرمود حضرت صادق عليه السّلام هر كه اقرار بولايت امير المؤمنين نكند اعمال و عباداتش باطل شود مانند خاكسترى كه در معرض تند باد واقع گردد.

در كافى ذيل آيه فوق از محمد بن مسلم روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السّلام فرمود هر كسى دينى اختيار نمايد ولى بدون تحقيق و پيروى از امامى پيش خود اعمالى را عبادت پنداشته و از روى نادانى و جهالت كارهائى بكند عمل او قبول نشده و چنين شخصى گمراه است و مثل او مثل گوسفندى است كه چوپان خود را گم كرده باشد و شب فرا رسد  حيران گردد كه چه بكند و بكجا برود ناگاه گرگى برسد و او را بخورد بخدا قسم هر كس از اين امت شب را بروز برساند و امامى كه از طرف خدا باشد نشناسد و پيروى نكند و بميرد مانند كفار مرده است و تو اى محمد بن مسلم بدان كه ائمه جور و پيروان آنها از دين خدا خارجند خود گمراه و باعث گمراهى مردم ميشوند و اعمال آنها مانند خاكسترى است كه بر باد داده ميشود.

 

در كافى از عمرو بن حريث روايت كرده گفت سؤال كردم از حضرت صادق عليه السّلام معنى آيه‏ كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّما   24  را فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اصل و ريشه درخت است و امير المؤمنين عليه السّلام فرع و تنه آن و ائمه از فرزندان آن حضرت شاخها و علم و دانش ائمه ميوه درخت و شيعيان برگ آن باشند عرض كردم حضورش آيا برگهاى آندرخت كم و زياد ميشود؟ فرمود سوگند بخدا هرگاه مؤمنى متولد شود از آندرخت برگ تازه‏اى سبز شود و برويد و زمانى كه مؤمن از دنيا برود آن برگ ساقط شود و بيفتد.

 و از سلام بن مستنير روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معناى كلمه طيبه و شجره طيبه را پرسيدم؟ فرمود مراد از شجره و درخت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه نسب ايشان در بنى هاشم ثابت است و منظور از فرع شجره على عليه السّلام است و فاطمه عليها السّلام شاخه و ائمه عليهم السّلام ميوه آن شجره ميباشند و شيعيان برگهاى درخت هستند هرگاه يكى از شيعيان بميرد برگى از درخت مزبور مى‏افتد و چون مؤمنى متولد شود برگى برويد عرض كردم پس معناى تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها 25   چيست؟ فرمودند شيعيان همواره در مسائل حرام و حلال حج و عمره و غيره از ائمه استفتاء نموده و جواب اخذ مينمايند و از ميوهاى علم و دانش ايشان هميشه بهره‏مند ميشوند و هم در اين آيه خداوند دشمنان آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به شجره خبيثه مثل زده است.

 

قوله تعالى: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً 28  در كافى از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود چگونه است حال كسانى كه سنت و طريقه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را تغيير داده و از وصيت آنحضرت تجاوز كردند؟ آيا نمى‏ترسند كه عذاب خدا بر آنها وارد شود آنگاه آيه را تلاوت نموده و فرمودند آن نعمتى كه به بندگان عطا فرموده ما هستيم كه بواسطه ما كسانى كه بايد رستگار شوند در روز قيامت رستگار شده و روى نجات خواهند ديد.

و بسند ديگر از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود اين آيه در باره دو طايفه نازل شده يكى بنى اميه و ديگرى بنى مغيره كه فاجرترين طايفه از قريشند عثمان بن عيسى گفت از حضرت صادق عليه السّلام معناى آيه را سؤال كردم فرمود اين آيه در باره بنى اميه و بنى مغيره نازل شده است بنى مغيره را خداوند در جنگ بدر نابود نموده و نسل آنها قطع شده ولى بنى اميه را خداوند تا روز قيامت مهلت داده سپس فرمود بخدا قسم نعمت‏هائى كه خداوند بمردم عطا فرموده ما هستيم كه بواسطه ما رستگار خواهند شد كسانى كه بايد رستگار شوند.

 

رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي 37

در كافى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود بخدا قسم ما ائمه ذريه و بقيه عترت حضرت ابراهيم ميباشيم.

 

  تفسير جامع، ج‏3، ص: 447

عياشى در آيه وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ (وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ) وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ 46  از جميل بن دراج روايت كرده گفت شنيدم كه حضرت صادق عليه السّلام ميفرمايد مكر بنى عباس بوسيله قائم ما حضرت حجة عليه السّلام از بين ميرود هر چند كه مكر آنها دلهاى مردم را از جا كنده باشد. و شيخ در كتاب مجالس بسند خود از ابى بصير روايت كرده گفت حضرت صادق عليه السّلام ميفرمود اى مردم از خدا بپرهيزيد و ائمه خود را اطاعت نموده آنچه كه ميگويند

 بگوئيد و مواردى را كه ائمه شما سكوت مينمايند شما هم ساكت شويد زيرا شما در زمان سلطنت كسى هستيد كه خداوند در باره آنها ميفرمايد وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ و از اين عبارت بنى عباس را اراده فرموده و در تعقيب بيانات خود فرمودند پس شما پرهيزكار باشيد و امانات را بصاحبانش مسترد نمائيد و حج خانه كعبه را ادامه دهيد زيرا زيارت خانه كعبه مكروهات دنيا را از شما دفع مينمايد و هول‏هاى روز قيامت را از شما دور خواهد كرد.

 

 

 

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:54 ::  نويسنده : ارادتمند

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 402

عياشى ذيل آيه وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّه 21   ُ از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمود رحم و پيوند ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعرش الهى متصل است و پيوسته ميگويد خدايا رحمت كن بكسيكه بمن صله كرد و جدا و قطع كن هر كه صله ما را قطع مينمايد و اين آيه در حق آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده و همان عهدى استكه در عالم از براى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه معصومين از مردم گرفته شده ولى منافقين و دشمنان ما نقض عهد نمودند.

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 404

در كافى ذيل آيه سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ 24  از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: صبر بر دو قسم است يكى صبر در مصائب و مكاره است كه بسيار مستحسن و نيكو ميباشد دومى كه از آن بهتر و برتر است صبر بر شهوات و محرمات خداوند است و ذكر نيز بر دو نوع است: يكى در هنگام مصيبت و پيش آمد- هاى سخت ياد خدا نمايند و از آن بهتر و نيكوتر در وقت ارتكاب معاصى و محرمات بياد خدا افتاده و با تذكر بفرمان حق از ارتكاب آن خوددارى و صرف نظر كنند، آيه مزبور                       

 در شأن ائمه معصومين نازلشده.

 

 تفسير جامع، ج‏3، ص: 416

و در كافى ذيل آيه قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً 43  از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود در اين آيه خداوند بما نظر داشته ولى بعد از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم على امير المؤمنين عليه السّلام اول و افضل و اعلم و بهتر از ماست.

و نيز از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود اين آيه در حق على امير المؤمنين نازل شده بعد از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حضرتش عالم امت ميباشد و پس از امير المؤمنين ائمه معصومين صاحب علم كتاب هستند.

و نيز از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از كسيكه علم كتاب نزد اوست امير المؤمنين عليه السّلام ميباشد و از آنحضرت پرسيدند آيا كسى كه واجد علمى از  

 كتاب است داناتر ميباشد يا آنكه داراى علم كتاب است؟ فرمود دانش آنكه علمى از كتاب دارد در مقابل كسيكه علم كتاب دارد چون قطره‏اى در برابر دريا است دانش او مانند پر و بال مگسى است كه از درياى علم گرفته باشد.

 

امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بدانيد و آگاه باشيد علمى كه خداوند بر آدم و تمام پيغمبران تا پيغمبر خاتم از آسمان نازل فرمود در نزد من و عترت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:53 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏3، ص: 380

سوره رعد

سوره رعد در مكه نازل شده و چهل و سه آيه هشتصد و پنجاه پنج كلمه و سه هزار و پانصد و شش حرف است‏

خلاصه مطالب و مضامين اين سوره بيان ادله توحيد از روى علوم طبيعيه و علم اخلاق و وعده ثواب پاداش اعمال و وعيد از عقاب و كيفر ترك واجبات و اثبات رسالت مى‏باشد.

                 

    تفسير جامع، ج‏3، ص: 386

 

ابن بابويه در آيه إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ 7  از مسعده روايت كرده گفت حضور حضرت صادق عليه السّلام بودم پيرمردى عصا زنان خدمتش رسيده سلام كرد و گفت اى فرزند رسول خدا اجازه فرمائيد دست شما را ببوسم پس از بوسيدن دست آن حضرت بنا كرد بگريه كردن حضرت باو فرمودند اى شيخ چرا گريه ميكنى؟ گفت فدايت شوم عمرم بپايان رسيده و يكصد سال است بانتظار زيارت امام قائم از آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هر ماه و سالى كه ميگذرد ميگويم در اين ماه و يا در اين سال ظهور ميكند ديگر استخوانهايم سست و اجلم نزديك شده و موفق بزيارت آن حضرت نشده‏ام و ميبينم شما  در معرض قتل و هلاك هستيد و دشمنانتان در كمال خوشى و بى‏حيائى جولان ميزنند چگونه گريه نكنم؟! حضرت صادق عليه السّلام از بيانات پيرمرد سخت متأثر شده و چشمان مباركش پر از اشك شد فرمود خداوند ترا بسلامت دارد كه در مرتبت و منزلتى رفيع هستى و اگر بميرى روز قيامت با ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه ثقل آنحضرت هستيم محشور خواهى شد پيرمرد گفت با اين فرمايشى كه از شما شنيدم ديگر غمى ندارم آنگاه حضرت صادق عليه السّلام فرمود اى مرد قائم فرزند حسن عسكرى است و حسن فرزند على و على فرزند محمد و محمد فرزند على بن موسى الرضا و او فرزند اين پسرم موسى است و دست مباركش را بر سر موسى بن جعفر گذارد و فرمود ما دوازده امام معصوم ميباشيم پيرمرد پرسيد آيا بعضى از شما بر بعض ديگر برترى دارند؟ فرمود خير تمام ما در فضيلت با يكديگر مساوى ميباشيم اى مرد بدان اگر از دنيا باقى نباشد مگر يك روز خداوند آن روز را طولانى ميفرمايد تا آنكه قائم ما اهلبيت را ظاهر گرداند و آگاه باش كه شيعيان ما در فتنه و حيرت ميافتند از غيبت آن حضرت و خداوند ايمان مخلصين و دوستداران او را ثابت ميگرداند.

 و از طريق عامه و خاصه روايات زيادى در دست است كه ميرساند اين آيه در شان و منزلت امير المؤمنين عليه السّلام است و مراد از هادى و هدايت كننده آن حضرت و ساير ائمه معصومين ميباشند.

 

در كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از منذر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و هادى امير المؤمنين و ائمه طاهرين يكى بعد از ديگرى هستند و در هر زمان هادى امامى است كه حافظ دين ميباشد و اين آيه رد بر كسانى است كه وجود امام را در هر زمانى منكرند و البته هيچوقت زمين خالى از حجت نيست چنانچه فرمود امير المؤمنين عليه السّلام هرگز زمين از حجت قائم خالى نباشد يا بامر خدا او ظاهر است و مردم او را مى‏بيند و يا آنكه غايب است چه آنكه بدون امام حجت پروردگار بر خلق باطل و راه هدايت  مسدود ميشود.

پنج شنبه 3 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:52 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏3، ص: 306

سوره يوسف‏

سوره يوسف در مكه نازل شده و يكصد و يازده آيه و يكهزار و هفتصد و هفتاد و شش كلمه و هفت هزار و يكصد و شصت و شش حرف است در ثواب قرائت آن.

 خلاصه مطالب اين سوره عبارت است از خواب ديدن حضرت يوسف و اذيت و آزار كشيدن او بتوسط برادران و داستان او در خانه عزيز مصر و بيان حالاتش در زندان و تنظيم خزائن مصر و قيام او مقام عزيز و سياست منزل و سياست مدن و حكمة علميه كه چگونه انسان را بسر منزل سعادت ميرساند و حكمت و عجائب صنع و قدرت پروردگار جهانيان.

 

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 377

قُلْ هَاذِهِ سَبِيلىِ أَدْعُواْ إِلىَ اللَّهِ  عَلىَ‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنىِ  وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ(108)

108 بگو: اين راه من است كه از روى آگاهى خود و پيروانم را به سوى پروردگار دعوت مى‏كنم و خدا پاكيزه است و من از مشركين نخواهم بود.

 در ذيل آيه قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ: ابى جارود از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از كلمه انا نفس پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و منظور از مَنِ اتَّبَعَنِي على بن أبي طالب و آل محمد عليهم السّلام است.

و على بن اسباط از حضرت جواد عليه السّلام روايت كرده گفت خدمت آن حضرت عرض كردم اى آقاى من عده‏اى از مردم شما را بمناسبت آنكه عمر شريفت كم است انكار ميكنند فرمود اينها بمفهوم اين آيه توجه ندارند كه خداوند ميفرمايد هذه                       

 سبيلى تا آخر آيه بخدا قسم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را پيروى نكرد كسى مگر جدم على بن أبي طالب عليه السّلام در حالتى كه پسرى نه ساله بود و من هم نه ساله هستم (يعنى ما ائمه از جانب خدا معين شده‏ايم و علم ما از طرف خداست نه تحصيلى و اكتسابى كه سن زياد در آن شرط باشد زيرا براى كسب دانش بايد مدتى دانشمندان عمر خود را مصرف در دانش كنند و بايد مدتى بگذرد تا بحد كمال دانشمند شوند) آنهائى كه خليفه و جانشين خداوند هستند و علم آنان از طرف خداست شايستگى امامت و خلافت را دارند و مردم حق ندارند و نميتوانند اعتراض و انكار آنها كنند چه در تكذيب امام اعتراض بر خداست و آن هم بر مؤمن روا نيست.

ابن بابويه در ذيل آيه وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا انبيا 7    از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود: اين آيه خطاب به پيغمبر و مردم ميباشد و مفهومش آنست كه آيا نميدانى خداوند هيچوقت زمين را خالى از پيغمبر و حجت و امامى از نوع بشر نميگذارد و اين آيه ميرساند كه خداوند هميشه فرشتگان را بسوى انبياء و پيغمبران فرستاده است.

 

 

شنبه 1 / 3 / 1397برچسب:, :: 20:10 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏3، ص: 304

و اگر پروردگار تو خواسته بود، همه مردم را يك امت كرده بود، ولى همواره گونه‏گون خواهند بود (118)
مگر آنهايى كه پروردگارت بر آنها رحمت آورده و آنها را براى همين بيافريده است. و سخن پروردگار تو بر اين مقرر شده كه: جهنم را از همه جن و انس انباشته مى‏كنم. (119)

  

إ در كافى ذيل آيه وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ 119  از ابى عبيده حذاء روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام موضوع استطاعت و گفتار مردم را پرسيدم؟ اين آيه را تلاوت فرموده گفتند اى ابا عبيده مردم در اقوال و گفتگوها اختلاف دارند روى اين اصل اكثر ايشان بهلاكت مى‏افتند عرض كردم پس مراد از إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ 119  چيست؟ فرمود شيعيان ما آل محمد مشمول رحمت الهى خواهند بود كه خداوند براى اين رحمت واسعه خود آنان را آفريده است و غرض از رحمت اطاعت امام است بطورى كه ميفرمايد وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ اعراف‏156   مراد از همه اشياء شيعيان و رحمت علم امام است كه احاطه و وسعت دارد كه در اين روايت بطور تفصيل تشريح گرديده علاقمندان                        

 ميتوانند در كتاب كافى باصل روايت مراجعه نمايند و ما در اينجا مختصرى از آنرا كه مربوط بتأويل آيه بود بيان نموديم.

 

 

شنبه 1 / 3 / 1397برچسب:, :: 20:6 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏3، ص: 262

إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ أَخْبَتُواْ إِلىَ‏ رَبهِِّمْ أُوْلَئكَ أَصحَْابُ الْجَنَّةِ  هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(23)

كسانى كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند و در برابر پروردگارشان فروتنى نموده‏اند، اهل بهشتند و در آن جاويدانند. (23)

و در كافى ذيل آيه إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ از زيد شحام روايت كرده گفت حضور حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم نزد ما مردى است بنام كليب هيچ حديثى از طرف شما نميرسد مگر آنكه كليب ميگويد من تسليم اين حديث هستم و آن را قبول دارم بطورى كه ما نام او را كليب تسليم گذاشته‏ايم حضرت آنمرد را دعا نموده و فرمودند آيا ميدانيد تسليم يعنى چه؟ ما ساكت شديم حضرت فرمودند بخدا قسم تسليم همان اخبات است يعنى در مقام قبول حق شخص خاضع و خاشع باشد و اين آيه را تلاوت فرمود.

و اين حديث را سعد بن عبد اللّه قمى و عياشى و كشى هم روايت كرده‏اند.

 

 

 تفسير جامع، ج‏3، ص: 303

وَ مَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى‏ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصْلِحُونَ(117)

وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لجََعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً  وَ لَا يَزَالُونَ مخُْتَلِفِينَ(118)

پروردگار تو هيچ قريه‏اى را كه مردمش نيكوكار باشند به ستم هلاك نخواهد ساخت. (117)

و اگر پروردگار تو خواسته بود، همه مردم را يك امت كرده بود، ولى همواره گونه‏گون خواهند بود (118)

 

 

 در كافى ذيل آيه وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ از ابى عبيده حذاء روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام موضوع استطاعت و گفتار مردم را پرسيدم؟ اين آيه را تلاوت فرموده گفتند اى ابا عبيده مردم در اقوال و گفتگوها اختلاف دارند روى اين اصل اكثر ايشان بهلاكت مى‏افتند عرض كردم پس مراد از إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ چيست؟ فرمود شيعيان ما آل محمد مشمول رحمت الهى خواهند بود كه خداوند براى اين رحمت واسعه خود آنان را آفريده است و غرض از رحمت اطاعت امام است بطورى كه ميفرمايد وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ  156 اعراف   مراد از همه اشياء شيعيان و رحمت علم امام است كه احاطه و وسعت دارد كه در اين روايت بطور تفصيل تشريح گرديده علاقمندان  ميتوانند در كتاب كافى باصل روايت مراجعه نمايند و ما در اينجا مختصرى از آنرا كه مربوط بتأويل آيه بود بيان نموديم.

شنبه 1 / 3 / 1397برچسب:, :: 20:5 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏3، ص: 260

أَ فَمَن كاَنَ عَلىَ‏ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَ مِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسىَ إِمَامًا وَ رَحْمَةً  أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ  وَ مَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ  فَلَا تَكُ فىِ مِرْيَةٍ مِّنْهُ  إِنَّهُ الحَْقُّ مِن رَّبِّكَ وَ لَكِنَّ أَكْثرََ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ(17)

آيا آن كس كه از جانب پروردگار خويش دليلى روشن دارد و زبانش بدان گوياست و پيش از اين كتاب موسى كه خود پيشوا و رحمتى بوده است بدان شهادت داده، با آن كس كه دليلى ندارد برابر است؟ ايشان به آن كتاب روشن ايمان مى‏آورند. و هر گروه ديگرى كه به او كافر شود، جايگاهش در آتش است. در آن شك مكن، كه حق است و از جانب پروردگارت آمده است. ولى بيشتر مردم ايمان نمى‏آورند. (17)

در كافى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود آيه أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى‏ إِماماً وَ رَحْمَةً چنين نازلشده‏

و يتلوه شاهد منه اماما و رحمة و من قبله كتاب موسى‏

مقدم داشته‏اند جمله وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى‏ را بر إِماماً وَ رَحْمَةً و حال آنكه بر طبق نزول مؤخر بوده و فرمود مراد از بينه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مقصود از شاهد وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است.

و اينحديث را على بن ابراهيم روايت كرده و ابن مغازلى شافعى از عباد بن عبد اللّه روايت كرده گفت ميفرمود امير المؤمنين عليه السّلام نيست آيه‏اى در قرآن مگر آنكه ميدانم در باره كه نازل شده و نبوده از قريش مردمى مگر آنكه خداوند در باره‏اش آيه‏اى در قرآن نازل فرموده يا در مدح او و يا در ذمش شخصى برخاسته پرسيد اى امير المؤمنين عليه السّلام آيه‏اى كه در باره شما نازل شده كدام است؟ فرمود اگر در انظار مردم سؤال نميكردى پاسخ تو را نميگفتم اينك ميگويم آيا سوره هود را قرائت نموده‏اى؟ عرض كرد بلى 

 فرمود آيه أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ را توجه كرده‏اى بخدا قسم شاهد من ميباشم و اينحديث را بعينه صاحب كتاب رموز الكنوز و جبرى كه هر دو از علماء عامه هستند نيز روايت كردند.

شيخ در امالى ذيل آيه أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده كه در يك روز جمعه بالاى منبر فرمود بآن خدائى كه دانه را در شكم خاك مى شكافد و بشر را از نيستى به هستى آورده نبوده مردى از قريش كه با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مواسات كرده باشد مگر آنكه خداوند در باره‏اش آيه‏اى در قرآن نازل فرموده است مى‏شناسد آن آيه را چنانچه من ميشناسم شخصى برخاسته پرسيد اى امير المؤمنين آيه‏اى كه در باره شما نازل شده كدام است؟ فرمود چون سؤال نمودى ميگويم آيا سوره هود را قرائت نموده‏اى؟ عرض كرد بلى فرمود آيه أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ را توجه كرده‏اى بخدا قسم بينه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و شاهد من ميباشم.

تفسير جامع، ج‏3، ص: 262

وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْترََى‏ عَلىَ اللَّهِ كَذِبًا  أُوْلَئكَ يُعْرَضُونَ عَلىَ‏ رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهَدُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلىَ‏ رَبِّهِمْ  أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلىَ الظَّالِمِينَ(18)

چه كس ستمكارتر از آن كسى است كه به خدا دروغ مى‏بندد؟ اينان را به پروردگارشان عرضه خواهند داشت و شاهدان گواهى خواهند داد كه اينانند كه بر پروردگارشان دروغ مى‏بسته‏اند. هان، لعنت خدا بر ستمكاران باد (18)

 

عياشى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند واجب نموده بر خلايق پنج چيز را چهار چيز آن را عمل ميكنند و پنجمى را ترك مينمايند سؤال كردند از حضرتش آنها كدام است؟ فرمود نماز و روزه حج و زكوة اما آن يكى را كه ترك مى نمايند ولايت على بن أبي طالب است اصحاب عرض كردند حضورش ولايت على واجب است از طرف خداوند؟ فرمود بلى خداوند ميفرمايد وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً و در جمله «وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مقصود از اشهاد ائمه عليهم السّلام است و نيز فرمود مراد از سبيل اللّه امام است وَ يَبْغُونَها عِوَجاً 19  يعنى امام را تغيير داده و ديگرى را بر امامت برگزينند ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ  20  يعنى توانائى شنيدن فضائل امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه را ندارند. و از طريق خاصه و عامه روايات زيادى است كه ميرساند مراد از شاهد در اين آيه وجود شريف امير المؤمنين عليه السّلام ميباشد.

شنبه 1 / 3 / 1397برچسب:, :: 20:4 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏3، ص: 257

فَلَعَلَّكَ تَارِكُ  بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَ ضَائقُ  بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُواْ لَوْ لَا أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ  إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ  وَ اللَّهُ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ وَكِيلٌ(12)

مباد كه برخى از چيزهايى را كه بر تو وحى كرده‏ايم واگذارى و بدان دلتنگ باشى كه مى‏گويند: چرا گنجى بر او افكنده نمى‏شود؟ و چرا فرشته‏اى همراه او نمى‏آيد؟ جز اين نيست كه تو بيم‏دهنده‏اى بيش نيستى و خداست كه كارساز هر چيزى است. (12)

 

عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود شأن نزول اين آيه آنست كه روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعلى عليه السّلام فرمود يا على من از خداوند درخواست كردم كه ترا وزير و خليفه و جانشين و وصى من قرار دهد خداوند وحى نمود كه من على عليه السّلام را خليفه و وصى تو نمودم يكى از حاضرين گفت بخدا قسم اگر در حال سختى يكصاع خرما بمن برسد در نزد من محبوب‏تر از آن چيزى است كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از خدا درخواست كرده چرا از خداوند پادشاهى و مال بسيار نميخواهد كه در اين موقع مفيد بوده و كمك مسلمين باشد بخدا قسم هر چه از خدا بخواهد خدا اجابت خواهد نمود در اين مورد آيه فوق نازل شد.

در كافى از جابر بن ارقم روايت كرده گفت با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سال حجة الوداع مشرف بمكه شديم جبرئيل نازل شد و ولايت امير المؤمنين را آورد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دلتنگ شد و ترسيد از آنكه اگر ابلاغ كند ولايت او را بمردم تكذيب كنند وجود مقدسش را، با ما مشورت كرد در اينخصوص فكر ما بجائى نرسيد پيغمبر گريه زيادى نمود مجددا جبرئيل فرود آمد و گفت اى محمد چرا بيتابى ميكنى آيا نسبت بامر پروردگار سستى مينمائى و بيقرارى ميكنى فرمود حاشا پروردگار ميداند هنوز اين مردم زير بار نبوت من نرفته بودند كه خداوند امر فرمود مرا بجهاد و فرشتگانى بيارى من از آسمان فرود آورد چگونه اين مردم با اينوصف اقرار و اعتراف ميكنند بولايت على بعد از من جبرئيل بالا رفت طولى نكشيد نازل شد و ده آيه از سوره هود كه اول آن آيه فَلَعَلَّكَ تارِكٌ تا هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلًا أَ فَلا تَذَكَّرُونَ را آورد و اين حديث را در امالى ابن بابويه روايت كرده‏

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 259

أَمْ يَقُولُونَ افْترََئهُ  قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْترََيَاتٍ وَ ادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ(13)

يا آنكه مى‏گويند كه از خود برمى‏بافد و به دروغ به خدا نسبتش مى‏كند. بگو: اگر راست مى‏گوييد، جز خدا هر كه را كه توانيد به يارى بطلبيد و ده سوره مانند آن به هم بربافته، بياوريد. (13)

 

و از حضرت صادق عليه السّلام ذيل آيه «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ» روايت كرده فرمود كسانيكه ميگويند خداوند در باره ولايت على عليه السّلام آيه نازل نكرده و امرى نفرموده و پيغمبر از پيش خود اين سخن را گفته است بخدا افترا زده‏اند.

شنبه 1 / 3 / 1397برچسب:, :: 20:0 ::  نويسنده : ارادتمند

 

سوره هود

سوره هود در مكه نازل شده و يكصد و بيست و سه آيه و داراى يكهزار و هفتصد و پانزده كلمه و هفت هزار و پانصد و شصت و هفت حرف است.

خلاصه مطالب سوره هود عبارت از پرستش پروردگار و بازگشت بسوى او و وعده ثواب و رستگارى بمؤمنين در دنيا و آخرت و ترسانيدن خلايق از عذاب اللهى و اشاره بحشر و معاد و شرح حال منافقين و رياكاران و داستان انبياء و امة آنها و هلاك كفار و امم پيشين در اثر تكذيب كردن پيغمبران و معصيت كردن او امر آنها و بيان عظمت پروردگار و سطوت و قدرت و علم و حكمت و رحمت او.

 

وَ أَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكمُ‏ْ ثمُ‏َّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى وَ يُؤْتِ كلُ‏َّ ذِى فَضْلٍ فَضْلَهُ  وَ إِن تَوَلَّوْاْ فَإِنىّ‏ِ أَخَافُ عَلَيْكمُ‏ْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ(3)

و نيز از پروردگارتان آمرزش بخواهيد و به درگاهش توبه كنيد، تا شما را از رزقى نيكو- تا آن گاه كه مقرر است- برخوردارى دهد. و هر شايسته انعامى را نعمت دهد. و اگر رويگردان شويد، بر شما از عذاب روز بزرگ بيمناكم. (3)

 

 ابن مردويه كه از علماء عامه است بسند خود از ابن عباس ذيل آيه وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ روايت كرده كه مراد از ذى فضل در اين آيه على بن ابى طالب است و از طرف خداوند فضائل بيشمارى بآنحضرت عطا شده است

 

  

                       تفسير جامع، ج‏3، ص: 253

وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فىِ سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلىَ الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا  وَ لَئنِ قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَاذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ(7)

اوست كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد و عرش او بر روى آب بود. تا بيازمايد كدام يك از شما به عمل نيكوتر است. و اگر بگويى كه بعد از مرگ زنده مى‏شويد، كافران گويند كه اين جز جادويى آشكار نيست. (7)

   

در كافى از داود رقى روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السّلام معناى آيه وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا را سؤال كردم فرمود مردم چه ميگويند عرض كردم ميگويند عرش پروردگار بر روى آب و او بالاى عرش قرار دارد فرمود انديشه نادرستى است و آنها دروغ ميگويند هر كس چنين تصور و خيال كند خدا را بصفت مخلوق‏

 

وصف كرده و لازمه اين پندار غلط آنست كه موجودى قوى‏تر از خدا حامل عرش الهى باشد حضورش عرض كردم فدايت شوم پس معناى آيه را بيان فرمائيد فرمودند پيش از آنكه خداوند آسمان و زمين و آفتاب و ماه و يا جن و انس را خلق نمايد آب را خلق فرمود و آن حامل علم و دين خدا بود و همينكه اراده فرمود تا بشر را خلق كند در عالم ذر آنها را در حضور خود پراكنده فرمود و پرسيد خالق شما كيست؟ اول كسى كه پاسخ اين پرسش را داد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه طاهرين بودند كه گفتند شمائيد پروردگار ما و بدين سبب حامل علم و دين خدا شدند و از جانب پروردگار به فرشتگان كروبين خطاب شد كه اين برگزيدگان خلق من حاملين علم و دين و امناء من هستند بر ساير مخلوقات و بساير خلايق خطاب شد كه اقرار بربوبيت من نموده و باطاعت و ولايت ايشان عهد كنيد فورا اطاعت و امتثال فرمان پروردگار نموده و اعتراف و اقرار كرده بلى گفتند آنگاه بفرشتگان فرمود بر اين گفتار و پيمان خلايق گواه باشيد فرشتگان هم گواهى دادند تا ديگر در روز باز پسين و قيامت نگويند ما غافل بوديم يا آنكه بگويند چون پدران ما مشرك بودند ما هم به پيروى از آباء خويش اغوا شده‏ايم آيا ما را بآنچه پدرانمان سبب شده‏اند هلاك ميكنى حضرت صادق عليه السّلام فرمودند اى داود ولايت ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در عالم ذر بجميع خلق تاكيد شده است

چهار شنبه 31 / 2 / 1397برچسب:, :: 23:24 ::  نويسنده : ارادتمند

  تفسير جامع، ج‏3،

فَإِن كُنتَ فىِ شَكٍ‏ّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَسَْلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ  لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْترَِينَ(94)

اگر در آنچه بر تو نازل كرده‏ايم در ترديد هستى، از آنهايى كه كتاب آسمانى پيش از تو را مى‏خوانند بپرس. هرآينه حق است آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است. پس نبايد در شمار ترديدكنندگان باشى. (94)

 

 نيز ذيل آيه فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود شبى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بمعراج بردند آنچه خداوند در فضيلت و شرافت و مقام و منزلت على امير المؤمنين عليه السّلام نازل ميفرمود بصورت وحى به پيغمبر رسانيد و چون حضرتش در بيت المعمور رسيد تمام انبياء و پيغمبران حضور يافته و در پشت سر پيغمبر ايستاده و به پيشوائى و امامت آن جناب نماز گذاردند در پايان نماز در نفس پيغمبر در مقام و منزلت على اعجاب آميخته به تحسين پديد آمد كه تقرب او نزد پروردگار تا چه پايه‏اى است و چگونه در موارد عديده در قرآن كريم آياتى در اين مورد نازل شده است! خداوند اين آيه فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ را بر پيغمبر نازل كرد و فرمود چنانچه در فضيلت و بزرگى على شكى دارى پيغمبران سلف همه در خدمت تو حضور دارند از آنها سؤال كن كه امير المؤمنين على را چگونه ميشناسند و در كتب آسمانى كه براى آنها نازل نموده‏ايم از قبيل صحف و زبور و تورات و انجيل مانند قرآنى كه براى تو نازل كرده‏ايم در باره امير المؤمنين على عليه السّلام و شرافت او چه بياناتى مندرج است پيغمبر

 اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از انبياء و پيغمبران سؤال نمود همگى گفتند بلى در كتاب‏هاى نازل شده بر ما از طرف پروردگار عظمت مقام و فضيلت شأن على امير المؤمنين بيان و تشريح گرديده است.

 

 تفسير جامع، ج‏3، ص: 244

وَ لَوْ جَاءَتهُْمْ كُلُّ ءَايَةٍ حَتىَ‏ يَرَوُاْ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ(97)

 از حضرت صادق عليه السّلام ذيل آيه وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ روايت كرده فرمود مراد كسانى ميباشد كه پس از عرض ولايت حقه بايشان باز ولايت امير المؤمنين را انكار ميكنند و حال آنكه خداوند واجب فرموده ولايت آنحضرت را كه ايمان آورده و تصديق او نمايند پس ايمان نياورند تا عذاب خدا را مشاهده كنند.

 

وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لاََمَنَ مَن فىِ الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا  أَ فَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتىَ‏ يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ(99)

اگر پروردگار تو بخواهد، همه كسانى كه در روى زمينند ايمان مى‏آورند. آيا تو مردم را به اجبار وامى‏دارى كه ايمان بياورند؟ (99)

ابن بابويه در آيه وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ از ابى صلت عبد السّلام بن صالح هروى روايت كرده گفت از جمله مسائلى كه مأمون از حضرت رضا عليه السّلام سؤال نمود اين آيه بود:

حضرت رضا فرمود حديث نمود پدرم از پدرش تا امير المؤمنين عليه السّلام كه جمعى از مسلمانان بحضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كردند چرا بكسانيكه قدرت و توانائى داريد فشار نميآوريد تا قبول اسلام نموده و بعده ما افزوده شود و قوت يافته و از دشمنان تفوق و برترى پيدا كنيم فرمود من طاقت آنرا ندارم پروردگار خود را ملاقات كنم در حالتى كه بدعت نموده و بچيزى كه مأمور نبوده‏ام مبادرت بورزم و نميتوانم اعمال زور و قدرت كنم (يعنى اگر خدا ميخواست مجبور ميكرد آنها را من كارى كه خدا نخواسته انجام نميدهم) خداوند اين آيه را نازل فرمود كه فحواى آن چنين است كه اگر خدا ميخواست تمام مردم را مجبور و ملزم بايمان آوردن ميفرمود چنانچه آنها تماما در آخرت وقتى كه عذاب خدا را بچشم مشاهده كردند ايمان ميآورند لكن اگر خدا اينكار را مينمود ديگر مردم مستحق ثواب و مدح نبودند زيرا اعماليكه انجام ميدادند از روى اضطرار و اجبار بوده و خداوند اراده فرموده بود كه آنها ايمان بياورند و جبر و اضطرار موجب نعمت جاويد بهشت نخواهد شد و احدى ايمان نميآورد مگر با اذن‏

 خدا و اجازه پروردگار امر و مشيت اوست بر ايمان و تكليف جايز نيست مگر بر شخص آزاد و مختار مأمون بحضرت گفت رفع اشكال مرا نمودى خداوند بشما خير و فرج مرحمت فرمايد.

عياشى از على بن عقبه و او از پدرش روايت كرده گفت حضرت صادق عليه السّلام بما فرمود امور خود را بر اساس فرموده پروردگار قرار بدهيد زيرا كارهائى كه براى مردم است و قصد خدائى در بين نباشد مثمر ثمرى نيست و با مردم در امر دين مخاصمه و جدال نكنيد زيرا خصومت دلهاى شما را بيمار مينمايد خداوند بپيغمبرش فرموده اى حبيب من تو نميتوانى هر كه را دوست بدارى و بخواهى هدايت نمائى خدا هر كه را خواسته باشد هدايت و رهبرى مينمايد آيا شما ميخواهيد با اجبار و اكراه مردم ايمان بياورند مردم را رها كنيد زيرا مردم از يكديگر تعليم ميگيرند ولى شما از رسول خدا و امير المؤمنين عليه السّلام تعليم گرفته و بدستور آنها عمل كنيد شما با ساير مردم يكسان نيستيد از پدرم حضرت باقر عليه السّلام شنيدم ميفرمود همينكه خداوند مقرر فرمود بنده‏اى داخل امرى بشود چنان بسرعت داخل آن امر ميشود كه از پرواز طيور بآشيانه خود سرعتش بيشتر است.

 

قُلِ انظُرُواْ مَا ذَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  وَ مَا تُغْنىِ الاَْيَاتُ وَ النُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ(101)

بگو: بنگريد كه چه چيزهايى در آسمانها و زمين است. و اين آيات و هشدارها قومى را كه ايمان نمى‏آورند سود نمى‏كند. (101)

در كافى از داود رقى روايت كرده گفت از حضرت صادق معناى وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ را سؤال نمودم فرمود مراد از آيات آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و منظور از نذر پيغمبران ميباشند

 

 

چهار شنبه 31 / 2 / 1397برچسب:, :: 23:22 ::  نويسنده : ارادتمند

  

تفسير جامع، ج‏3، ص: 222

ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ رُسُلاً إِلىَ‏ قَوْمِهِمْ فجََاءُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كاَنُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ بِهِ مِن قَبْلُ  كَذَالِكَ نَطْبَعُ عَلىَ‏ قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ(74)

آن گاه پس از او پيامبرانى بر قومشان مبعوث كرديم و آنان دليلهاى روشن آوردند ولى مردم به آنچه پيش از آن تكذيبش كرده بودند، ايمان‏آورنده نبودند. بر دلهاى تجاوزكاران اينچنين مهر مى‏نهيم. (74)

عياشى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند آفريد خلايق را در حالتى كه مانند سايه بودند (يعنى در عالم ارواح و ذر) و فرستاد بر آنها رسولانى و برگزيد و مبعوث كرد محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بعضى ايمان بآنحضرت آوردند و بعضى ديگر انكار و تكذيب كردند آنحضرت را سپس فرستاد آن بزرگوار را در عالم ديگر (عالم خلق) ايمان آوردند باو همان كسانى كه در آن عالم كه مانند سايه بود (عالم امر) ايمان‏  آورده بودند و كافر شدند آنهائيكه در آن عالم كافر بودند.

و از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده ذيل آيه فوق فرمود فرستاد خداوند پيغمبرانى بسوى خلايق هنگاميكه در پشت پدران و رحم مادران بودند هر كس در آن عالم ايمان آورد اين عالم مؤمن است و آنكه كافر بود در اينجا نيز كافر خواهد بود.

 

در كافى ذيل جمله فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند در موقع خلق موجودات و آفرينش آنها موجوداتى را كه دوست ميداشت از طينت بهشتى خلق فرمود و آنچه را كه مبغوض او بود از طينت آتش بيافريد آنگاه آنها را در ظلال جاى داد- راوى حضورش عرض كرد ظلال چيست؟

فرمودند مگر سايه خود را در برابر آفتاب نمى‏بينى سايه شما چيزى هست در صورتى كه چيزى نيست‏

 پس از خلقت خلق خداوند براى آنها رسولانى فرستاد و آن رسولان خلايق را دعوت به پرستش خداى يكتا و اقرار به پيغمبران نموده و گروهى‏

 اعتراف و اقرار نمودند و بعضى انكار و تكذيب كردند بعد از آن ولايت ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بر آنها عرضه نمودند بخدا قسم اقرار بولايت ما نكردند مگر آنهائى كه محبوب خدا بودند و انكار نكردند ما را جز آنهائى كه خداوند ايشان را مبغوض ميداشت اين است معناى آيه كه ميفرمايد ايمان نياورند كسانى كه در آن عالم تكذيب كردند.

و اين حديث را ابن بابويه در كتاب علل روايت كرده است.

 

 

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 228

وَ قَالَ مُوسىَ‏ رَبَّنَا إِنَّكَ ءَاتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوَالًا فىِ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِكَ  رَبَّنَا اطْمِسْ عَلىَ أَمْوَالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلىَ‏ قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُواْ حَتىَ‏ يَرَوُاْ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ(88)

موسى گفت: اى پروردگار ما، به فرعون و مهتران قومش در اين جهان زينت و اموال داده‏اى، اى پروردگار ما، تا ديگران را از طريق تو گمراه كنند. اى پروردگار ما، اموالشان را تباه ساز و دلشان را سخت كن. ايمان نمى‏آورند تا آن گاه كه عذاب دردآور را بنگرند. (88)

فرمود حضرت عسكرى عليه السّلام نظير طمس موسى براى امير المؤمنين عليه السّلام نيز اتفاق‏

 افتاد شخصى از دوستان آنحضرت در شام بود نامه حضورش نوشت فدايت گردم ميل دارم حضورت شرفياب بشوم ولى از معويه ميترسم بعد از حركت من دست درازى باموال و عيالات من بنمايد آنحضرت براى او پيغام فرستاد تمام اهل و عيالات و اموال خود را جمع كن و بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او درود فرست و بگو پروردگارا اينها را وديعه و گروگان بشما دادم بر حسب دستور بنده و ولى تو على بن أبي طالب عليه السّلام سپس حركت كن بطرف ما آن شخص بدستور امير المؤمنين رفتار نمود و حركت كرد خبر بمعاويه رسيد امر كرد اموال او را غارت كنند و عيالاتش را اسير نمايند گماشتگان معويه رفتند تا اجراء كنند دستورات او را خداوند القاء نمود شبيه عيالات معويه را بعيالات آنشخص و اموال او را مبدل نمود بمار و عقربهائى و جمعى از آنها را زهر زدند و هلاك گردانيدند.

 

وَ أَوْحَيْنَا إِلىَ‏ مُوسىَ‏ وَ أَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَ اجْعَلُواْ بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ  وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ(87)

به موسى و برادرش وحى كرديم كه براى قوم خود در مصر خانه‏هايى مهيا كنيد و خانه‏هاى خود را عبادتگاه سازيد و نمازگزاريد و مؤمنان را بشارت ده. (87)

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 229

ابن بابويه در آيه وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخِيهِ از ريا بن صلت روايت كرده گفت حضرت رضا عليه السّلام در مجلس مأمون حضور داشتند و جمعى از علماء و متكلمين نيز حاضر بودند از آنحضرت پرسيدند فرق ميان عترت و امت چيست؟ و چرا عترت بر امت عزت‏

 و شرافت دارند حضرت براى عترت و تفسير اصطفى و برگزيدن عترت دوازده وجه بيان فرموده تا جائيكه فرمودند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از مسجد تمام مردم را بجز عترت خود بيرون نمودند مردم حتى عمويش عباس اعتراض كرده گفتند چرا عترت را باقى گذاشتى و همه را خارج كرديد فرمود من اين كار را باختيار و ميل خود نكرده‏ام بلكه بدستور خداوند عمل نمودم كه بمن ابلاغ شده، نسبت على بمن چون نسبت هرون است بموسى علماء از حضرت پرسيدند در تأييد اين بيان در قرآن مدرك وجود دارد فرمودند بلى و اين آيه را تلاوت نمودند وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخِيهِ تا آخر آيه و اين آيه منزلت امير المؤمنين عليه السّلام را نسبت به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميرساند و بعلاوه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تصريح فرمودند كه اى مردم بدانيد و آگاه باشيد دخول شخص جنب بمسجد حرام است و حلال نيست مگر براى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او، و حضرت رضا عليه السّلام فرمود با اين ترتيب چه كسى ميتواند مقام و منزلت ما را انكار كند در صورتى كه اين فرموده پيغمبر است كه من شهر علمم عليم در است و هر كه بخواهد وارد شهر شود ناگزير   است از در آن داخل شود و براى ثبوت شرف و فضيلت عترت بر امت همينقدر كافى است و اين موضوع را كسى جز دشمنان و معاندين انكار نميكنند.

 

ابن مغازلى شافعى در كتاب مناقب از عدى بن ثابت روايت كرده گفت روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تشريف آورده فرمودند خداوند بسوى پيغمبرش موسى وحى رسانيد كه مسجدى پاكيزه و طاهر بنا كن و در آن مسجد جز خود و هارون برادرت كسى نبايد سكونت نمايد و در مسجد من هم نبايد غير از من و على و فاطمه و فرزندانش ديگرى سكونت اختيار ك‏

چهار شنبه 31 / 2 / 1397برچسب:, :: 23:21 ::  نويسنده : ارادتمند

 

قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَالِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيرٌْ مِّمَّا يجَْمَعُونَ(58)

بگو: به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند، زيرا اين دو از هر چه مى‏اندوزند بهتر است. (58)

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 217

ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روزى سوار شدند و از مدينه به اطراف شهر تشريف بردند امير المؤمنين پياده در ركاب آنحضرت حركت نمودند پيغمبر فرمود يا على پروردگار بمن امر فرموده هر وقت سواره راه طى نمايم شما هم بايد سواره باشيد و هر زمان پياده روم پياده راه پيمائيد يا در رديف من سوار شويد و يا بمدينه برگرديد خداوند گرامى نداشته مرا به چيزى جز آنكه بمثل آن تو را گرامى داشته برگزيد مرا برسالت و تو را بامامت و ولايت سوگند بخدائيكه مرا بحق فرستاده ايمان بمن ندارد كسيكه انكار كند تو را و اقرار و اعتراف بمن ندارد آنكه بولايت تو اعتقاد نداشته باشد فضيلت من از تو و فضيلت تو از من است مراد از فضل و رحمت خدا كه در قرآن ميفرمايد قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا ما باشيم يا على نيافريد پروردگار تو را مگر آنكه وسيله پرستش او باشى و بوسيله جنابت خلايق معالم دين خود را بشناسند و اموراتشان را اصلاح كنند گمراه شود هر كه از تو دورى بجويد و هدايت نشود كسيكه براه ولايت تو سير نكند، و مقصود از هدايت در آيه وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏ راهنمائى بولايت تو ميباشد اگر تو نبودى حزب خدا نبود و شناخته نميشد، بوسيله جنابت دشمنان خدا دانسته شوند هر كه بدون ولايت تو وفات كند روز قيامت بحال او هيچ عملى نفع ندهد در باره تو آيه يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ نازل شده و اگر نرسانم بمردم ولايت و امامت تو را تمام اعمال و زحمات رسالت من از بين برود هر كه ملاقات كند خدا را روز قيامت بدون ولايت تو جميع عبادات او باطل گردد من اين سخنان را از خود نمى گويم بلكه وحى شده از طرف خدا و بايد بمردم برسانم.

أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يحَْزَنُونَ(62)

آگاه باشيد كه بر دوستان خدا بيمى نيست و غمگين نمى‏شوند. (62)

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 219

و در كافى ذيل آيه أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ از بريد عجلى روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السّلام بمن فرمود در كتاب امير المؤمنين عليه السّلام ذيل اين آيه                       

 ديدم نوشته‏اند كه اگر واجبات خدا را ادا نموده و بسنت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عمل كنيد و از محرمات پرهيز و دورى كرده و در دنيا زاهد شويد و بآنچه خدا فرموده مايل بوده و از ممر حلال كسب روزى نمائيد و بيكديگر تفاخر و مباهات نورزيده و ترك انفاق نكنيد و هم شما بگرد آوردن مال دنيا نباشد در اينصورت خداوند آنچه را كسب و عمل نمائيد بر شما مبارك گرداند و در آخرت نيز بشما ثواب مرحمت ميفرمايد.

لَهُمُ الْبُشْرَى‏ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاَْخِرَةِ  لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ  ذَالِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(64)

بشارت است ايشان را در دنيا و آخرت. سخن خدا دگرگون نمى‏شود. اين است كاميابى بزرگ. (64)

تفسير جامع، ج‏3، ص: 219

و نيز از عبد الرحيم روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السّلام بمن فرمود بدان و آگاه باش چون يكى از شما مؤمنين در حال نزع باشد همينكه جان بگلو رسد فرشته‏اى كه مأمور قبض روح است بر او وارد ميشود و مژده ميدهد كه اى مؤمن از آنچه مى ترسيدى ايمن باش و بآنچه اميدوار بودى اطمينان داشته باش كه بتو عطا كنند و درى از بهشت بسوى او باز شده و مكان و مقامش را باو نشان دهند و ميگويند مشاهده كن و ببين اين است رسول خدا و امير المؤمنين و امامان و دوستان تو معنى بشارتى كه خداوند در دنيا و هنگام مرگ بمؤمنين ميدهد همين است.

 

و از عقبه روايت كرده گفت فرمود حضرت صادق عليه السّلام روز قيامت خداوند نپذيرد از بندگان دين و مذهبى جز اين مذهب كه شما شيعيان داريد و هر وقت جان بگلو رسد مشاهده كنيد پيغمبر خدا و امير المؤمنين عليه السّلام را مژده دهند كه اى مؤمن من رسول خدا هستم بهترم از آن مالى كه در دنيا جا گذاشتى پس از آن امير المؤمنين بفرمايد من على بن أبي طالب ميباشم كه دوست داشتى مرا امروز نفع و سود بخشد بتو دوستدارى من، سپس فرمود حضرت صادق اى عقبه بياناتى كه گفتم در قرآن است عرض كردم فدايت گردم در كجاى قرآن ميباشد؟ فرمود در سوره يونس و تلاوت نمود آيه الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا و فرمود خلافى در وعده پروردگار نيست.

چهار شنبه 31 / 2 / 1397برچسب:, :: 23:19 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏3، ص: 201

إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكلُ‏ُ النَّاسُ وَ الْأَنْعَامُ حَتىَّ إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُهَا أَنهَُّمْ قَدِرُونَ عَلَيهَْا أَتَئهَا أَمْرُنَا لَيْلاً أَوْ نهََارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ  كَذَالِكَ نُفَصِّلُ الاَْيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ(24)

مثَل اين زندگى دنيا مثَل بارانى است كه از آسمان نازل كنيم، تا بدان هر گونه رستنيها از زمين برويد، چه آنها كه آدميان مى‏خورند و چه آنها كه چارپايان مى‏چرند. چون زمين پيرايه خويش برگرفت و آراسته شد و مردمش پنداشتند كه خود قادر بر آن همه بوده‏اند، فرمان ما شب هنگام يا به روز دررسد و چنان از بيخش بركنيم كه گويى ديروز در آن مكان هيچ چيز نبوده است. آيات را براى مردمى كه مى‏انديشند اينچنين تفصيل مى‏دهيم. (24)

 عياشى از فضل بن يسار روايت كرده گفت حضور حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم‏

 فدايت شوم بما خبر داده‏اند كه براى آل جعفر پرچمى است و براى آل عباس هم دو پرچم است آيا اين خبر صحت دارد؟ فرمودند در مورد آل جعفر اين خبر مصداق ندارد و آنها بسوى هيچ راهى نميروند ولى براى آل عباس سلطنت است بطن در بطن و در زمان سلطنت بنى عباس براى مردم رفاهيت و خوشى وجود ندارد و حكومت آنها مايه عسرت و پريشانى بندگان خداست آنچه دور است نزديك ميكنند و نزديكان را دور ميسازند و وزر وبالى نيست مگر آنكه مرتكب شوند و آنچه لازمه اعمال قدرت و ظلم است روا دارند كه گوشى نيست و نميماند مگر آنكه قدرت و سطوت و سطيره آنها را نشنود و مراد خداوند از جمله حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها همين است عرض كردم فدايت شوم اين امور چه وقت صورت پذير ميشود؟ فرمود تعيين زمان مورد ندارد وقتى حديثى را براى شما ميگوئيم و خبر ميدهيم البته شدنى است و واقع خواهد شد و شما بايد بگوئيد خدا و رسول او راست ميگويند و اگر كلام ما را نفهميديد باز هم نبايد ترديد و يا انكار و تكذيب نمائيد و بايد بگوئيد خدا و رسولش راست ميگويند تا آنكه بشما دو اجر داده شود اما اگر ديديد شدت احتياج و بيچارگى مردم را و يكديگر را انكار و تكذيب نموده و در مواقع عرض حاجت بيكديگر روى خوش نشان نداده و چيزى را كه نبايد بگويند گويند آنوقت است كه بايد هر شب و هر روز انتظار واقعه و صداى آسمانى و فرج را بكشيد.

 

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 209

قُلْ هَلْ مِن شُرَكاَئكمُ مَّن يهَْدِى إِلىَ الْحَقّ‏ِ  قُلِ اللَّهُ يهَْدِى لِلْحَقّ‏ِ  أَ فَمَن يهَْدِى إِلىَ الْحَقّ‏ِ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يهَِدِّى إِلَّا أَن يهُْدَى‏  فَمَا لَكمُ‏ْ كَيْفَ تحَْكُمُونَ(35)

بگو: آيا از اين بتان شما كسى هست كه به حق راه نمايد؟ بگو: خدا به حق راه مى‏نمايد. آيا آن كه به حق راه مى‏نمايد به متابعت سزاوارتر است يا آن كه به حق راه نمى‏نمايد و خود نيز نيازمند هدايت است؟ شما را چه مى‏شود؟ چگونه حكم مى‏كنيد؟ (35)

در كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود نخست حكميكه امير المؤمنين فرمود ميان مردم بعد از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن بود شخص شراب خوارى را آوردند نزد أبو بكر تا حد باو جارى كند أبو بكر باو گفت آيا شراب خوارى آنمرد پاسخ داد                       

 بلى ولى نميدانستم كه شراب در اسلام حرام است أبو بكر با عمر در خصوص آنمرد مشورت نمود عمر گفت اين مسئله بسيار دشواريست جز ابو الحسن امير المؤمنين عليه السّلام كسى حكم آن را نداند أبو بكر و عمر باتفاق سلمان حضور آنحضرت شرفياب شدند مسئله مزبور را مطرح كردند امر فرمود آنشخص را بنزد مهاجر انصار ببرند و از آنها سؤال كنند آيا كسى آيه حرمت شراب را بر آن مرد تلاوت كرده يا خير چنانچه آيه حرمت را نشنيده باشد بحثى بر او نيست چه حرمت فرع دانستن است كسى از مهاجر انصار گواهى نداد بر قرائت نمودن آيه لذا او را رها كرده و حد جارى نكردند سلمان عرض كرد اى امير المؤمنين باين حكم هدايت فرموديد آنها را فرمود اى سلمان خواستم حجة را بر آنها تأكيد و تمام كرده باشم چه خداوند ميفرمايد آيا كسيكه مردم را براه حق رهبرى مينمايد سزاوار است به پيروى كردن از او يا آنكه هدايت نميكند

و از عبد الرحمن بن مسلمة حريرى روايت كرده گفت عرض كردم حضور حضرت صادق مردم ما را توبيخ و سرزنش ميكنند و ميگويند شما از كجا تشخيص ميدهيد حق را از باطل در آنوقتيكه دو صدا از آسمان و زمين بلند ميشود يكى فرياد ميزند در اول روز كه مهدى قائم عليه السّلام و شيعيان او رستگارند و منادى ديگرى در آخر روز صدا كند عثمان و پيروان او رستگارند فرمود تميز ميدهد حق را از باطل و ايمان بوجود آنحضرت آورد هر آنكه پيش از اين صدا ايمان داشته و آيه را تلاوت نمود و فرمود صورت اول جبرئيل است كه از آسمان ندا ميكند و دوم شيطانست كه از زمين فرياد كند بر شما باد به پيروى كردن از صداى اول و صداى آخرى براى امتحان و آزمايش خلايق باشد.

 

و از ابى جارود روايت كرده گفت حضرت باقر عليه السّلام فرمود آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسانى هستند كه مردم را براه حق رهبرى ميكنند و غير آنها خلايق را بگمراهى سوق دهند.

چهار شنبه 31 / 2 / 1397برچسب:, :: 23:17 ::  نويسنده : ارادتمند

تفسير جامع، ج‏3، ص: 186

سوره يونس‏

سوره يونس در مكه نازل شده يكصد و نه آيه و يكهزار و هشتصد و سى و دو كلمه و هفت هزار و پانصد و سى و دو حرف ميباشد.

 

خلاصه مطالب و مضامين اين سوره عبارت است از استدلال بر وجود صانع از روى تردد شب و روز و آثار قدرت الهى كه در جهان موجود است و معرفة پروردگار و ادله بر توحيد از روى معرفت نفس و نظر در ازمنه گذشتگان و دلائل بعث و حشر و احوال مبعوثين و اثبات نبوة و توبيخ جاهلين و قصه نوح و داستان موسى و فرعون.

 

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 187

أَ كاَنَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلىَ‏ رَجُلٍ مِّنهُْمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبهِِّمْ  قَالَ الْكَفِرُونَ إِنَّ هَاذَا لَسَحِرٌ مُّبِينٌ(2)

آيا مردم در شگفتند از اينكه به مردى از خودشان وحى كرديم كه مردم را بترسان و مؤمنان را بشارت ده كه در نزد پروردگارشان پايگاهى رفيع دارند؟ كافران گفتند كه اين مرد آشكارا جادوگرى است. (2)

 

عياشى ذيل جمله وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از ايمان در آيه ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه معصومين است و منظور از قدم صدق رسول اكرم و شفاعت او و اهل بيت باشد و اينحديث را طبرسى نيز روايت كرده

 

تفسير جامع، ج‏3، ص: 198

وَ يَقُولُونَ لَوْ لَا أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ  فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنىّ‏ِ مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ(20)

و مى‏گويند: چرا از جانب پروردگارش معجزه‏اى بر او نازل نمى‏شود؟ بگو: علم غيب از آن خداست. انتظار بكشيد. من نيز با شما منتظر مى‏مانم. (20)

ابن بابويه از يحيى بن ابى قاسم روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السّلام معناى غيب را سؤال كردم فرمود غيب وجود مقدس امام عصر عليه السّلام است و شاهد بر آن قول خداوند است كه ميفرمايد إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا.

و نيز از ابى نصر روايت كرده گفت فرمود حضرت رضا چقدر نيكو است صبر و بردبارى آيا نميشنويد قول خداوند را كه ميفرمايد فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ.

و از محمد بن فضل روايت كرده گفت سؤال كردم از حضرت رضا فرج چيست؟

 

 حضرت آيه فوق را قرائت كرد و فرمود فرج ظهور امام زمان عليه السّلام است.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان صلح پایدار و آدرس 14klid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 492
بازدید دیروز : 161
بازدید هفته : 667
بازدید ماه : 654
بازدید کل : 26975
تعداد مطالب : 460
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت